ایکنا با فرارسیدن ایام سوگواری امام حسین(ع) در سلسله یادداشتهایی به بررسی گستره تحولات اجتماعی که باعث شد فقط پنجاه سال پس از ارتحال پیامبر اکرم(ص) واقعه عاشورا رخ دهد و بالاتر از آن عواملی که باعث شد جامعه آن روز در مقابل این حادثه بزرگ، واکنشی سرد، بیروح و کماثر از خود بروز دهد، میپردازد.
مسئله خواص و تأثیر آنها در میان آحاد مردم برای جریاندهی و حرکت جامعه در مسیر صحیح و یا نادرست یکی از مسائل مهم جوامع مختلف به ویژه جامعه اسلامی از صدر اسلام تاکنون بوده است. بررسی رفتار خواص جامعه و چگونگی مواجهه آنها در حوادث مختلف تاریخی یکی از موضوعات مهمی است که باید به خوبی بدان پرداخت.
آگاهی یا عدم شناخت خواص از مسائل پیرامونی و تحولات روز، گاه تأثیرات عمیقی بر روند زندگی اجتماعی و سیاسی جامعه داشته است. همانگونه که عملکرد خواص در میان مسلمانان صدر اسلام تحولات شگرفی در جامعه مسلمین ایجاد کرد و در مواقع حساس تاریخی اثرات فراوانی در شکلگیری نحلههای فکری و نیز دنبالهروی مردم از حق و باطل داشت.
امیرالمؤمنین(ع) در رابطه با خواص جامعه اینگونه بیان میکنند که در بین خواص ممکن است افراد باسواد و بیسواد، روحانی، ثروتمند و فقیر، مخالف و موافق نظام باشند ولیکن در موضعگیری همانند عوام بدون فهم و تحلیل عمل نکنند. بلکه انتخابشان، تحلیلشان آگاهانه و مسئولانه خواهد بود و به همین دلیل حضورشان و وجودشان در جامعه نقشآفرین خواهد بود.
مسئله چگونگی رفتار خواص جامعه به ویژه پس از رحلت پیامبر(ص) نکته بسیار مهمی است که واکاوی آن موجبات شناخت و آگاهی هرچه بیشتر از وقایع آن دوران را فراهم میکند. رفتار برخی از این خواص در ادامه حیات سیاسی اسلام باعث ایجاد انحرافات عمیقی در جامعه اسلامی شد و شاید اگر خواص جامعه در آن دوران به موقع وارد صحنه شده و جامعه را آگاه میکردند، اتفاقات تلخ و ناگوار در جامعه مسلمین رخ نمیداد.
در دوران امام حسین(ع) نیز عملکرد برخی از خواص بیبصیرت باعث شد تا امام(ع) در صحرای سوزان کربلا تنها مانده و به همراه عده معدودی از یارانش به شهادت برسد. شاید اگر خواص جامعه به موقع احساس مسئولیت کرده و وظیفه خود را در آگاهسازی مردم به خوبی انجام میدادند، رویداد تلخ عاشورا رخ نمیداد و مسیر تاریخ تغییر میکرد. شاید اگر امثال سلیمان بن صرد خزاعی و دیگر خواصی که بعدها نهضت توابین را ایجاد کردند، به موقع وارد میدان شده و امام خود را همراهی میکردند، عاشورایی رقم نمیخورد.
متأسفانه دنیاطلبی و رفاهگرایی برخی خواص نیز باعث دوری آنها از کلام و مسیر حق شده و به دلیل دستیابی به رفاه و ثروت بیشتر به دنبال عافیتطلبی خود بودند و به انحراف کشیده شدند. نمونه بارز این خواص دنیاطلب شبث بن ربعی بود که در برابر امام حسین(ع) در کربلا صفآرایی کرد.
شبث بن ربعی قبل از قبول اسلام، موذن سجّاح، مدعی دروغین نبوت بود. پس از پذیرش اسلام نقش مهمی در شورشهای دوران عثمان علیه خلیفه وقت داشت. وی در دوران خلافت علی(ع) از یاران برجسته علی(ع) بود؛ چنانکه در جنگ صفین از جانب علی(ع) برای مذاکره با معاویه انتخاب شد، اما وقتی جریان حکمیت پدید آمد، شبث بن ربعی نشان داد با وجود نفوذ و شهرتش در میان یاران علی(ع)، بصیرت و شناخت کافی نسبت به قضایا ندارد. از همین رو پس از جریان حکمیت به صف خوارج پیوست و رویاروی علی(ع) قرار گرفت، اما در اثر ارشادهای علی(ع) از دسته خوارج جدا شد و از پیوند با آنها توبه کرد و به نقلی علیه آنها به جهاد پرداخت.
شبث در روزگار امام حسین(ع) نیز نتوانست جبهه حق از باطل را تشخیص دهد. وی با آنکه به امام(ع) نامه نوشته بود و او را به کوفه فراخوانده بود، به زودی رنگ عوض کرد و با تهدید و تطمیع ابن زیاد در برابر کاروان امام حسین(ع) صفآرایی کرد.
انتهای پیام