در بین وقایع تاریخ اسلام، کمتر واقعهای به گستردگی، تأثیرگذاری و ماندگاری عاشورا میتوان یافت. واقعهای که سراسر دنیا را به جوش و خروش درمیآورد و همه ساله مراسم سوگواری و عزاداری حضرت سیدالشهدا(ع) با شور و شکوه فراوان برگزار میشود. چنین واقعه باشکوهی با نقش مهمی که در حیات مسلمانان داشته است، شایسته بررسی و مطالعه علمی از زوایای گوناگون است تا بیش از پیش شناخته شود.
سیدمحمود نجاتیحسینی، دینپژوه و مدیر گروه دین انجمن انسانشناسی ایران به مناسبت ماه محرم در سلسله مباحثی با عنوان «جامعهشناسی تاریخی - دینی عاشورا» که به همت ایکنا ضبط شده است، به بیان نکاتی درباره فرآیند عاشورا از نگاه تاریخی و جامعهشناسی پرداخته است که فیلم و متن جلسه دهم را در ادامه میبینید و میخوانید.
در جلسه قبل درباره بافتار خلافت و تأثیر جامعهشناسانه و انسانشناسانه غلبه فرهنگ عرب جاهلی در اجتماع مسلمین صحبت شد و اینکه چگونه این عرب جاهلی با آن خلق و خو و فرهنگ به ارث مانده از آبا و اجدادش در طول یک هزاره پیش از اسلام، به مصاف یک فرهنگ مدنی، عقلانی، معنوی و اخلاقی سرشار از امامت و نبوت که حسین بن علی به عنوان امام شیعی آن را نمایندگی میکند، رفته است.
امروز میخواهم زاویه جدیدی در بحث باز کنم. در یکی از جلسات گفتم که چهار نگاه وجود دارد که شامل؛نگاه حکومت به امامت و مردم، نگاه حسین بن علی، نگاه مردم به کار و رسم و سنت حسین بن علی دارند و نگاه چهارم، نگاه ناظر بیرونی به عنوان پژوهشگر و کسی که میخواهد کار آکادمیک انجام دهد، است. در این راستا دانش جدیدی شکل گرفته است که میتوان از آن استفاده کرد؛ برای نقد و وارسی گزارشاتی که درباره عاشورا وجود دارد، مطالعاتی که درباره کربلا و محرم شده است و همچنین تحلیل روایتهای سنتی که با عنوان مداحی، روضهخوانی و مرثیهسرایی، طی هزار سال و یا به عبارت بهتر ۱۳۰۰ سالی که از وقوع حادثه عاشورا میگذرد، در جریان بوده و در جوامع شیعی از جمله جامعه ایران اسلامی نیز رواج داشته است.
این منظری است که به ما کمک میکند، بتوانیم میزان انطباق این روایتها، گزارشها، نوحهها، مرثیهسراییها و متنهایی که نوشته میشود و بحثهایی که گفته میشود با واقعیت را دستکم از طریق جامعهشناسی تاریخی - دینی، جغرافیای فرهنگی - تاریخی و جغرافیای تاریخی - سیاسی، راستیآزمایی کنیم.
از این چشمانداز که با عنوان ژئوکریتیسیزم یا نقد جغرافیایی، جغرافیای انتقادی و یا محیطشناسی انتقادی نام میبرند و در حقیقت بحث اصلی در این ژئوکریتیسیزم این است که تصویرپردازیهای ادبی، هنری، متنی و آکادمیک و همچنین روایتهای پوپولار و شفاهی، نوحهخوانی، مرثیهسرایی و مداحی که راجع به حادثه عاشورا و یا سایر رخدادهای مذهبی که بیشترین تمرکز ما بر عاشورا است، تا چه اندازه با واقعیت ارتباط دارد و تا چه اندازه فاکتهایی که در کربلا اتفاق افتاده است، با واقعیت هماهنگی دارد.
معمولاً در ژئوکریتیسیزم یا نقد جغرافیایی که مورد بحث ماست، یک فضای تخیلی، یک فضای واقعی و یک فضایی که بینابین اینها وجود دارد، ترسیم میشود و ما باید ببینیم تا چه اندازه به فضای واقعی و تخیلی نزدیک است. مثلاً در نقد جغرافیایی میتوان، تحلیل تصویر کرد و پردههای نقاشی مهمی مانند «عصر عاشورا» استاد فرشچیان که البته تحلیل شده است، از حیث نقد جغرافیایی تحلیل کرد و دید تا چه اندازه عناصر هنری و ادبی که به زیبایی در آن پرده است، با آنچه در واقعه عاشورا به صورت عینی رخ داده است، انطباق دارد. این منظر نقد جغرافیایی، به ما کمک میکند که اینها را واکاوی کنیم.
نکته خیلی مهم دیگر این است که در نقد جغرافیایی، درباره حادثه کربلا میشود دنبال کرد که تا چه اندازه متنها، روایتها و گزارشها، هموتوپیک و مطابقت زمانی و مکانی آنها درست برآورد شده و چقدر هتروتوپیک و یا عدم مطابقت وجود دارد.
در این زمینه مخاطبان ایکنا و دوستان دیگر که بحثها را میبینند و میشنوند، نیک میدانند که ما مطالعات و متنهای گوناگونی درباره تحریفاتی که در روایت واقعه عاشورا اتفاق افتاده و صحبتهای غیرمعمول و غیرواقعی و آمارهای تاریخی و ضدتاریخی که اصلاً مشخص نیست، از جمله اینکه درباره سپاه صدهزار نفری یزید بیان میشود؛ باید ببینید در فضای کویری کربلا و استعدادسنجی ارتش خلافت امپراتوری اسلامی آن زمان که یزید و قبل از آن معاویه نمایندگی میکرد، واقعاً وجود صدهزار نفر ارتش ممکن بوده است یا خیر؟! چرا که این تعداد، عِده و عُده و تحقیقات لجستیکی میخواهد. که میتوان از دانش و تکنیک نقد جغرافیایی برای راستیآزمایی روایتها، گزارشها و مطالعاتی درباره عاشورا، کربلا و محرم استفاده کرد که در این زمینه چند کار پراکنده انجام شده و کار منسجمی انجام نشده است و امیدوارم علاقهمندان این مباحث را از منابع تکمیلی دنبال کنند.
همچنین امیدوارم بحثهایی که تا اینجا درباره جامعهشناسی تاریخی - دینی عاشورا، محرم و کربلا داشتم و سعی کردم از منظر جغرافیای تاریخی - فرهنگی به آن بپردازم، پرتوی نو بر دانش و دانستههای ما از عاشورا بیندازد و ما بتوانیم در پرتو این نوع مطالعات و نگرشهای آکادمیک جدید، فهم بهتری از نسبت با عاشورا و کار بزرگ حسین بن علی(ع) در تاریخ اسلام، تشیع و امامت داشته باشیم که به درد امروزین ما بخورد و بتوانیم از آن درسهای اجتماعی و فرهنگی بگیریم که این درسها میتواند بخش دوم بحثهای ما در این زمینه باشد.
انتهای پیام