اگر یک بخشِ درمانِ دردهای انسانها پزشکانی هستند که بیماران را معاینه میکنند و بیماری را تشخیص میدهند، بخش مهم دیگر درمان داروسازانی هستند که برای این دردها علاج پیدا میکنند و داروی مناسب را در اختیار پزشکان برای تجویز قرار میدهند.
دارو چه در قالب خوراکی و چه در قالب تزریق و... شاید تلخترین اما پرمصرفترین محصولی باشد که انسانها برای آن پول پرداخت میکنند و امید دارند که همین تلخی، شیرینی سلامتی را برای آنها به ارمغان بیاورد، اما تهیه همین تلخ شیرین در جهان امروز با شرایط و مسائل خاصی مواجه است و هر روز با پیشرفت علم و تکنولوژی داروها از قالب سنتی خود خارج شده و شکلی نوین ولی به شدت گران پیدا میکنند. البته شرایط کشور ما از این نظر با سایر کشورهای دنیا متفاوت است. تهیه دارو در ایران به دلیل تحریمها با دشواری زیاد و متعاقب آن هزینه سنگینی همراه است. از سوی دیگر همیشه مسئله کیفیت دارو و مقایسه این کیفیت با داروهای خارجی مطرح است و برخی از مردم بر این باورند که صرفاً خارجی بودن به معنای کیفیت بالای داروست.
به مناسبت روز داروساز و برای بررسی مسائل و مشکلات داروسازی ایران با سیدحمید خویی، داروساز و عضو هیئت علمی دانشکده داروسازی دانشکده علوم پزشکی تهران، به گفتوگو نشستیم که در ادامه آن را میخوانیم و میبینیم.
داروسازی رشتهای فرارشتهای بین علوم زیستی، فیزیک، شیمی و... بود، اما با توجه به اینکه شاهد درهمآمیزی بیشتر علوم هستیم، داروسازی کنونی ترکیبی از رشتههای بیوتکنولوژی، بیوشیمی، نوروساینس(علم اعصاب) فارماکوژنومیک(حلقه ربط بین داروسازی و دانش ژنتیک که از آن داروهای جدیدی با عنوان ژندرمانی ساخته میشود) و مهندسی (اخیراً مهندسیپزشکی در داروسازی جایگاه مهمی دارد) است؛ یعنی مجموعه این علوم، علم داروسازی است.
این نکتهای است که مصرف کنندگان و تجویزکنندگان دارو درباره آن حساسیت خاصی دارند، چون دستیابی به بیشترین اثرات درمانی و کمترین عوارض نامطلوب داروها به همین عنصر کیفیت مربوط میشود. کیفیت یک نقطه نیست، بلکه یک خط است. یعنی این حرف که دارو کیفیت دارد یا ندارد را نمیتوان با یک کلمه بله یا خیر پاسخ داد. همه داروها در فرایندهای تولید رسمی و کارخانهای باید طبق دستورالعملهای معینی ساخته شوند که به آن فارماکوپه گفته میشود. استاندارهایی است که مثلاً گفته میشود این دارو برای اینکه مورد قبول باشد باید درجه خلوص ماده اولیه آن تا 98 درصد باشد. لذا دارویی که 92 یا 95 درصد خلوص دارد هم قابل قبول است. در مورد بسیاری از داروها این فاصله معنیدار و بالینی نیست، اما در برخی از داروها حتی یک درصد خلوص کمتر یا بیشتر میتواند منجر به افزایش یا کاهش کارایی درمانی و اثربخشی دارو شود.
نکته مهم این است که وقتی در مورد کیفیت و طیف کیفیت داروها صحبت میکنیم، این موضوع محدود به داروهای ایرانی نیست و بر روی داروهای خارجی نیز قابل انطباق است. همانطور که همه داروهای ایرانی کیفیت یکسانی ندارند، همه داروهای خارجی هم از کیفیت یکسانی بهرهمند نیستند. ما غالباً به اعتبار این ضربالمثل ایرانی که میگوید «مرغ همسایه غاز است»، برای هر چیزی که عنوان خارجی دارد، برتری یا کیفیت بالاتری را قائل هستیم و این نگاه صد درصد غلط است. اگر بخواهیم از این مقایسه کیفیت نتیجهگیری کنیم که هر داروی خارجی از هر داروی ایرانی بهتر است، این گزاره حتماً و قطعاً غلط است.
اگر ادعا کنیم که همه داروهای ایرانی کیفیت قابل مقایسه با مشابه خارجی دارند، این گزاره نیز غلط است. داروهایی که در ایران ساخته میشود، از کیفیت فارماکوپهای مقبولی برخوردارند، اما به لحاظ مطلوبیت کیفیت، برخی بالاتر و برخی پایینتر هستند. میتوان گفت حدود 50 درصد داروهایی که در ایران تولید میشود، از کیفیت بالایی برخوردارند و بسیاری از مواقع مصرفکنندهها این کیفیت را تشخیص میدهند و به داروخانهها میگویند که قرص کدام کارخانه را میخواهند. لذا همه آنچه در ایران ساخته میشود مثل همه جای دنیا از کیفیت فارماکوپه مقبولی برخوردار است، اما ما هنوز راه ناپیموده بسیار درازی را برای ارتقای کیفیت داریم.
این اقدام شرایط و لوازمی دارد. کارخانههای ما فرسوده شدهاند، صنعت داروسازی ما به لحاظ اقتصادی ناتوان است، ظرفیت نوسازی خطوط تولید را نداریم و بسیاری از ماشینآلاتی که در صنایع داروسازی مشغول کارند حداقل 30 سال از عمر آنها گذشته است. لذا ارتقای قیمت دارو باید به نحوی باشد که اجازه سرمایهگذاری برای ارتقای کیفیت کارخانههای داروسازی را بدهد. مهمترین عنصر هر دارو ماده اولیه آن است و وقتی ماده اولیه کیفیت بالاتری داشته باشد، دارو هم قیمت بالاتری خواهد داشت. یک ماده اولیه دارو در چین بین 70 تا 700 دلار به فروش میرسد. مسلماً مادهای که 700 دلار قیمت دارد، کیفیت بهتری هم دارد، اما در عمل وقتی 20 کارخانه قرص استامینوفن میسازند همه باید به یک قیمت محصول خود را وارد بازار کنند و هیچ کدام انگیزه ندارند که ماده اولیه بهتر و گرانتر را استفاده کنند، زیرا هزینه بیشتری که پرداخت میکنند در قیمتشان دیده نمیشود.
نظام کنترل قیمت داروی ما مهمترین آفات صنعت داروسازی است. اگر دولت حمایت کند و وامهای ارزانقیمت در اختیار صنایع داروسازی قرار دهد تا خطوط تولید را ارتقا دهند، قطعاً کیفیت دارویی میتواند خیلی بهتر باشد. تکرار میکنم کیفیت داروهای خارجی همانقدر باید مورد نقد و سؤال باشد که داروهای ایرانی و حتی بیشتر.
معمولاً برای واردات داروهای خارجی هزینه بیشتری را پرداخت میکنیم و مصرفکننده هم قیمت بالاتری را پرداخت میکند. من به عنوان یک کارشناس دارو نمیتوانم ادعا کنم داروهایی که در ایران ساخته میشوند، با مشابه برند اصلی سوئیسی، آلمانی، فرانسوی و یا آمریکایی قابل مقایسه هستند، اما قطعاً میتوانم ادعا کنم که بسیاری از داروهایی که اکنون آنها را در ایران تولید میکنیم، از داروهای هندی، پاکستانی و چینی بهترند. منتها هم داروی هندی عنوان داروی خارجی را دارد و هم داروی آلمانی و نگاه ما به هر دوی این داروها یک نگاه برتربینی است که حتماً داروی خارجی بهتر است. وضعیت صنایع داروسازی ما خوب است و جزو تولیدکنندگان مرغوبترین داروها در کشورهای حاشیه خلیج فارس و همسایگان شمالی محسوب میشویم، اما بدان معنا نیست که به آنچه هستیم راضی باشیم. البته جای این نقد و دلسوزی وجود دارد که گاهی یک داروی هندی، چینی یا یونانی با کیفیت پایینتر از داروی ایرانی وارد میشود و با قیمت پنج تا 10 برابر داروی ایرانی به فروش میرود.
ایکنا ـ آیا داروسازان ایرانی توان تولید دارو برای بیماریهای خاص را دارند؟ چرا با مشکل نبود دارو برای بیماران خاص مواجه هستیم؟
میتوان ادعا کرد که هیچ فناوری تولید داروی خاص یا عامی در دنیا وجود ندارد که ما در ایران به آن دسترسی نداشته باشیم. ظرفیت تولید دارو و دستیابی به فناوریهای دارویی حتی فناوریهای پیشرفته در ایران بسیار بالاست؛ یعنی دانش داروسازی وضعیت مطلوبی دارد و ظرفیت فناوری ما مطلوب است. قبل از انقلاب چیزی به نام تولید ملی دارویی که قابل توجه باشد نداشتیم. چند کارخانه داروسازی کوچک وجود داشت و بیشتر داروها وارد میشد. بعد از انقلاب بیشتر شرکتهای چندملیتی ایران را ترک کردند و داروسازان ایرانی توانستند در شرایط دشوار تحریم اقتصادی و تجاوز صدام به کشور، صنعت داروسازی را سر پا کنند و بیش از 93 درصد داروهای مورد نیاز کشور را در داخل تولید کنند.
اکنون نیز حدود 93 تا 95 درصد داروهای مورد نیاز در داخل کشور تهیه میشود. البته به لحاظ ریالی اینطور نیست، چون آن پنج تا هفت درصد داروی وارداتی حدود 40 تا 50 درصد کل بودجه دارویی را میبلعد. وقتی که اولین محصول بیوتکنولوژی را در ایران ساختیم، پنجمین کشور دنیا بودیم که به فناوری مهندسی ژنتیک و تولید داروهای بیوتکنولوژیک دسترسی پیدا کردیم یا بعد از آنکه وارد عرصه نانوتکنولوژی شدیم، این فناوری بسیار پیشرفته بود.
اگر برخی از داروهای پیشرفته در داخل کشور تولید نمیشود، مخصوصاً داروهای بیماران خاص، به این دلیل نیست که در ایران ظرفیت تولید این داروها را نداریم، بلکه میدان مصرف دارویی که در ایران تولید میشود غالباً مجموعه داخل کشور است و متأسفانه از ظرفیتهای صادراتمان استفاده نکردهایم و حتی پنج درصد ظرفیت صادراتی در سالهای گذشته محقق نشده است؛ مثلاً یک داروی بیماری خاص ممکن است سالانه 500 مصرفکننده در ایران داشته باشد و این حجم از مصرف کم، تولید را مقرون به صرفه نمیکند، اما کسی که در هند، چین یا اروپا برای بیماریهای خاص دارو میسازد، بازار چند میلیونی دارد و هرچه تیراژ مصرف بالاتر برود، قیمت کاهش پیدا میکند. اگر در سالهای گذشته بر روی صادرات کار کرده بودیم، حداقل 400 میلیون مصرفکننده در دسترس فارسیزبان در کشورهای اطراف داشتیم که زمینههای عاطفی و روحی بسیار مثبتی برای مصرف داروی ایرانی دارند، اما متأسفانه از این ظرفیتها استفاده نشده است، به خصوص پشتوانه سیاسی (چون در روابط بین کشورها صادرات یک امر سیاسی محسوب میشود) خیلی ضعیف است.
در مجموع تا اینجا دارویی نبوده است که نتوانیم بسازیم، اما داروهای خاص، چون تیراژ مصرف پایینی دارند، تولیدشان در داخل کشور گران تمام میشود و باید به اجبار از طریق واردات تأمین شود. وقتی محصولی وارداتی شد، ممکن است تأمین ریال و دلار آن مشکل باشد. از سوی دیگر بحثهای تحریمی خودنمایی میکند که محصول را به ایران بفروشند یا نفروشند؛ مثلاً اکنون یک کارخانه داروسازی فاکتور هشت انعقادی خون را برای کسانی که بیماری خونی معینی دارند تولید میکند، چون بخشی از سهام آن متعلق به آستان قدس رضوی است و آستان قدس نیز جزو تحریمها قرار گرفته است و هیچ شرکتی ماده اولیه را به ما نمیدهد و عملاً تولید مختل شده است و بیماران با مشکل مواجه شدهاند.
البته با رشد تکنولوژی تولید داروهای مختلف، شرایط فرق میکند، چون چهره صنعت داروسازی در دنیا در حال دگرگونی است؛ مثلاً با نسل جدیدی از داروها به نام ژندرمانی روبهرو هستیم که ژنهای معیوب را اصلاح میکنند، منتها قیمت آنها چند هزار برابر داروهایی است که اکنون مصرف میشود. مثلاً از داروهایی که طی یک سال اخیر وارد بازار دارویی آمریکا شده، دارویی به نام همژنیکس برای درمان بیماران هموفیلی است. از این دارو برای درمان بیمارانی که به طور مادرزادی فاکتور 9 انعقادی ندارند استفاده میشود و اگر آنها مدام دارو نخورند، به دلیل خونریزی میمیرند. اکنون محصولی وارد بازار آمریکا شده که قیمت یک ویال(VIAL) آن 175 میلیارد تومان است. برخی مواقع فروش کارخانههای تولیدکننده داروهای ضد سرطان 300 میلیارد تومان است. در واقع مجموع تولید سال این کارخانهها معادل یک و نیم ویال همژنیکس است که برای درمان هموفیلی تولید میشود.
داروهای جدید تکنولوژیهای جدیدی هستند که به سرمایهگذاری عظیمی نیاز دارند و قطعاً صنایع دارویی دولتی، خصولتی و خصوصی ما ظرفیت و توان این سرمایهگذاریها را ندارند. اگر 100 بیمار هموفیلی در کشور داشته باشیم که به فاکتور 9 نیاز داشته باشند، هزینه تهیه این داروی خاص برای آنها به تمام بودجه دارویی کشور نیاز دارد. پس از این به بعد شرایط کاملاً متفاوت خواهد بود و نگاه سیاستگذاران دارو باید به صورت اورژانسی نگاه متفاوتی شود تا بتوانیم برای فردا برنامهریزی کنیم. نمیتوان به بیمار ایرانی گفت که چون تو ایرانی هستی، باید چشمت را به روی این گزینههای درمانی ببندی، چون ما پول نداریم. از سوی دیگر کدام بیمار ایرانی یا بیمار در سایر کشورها میتواند چنین هزینهای را برای درمان پرداخت کند یا کدام بیمه حاضر به تأمین چنین بودجهای است.
تأکید میکنم که امکان دستیابی به فناوری وجود دارد، ولی تبدیل فناوری به صنعت به سرمایهگذاری عظیمی نیاز دارد و تأمین امکانات و نیز حمایت جدی و عملی از شرکتهای دانشبنیان و استارتاپها باید انجام شود.
تقریباً 50 درصد مواد اولیه صنایع داروسازی ما در داخل کشور تولید میشود، منتها ممکن است بخشی از مواد اولیه همین 50 درصد وارداتی باشد. رشد خوبی در تولید مواد اولیه داشتهایم، اما به این معنا نیست که مواد اولیهای که در داخل کشور ساخته میشوند هیچ ارتباطی با موضوع واردات ندارند. اکنون ما مشکل تأمین مواد اولیه را داریم که عوامل متعددی در این امر دخیل هستند. مسئله اول مشکل نقدینگی است. وقتی دلار مدام گران میشود، سازنده دارو باید تومان بیشتری داشته باشد تا بتواند گردش مالی خود را مدیریت کند.
وقتی هم که ریال تأمین میشود، تبدیل آن به ارز کار دشواری است. همین امروز بانک مرکزی کمتر از 50 درصد ارزی را که در بودجه تعیین شده به تأمین واردات دارویی اختصاص داده است، آن هم ارز مرغوب، اما گاهی ارز نامرغوب اختصاص داده میشود که نمیتوان با آن کاری کرد. گاهی هم ارز به موقع داده نمیشود. تقریباً دو سال درگیر کرونا شدیم که داروهای ضد کرونا و بعد هم واکسن بخش مهمی از بودجه دارویی ما را بلعید. واکسن کرونا که مردم سه بار آن را تزریق کردند مجانی وارد نشد، بلکه دولت در قبال آن پول پرداخت کرد و این پول از بودجه دارویی برداشته شد. داروهای گرانی که برای بیماران کرونایی تجویز میشد همه آنها از بودجه دارویی تأمین شد. لذا یکباره بخش عظیمی از بودجه دارویی مصرف شد و به موقع برای تأمین مواد اولیه بودجه کافی اختصاص داده نشد.
در حقیقت اختلالات مدیریتی و ناهماهنگی مدیریتی در وزارت بهداشت، سمت، گمرک، بانک مرکزی و ... در عمل گردش روان صنعت داروسازی را مختل میکند و باعث میشود که در تأمین برخی از داروها به خصوص داروهای بیماران خاص با کمبود مواجه شویم. حتی گاهی ترخیص ماده اولیه از گمرک ماهها طول میکشد. در سیاستهای دارویی دچار روزمرگی شدهایم. برنامه نداریم که سه ماه یا شش ماه دیگر چه کنیم و این امر همیشه آسیب درخور توجهی خواهد داشت.
مثل همه صنایع ما این تحریمها و محدودیتها انگیزشهای درونی برای دستیابی به دانش، فناوری و تولید را تقویت کرده است. برگ برندهای که همیشگی این است که تولیدکنندگان خارجی دارو میدانند که اگر در تأمین دارو با ما همراهی نکنند، میتوانیم داروی آنها را در داخل به راحتی بسازیم. البته تاکنون این امر محقق میشد، ولی از این پس با توجه به تولید داروهای ژندرمانی و فناوریهای داروهای نوین ممکن است شرایط فرق کند.
همچنین، عوامل درونی در اختلالهای نظام دارویی بیشتر از عامل تحریم مؤثر هستند. عامل تحریم حتماً مؤثر است و کشورهای تحریمکننده ادعا میکنند که دارو جزو موارد تحریمی نیست، اما گاهی مواد جانبی، دستگاههای تولید و... تحریم میشود. مثلاً از دستگاههایی که در صنعت داروسازی کاربرد زیادی دارد دستگاه HPLC است که چون مصرف دوگانه دارد جزو تحریمهاست و تأمین آن به شدت سخت شده است و کسانی که میخواهند این دستگاه را خریداری کنند باید از طریق چندین واسطه و چندین برابر قیمت آن را خریداری کنند.
مشکل انتقال ارز و تحریم سوئیف (نظام جهانی جابهجایی ارز) نیز وجود دارد و برخی از تولیدکنندگان باید برای خرید محصول، ارز را به صورت نقدی ببرند تا بتوانند محصول را خریداری کنند. به نظر من اگر همه مشکلات صنعت داروسازی را تجمیع کنیم، تأثیر تحریم بیشتر از 30 درصد نبوده و بیشتر عوامل داخلی سوء مدیریتها و تغییرات پیوسته مدیریتی است که اختلال در سیستم را ایجاد میکند.
در بحث تولید دارو و دارودرمانی همیشه از یک نکته مهم به عنوان «پذیرش» سخن گفته میشود که بیمار باید دارو را بپذیرد و با نحوه درمان همراهی کند و یکی از عواملی که موجب عدم پذیرش دارو از سوی بیمار میشود، طعم داروست. البته طعم برای بچهها یک تیغ دولبه است و برخی مواقع وقتی دارو خیلی خوشطعم باشد، مشکل مقاومت بچهها در برابر مصرف دارو را کم میکند، ولی در مقابل ریسک مصرف خودسرانه دارو از سوی بچهها و احتمال مسمومیت دارویی را بالا میبرد. طعم برای بزرگسالان کمتر اهمیت دارد، چون فرض بر این است که بیمار باید بپذیرد که دارو را مصرف کند، اما در صنعت داروسازی اقدامات زیادی اندیشیده میشود؛ مثلاً داروی تلخی که ممکن است تماس آن با زبان موجب حالت تهوع شود، بر روی آن روکش شکر یا کاکائو کشیده میشود.
اگر خارج از فضای شعاری بخواهیم صحبت کنیم، چرا باید انتظار داشته باشیم که دارویی را بهتر از مشابه خارجی تولید کنیم؟ چرا باید توقع داشت که دارویی را بهتر از کارخانههایی تولید کنیم که هزینه تحقیقات یک سال آنها از کل بودجه دارویی ما بالاتر است. مهم این است که بتوانیم دارویی را مطابق استانداردهای جهانی مطلوب تولید کنیم که داروسازان ما میتوانند این کار را انجام دهند.
95 درصد داروها در داخل کشور ساخته میشود؛ حتی داروهایی که «هایتک» هستند؛ یعنی تکنولوژی روز دنیا را دارند. آخرین دستاوردهای دارویی برای درمان بیماران مبتلا به دیابت و بیماران عصبی مثل MS در داخل کشور ساخته میشود. پاسخ دادن به اینکه توانایی ما در ساخت کدام نوع دارو بهتر است، دشوار به نظر میرسد. تا امروز هر دارویی را در کشور تولید کردهایم؛ البته به شرط آنکه امکان آن فراهم شود و قیمت آن مقرون به صرفه باشد.
میل به مصرف دارو طبیعی نیست و براساس تبلیغات شرکتهای تولیدکننده و توزیعکننده دارو، در چند دهه اخیر تبدیل به فرهنگ شده است. اگر تصور کنم که به یک بیماری مبتلا شدهام و از پزشکی وقت ویزیت بگیرم و یک ماه بعد به من وقت بدهد و چهار ساعت هم پشت در مطلب معطل شوم و بعد از معاینه دقیق، پزشک به من بگوید که شما سالم هستید و مشکلی ندارید، تعجب میکنم که چرا نسخه نوشته نشد؟ پول ویزیت دادهام و باید یک نسخه پر از دارو هم دریافت کنم و اگر پزشک به من بگوید که نیازی به دارو ندارید، در بسیاری از موارد تشخیص پزشکی را که دارویی نداده است قبول نمیکنیم، در صورتی که باید خوشحال شویم که پزشک به ما میگوید نیازی به دارو نداریم.
یکی از خصوصیات انسان هزاره سوم اعتیاد به دارو، داروزدگی و انسان غرق در دارو دانسته میشود، زیرا فکر میکنیم که باید برای هر چیزی دارو بگیریم. مردم کشورهای فقیر حتی به جای اینکه پولشان را برای خرید غذا صرف کنند برای خرید قرص ویتامین صرف میکنند، زیرا تبلیغات ذهن آنها را پر کرده است که اگر یک کپسول مصرف کنی، انگار که بشقاب پری از غذا، میوه و سبزی را استفاده کردهای،در حالی که این تصور غلط است. داروزدگی آفت اجتماعی بسیاری از جوامع است و در روزگار فعلی جامعه ما هم از این آفت به دور نیست.
خوددرمانی واژه دوگانه خوب و بدی است. با توجه به اینکه فرد سهمی در مدیریت سلامت خود دارد، در برخی از کشورهای پیشرفته دنیا توصیه نمیکنند که تا سردرد گرفتید به پزشک مراجعه کنید یا با دلدرد خفیف به سراغ پزشک بروید، بلکه توصیه میشود با داروساز مشورت کنید و خوددرمانی منطقی و عالمانهای را انجام دهید. وقتی که خوددرمانی بر اساس جهل یا علم ناقص صورت میگیرد، مصیبتزا میشود، ولی اگر کسی اطلاعات اولیه دارویی و سلامت داشته باشد و تا حدی خوددرمانی کند، به خصوص بعد از مشورت با داروساز، این مورد الزاماً همیشه بد نیست، اما وقتی با علم ناقص مادری میخواهد کودک خود را درمان کند یا پدربزرگی بخواهد افراد خانواده را درمان کند، مسئله خطرناک میشود.
در کلاسهای فارماکولوژی در تعریف دارو به دانشجویان میگویم: «دارو سمی است که فقط هنگامی که در شرایط معین و کاملاً کنترلشده به کار برود، میتواند نتایج مفید و مطلوبی در پیشگیری، تشخیص و یا درمان بیماریها داشته باشد.» پس اصل بر این است که دارو سم است و با دارو نباید شوخی کرد. هر دارویی حتی ویتامین میتواند خطرناک باشد.
اصولاً مصرف ویتامینها در دوره بارداری افزایش مییابد. یکی از ویتامینهایی که نیاز به مصرف آن در دوران بارداری افزایش پیدا میکند ویتامین آ است. اگر مقدار مصرف آن از حدی بالاتر برود، تبدیل به عامل تراتوژن قوی میشود که ناهنجاری جنین را در پی دارد. با همین تصور غلط گاهی بانوان باردار بمباران ویتامینی میشوند و متأسفانه بچهها ناقصالخلقه به دنیا میآیند. اگر خوددرمانی مبتنی بر دانش و آگاهی کافی و مشورت با داروساز باشد مفید است. در حال حاضر مشورت با داروسازان در کشور ما مشورت بیزحمت و بیمزدی است و همکاران ما از ارائه این مشورتها مزدی نمیگیرند و هر کسی میتواند به نزدیکترین داروخانه مراجعه و مشورت کند. متأسفانه ما از ظرفیت راهنمایی و مشورت داروسازان بسیار کم استفاده میکنیم و باعث شده است که خوددرمانیها پیامدهای خطرناک بسیاری داشته باشد.
از آنجا که کلمه دارو جذبهای را در افراد ایجاد میکند، همیشه محیط مناسبی برای سوء استفاده، فریب مردم، حقهبازی، کلاهبرداری و ... بوده است. همیشه، چه در قدیم که داروها گیاهی و سنتی بود و چه اکنون، اینگونه بوده است. در بسیاری از کشورها تبلیغات دارویی ممنوع است مگر اینکه ارائه اطلاعات مبتنی بر شواهد علمی به جامعه پزشکی باشد که میخواهند این داروها را انتخاب کنند. در کشور ما نیز کسی حق تبلیغ دارو در بیلبورد را ندارد، زیرا این کار میل به مصرف دارو را بالا میبرد و یکی از محورهای سیاستهای ابلاغی نظام در زمینه بهداشت و درمان پیشگیری از مصرف القایی داروست. این تبلیغات مبتنی بر شواهد علمی نیست و بسیاری از آنها مبتنی بر ادعاهای دروغ هستند. تبلیغاتی که مدعی هستند چاقها را لاغر، لاغرها را چاق، کوتاهها را بلند، پیرها را جوان و... میکنند دروغ هستند.
اگر بخواهیم دارویی را به پزشکان معرفی کنیم، براساس شواهد علمی و مطالعات پژوهشی و ارائه مدارک و مقالات، دارو را به جامعه پزشکی معرفی میکنیم، اما در تلویزیون و ماهواره این تبلیغات پشتوانه علمی ندارند و مبتنی بر شواهد علمی نیست و فقط ادعا برای جلب مشتری است. لذا گوش سپردن به این تبلیغات گمراهکننده را توصیه نمیکنم و تأکید میکنم که بیش از 98 درصد ادعاها درباره این داروها دروغ است.
این مسئله یکی از مشکلات همیشگی ما برای اطلاعرسانی در مورد دارو به بیماران است. اگر عوارض را به بیمار نگوییم، ظلم کردهایم و اگر بگوییم ممکن است در بیمار ترس و وحشت ایجاد کنیم. لذا ادبیاتی که معمولاً در اطلاعرسانی برای پزشک و بیمار استفاده میشود، دو ادبیات کاملاً متفاوت است. اگر دارو عارضه نداشته باشد، اسمش دارو نیست. دارو یعنی عارضه؛ منتها وقتی پزشک میخواهد دارویی را برای بیمار تجویز کند، مزایای مورد انتظار و عوارض احتمالی آن را میسنجد. پزشک بررسی میکند که مخاطرات دارو و مزایای آن به چه میزان است. اگر کفه مزایای دارو بر عوارض احتمالی برتری داشته باشد، دارو تجویز میشود. البته وقتی یک دارو به مقدار معیّن به کار برود، آثار درمانی آن خیلی بیشتر از عوارض احتمالی آن است، ولی اگر مصرف آن بیش از حد باشد، غلظت خون را بالاتر میبرد و آثار سمی داروها از اثرات درمانی آنها بیشتر میشود که به آن مسمومیت دارویی گفته میشود.
هنر پزشک و داروساز این است که تعیین کنند دارو چه مقدار، با چه فواصل مصرف و دوره مصرف و چه راه مصرفی تجویز شود تا بیشترین اثرات درمانی و کمترین عوارض را داشته باشد. مطالبی را که در بروشورها مینویسند عوارضی است که احتمالاً بروز میکند و گاهی مجبوریم این عوارض را اطلاعرسانی کنیم و به بیمار بگوییم که اگر این دارو را مصرف و احساس کردید که شنوایی شما تغییر کرده است، به سرعت به پزشک خبر بدهید. این هشدار را باید به بیمار بدهیم که اگر با مصرف دارو عوارضی بروز کرد، حتماً به پزشک اطلاع دهد و اگر بروز عوارض را اطلاع ندهد، ممکن است آن عارضه دائمی شود، اما به این معنی نیست که حتماً عوارض دارویی بروز میکند. از هر 100 بیمار ممکن است عوارض دارویی در یک بیمار نمایان شود.
ممکن است عارضه مصرف یک دارو تهوع یا سردرد باشد که در مقابل فواید آن، عوارض جزئی و کمی است، اما برخی مواقع عوارض جدی در یک دارو وجود دارد و ممکن است مصرف یک دارو منجر به خونریزی گوارشی شود یا به عصب مغزی آسیب برساند. اگر این عارضه یک در صد هزار احتمال وقوع داشته باشد، مجبوریم جلوی مصرف آن دارو را بگیریم. لذا تفسیر عوارض دارو را باید به پزشک و داروساز سپرد. البته فهرستی عریض و طول از عوارض در بروشور نوشته میشود که هرگز به این معنی نیست که هر کسی اولین قرص را مصرف کرد، همه این عوارض در او بروز میکند. این عوارض فقط احتمال بروز دارند.
یک اصل اخلاقی و علمی را در حوزه مصرف دارو داریم و آن این است که دارو تا روزی که اعتبار مصرف دارد کارخانه سازنده مسئولیت عواقب احتمالی مصرف آن را برعهده دارد. وقتی دارو منقضی میشود و اگر مصرف دارو هر بلایی را بر سر بیمار آورد، هیچ کس مسئولیت آن را برعهده ندارد. مثلاً اگر یک آمپول آب مقطر تاریخ گذشته به فردی تزریق شود و سرنوشتش این باشد که در آن ساعت بمیرد، اگر خانوادهاش شکایت کنند و مدعی شوند که این آب مقطر تاریخ گذشته باعث مرگ این فرد شد، هیچ کس نمیتواند آن را رد یا اثبات کند.
تاریخ مصرف دارو یعنی کارخانه تولیدکننده طبق آزمایشهایی که انجام داده است، میگوید که این دارو تا این تاریخ سلامتی و کارایی خود را حفظ میکند و از این تاریخ به بعد ما مسئولیتی نداریم. شاید اینگونه نباشد که وقتی تاریخ مصرف دارو تا شهریور 1402 است، در این تاریخ اتفاقی برای دارو بیفتد و ماه بعد محتوای دارو کاملاً تغییر کند، اما این تاریخ عددی است که برای تاریخ سلامت دارو تعیین میشود. در سالهای گذشته کمبود و گرانی دارو وجود داشته است و مردم چون دارو را گران خریدهاند حاضر نیستند که آن را دور بریزند، در حالی که این فکر اشتباه است، چون برخی داروها بعد از گذشت تاریخ مصرف آنها به مواد سمی تبدیل میشوند و بسیاری از آنها اثربخشی خود را به تدریج از دست میدهند. لذا توصیه میکنم داروی منقضیشده دور ریخته شود.
به مسئولان توصیهای میکنم، بیشتر از توجه به افرادی که مهاجرت میکنند، از دست رفتن سرمایههای ملی را جدی بگیرند و چارهاندیشی کنند تا این فرایند متوقف شود. مشکل در جوانی که مهاجرت میکند نیست؛ بلکه مشکل در شرایط نامناسبی است که برخی را تشویق یا وادار به دل کندن از همه هستی و دلبستگیهایشان میکند. متأسفانه علیرغم هشدارها و توصیههای دلسوزانه، کار جدی انجام نشده است.
رئیس سازمان نظام پزشکی هشدار داده است که پر کردن جای خالی این سرمایههای انسانی اقدامی دشوار، پرهزینه و زمانبر خواهد بود، اما برخی این مسئله را خطری جدی تلقی نکردهاند و برخی با شوخی و کنایه مطرح کردهاند که هر کسی میخواهد برود. باور کنید این اتفاق خوبی نیست و حتی برخی از مسئولان هشدار دادهاند که ممکن است در سالهای آینده مجبور به واردات پزشک و داروساز شویم. لذا کسی که باید برای این وضعیت چارهجویی کند، جوان داروسازی که به فکر مهاجرت است نیست، بلکه کسانی هستند که میتوانند شرایط اجتماعی را بهینهسازی کنند تا دلبستگیهای عاطفی و امیدهای کاری نسل جوان را تقویت کنند.
گفتوگو از زینب غفوریان
انتهای پیام