مشهد از پرگردشگرترین شهرهای ایران، رونق خود را مدیون مضجع شریف امام رضا(ع) است. وجود این بارگاه در این شهر، گرما، سرما و شلوغی نمیشناسد و ظرفیتی بیبدیل چه از نظر فرهنگی و چه اقتصادی برای کشور ایجاد کرده است.
ایکنا به مناسبت سیام ماه صفر، سالروز شهادت امام رضا(ع) به سراغ مهدیه بُد، عضو هیئت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری رفته و در رابطه با ظرفیتهای گردشگری شهر مشهد گفتوگو کرده است که مشروح آن را میخوانید؛
گردشگری مذهبی و زیارت جزو معدود انواع گردشگری است که هیچ چیزی نمیتواند آن را از بین ببرد برای مثال گفته میشود که گردشگری فصلی است؛ یعنی عموماً در فصل زمستان شهرهای سردسیر به دلیل سرد بودن به عنوان مقصد گردشگری انتخاب نمیشوند. به طور کلی موانع گردشگری در زمانهای مختلف نوساناتی را برای سفر ایجاد میکنند در صورتی که گردشگری مذهبی تنها نوع گردشگری است که تحت تأثیر نوسانات قرار نمیگیرد یا تأثیرات خیلی اندک است.
همه میدانند که شهر مشهد در سیام ماه صفر بسیار شلوغ است، اما اگر فردی بگوید که در این بازه زمانی یک جای خالی وجود دارد باز هم خواهان آن وجود دارد، یا افراد میدانند که در پیادهروی اربعین گرما اذیتکننده است و ممکن است جای اقامت وجود نداشته باشد، احتمال بیماری و... وجود دارد، اما با این حال بسیاری حاضرند که سفر کنند. بنابراین گردشگری مذهبی تنها نوعی از گردشگری است که تحت تأثیر موانع قرار نمیگیرد. برجستهترین مقصد گردشگری در ایران، مشهد است که هیچگاه از گردشگر خالی نمیشود و همیشه پر از مسافر است. حرم امام رضا(ع) ظرفیت اصلی شهر مشهد است که سبب ایجاد سایر زیرساختهای گردشگری پیرامون این مکان میگردد و باعث جذب مردم میشود.
در جامعه شیعه، مخصوصاً در شهر مشهد این تابو وجود دارد که به زائر، گردشگر نگوییم و از سوی مسئولان شهر مشهد در مقابل این موضوع به شدت جبهه وجود دارد و میگویند این افراد صرفاً آمدهاند که امام رضا(ع) را زیارت کنند و به مبدأ خود باز گردند. در ادبیات گردشگری گفته میشود فردی که به یک مقصد گردشگری زیارتی میرود میتواند همزمان چند هدف دیگری هم داشته باشد مثلاً میتوان به شهر مشهد رفت و همزمان از خدمات سلامت و درمانی استفاده کرد، به مناطق خوش آب و هوای اطراف مشهد رفت و به موضوع گردشگری تفریحی پرداخت و به موزه حرم رفت و گردشگر فرهنگی شد.
هر فردی برای فعلی که انجام میدهد میتواند مجموعهای از انگیزهها را داشته باشد، اما یک انگیزه خیلی پررنگتر باشد و این هوشمندی افراد است که به عنوان مسئول بتوانند از بقیه انگیزهها نیز استفاده کنند، اما در شهر مشهد به دلیل جبههای که مقابل این موضوع وجود دارد، کاری انجام نمیشود.
بسیاری از گردشگران عرب به شهر مشهد توسط دلالان مراجعه میکنند و مسئولان هنوز نتوانستهاند که همه جنبههای گردشگری را ساماندهی کنند تا درآمدزایی داشته باشد. مشهد قابلیتهای بسیاری دارد و دغدغهمندان برای گستردهتر کردن موضوع درمان، مناطق تفریحی و... فعالیت بسیاری میکنند، اما هنوز جای کار بسیاری در این زمینهها وجود دارد.
ایران برای گردشگران عرب مقصد ارزانی به حساب میآید و آنها بیشتر برای عملهای زیبایی به ایران سفر میکنند. البته ایران در بعضی از موارد در خاورمیانه به عنوان قطب محسوب میشود و مسافران خاص خود را دارد. عربهایی که به ایران سفر میکنند، کاری میکنند که کمترین هزینه را داشته باشند به همین دلیل با دلالی همراه میشوند که هتل، بیمارستان، رستوران، تعداد روزهای اقامت، سایر شهرها و ... را مدیریت میکند و پزشکان نیز با این فرد دلال در ارتباط هستند. تنها مزیت این دلال شناخت زبان و مکان جغرافیایی است.
ما در این حوزه بسیار نقص داریم در صورتی که در کشورهای دیگر تور سلامت وجود دارد و برای گذران دوران نقاهت افراد، بستههای گردشگری ارائه میکنند، اما در ایران، مخصوصاً در شهر مشهد چون در مقابل آن جبههگیری وجود دارد یا نسبت به این موضوع آگاهی ندارند؛ این کار انجام نمیشود که یک گردشگر از ظرفیتهای مختلف شهر استفاده کند. مسئولان سازوکار از پیش تعریفشدهای برای ورود گردشگران خارجی ایجاد نکردهاند. این حالت برای شهرهای شمالی نیز وجود دارد و گردشگران بستههای خدماتی برای گردشگری دریافت نمیکنند.
زیرساختهای همه شهرها کافی نیست؛ البته نسبت به گذشته سیر صعودی داشتهایم و نسبت به پنج سال پیش زیرساختها توسعه پیدا کرده اما این روند کند است و جای کار بسیاری برای استفاده از این فرصت وجود دارد. نکتهای که در رابطه با گردشگران مذهبی وجود دارد این است که خیلی برای آنها توسعه زیرساختها اولویت نیست زیرا هدف به قدری اهمیت بالایی دارد که باقی موارد به حاشیه میروند، اما این موضوع برای نوعهای گردشگری دیگر صادق نیست و توسعه زیرساختها در اولویت است.
وقتی یک مقصد به قطب فرهنگی تبدیل میشود باید تمام ارکان فرهنگی ایرانی را نشان دهد و مردم هم باید از آن استقبال کنند. برای من به عنوان یک فرد مذهبی کاملاً پسندیده است که شهر مشهد به قطب فرهنگی تبدیل شود، اما این احساس وجود دارد که مورد اقبال عموم جامعه و گردشگران نباشد.
بحث فرهنگی در مقالات علمی حالت عمومیتر از مذهب دارد؛ مذهب ذیل شاخه فرهنگ قرار میگیرد و فرهنگ به نسبت مذهب گستردهتر است. مثلاً اگر بگوییم که شهر مشهد نمونه مقصد یک فرهنگ ایرانی است شاید مذاق برخی خوش نیاید و با توجه به نوع مواجهه مسئولان شهر مشهد و اندیشه فرهنگیای که در آنجا رایج است، احتمال اینکه مشهد به عنوان قطب فرهنگی مطرح شود، موفق نخواهد بود.
مذهب و فرهنگ در بعضی نقاط با یکدیگر همپوشانی و در بعضی نقاط از یکدیگر جدا میشوند، البته که برهم تأثیرگذار هستند، اما ممکن است فرهنگ ایرانی و مذهب اسلامی در برخی جاها راه متفاوتی را طی کنند. قطب فرهنگی شدن یک مقصد به معنای این است که آن مکان نماینده فرهنگ ایران باشد در صورتی که مشهد اینگونه نیست و شهر اصفهان بیشتر میتواند قطب فرهنگی ایران باشد و میتواند به عنوان مقصد گردشگری فرهنگی ایرانی معرفی شود. حتی شهر شیراز از منظر قطب فرهنگی بودن ظرفیت بیشتری دارد، زیرا مکانی مانند حرم شاهچراغ(ع) که مکان مذهبی است و هم سایر اماکن فرهنگی را دارد. یعنی قطب فرهنگی باید مجموعهای تلفیقی از آئینها، رسوم، پوشش، رفتار و... باشد. زیرساختهای مشهد نسبت به شهرهای دیگر بسیار خوب است اما اطلاق قطب فرهنگی به شهر مشهد ایدهآلنگری است.
انتخاب بقاع متبرکه به عنوان قطب فرهنگی هم از همین موضوع پیروی میکند و به مخاطب بستگی دارد؛ باید دید که آیا جوان امروزی این پذیرش را دارد که اماکن مذهبی به قطب فرهنگی تبدیل شوند یا خیر؟ زیرا مکانی که به عنوان قطب فرهنگی مطرح میشود باید مورد استقبال هم واقع شود و مخاطب هم داشته باشد؛ نمیتوان بدون پذیرش از سوی مخاطبان یک مکان را قطب فرهنگی نامید و این موضوع نیازمند مخاطبشناسی است. این نوع نگاه، ایدهال نگرانه است که با واقعیات جامعه فاصله دارد، اما میتوان اماکن مذهبی را برای گردشگران زیارتی به قطبهای فرهنگی تبدیل و به آنها بستههای فرهنگی هم ارائه کرد.
کارهای فرهنگی مانند حضور روحانیان، نصب تابلوهای فرهنگی و... در حرم امام رضا(ع) انجام شده است اما کافی نیست. حقیقت این است که ما در بحث تبلیغات بسیار ضعیف هستیم. مثل تبلیغات حجاب در شهر میماند که وقتی من به عنوان یک فرد محجبه با پوشش چادر این تبلیغات را نگاه میکنم متعجب میشوم که انگار هیچ کار فرهنگیای در رابطه با آن انجام نشده است. در حرم امام رضا(ع) هم یکسری کار انجام شده اما خیلی نیاز به آموزش و تحقیق دارد. باید به دید بازاریابی فرهنگی نگاه کرد تا کارها بتواند جذاب باشد. بازاریابی فرهنگی باید شاخصههای مشخص و استانداردی داشته باشد و صرفاً به اینکه جمعیت بسیاری در حرم حضور پیدا میکنند بسنده نکرد، بلکه به نوع استفادهای که میخواهیم از این جمعیت کنیم نیز باید توجه کرد.
این جمعیت یک بازار است که میتوان از آن برای مقاصد فرهنگی استفاده کرد. باید به موضوع آموزش توجه کرد؛ مثلاً خدّام حرم باید یکسری از مدرکها را داشته باشند و آموزشهای فرهنگی ببینند تا بتوانند صرفاً با کلام افراد را تحتتأثیر قرار دهند؛ متأسفانه به این موضوع به عنوان به صورت آکادمیک توجه نمیشود. حرم دارای موزه، رسانه، حوزه علمیه و... است که میتوان از آنها استفادههای مطلوبی در این راستا کرد.
ایکنا- موانع و کمبودهای گردشگری زیارت چیست؟
بحث آموزش یکی از کمبودهای اصلی این حوزه است؛ مثلاً برای اربعین بارها بیان شده است که صرفاً برای حضور نباید تبلیغ کرد بلکه باید به موضوعات فرهنگی نیز توجه کرد؛ حتی جامعه محلی هم باید آموزش ببینند که چگونه با گردشگران تعامل داشته باشند. باید به تبلیغات توجه ویژه کرد تا آئینها و مقاصد به مردم معرفی شوند. رسانهها ضعف تبلیغی دارند در صورتی که قویتر میتوان به این موضوعات پرداخت.
پیادهروی به سوی حرم امام رضا(ع) ابتدا نیازمند ماندگاری است؛ باید چندسال بگذرد و تداوم و استمرار داشته باشد. زیارت پیاده برای همه امامها وجود دارد حتی در دین مسیحیت نیز این رسم وجود دارد و دارای پیشینه است؛ مهم مدیریت و استمرار این رفتار است. این اتفاق یک ظرفیت آئینی است که از گذشته وجود داشته و توجه به آن احیای یک آئین است؛ با برنامهریزی میتوان استفاده فرهنگی و اجتماعی بیشتری از آن کرد.
ایران به دلیل داشتن تمدن کهن از منظر رویدادها و آئینها بسیار غنی است و رسانهها باید با همراهی مسئولان به تبلیغ این آئینها بپردازند تا به مردم ایران و جهان معرفی شود.
انتهای پیام