نوآیینی موجب حفظ سنت‌هایی چون یلدا شده است + صوت
کد خبر: 4188976
تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۶
علی آبان در گفت‌وگو با ایکنا مطرح کرد:

نوآیینی موجب حفظ سنت‌هایی چون یلدا شده است + صوت

پژوهشگر حوزه ادبیات عامه و مدرس دانشگاه با بیان آنکه عدم همزیستی فرهنگ‌ها و آئین‌ها با سنت و دین، محکوم به شکست و فراموشی آنها است تصریح کرد: نوآیینی موجب حفظ سنت‌هایی چون یلدا شده است.

شکوه و عظمت تمدن ایرانی به ‌عنوان گهواره تمدن جهان بر هیچ‌کس پوشیده نیست و شاید بیان این جمله بر مدار تکرار به امری بدیهی بدل شده و جذابیتِ اصالت معنایی خود را از دست داده باشد، اما وقتی فصلی از بیان این جمله به بهانه قرار گرفتن در ایستگاه‌هایی که تنها گوشه‌ای از آن عظمت تمدنی را نمایندگی می‌کند، می‌تواند نحوه و شیوه نگریستن و گویش فخر تمامی مردمان ایران‌زمین و جهان به گهواره تمدن بودن سرزمینمان را برای دیگر مردمان این جهان اثیری با رویکردی متفاوت بیان و عنوان کند.

یکی از این سنت‌ها، آیین‌ها و باورهای مردمان ایران‌زمین که اصل اصالت وجودی و معنایی آن نمونه‌گون و نادر تنها به ‌نام مردمان این خطه نام و یادش ثبت‌شده است به آیین «شب چله» در افواه عموم و در محیط‌های آکادمیک و دانشگاهی «شب یلدا» بازمی‌گردد.

آیینی که در پس همزیستی با بلندترین شب سال، ایرانیان باستان و نیاکان پیشین ما در بطن و متن آن خود را آماده تولد مهر (خورشید) و در پس طلوع خورشید به دنبال مفاهیم عظیمی چون «امید»، «شادی» و «روشنایی» بودند. شبی که فصل مهمی از یکی از سترگ‌ترین آیین‌های ایرانیان باستان را نمایندگی می‌کند و مفاهیم موجود در آن چون نشستن پای صحبت بزرگان، شاد بودن، هدیه دادن، کتاب و حافظ و شاهنامه خواندن، دیدار با اقوام، رفع کدورت‌ها و مؤلفه‌هایی ازاین‌دست به تک‌تک مفاهیم بنیادین این شب گره خورده است.

باورداشت و پنداشتی که سبب شد تا در پس گذار بیش ‌از 2500 سال با اتکا به اسناد مکتوب و تاریخی و بیش ‌از 6000 سال در قامت گویش پژوهشگران فرهنگ عامه و اسطوره‌شناسان قدمتی برای این رویداد و استمرار آن تا رسیدن به امروز و آنِ اکنون ما قائل باشیم.

حال با رویکرد و مؤلفه‌های یاد شده که نگاه رمزگان و اساطیری به مفهوم «شب یلدا»، نگرش و تأمل بر سیر تطور و تحول این آیین در پس گذار اعصار و قرون تا به امروز که به ‌عنوان یادگاری ماندگار به دست ما رسیده و تطبیق و تطابقی که بسیاری از آیین‌های کهن ایرانی بعد از پذیرش دین اسلام در سایه هم‌نشینی و همزیستی با این دین هدایتگر و پذیرش چارچوب، قوانین، شعائر اسلامی و حل شدن این دو مفهوم در یکدیگر که اصل استمرار را برای آنها با خود به ارمغان داشت را در قالب گفت‌وگویی متفاوت، جذاب و صریح با علی آبان پژوهشگر حوزه ادبیات عامه، شاعر، ادیب، مدرس دانشگاه و نویسنده آثاری چون «لیلا بان»، «ممنوعه ۱۴»، «عاشق که باشی» و «قرار ما روی پل ورسک» قسمت کرده‌ایم که در ادامه از خاطر شما می‌گذرد.

کد

ایکنا- جناب آبان برای شروع گفت‌وگو از اختلاف نظری که طی چند سال اخیر بسیار بیش از هر زمانی در خوانش جشن بلندترین شب سال، جشن تولد نور و امید به وجود آمده بفرمایید، اختلاف نظری که پای آن حتی میان صحبت پژوهشگران و کارشناسان حوزه فرهنگ عمومی و اهل ادب هم کشیده و باز شده است... «شب یلدا» یا «شب چله» کدام درست است؟

نمی‌توان کتمان کرد که میان اکثر کسانی که در حوزه ایران باستان، جشن‌ها، آیین‌ها، مناسبت‌ها و اعیاد آن دست به مطالعه زدند در این حوزه اختلاف‌نظر وجود دارد. جز آقای جنیدی که «شب چله» را بسیار آشکارا بر «شب یلدا» ترجیح می‌دهند، دیگر دوستان در بطن و عمق حساسیتی آن‌چنانی میان این دو ندارند و تفاوتی قائل نمی‌شوند. اما همچنان بر مدار مطالعه در این حوزه مشغول هستند.

اینکه فردی «شب چله» را ترجیح می‌دهد به این مسئله ارجاع دارد که ممکن است در ابتدا «یلدا»یی وجود نداشته، ازسوی دیگر عده‌ای می‌گویند که چون «یلدا» واژه سُریانی است و فارسی نیست، بعدها به این مناسبت ایرانی اضافه شده، به‌ همین سبب است که برخی «شب چله» را بر «شب یلدا» ترجیح می‌دهند.

اما در نگاهی کلان و وسیع‌تر، نمی‌توان به جنگ این باورها رفت. چه بخواهیم، چه نخواهیم، مردم این شب را «شب یلدا» خطاب می‌کنند. آن‌چنان‌که «شب چله» نیز می‌خوانند. به همین سبب معتقدم که در لفظ، واژه و معنا، بیان «شب چله» یا «شب یلدا» تفاوتی با یکدیگر ندارد.

«شب چله» بیشتر عنوان و خطابش بر حوزه مردم استوار است و «شب یلدا» بیشتر در محیط‌های آکادمیک عنوان و خطاب می‌شود. این (یلدا) مؤلفه‌ای است که ولو به‌عنوان فرهنگ وارداتی در فرهنگ ما جاافتاده و بر این آیین مترتب است. اما طبق واژه فارسی «شب چله» واژه معتبر است چراکه از ابتدا این واژه استفاده شده است.

کد

ایکنا- همزیستی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها با آیین‌ها و سنت‌های کهن مردمان، بازتاب‌دهنده چه مولفه‌هایی است؟ آورده‌ آن شیوه رفتاری -حفظ و پاسداشت آیین و سنن- در عصر و زمانه فعلی برای مردمان امروز چیست؟

«فرهنگ» و «آیین»، حتی در مقیاس کلان، «دین» و «سنت» اگر همزیستی با دیگر فرهنگ‌ها، آیین‌ها، آداب و سنت‌ها نداشته باشند، محکوم به شکست هستند. این باهم، کنار هم بودن و بهره‌مندی از یکدیگر نه‌تنها خطری برای آنها ایجاد نمی‌کند بلکه در بسیاری از موارد موجب رشد، تعالی و فربه شدن آن فرهنگ‌ها، آیین‌ها و سنت‌ها می‌شود.

به‌عنوان‌مثال ما در فرهنگ ایرانی از گذشته‌های دور طی یک سال قریب به 300 جشن، مناسبت و آیین را برگزار و اجرا می‌کردیم. امروز شاید از آن 300 جشن، داشته‌هایمان از جشن‌های کهن و آیینی ایران باستان به 10 عدد هم نمی‌رسد و متأسفانه باید گفت که مناسبت‌های بسیار متعددی را از دست دادیم! پس بنا بر یقین اگر آیین شب چله یا یلدا و عید نوروز کماکان در فرهنگ ایرانی پابرجا باقی مانده‌اند، به دلیل نگاه نو، تزریق آورده‌ها و داده‌های جدید بر دل و بطن این دو سنت است که سبب شده رختی نو به تن کنند و بدل به «نوآیین» شده‌اند و به زندگی خود ادامه دادند. به‌ویژه عید نوروز که همزیستی و قرابت بیشتری با آیین و تفکرات اسلامی پیدا کرد و همین مهم موجبات تداوم آن را با خود به‌همراه داشت. شب یلدا نیز از این قاعده مستثنی نیست. یعنی آن تفکرات و نگرش‌های دینی و مذهبی بر این مناسبت‌های ایرانی افزوده شد.

باوجودآنکه علاقه‌ای به استفاده از کلمه «دشمن» ندارم و سخت معتقدم که واژه آزاردهنده‌ای است و نباید به دهان گرفت، اما دشمنان یا بهتر بگویم کسانی که درصدد این بودند که این مناسبت‌ها را با تغییر هویت و نابودی مواجهه کنند و آنها را با آنچه که دلخواه خود بود جایگزین کنند، اگر نتوانستند از پس این خواسته بربیایند در گام نخست دلیل آن پایبندی، استقبال، اقبال، حمایت و پشتیبانی فرهنگی ایرانی است که موجب شد این آیین‌ها پایدار بمانند. یعنی در حقیقت آن کسانی که در طول تاریخ کهن گذشته با فرهنگ ایرانی مشکل داشته و توان آن را نداشتند که این مناسبت‌ها را تغییر دهند، اما در ادامه مسیر سیر تحولی این آیین‌ها شاهد افزوده شدن مؤلفه‌هایی بودیم که آنها باعث شدند تا آن آیین‌ها رنگ دینی به خود گیرند و در سایه رخت نوآیین شده به حیات خود ادامه دهند.

هرچند که عید نوروز و شب یلدای ایرانیان حتی پیش‌از پذیرش اسلام رنگ‌وبوی دینی داشت و شاید بتوانیم بگوییم که در ادامه رنگ‌وبوی اسلام به آنها اضافه شد. یعنی شعائر و شاخصه‌های اسلامی وارد این مناسبت‌ها شد و موجب شد که چندان در خطر سقوط و حذف قرار نگیرند.

درمجموع، همزیستی سنت‌ها، فرهنگ‌ها و آیین‌ها بی‌تردید از یک‌سو به تازگی و طراوت زندگی و از سویی دیگر، به تداوم و گستردگی ابناء بشر کمک می‌کند و موجب می‌شود تا آن آیین‌ها و سنت‌ها درخشندگی بیشتری پیدا کنند، در زندگی ایرانیان ادامه داشته و میان جماعت و جمعیت بیشتری نفوذ پیدا کند.

ایکنا- حال خوانش خود را در این گفت‌وگو بر بُعد اساطیری و کهن‌الگوی «شب چله» استوار کنیم. مفهوم بنیادین «شب چله» -نبرد روشنایی و تاریکی- یا کهن‌الگوی آشنای آن یعنی پیروزی روشنایی بر ظلمت، مفهومی تکرارشونده در بسیاری از تمدن‌ها با رفتارهای آیینی است... به جز قدمت، چه ویژگی ممتاز دیگری در آیین «شب چله» وجود دارد که آن را به نام ایران و تمدن ایران‌زمین ممهور کرده است؟

با مرور دوره باستان، کهن و عصر پیشینیان به وضوح درمی‌یابیم که ایرانیان و نیاکان ما یکی از ضروریات و نیازهای اصلی زندگی را بر مدار شادی استوار می‌دانستند. یعنی شاد بودن جزء لاینفک زندگی پیشینیان و نیاکان ما قبل از حمله‌هایی که بر این کشور مترتب شده بود سایه‌ای گسترده داشت و هنوز هم این مهم (توجه به شادی در زندگی) به‌عنوان یکی از ویژگی‌های ایرانیان شناخته می‌شود.

وجود جشن‌های گوناگون در ایران باستان، همگی نشان‌دهنده آن است که ایرانیان و مردمانش به دنبال شادی، نشاط و لذت بردن از طعم زیستن و زندگی بودند. آنها سخت معتقد به این اصل بودند که باید به هر بهانه‌ای به دنبال پایکوبی، دست‌افشانی، شادی، نشاط، لبخند و کنار هم بودن باشند. اما بعد از تجربه حملات دشمنان به خاک کشورمان، این ویژگی با لطمه‌های مختلف و متعددی مواجه شد. اینچنین بود که شاد بودن، شادی، جشن و سرور که جزء لاینفک از ضروریات زندگی پیشینیان و نیاکان ما بود دست‌خوش آسیب شد.

در ایران باستان، شادی را برای زندگی و استمرار جریان آن را  برای شکرگزاری به درگاه خداوند اصلی مهم می‌دانستند. آنها معتقد بودند که باید شاد بود تا پرستش خداوند با قدرت و تاثیر بیشتری همراه شود. این همان اصل لذت بردن از زندگی در سایه تعالیم دینی نیاکان ما بود.

اما در پس پشت همان حمله‌ها و تغییرات فرهنگی‌ای که در کشورمان شاهد بودیم، مسئله «شادی» و «شادزی» بودن رنگ‌وروی دیگری گرفت. آرام‌آرام آن جایگاه و تعلق خاطر ایرانیان به «شادی» با رویکردها و مؤلفه‌هایی چون گریز از دنیا، دل نبستن به دنیا و تعابیر و مضامینی نظایر آن جایگزین شد و تعابیر جدید جای مفاهیم پیشین را گرفت.

اسناد و داده‌های اطلاعاتی این را نشان می‌دهد که یکی از اصلی‌ترین ویژگی‌های مردمان ایران بر این مهم استوار بود که حتی در مراسم سوگ نیز به نوعی جایگاه شادی را حفظ می‌کردند و آن را پاس می‌داشتند. یکی از عزاداری‌های بزرگی که در فرهنگ ایرانیان باستان صورت وجود داشت، عزاداری‌ بر «مرگ سیاوش» که از آن با عنوان «سوگ سیاوش» یاد می‌شود، بود. این شیوه آیینی سوگ و عزا، امروز در برخی از مناطق ایران هنوز این برگزار می‌شود. در این مراسم سوگِ آیینی، افرادی بودند که در این روز بر فقدان سیاوش مویه و ناله می‌کردند اما در روزهای بعد به جشن و سرور می‌پرداختند. یا در رفتار آیینی دیگر میان ایرانیان باستان شاهد بودیم که اگر عزیز کسی از دست می‌رفت، در فراق آن عزیز گریه می‌کردند اما گریه بیش‌ازحد را به نوعی در پیشگاه اهورامزدا مکروه می‌دانستند.

این مثال‌ها را گفتم تا به این مسئله برسم که شب چله یکی از جشن‌های ایرانیان بود که کنار یکدیگر جمع می‌شدند، به بهانه این جشن به شادی و سرور می‌پرداختند.

برای این شیوه برگزاری جشن در شب چله، در قامت اسناد مستند، می‌توان حداقل به 2500 سال تاریخ مستند از برگزاری جشن شب یلدا اشاره کرد. این در حالی است که برخی معتقدند این تاریخ را به 7000 تا 8000 سال پیش بازمی‌گردد و قدمت دارد.

گوش دادن به حرف بزرگان، قصه‌گویی، کتاب خواندن، در کنار یکدیگر شاد بودن و بهره بردن از انواع و اقسام اطعمه و اشربه جزوه فرهنگ‌هایی است که از آن رفتار کهن پاسداشت و شادباش شب چله، برای ایرانیان امروز نیز به یادگار مانده ‌است. تنقلات، میوه‌ها مثل انار، سیب، هندوانه و خرمالو که هر یک از این‌ها و انتخابشان در فرهنگ ایرانی خود دارای رمز و رازی است، بخش دیگری از آن آیین و سنت شادباش شب یلدا در فرهنگ ایران باستان است.

انار، نشانه برکت، فراوانی و باروری است و سرخی آن‌که به خورشید ارتباط داشت بخشی دیگر از رمزینه انتخاب این میوه در سنت شب یلدای ایرانی است. دیگر انتخاب اطعمه و اشربه نیز هر یک دارای رمز و رازی برای ایرانیان و نشانه‌های اساطیری بوده که هر یک وجه تسمیه و شأن نزولی برای آن متصور است.

بنابراین در پاسخ تکمیلی به پرسش شما، جز مولفه قدمت، آنچنان که اشاره کرده‌ام، کنار هم بودن یا به تعبیر امروزی و دینی ما صله‌رحم -که یکی از مواردی است که دین اسلام نیز شب یلدا را پذیرفت به همین مولفه مهم یعنی مسئله صله ارحام بازمی‌گردد-، قدر یکدیگر را دانستن، به یکدیگر مهربانی کردن، شاد بودن کنار یکدیگر و پایبندی به آنچه که پیشینیان ما در شب چله داشته‌اند همچنان از دیرباز تا به امروز برای ما به‌یادگارمانده و بر مسیر و مدار استمرار قرار دارد.

باید خدا را شاکر بود که این ویژگی‌ها، دست‌خوش تغییر نشده، چربش حواشی آنها را کم‌رنگ نکرده و جوهر و ذات شب چله و یلدا دستخوش تغییرات حاشیه‌ای قرار نگرفته است.

شب یلدا همچنان رنگ‌وبوی ایرانی دارد و حتی می‌توانم بگویم که رنگ‌وبوی آن بیشتر از رنگ‌وبوی نوروز است. ما در عید نوروز، شاهد تلفیقی از باور داشته‌های ایران باستان و افزوده شدن شعائر دینی و داشته‌های اسلامی مانند ادعیه و قرآن که فصلی متفاوت از هم‌نشینی ما ایرانیان با عید نوروز را با خود به‌همراه داشته است هستیم، درحالی‌که این جنس از همنشینی و تلفیق در همدلی شب چله کمتر صورت گرفته است.

نوآیینی موجب حفظ سنت‌هایی چون یلدا شده است

ایکنا- در سیر تحول و تطور تاریخی از گذار آیین شب چله در زیست مردمان ایرانی، به ویژه بعد از پذیرش دین اسلام، آیا شاهد تغییرات رفتاری از حیث اجرایی و شیوه برگزاری یا مفاهیم بنیادین این آیین بعد از پذیرش دین اسلام در کشورمان بودیم؟

شب یلدا یا شب چله، یکی از مناسبت‌هایی است که هیچ موردی در آن وجود ندارد که با ادیان دیگر ازجمله دین اسلام، تقابلی داشته باشد.

آنچنان که عرض کردم، تمام مناسبت‌های ایران از دوران باستان جهت شاد نگه‌داشتن، صله ارحام، کنار یکدیگر بودن، رفع کدورت‌ها، نشستن پای صحبت بزرگان، بیان خاطرات، خواندن اشعار اخلاقی و حکمت‌آمیز، ردوبدل شدن هدایا میان یکدیگر و نظایری ازاین‌دست استوار بوده، تمامی اینها که نام بردم، مؤلفه‌هایی است که مورد وثوق دین اسلام است. به‌همین سبب، آداب، رسوم، شعائر و فرایض دین اسلام تأثیر حذف‌کننده یا کم‌رنگ کننده‌ای برای آیین شب یلدا با خود به ‌همراه نداشته است.

در مواجهه با شب یلدا یا شب چله به‌عنوان طولانی‌ترین شب سال که هنگام غروب آفتاب در 30 آذر تا طلوع آفتاب در اول دی رخ می‌دهد، تقریباً می‌توان گفت که یک دقیقه از شب قبل و بعد خود بلندتر است. اما با همین تعریف محدود زمانی، چون بلندترین و تاریک‌ترین شب محسوب می‌شود نزد ایرانیان به این نیت که تولد خورشید را با خود به همراه خواهد داشت، روزها بعدازآن بلندتر خواهد بود و با این نگرش به استقبال نور، امید و زندگی می‌رفتند دارای ارزش و جایگاه بالایی است. دین اسلام در مواجهه با این مناسبت با باورداشته‌های ایرانیان همسو و همدل بود. به ‌همین سبب شب یلدا و شب چله، رنگ‌وبوی ایرانی خود را آنچنان‌ که نیاکانمان آن را پاس می‌داشته‌اند تا به امروز برقرار مانده، ماهیت و شالوده آن حفظ شده است. شب چله، یکی از مناسبت‌هایی که به شکل کامل می‌توانیم به پایبندی‌اش به اصالت ایرانی ایمان داشته و خوشحال باشیم که در آن در پس گذار و گذر اعصار و قرون تاریخ تغییری ماهوی صورت نگرفته است.

درست است که پس گذار و گذر تاریخ همواره شاهد فرازها، فرودها و تغییرات رفتار آیینی در هر تمدنی بوده‌ایم. به‌عنوان‌مثال در دوران صفوی برخی از تغییرها در مواجهه با آیین‌های ایرانیان باستان را شاهد بودیم، اما نقش مردم در حفظ و پایبندی به این مناسبت‌ها، آداب و رسوم ایرانی بر مدار اصالت آنها استوار بوده و در تحقق این مهم نقش مردم را نمی‌توان در حفظ و پاسداشت داشته‌های کهن نیاکانمان تا به امروز نادیده گرفت.

این مناسبت‌های آیینی، دینی و برآمده از بطن باورهای مردم ما را با نیاکانمان پیوند و گره می‌زنند. ما را با ایران بزرگ، ایران درخشان و ایران سربلند گره می‌زنند. برهمین اساس است که همه مردم تأکید دارند که تک‌تک این جشن‌ها که در عقبه خود فلسفه و اندیشه بزرگی وجود داشته باید حفظ شود.

بزرگترین فلسفه این جشن‌ها ازجمله شب چله و یلدا در ارتباط با طبیعت نهفته است. انسان، همواره با طبیعت زندگی کرده و نمی‌تواند آن را از خود دور کند. چون ارتباط قوی میان انسان با طبیعت و با زندگی بهینه مردم همواره وجود داشته و دارد. پس حذف طبیعت از رفتارهای آیینی تمامی مردمان جهان ازجمله ایرانیان تمدن‌ساز غیر قابل کتمان است. پس هر فردی که قلبش برای ایران می‌تپد، خود را ایرانی می‌داند و ایران را بر هرچیزی ارجح می‌داند، هرگز نمی‌خواهد و اجازه نمی‌دهد که بهترین و معنوی‌ترین یادگار پیشینیان ما فراموش شود.

اینکه گاه شاهدیم برخی از مردم نیم‌نگاهی به جشن‌های غیر ایرانی دارند زاده عصر و باور دوران مدرن است، اما در حوزه جشن‌های مربوط به ایران چه در شکل فیزیکی و چه  حتی در فضای مجازی شاهد پاسداشت، گرامیداشت و یادکرد آنها توسط عموم مردم هستیم. چراکه همه این اعیاد و جشن‌ها برای شاد زیستن، برای کنار هم بودن، رفع کدورت، همدلی، توجه به صحبت‌های یکدیگر و بزرگان برای تحقق تجربه زندگی شاد و پرنشاط از زمان تولد تا زمانی که از این دنیا برویم برقرار و استوار است. چراکه انسان یک‌بار بیشتر به دنیا نمی‌آید و بیشتر از یک‌بار حق حیات ندارد. پیشینیان ما این مهم را به خوبی و نیکی دریافته بودند که باید این یک‌بار را درست، خوب و شاد زندگی کنند. زندگی را نباید تلخ، سیاه و تیره کرد و این نشان‌دهنده دید و بینش والای ایرانیان از دوران نیاکان تا به امروز است.

ایرانیان پاک و راستینی که تمدن و عقبه چندین هزارساله را نمایندگی می‌کنند و آن چیزی که به دنیا هدیه کرده‌اند انسانیت، خرد، دانش، فهم و شعور است.

کد

ایکنا- بهره‌مندی ساحت ادبیات در گستره داستان، رمان و شعر از آیین‌های ایرانی به ویژه «شب چله» را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

خدا را شکر، ادبیات ایرانی از سنت‌ها، آیین‌ها، جشن‌ها و باور داشته‌ای ایرانیان استقبال کرده ‌است. از رودکی تا به امروز اگر حساب کنیم، چه در شعر و چه در نثر، در جای‌جای مختلف، شاعران و ادیبان، تلمیحاتی دارند که این تلمیحات اشاره به دوران نیاکان ما چه پیش و چه پس‌از دوران اسلام در ایران دارد.

به‌ویژه اگر بخواهیم ردپای ایران باستان را در اشعار حافظ رصد کنیم، این مهم را به وضوح می‌بینیم. حافظ یکی از ایرانی‌ترین شاعران به‌ویژه در مقام گرامیداشت آیین مهر است و بسیاری دیگر از شاعران و نویسندگان ما نیز چون او بر این مهم مقید و استوار بوده‌اند.

حافظ از آن ذکاوت و غیرمستقیم‌گویی خود در بهره بردن از این تلمیحات استفاده کرده و در نگاهی کلان‌تر، ادبیات کلاسیک ما نیز از آیین‌ها، سنت‌ها، جشن‌ها، باورها و اعتقادات ایرانیان بسیار بهره برده است.

اما در نقطه مقابل و در ادبیات معاصر به سبب خاصیت مدرن شدن و چربش تفکر همراه آن، توجه و تمرکز ادبیات بر مردم، به‌ویژه در مورد مسائل اجتماعی و سیاسی استوار بوده و کمتر شاهد چنین دست از توجهات به مبانی آیینی و باستانی هستیم. اما در همین عصر معاصر نیز شاعران بزرگی چون ملک‌الشعرای بهار یا پرویز ناتل‌خانلری، شاعرانی کلاسیک‌نگرتر وجود داشتند که ادبیات گذشته را با جدیت بیشتری پیگیری می‌کرده‌اند و آنها بیشتر به این سنت‌ها و آیین‌ها باور داشته و از آنها در خلق نظم و نثر آثارشان بهره برده‌ و  استفاده کرده‌اند.

در اشعار، داستان‌ها و قصه‌های امروز، هنوز روایت‌ها و نگاه‌هایی ازاین‌دست به اعتقادات، آیین‌ها و جشن‌های ایرانی دیده می‌شود. حتی گاه شاهدیم در حوزه ادبیات معاصر نگاه بیشتر بر بخش سیاهی، تاریکی و ظلمت شب یلدا به عنوان بخشی از این آیین استوار است. درست است که در شعر حافظ نیز گاه بازتاب این بخش یعنی ظلمت و سیاهی در مواجهه با یلدا گاه رخ‌نمایی می‌کند جایی که سروده « صحبت حُکّام ظلمتِ شبِ یلداست / نور ز خورشید جوی بو که برآید» اما در دوران مدرن و ادبیات معاصر ما شب یلدا را که شب زایش و تولد خورشید برای روز بعد است که ثمره، ارمغان و هدیه آن نور، روشنایی و امید است را کمتر با محور امیدآفرینی به کار برده‌ایم و اغلب نگاه ما بر در شعر و داستان معاصر بر بخش سیاهی این رویداد آیینی استوار است.

گویی در ادبیات معاصر ما ناامیدی و تیرگی غلبه بیشتری نسبت به نگاه مقابل خود داشته و کمتر به وجوه امیدواری، امیدبخشی، روشنایی، نور و تولد مهر که مورد توجه مباحث فلسفی و بنیادین یلدا است توجه داشته‌ایم و بیشتر بخش ظلمت و تاریکی آن مورد قلم شاعران و نویسندگان قرار گرفته است.

اما به‌هرحال، این هم بخشی از بهره بردن از داشته‌ها و معانی پیدا و آشکار آیین شب یلدا است که در آثار معاصر نیز بروز و ظهور داشته است.

اما بااین‌وجود می‌توانیم بگوییم که بیان و بازتاب شب یلدا و شب چله در حوزه خلق آثار ادبی (نظم و نثر) جایگاه بیشتری از بیان «نوروز» در ادبیات کلاسیک و معاصر ما دارد، چراکه «بهار» گاه جای «نوروز» را در خلق آثار ادبی می‌گیرد، اما مؤلفه‌ای برای جایگزینی «شب یلدا» و «شب چله» وجود ندارد و به‌همین سبب کفه بهره بردن آثار ادیبان و شاعران و از «شب یلدا» در نگاه کمی نسبت به «نوروز» و نه «بهار» در آثار ادبی ما بیشتر است.

کد

ایکنا- با تمامی این تعاریف و نگاه تطبیقی که به آن اشاره داشتنید سهم ادبیات در حفظ، احیا و اشاعه آیین‌ها و سنن کهن، ملی و مذهبی ایران و نحوه معرفی آنها به نسل امروز که با چنین نگرش‌ها و کُنش‌هایی فاصله گرفته‌اند را تا چه مهم می‌دانی؟ به بیانی ساده‌تر کارنامه ادیبان و شاعران ما در این حوزه به زعم چه عیاری دارد؟

با تمام توضیحاتی که گفتم، باید بر این مهم تاکید کنم در مواجهه با این پرسش صادقانه باید بگویم که من گمان می‌کنم که سهم ادبیات در این مهم (حفظ، احیا و اشاعه) چندان پررنگ نیست! ببینید شب یلدا و شب چله در ادبیات، در نثر و شعر کلاسیک ما مورد اشاره قرار گرفته اما به آن شکل مبسوط و گسترده نبوده است. اما در ادبیات معاصر ما این قضیه بسیار کمتر نیز شده ‌است.

مسئولیت شاعران و نویسندگان در دوران حاضر گویی بر این مهم استوار نیست! گویی مسئولیت شاعر و نویسندگان معاصر از دوران مشروطه به این‌سو بیشتر آگاه کردن و آگاهی دادن مردم برابر ظلم، ستم و مسائل اجتماعی و سیاسی استوار بوده است. به ‌همین سبب، معتقدم اگر این مناسبت‌ها باقی‌مانده، نقش مردم از سهم ادبیات بسیار بالاتر بوده و این خود ایرانیان بودند که این آیین‌ها و سنت‌ها را پی و جدی گرفته، برای آن ارزش قائل شده‌ و آنها را حفظ کرده‌اند. هرچند که سختی‌هایی در برگزاری این مناسبت‌ها گاه در طول تاریخ وجود داشته، اما با تمام این سختی‌ها، باز هم مردم سعی کرده‌اند این مناسبت‌ها را برگزار کرده و اجازه فراموش شدن آنها را ندهند.

معتقدم و به نظر می‌آید در دوره معاصر، نه حکومت‌ها و مسئولان، نه اهالی قلم و نه روشنفکران هیچ‌کدام در معرفی و نگهداشت این مناسبت‌ها سهم زیادی نداشته‌اند و بیشترین سهم را باید به پای رفتار خودجوش و پایبندی به باورها میان مردم نوشت.

نوآیینی موجب حفظ سنت‌هایی چون یلدا شده است

ایکنا- نگاه معارف و مبانی اسلامی با آیین‌های کهن ایرانی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ تفکر دین اسلام را مقوم توسعه این سنت‌ها می‌دانید یا مانند برخی از کارشناسان فضای آیین‌های ایران باستان را فضایی جداگانه از آیین‌های حل شده در دوران پس از دین اسلام ارزیابی می‌کنید؟

مردمان ایران باستان و ایران کهن، قبل از پذیرش دین اسلام، یکتاپرست بوده‌اند. دارای تمدن بوده‌اند. از خرد، دانش و انسانیت لبریز بودند. ایران در آن دوران کشوری پیشرفته در تمامی امور بود و مواهبی که از آن بهره‌مند بودیم با دین اسلام منافاتی نداشت. اگر منافاتی هم وجود داشت جزء مؤلفه‌های معدود، چون آتش‌پرستی، خنیاگری و موسیقی چیزی بیش نبود که با شعائر و فرایض دین اسلام زاویه داشته باشد. اما با همه اینها ما شاهد تقابل و تضادی در دو دین (زرتشت و اسلام) در شعائر کلی نبودیم.

در آن اوایل، سردمداران تلاش می‌کردند تا ایران باستان را در همراهی با دین اسلام در مرتبه دوم قرار دهند، اما آرام‌آرام در سایه هم‌نشینی و پذیرش شعائر و فرایض دین اسلام در آیین‌های ایرانی و دست اتحاد دادن به یکدیگر که به تعبیری از آن به‌عنوان «جایگزینی‌های مطلوب» یاد می‌کنیم، شاهد همراهی آیین‌های و سنن این دو دین و تفکر در قالب هم‌نشینی، پذیریش و یا حل شدن در یکدیگر بودیم. روندی که باعث شد تا شاهد کنار رفتن آداب‌ها، شعائر، رسوم و سنت‌های ایرانی بعد از پذیرش دین اسلام نباشیم.

به‌عنوان‌مثال اگر به قیاسی میان دوران پهلوی و دوران انقلاب بپردازیم، شاهد تغییرات مختلف، متعددی و بنیادین در قالب جایگزینی حکومت جمهوری اسلامی بر دوره پیش از خود (پهلوی) بودیم. از تغییر نام‌ها تا فرهنگ پوشش، آنچه که در چارچوب مختصات نظام جدید با محوریت جمهوری اسلامی وجود داشت، بر این مهم تاکید داشت که تفکرات پهلوی باید حذف شود. باید پذیرفت که در سایه هر تغییر حکومتی، برخی از این جایگزینی‌ها امری طبیعی است، آنچنان ‌که بعد از پذیرش دین اسلام، ایرانیان اعیاد مسلمانان چون «عید غدیر»، «عید مبعث»، یا مناسبت‌های سوگ مسلمانان چون «حادثه کربلا» و «عزاداری بر امام حسین(ع)» را جایگزین آیین‌های خود در دو حوزه سور و سوگ کرده‌اند. این هم‌نشینی و پذیرش که از آن به‌عنوان «جایگزینی مطلوب» نام بردم از یک‌سو به استمرار آیین‌ها، باورها و سنت‌های ایرانیان کهن پیش‌ از ظهور دین اسلام در کشور انجامید و از سویی دیگر، به توسعه، بسط و تطبیق سنت‌ها، آیین، شعائر و فرایض دین اسلام همسو با باورهای مردمان ایرانی منتج شد.

تأکید می‌کنم که نگاه جانبدارانه‌ای به آیین‌ها و شعائر دین اسلام و یا سنت‌ها و آیین‌های ایرانی باستان ندارم. این را در پس مطالعات و دامنه پژوهشی خود می‌گویم که باید واقعیت‌ها و آنچه که اتفاق افتاده را بازگو کنیم. پذیریم در پس پشت تغییر هر حکومتی برخی از مؤلفه‌های آن حکومت جایگزین مؤلفه‌های حکومت پیشین می‌شود، و برخی از آنها در مواجهه با یکدیگر به یک هم‌نشینی و هم‌سویی می‌رسند و استمرار پیدا می‌کنند.

برهمین اساس است که معتقدم در برخی از مواقع مانند دوران صفوی شاهد بودیم که معدود افرادی با تفکر اسلامی ادامه و استمرار آداب و سنت‌های ایرانیان قبل ‌از اسلام را مغایر با پذیرش دین اسلام می‌دانستند، اما از یک‌سو خواست و اراده مردم و ازسوی دیگر مسئله هم‌نشینی ایرانیان در هر ساحت و جایگاهی از مسئول گرفته تا مردم به پایبندی به داشته‌های ایرانی باعث تلفیق، هم‌نشینی و استمرار آیین‌هایی شد که از خاستگاه آنها را برآمده از فرهنگ و دین مردمان ایران است. باورها و آدابی که از دید دین اسلام با چارچوب، قوانین، شعائر و فرایض آن همسو بوده ‌است.

این همان فرایضی است که در آیین شب چله شاهد ظهور برخی از رفتارها و مولفه‌های آن هستیم. مانند هم‌نشینی، گفت‌وگو، دیدار اقوام، شاهنامه‌خوانی، نشستن پای صحبت بزرگان و... که تمامی اینها در تمامی ادیان مورد وثوق بوده است. به ‌همین سبب سایه استمرار آن را در هم‌سویی و همدلی باورهای مختلف ادیان مختلف در قالب سنت‌ها تا به امروز آنچنان ‌که از صدر اسلام و پذیریش این دین در کشورمان و استمرار آیین‌های پیش از ظهور این دین در ایران را شاهد هستیم.

همچنین با مرور اقوال و معارفی که از صدر اسلام به دست ما رسیده به خوبی درمی‌یابیم که در سخنان پیامبر(ص) و برخی از ائمه(ع) به این مسئله اشاره داشته‌اند که آیین‌ها و سنت‌های خود را گرامی بدارید، آنها را فراموش نکنید و به آنها بپردازید. همه اینها نشان‌دهنده آن است که این توصیه‌ها نیز سهمی در پاسداشت داشته‌های کهن ایرانیان در پیش‌از اسلام و استمرار آن در دل هم‌سویی و پذیرش دین اسلام با فرهنگ و تمدن کهن ایرانی با خود به همراه داشته است.

ایکنا- به عنوان مطلب پایانی، اگر نکته‌ای در قالب جمع‌بندی و یا تاکید بر بیان مولفه‌ای با محوریت آیین «شب چله» در ذهن دارید، بیان بفرمایید؟

 ضمن تقدیر، تشکر و سپاس از فراهم کردن این فرصت برای گفت‌وگو با خبرگزاری ایکنا، بیان تقدیر و تشکر خود که با جدیت به مناسبت‌های ایرانی می‌پردازید که این نشان‌دهنده اهمیت این مؤلفه‌ها نزد شما و رسانه شما است، در قالب تاکید بر برخی از فرازهای گفتارم، باید بگویم پاسداشت آیین‌ها و سنت‌های کهن ایرانی، به معنای پاسداشت ایران عزیز، ایران پرقدمت، ایران سرافراز، درنهایت پاسداشت انسانیت، پاسداشت زندگی شایسته، پاسداشت شادی‌ها، نشاط‌ها و پاسداشت شکرگزاری‌ها از خدای بزرگ است.

امید است که آرام‌آرام بتوانیم برخی آیین‌ها و سنت‌هایی که گاه فراموش یا کم‌رنگ شده را زنده و احیا کنیم. این وظیفه ما است که با این مناسبت‌ها رفاقت داشته باشیم و آنها را به دیگران بشناسانیم.

در جمع‌بندی کلی سخنانم باید به این مسئله تأکید کنم که شب یلدا یا شب چله یکی از قدیمی‌ترین، معنوی‌ترین، انسانی‌ترین و پسندیده‌ترین جشن‌ها و مناسبت‌های ملی ما به شمار می‌رود که در بطن خود حامل معنویتی عظیم و سترگ است. آیینی که در طول تاریخ، خیلی‌ها با روش‌های گوناگون تلاش بر کم‌رنگ کردن آن داشتند که نتوانسته‌اند از پس این خواسته برآیند. در پایان امیدوارم که بتوانیم در کنار پاسداشت این مناسبت‌ها به احیاء دیگر مناسبت‌های کم‌رنگ یا فراموش‌شده بپردازیم و با مردم ایران با آموزه‌های فرهنگ ایرانی، بومی و معنوی که از نیاکانمان به‌عنوان گنجینه‌ای بزرگ به دست ما رسیده پیوندی عمیق‌تر ایجاد کنیم. آرزومندم که تمامی ایرانیان با نشاط و شادی زندگی کنند و هرگونه تفکرات اهریمنی از سرزمین نور، خرد و دانش، معنویت، انسانیت و نجابت حذف شوند و ایران همچنان که بود، سربلند، پیروز، موفق و شاد با زندگی شایسته مردم به حیات، دوام و بقای سرفرازانه خود ادامه دهد.

جاویدان ایران، جاویدان ملت ایران، یا علی(ع)...

گفت‌وگو از امین خرمی

انتهای پیام
captcha