«ضد» دومین ساخته امیر عباس ربیعی بعد از فیلم خوب «لباس شخصی» است. این فیلم از معدود آثار سینمای ایران است که به معنای واقعی میتوان عنوان سینما را به آن اطلاق کرد. «ضد» توانسته با پرهیز از دلبستگی سیاسی نگاهی واقعی به برخی اتفاقات ابتدای دهه 60 داشته باشد. این فیلم هماکنون در سینماهای کشور روی پرده است اما متاسفانه به دلیل فضای موجود در سینما که دربست در اختیار سینمای کمدی است نتوانسته چندان فرصت دیده شدن پیدا کند.
«ضد» یک درام سیاسی است که در بستر التهابات کشور در تابستان سال ۱۳۶۰ میگذرد. قصه این فیلم دربارهٔ یک عشق در دل حوادث سیاسی است که پس از سالها دوباره شعلهور میشود. در خلاصه داستان این فیلم آمده؛ سعید عضو رسمی سازمان مجاهدین خلق است. اکنون به عنوان عامل سازمان در حراست حزب جمهوری اسلامی فعالیت میکند. همه چیز طبق روال سازمان پیش میرود که سعید به طور اتفاقی نامزدش را که دو سال پیش از ایران رفته بود ملاقات میکند و مجبور میشود هویت اصلی خود را از او و او را از سازمان مخفی نگه دارد. در گیرودار این مخفیکاری، سعید طبق دستور، نقشههای ساختمان حزب را برای ترور شهید بهشتی در اختیار سرتیم خود قرار میدهد اما ظاهراً این کار کافی نیست و او باید کارهای بیشتری انجام دهد. سعید برای اثبات وفاداری خود به سازمان نشان میدهد که میتواند ضد همه چیز باشد.
فیلمنامه «ضد» را حسین ترابنژاد در در بستر یکی از حوادث مهم و ملتهب ابتدای انقلاب اسلامی نوشته است. این فیلم بههیچوجه نگاهی کلیشه به افراد ندارد و عموم افراد داستان شخصیتپردازی مناسبی دارند و از تیپ فاصله گرفتهاند. دارند. سعید کاملاً واکاوی شده و تماشاگر با خصوصیات وی کاملاً آشنا است و با او تا انتها همراه میشود. فیلمنامه این کار جدا از شخصیتپردازی صحیح و خوب خود تعلیق فراوان دارد یعنی لحظات فیلم برای تماشاگر به هیچ وجه قابل پیشبینی نیست. نگاه فیلم به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) هم کاملاً مطابق به واقعیات زمان خود است. یعنی قضاوت پیرامون رفتار این سازمان تروریستی را به تماشاگر واگذار کرده است.
این فیلم محصولی دیگر از سازمان سینمایی حوزه هنری است که محمدرضا شفیعی، تهیه آن را بر عهده دارد. سازمان سینمایی سوره در رویکرد اخیر خود تلاش دارد تاریخ معاصر به ویژه رویدادهای دهه شصت را به صورت ویژه مدنظر قرار دهد. در این میان تلاش کرده با بهره بردن از فیلمسازان جوان اما آگاه به سینما، اتفاقاتی قابل تامل را رقم زند. امیرعباس ربیعی در مقام کارگردان با دو فیلم خود نشان داده سینما به ویژه سینمای سیاسی و اکشن را به خوبی میشناسد و میتواند در این حوزه اتفاقات خوبی را رقم زند. میزانسن و پروداکشن فیلم بسیار خوب از کار در آمده است. همچنین هدایت بازیگران و تعلیقهایی که به قصه داده شده از دیگر اتفاقات مثبت فیلم است. پیرامون انتخاب بازیگران فیلم باید یک امتیاز مثبت دیگر به فیلم داد چون گاهی اوقات انتخابهای نابجا باعث میشود یک نقش نابود شود.
ریتم کار کند نیست و این اتفاقی است که به مدد تدوین خوب به دست آمده است و البته فیلم میتوان به نقش موسیقی هم اشاره داشت. فیلمبرداری، صدا و جلوههای ویژه از دیگر اتفاقات خوب «ضد» محسوب میشود. نکته دیگری که درباره ضد قابل توجه است بازیهای بسیار خوب فیلم است. مهدی نصرتی، نادر سلیمانی، لیلا زارع و لیندا کیانی اتفاقهای خوبی را رقم زدهاند. به ویژه نادر سلیمانی در این کار بهترین نقشآفرینی تمام دوران کاری خود را انجام داده است؛ اتفاقی که برای وی سیمرغ بهترین بازیگر نقش دوم مردم جشنواره فیلم فجر را به همراه داشته است.
درباره محتوا فیلم یک اصل ویژه وجود دارد. این فیلم ساخته شده تا گوشهای از هیولای درون سازمان مجاهدین را هویدا کند تا این اتفاق را با راهکارهای تلویزیون که بسیار سخیف و ابتدایی است انجام ندهد. این کار با روایت یک قصه منسجم و درست، شرایط را به گونهای رقم زده که تماشاگران در انتها به پیام فیلم میرسند. دلیلی دیگری که برای موفقیت این فیلم میتوان بر شمرد روایت عاشقانه قصه است. این کار باعث شده صرفا یک تریلر سیاسی را شاهد نباشیم بلکه در پس داستانی عاشقانه اتفاقات سالهای ابتدای انقلاب را ببینیم. درباره تصویرسازی از شخصیتهای واقعی فیلم هم ما اتفاق خوبی را در «ضد» شاهد هستیم.
نکته پایانی پیرامون این فیلم به پایانبندی فیلم مربوط میشود. در «ضد» برخلاف کارهای رایج تلویزیون و سینما، ضد قهرمان کشته یا دستگیر نمیشود بلکه او با موفقیت در عملیات اول به دلیل انجام عملیات دوم خود است. این نکته در سینمای ایران یک امتیاز نو و جدید است که تا به حال من به شخصه شاهد آن نبودهام!
«ضد» با تمام داشتههای فنی خود در اکران فروش مطلوبی ندارد همانگونه که «مصلحت» چنین بود. این آثار، فیلمهای خستهکننده و خاص نیستند بلکه میتوان به آنها عنوان سینمایی داد چون تمام شرایط را برای یک اثر سینمایی جذاب دارا هستند اما سینمای ما به دلیل مختلف که جای بازگوی آن این یاداشت نیست تحت سیطره طنزهای عمدتا سخیف درآمده و به کارهایی که به معنای واقعی سینما هستند اجازه عرضه درست داده نمیشود.
به قلم؛ داوود کنشلو
انتهای پیام