به گزارش خبرنگار ایکنا، دومین جلسه از سلسلهجلسات تدبر در سوره «رعد» که به همت مدرسه دعا و نظامسازی وابسته مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران برگزار میشود، شب گذشته یکشنبه 6 بهمن با سخنرانی هانی چیتچیان؛ کارشناس و مدرس قرآن در مسجد کوی دانشگاه تهران برگزار شد.
چیتچیان در جلسه نخست تدبر در سوره رعد که هفته گذشته برگزار شد، به ویژگیهای منحصر به فرد این سوره که با وجود آن که از جمله سورههای مکی است، اما در آن نظریههای تشکیل حکومت دینی تبیین شده است، پرداخت. وی همچنین براساس روایات منقول از معصوم(ع) به مواردی از ثواب قرائت این سوره اشاره کرد.
در ادامه، خلاصهای از مطالب عنوان شده از سوی این کارشناس قرآنی از نظر میگذرد:
در مناسبت میمون و مبارک نیمهشعبان و زادروز خجسته امام زمان؛ مهدی موعود(عج) قرار داریم، مناسبتی که از آن به عنوان یکی از مواقف ارزندهای مسلمین و به ویژه شیعیان یاد میشود به این معنی که هر مؤمن مسلمانی میتواند در آن فارغ از همه فشارها و تنشهای زندگی روزمره، تن و جان در چشمهسار زلال انتظار فرج بشورند و از این رهگذر به تقویت قلب و جان خویش بپردازند.
خاصیت بارز این ماه را میتوان از مراجعه به کتاب «اقبالالأعمال» که حاوی سخنان ارزنده و قصار پیامبر(ص) متوجه شد؛ آنجا که رسول خدا میفرماید: نیمهشعبان روزی است که اگر قدرش را بدانند قلبهای مرده در این روز زنده خواهد شد و البته نکته جالب اینکه در اعمال شب نیمهشعبان قرائت سوره مبارکه «یس» نیز توصیه شده است که یکی از کاربردهای این سوره احیای قلوب است؛ نتیجه اینکه ممکن است از احیا و تکریم شب و روز نیمه شعبان بنا به دلایلی غافل شویم، اما سوره «یس» همیشه در دسترس ماست و میتوانیم به قرائت مکرر آن، مرتب زنگار از قلب شسته و موجب طراوت و شادی روح و جان خود شویم.
در امتداد صحبتهای جلسه پیشین در باب سوره «رعد» باید به این نکته اشاره شود که این سوره، سوره عقلانیت است و در آن مواردی اشاره شده که به عنوان نشانه، هر عقل و ذهن فهیم و جویای حق و حقیقت کنجکاو میکند تا با تأمل در این نشانهها به عظمت و شکوه پروردگار پی ببرد.
در جلسه قبل اشاره شد در باب آغاز این سوره که با حروف مقطعه است، نیز مطالبی عنوان شد و ارتباط آنها با دیگر سورههایی که حروف مقطعه مشابه دارند نیز بیان شد اما نکتهای که باید در مورد حروف مقطعه اینجا به آن تأکید کنم، بحثی است که علامه طباطبایی در تفسیر المیزان و ذیل توضیحات در مورد سوره مبارکه «شوری» آن را مطرح میکند و ضمن اینکه بر این نکته صحه میگذارد که حروف مقطعه راز و رمزی است، میان خدا و رسولش اما عجالتاً و به استقراء باید این نکته را متذکر شد که تمامی سورههایی که با حروف مقطعه آغاز میشود، دارای محتوایی مشترک هستند و معمولاً پیرامون موضوع یا موضوعاتی واحد صحبت میکنند و غرض و مفاد یکسانی دارند.
آیات دوم، سوم و چهارم سوره «رعد» از این قرار است: «اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ۖ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۖ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ۚ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ»
«وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا ۖ وَمِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ ۖ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»
«وَفِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِنْ أَعْنَابٍ وَ زَرْعٌ وَنَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَغَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَىٰ بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَىٰ بَعْضٍ فِی الْأُكُلِ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ».
با بررسی این سه آیه از سوره «رعد» به روشنی میتوان به این نتیجه رسید که خداوند به شکل کلی و خلاصه و تنها در سه آیه قصد معرفی خود را دارد و البته در هر آیه به غیر از معرفی از خود بلافاصله موضوعی در ارتباط با انسان نیز مطرح میشود و به این اعتبار، باید گفت که در این سه آیه خداشناسی و انسانشناسی توأمان مطرح میشود.
در آیه دوم خدا عظمت وجود خود را در قالب موجودیتی که به آسمانها رفعت میدهد و بدون آن که برای آنها ستونی قائل شود، آنها را پابرجا نگه داشته است، معرفی میکند به نحوی که پس از این استواری و برافراشتگی خود نیز در عرش استقرار یافته و بر آن چیزی که در این ساختار در گردش و تناوب است، استیلا داشته و آنها در تسخیر اوست.
هر چند که در آیه چهارم دیگر از عبارت «الله الذی» یا «هو الذی» خبری نیست، اما به شکلی باید این آیه را نیز عطفی بر آیه سوم به شمار آورد که در آن مطالبی عنوان شده همگی در تکمیل نشانههایی است که به معرفی کلی اما مفید خداوند و عظمت او در امر آفرینش دلالت دارند.
مراد از این سه آیه در بیان نشانههایی است که به عظمت الهی در امر آفرینش و نظم جهان اشاره دارد. حقیقتاً برای شناخت خداوند نباید به دنبال مطالب و نشانههای پیچیده بود، بلکه به شکلی کلی اگر بر روی همین امر که به هر حال تمامی این نظامی که شاهد آن هستیم قطعاً باید ناظمی داشته باشد واقف شویم، به وجود خداوند پی خواهیم برد و این مسئله ما را از اینکه تصور کنیم تمامی امور دنیا و نظمی که در آن است خود به خودی و تصادفی است، برحذر خواهد داشت.
در یک کلام باید گفت که خدا در این آیه با استفاده از تدبیری که در نظم کائنات آن را برقرار ساخته است، خود را معرفی میکند و در آیه سوم صحبت از زمینی میشود که بار دیگر ناظم آن خود اوست و در آیه چهارم با اشاره به اقالیم، روئیدنیها که دارای تنوعی بیشمار هستند در حالیکه همه آنها از یک نوع آب، سیراب شدهاند، اما ماهیت و خواص هر یک با دیگری متفاوت است.
آنچه این سه آیه از سوره «رعد» درصدد تفهیم آن است، ذکر مسئلهای است که به ویژه در دنیای معاصر و مشخصاً در علم فیزیک شاهد بروز و مطرح شدنش هستیم، مبنی بر اینکه جریان طبیعی دنیا در حال رخ دادن و پیشروی است که حتی با وجود آن که وجود ناظمی را منکر نمیشود، اما آنچنان هم به دنبال اثبات وجودی خالق نیست. امروز در علم فیزیک صحبت از این است که ما تا چهاردهم ثانیه به زمان وقوع انفجار عظیمی که سبب به وجود آمدن جهان در چند میلیارد سال پیش شده است و از آن به «بیگ بنگ» تعبیر میشود، رسیدهایم، اما بشر هیچگاه جرئت ندارد که همین میزان کم زمانی را نیز درنوردیده و با اصل ماجرا منطبق شود.
مشاهده میکنید که به این اعتبار یعنی پیشرفت علم و به ویژه علم فیزیک بتوان به وحدانیت خداوند رسید، بسیار مقدس و تأیید شده است؛ این همان چیزی است که علمای بزرگی همچون آیتالله جوادی آملی از آن چنین تعبیری دارند که هستیشناسی را مترادف با توحید میدانند، یعنی هر آنچه که در غور و بررسی هستی ما را به وحدانیت الهی نزدیکتر کند باید به آن پر و بال داد و در جهت تقویت آن برآمد.
در مجموع باید گفت که انسان با استفاده از سه قوه یقین، تفکر و تعقل است که به خداشناسی دست پیدا خواهد کرد که در شرح هر کدام از این سه قوه میتوان ساعتها صحبت کرد، اما به شکلی گذرا در مورد یقین میتوان چنین گفت که یقین علم قطعی نیست، بلکه علم و ایمان به قطعیات است و انسان با استفاده از گزارههایی که از آنها به گزارههای یقینی یاد میشود، نسبت خود با آنها را تعریف میکند در حالی که اصل این گزارهها، ثابت و بدون تغییر هستند.
تفکر، قوایی است که انسان با استفاده از آن و با کنار گذاشتن معلومات خودش در جهت پاسخ به مجهولات ذهنش، مبادرت میورزد. کار تفکر کشف حقیقت است و لازم است تا انسان برای هر کدام از آنها استدلال بیاورد؛ در هر صورت حتی با توسل به تفکر هم انسان هر آنچه حقیقت است، باید قبول کند.
سومین قوای انسان در امر خداشناسی، تعقل است که قوه برانگیخته شدن وجدانیات در انسان است، یعنی هر آنچه خداوند در نهاد خود همچون عدالت، مهربانی و نظایر آن به درک آن رسیده است. تفاوتی که میان تعقل و تفکر وجود دارد در این است که در تفکر همانطور که به آن پرداخته شد ما حقیقت را با همه ماهیت آن پذیرا هستیم، چرا که تفکر همچون آینهای آن را برای ما بازنمایی میکند، اما در تعقل به فرض وجود واقعیت، انسان با استفاده از قوه ادراک خود به حُسن و قبح ماهیت آن میپردازد، اما در یک دید کلی و با رجوع به سه آیه مطرح شده از سوره «رعد» شناخت خدا و ایمان به قدرت و عظمت او تنها از این سه راه صورت میپذیرد.
انتهای پیام