امروز زادروز مرد بزرگی است که آموزش و پرورش استثنایی کشور مدیون و مرهون تلاشهای او است. میرزا جبار عسگرزاده معروف به جبار باغچهبان، پدر آموزش استثنایی کشور و معلم ناشنوایان عمر خود را صرف آموزش به ناشنوایان کرد و تلاش کرد ناشنوایان بتواند به خوبی مسیر آموزش را طی کرده و نقص ناشنوایی آنها مانع از پرورش ایشان نشود.
جبار باغچهبان، مخترع تلفن گنگ با گوشی استخوانی است که با استفاده از آن، شخص ناشنوا با گرفتن میله آن به دندان میتواند از طریق استخوان فک صورت، ارتعاشات صوتی را دریابد و بشنود. این اختراع تحول شگرفی در مسیر آموزش به ناشنوایان و نحوه برقراری ارتباط بین ایشان و دیگران ایجاد کرد.
جبار باغچهبان حدود صد سال پیش زمانی که شاید کمک به آموزش کودکان استثنایی به فکر هیچ کس خطور نمیکرد با دست خالی وارد میدان شد و اولین مدرسه ناشنوایان کشور را با وجود مخالفتهای فراوان ایجاد کرد. او کار خود را با سه دانشآموز استثنایی در مدرسه باغچه اطفال تبریز که خود راهاندازی کرده بود، آغاز کرد و در ادامه کار به جایی رسید که بسیاری از خانوادههایی که فرزندان استثنایی و ناشنوا داشتند، فرزندان خود را برای آموزش به مدرسه باغچهبان فرستادند.
حضور چند بچه کر و لال در مدرسه باغچه اطفال تبریز باعث شد باغچهبان به فکر ابداع راهی برای آموزش خواندن و نوشتن به کودکان ناشنوا بیفتد. او اعلام کرد که در باغچه اطفال، کلاس رایگان آموزش خواندن، نوشتن و حرف زدن به کودکان ناشنوا برگزار میشود. سه دانشآموز ناشنوا در این کلاس ثبتنام کردند. شش ماه بعد، یک جلسه امتحان با حضور مردم برای آن سه کودک برگزار کرد و آن سه دانشآموز توانستند در حضور مردم جملاتی را بنویسند، بخوانند و با زبان خودشان به سؤالات جواب بدهند.
باغچهبان در امر آموزش ناشنوایان، هیچ گونه تجربه قبلی یا دسترسی به کتاب و مقالاتی در این باره نداشت. او در پرتو تجربه شخصی، به نقش مهم حس بینایی و لمس اشیا در آموزش زبان به ناشنوایان پی برد. همچنین برای این کودکان، بازیها و کاردستیهای جدید و تزئینات و صورتکهای گوناگون ساخت. در واقع جبار باغچهبان با تأسیس این مدرسه، به طور رسمی به تعلیم و تربیت کودکان کر و لال که در دنیای سکوت به سر میبردند، پرداخت.
اولین مدرسه ناشنوایان در تهران، در خانه کوچک جبار باغچهبان تشکیل شد و اولین شاگرد او دختری به نام «صوفیا لبنان» بود. کمکم شاگردهای دیگری در این مدرسه کوچک ثبتنام کردند و در همان روزها او موفق به اختراع «تلفن گنگ» یا «سمعک استخوانی» شد. او در ادامه توانست چند کتاب درسی برای کودکان ناشنوا بنویسد، «جمعیت حمایت از کودکان کرولال» را تشکیل بدهد و آموزشگاه باغچهبان را با حمایت مردم تأسیس کند.
اندک اندک روش تدریس او به کمک آموزگارانی که تربیت کرده بود، به سراسر ایران گسترش پیدا کرد. جبار باغچهبان سرانجام روز چهارم آذر سال ۱۳۴۵، در سن ۸۱ سالگی و در حالی که زندگی جدیدی به کودکان ناشنوای ایرانی بخشیده بود، بر اثر بیماری از دنیا رفت.
امروز طبق نتایج به دست آمده از تستهای هوشی بهویژه تستهای غیرکلامی، ۷۵درصد کودکان ناشنوا هیچ تفاوت هوشی با کودکان شنوا ندارند و فقط در زمینه پیشرفت تحصیلی اندک تفاوت بین آنها مشاهده میشود.
مهمترین مشکل تحصیلی آنها مربوط به توانایی خواندن و به ویژه درک و فهم مطالب خوانده شده است. آنان بیشتر در درک مفاهیم مشکل دارند و این به دلیل کمبود خزانه لغات آنهاست. یکی از دلایل پیشرفت دانشآموزان ناشنوا در مدارس عادی به دلیل افزایش یافتن خزانه لغات آنها در نتیجه محاوره و ارتباطات کلامی و درسی در جمع همسالان شنوای خود است.
عدم توانایی آنان در درک مفاهیم انشانویسی و همچنین، عدم توانایی در حفظ مطالب علمی با حجم زیاد در دروسی مانند تاریخ، علوم، اجتماعی و… نیز مشاهده میشود و آنها معمولاً مطالب بیشتر از دو خط را نمیتوانند حفظ کنند؛ چرا که به دلیل کمبود گنجینه کلمات نمیتوانند در ذهن خود جایگاهی برای آنها پیدا کنند.
جبار باغچهبان با درک صحیح از میزان توانایی ناشنوایان اقدامات بسیار مؤثری در زمینه آموزش به ایشان انجام داد و توانست با پشتکار و کوشش فراوان ناشنوایان بسیاری را از نعمت آموزش و پرورش در کشور بهرهمند کند.
تلاشهای این مرد بزرگ که روش نوینی را در حوزه تدریس به ناشنوایان و افراد کمتوان در حوزه تکلم ایجاد کرد، باعث شد تا انگیزه کافی در میان خانوادههای محروم ایرانی که بعضا دارای فرزندان استثنایی بودند، ایجاد شده و به آموزش و پرورش فرزندان خود امیدوار شوند.
انتهای پیام