کد خبر: 4216499
تاریخ انتشار : ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۸:۲۸
حجت‌الاسلام میرزایی بیان کرد

هدف امام رضا(ع) در مناظرات بیان اشتراکات ادیان بود

عضو هیئت علمی جامعه المصطفی ضمن تأکید بر اینکه هدف امام در مناظرات با رهبران ادیان، غلبه بر آنها نبود، گفت: هدف امام(ع) غلبه بر انحراف بوده، نه غلبه بر ادیان. امام رضا(ع) در این گفت‌وگوها هدفشان با مقاصد و اهداف بنیادین امامت مرتبط است که بالاترین آن هدایت است.

مناظره‌های حضرت امام علی بن موسی الرضا(ع) به مجموعه جلسات گفت‌وگویی گفته می‌شود که آن حضرت با علمای مذاهب مختلف اعتقادی و کلامی برگزار می‌کردند. مهم‌ترین این جلسات که توسط منابع روایی شیعه با دقت بیشتری گزارش شده، مربوط به مناظره‌ها بین سال‌های ۲۰۱ تا ۲۰۳ قمری است که در شهر مرو و در کاخ مأمون، خلیفه عباسی رخ داد. 

در منابع تاریخی، ماجرای برگزاری این مناظرات چنین روایت شده است که شخصى به نام «نوفلى» مى‌‌گويد روزى خدمت امام بودم و با او مشغول صحبت بوديم كه ياسر، سرپرست كارهاى امام، وارد اطاق شد و پيام مأمون را خدمت امام عرض كرد كه: «دانشمندان فِرَق، اديان و مكتب‌‌هاى گوناگون از تمام ملت‌ها پيش من آمده‌‌اند. چنانچه صلاح مى‌دانيد با آنها گفت‌وگو كنيد فردا اين‌جا تشريف بياوريد، و گرنه مزاحم نمى‌‌شويم. اگر هم مايل باشيد، ما خدمت برسيم». امام پاسخ داد: «بگو مقصودت را مى‌دانم و فردا به خواست خدا خودم خواهم آمد». سپس امام فرمود: «مى‌دانى مأمون كِى از اين‌كار خود، پشيمان مى‌شود؟ آن وقت كه مى‌بيند پيروان تورات را با تورات، و پيروان انجيل را با انجيل، و پيروان زبور را با زبور، و صابئين‌ را با لغت عبرانى، و هرابذه را با لغت فارسى، و اهل روم را با زبان رومى و پيروان هر مكتب و هر نظريه را با زبان خودشان محكوم مى‌كنم. وقتى كه همه آنها دست از نظريه خود برداشتند و تسليم نظريه من شدند، آن وقت مأمون مى‌فهمد كه من بايد رهبرى جامعه را به عهده بگيرم، نه او و از كار خود پشيمان مى‌شود».

در همین رابطه و به مناسبت فرارسیدن سالروز میلاد امام رضا(ع) با حجت‌الاسلام و المسلمین محمدعلی میرزایی، عضو هیئت علمی جامعه المصطفی گفت‌وگو کردیم که حاصل آن را در ادامه می‌خوانید؛

 

ایکنا ـ در ابتدا به عنوان مقدمه بحث، درباره ضرورت گفت‌وگوی ادیان توضیح بفرمایید؛ اینکه ادیان چرا باید با هم گفت‌وگو کنند و این گفت‌وگو باید با چه انگیزه‌ای صورت بگیرد؟

از این نقطه آغاز کنیم که جهان ما همچنان از گذشته تا اکنون سرشار از تنوع اعتقادی و ایدئولوژیک در قالب ادیان و مذاهببوده و هست و این حقیقتی اجتناب‌ناپذیر است و شاید هم امر مثبتی باشد چراکه در تنوع و تکثر است که ذهنیت انسانی راه کمال و رشد را برمی‌گزیند. در نتیجه نباید تصور کنیم جهان خالی از تنوع دینی و مذهبی و در داخل جهان اسلام نباید فکر کنیم امت خالی از تنوع مذهبی امر لزوما خوب و پسندیده و سودمندی است. به گمان من این تنوع و تکثر از سنن الهی است و انسان‌ها در دل همین تنوع و تکثر است که راه رشد را پیدا می‌کنند. قرآن می‌فرماید «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا». این شکر و کفر از دل یک تنوع و تکثر درمی‌آید. این نکته‌ای است که باید در ابتدا درباره اهمیت و راهبردی بودن فضای متکثر و متنوع ایدئولوژیک، اعتقادی، دینی و مذهبی یادآور می‌شدم.

نکته دوم که مهم است این است که ادیان و مذاهب به خاطر نداشتن نگاه راهبردی به این تکثر، به ضد این فلسفه تبدیل شده‌اند یعنی تکثر و تنوعی که می‌توانست به انسان‌ها در یافتن راه درست کمک کند در شرایطی به فتنه و نزاع و درگیری و تضاد فراگیر تمدنی و اجتماعی می‌انجامد. ما در شرایطی هستیم که شاهدیم شرایط مطلوب و قابل قبولی از نظر منطق تعامل و ارتباط و گفت‌وگو و هم‌کنشی در اطراف این تنوع نیست. این امر نیاز به یک الگو و یک نظم منطقی و یک مدل ارتباطی سازنده دارد و ما بایستی الگوی متین و محکم و قابل دفاعی داشته باشیم که بتواند چالش تکثر و تعدد مذهبی در داخل اسلام و تکثر دینی در جهان معاصر را به یک فرصت بالقوه و سپس بالفعل تبدیل کند. در نتیجه تردیدی نیست هم باید به این تنوع نگاه مثبت داشت و هم این تنوع را به حال خودش رها نکرد بلکه الگویی برای تعامل و گفت‌وگو بین این تنوع فکری و تنوع اعتقادی کشف کرد و به معرفی و تبیین آن پرداخت.

ایکنا ـ امام رضا(ع) به عنوان پایه‌گذار گفت‌وگوی ادیان شناخته می‌شوند. لطفا در رابطه با الگوی تعامل با ادیان که امام رضا(ع) در پیش گرفتند و به ما آموختند توضیح بفرمایید.

در خصوص امام رضا(ع) دقیقا روش و کار امام پرکننده این خلأ و پاسخگو به این نیاز تاریخی تمدن بشریت است. عرض کردیم ما با نوعی بحران الگو در تعامل و گفت‌وگوی بین ادیان مواجهیم. این بحران الگو و فقر در مدل‌ها با بازگشتی به نگاه امام رضا(ع) و ادبیات و گفتمان ادیانی امام تا حد زیادی مرتفع می‌شود و ما این الگو را در سیره ایشان پیدا می‌کنیم.

ما الآن الگوی موفقی در این زمینه نداریم و غالب گفت‌وگوها به نوعی برخورد و حذف منتهی می‌شود و کمتر نگاه سازنده و ایجابی در این گفت‌وگوها وجود داشته است. اصلا جو مناظرات برای تخریب و ویران کردن بنیادهای اعتقادی طرف‌های مقابل بوده است. غلبه‌جویی و چیره‌گری و تباه کردن آبرو و اعتبار افراد و عقاید و مکاتب و مذاهب در ادبیات مناظرات گفت‌وگوی ادیانی و مذاهبی حاکم بوده است. این را به این لحاظ عرض کردم که ما در همه تاریخ شاهد وجود مناظرات بودیم منتهی این مناظرات دارای راهبردها و شاخص‌های سازنده و تالیف‌کننده و گردآورنده و وحدت‌آفرین نبوده است. ما امروز در جهان معاصر به مدلی نیاز داریم که به نوعی همگرایی و تعامل انسانی در سطح جهان منجر شود، به عقاید و ادیان حرمت گذاشته شود و نسبت به آنها تخریب و اتهام‌زنی صورت نگیرد و برچسب‌های منفی گسترده به آنها زده نشود. در عین حال باید فضای گفت‌وگو فضای گفت‌وگویی باشد که در پی کشف حقایق و دنبال پایه‌گذاری مبنای مشترک در اطراف این تنوع و تکثر است. لذا شرایط جهان معاصر و حتی ظهور جریان‌های دین‌گریز و دین‌ستیز، اقتضا می‌کند با یک مدل تازه‌تر و کارآمدتری در جهان بین ادیان و مذاهب گفت‌وگو راه بیندازیم.

در مورد تجربه امام(ع) ما شاهد عالی‌ترین سطوح این تعامل هستیم. امام رضا(ع) در شرایط غلبه جریان‌های ادیانی در جهان زندگی می‌کردند یعنی مثل الآن نبوده که با یک وضعیت سکولار در جهان روبرو باشیم. در عصر امام رضا(ع) جریان سکولار قدرتمندی وجود نداشت و جهان عاری از گرایشات الحادی بوده، در نتیجه مسئله ادیان سرنوشت‌ساز بوده است. متاسفانه محتوای مناظرات امام در جریان تشیع یا مورد اهمال بود یا تحریف شده یا از نظر غایات و مقاصد و اهداف این جریان‌های گفت‌وگویی، تفسیر و قرائت‌های جامعی نشده است. مثلا روح حاکم بر این تحلیل‌ها اثبات «و بهت الذی کفر» بوده است گویی هدف امام(ع) ابطال و غلبه بر این ادیان بوده است. 

وقتی ما با محتوای این گفت‌وگوهای ادیانی روبرو می‌شویم، اگر آنها را خوانش مجددی کنیم و تاملات معاصرتری در آنها داشته باشیم و از سوی دیگر تعصبات را کمتر کنیم، دایره تحلیل خودمان را فراخ‌تر کنیم و صرفا داخل یک مذهب نکاه نکنیم، همچنین امام و امامت را به عنوان امر اختصاصی یک جریان تلقی نکنیم و به امام رضا(ع) نگاه انسانی و جهانی و جامع داشته باشیم و نگاه ایشان را محدود به سقف خودمان نکنیم؛ چون امام اهداف و مقاصدش در قد و قامت امام و امامت است با همین دایره گسترده‌ای که امامت در قرآن دارد؛ اگر این نگاه را داشته باشیم درمی‌یابیم امام دنبال این نبوده که ادیان دیگر را از بین ببرد تا اسلام را اثبات کند بلکه امام دنبال اثبات گوهر ادیان و همپوشی و اشتراک عمیق ادیان بودند لذا در گفت‌وگوها و مناظرات با رهبران یهود و مسیحی شاهدیم امام درصدد تضعیف هیچ دینی نیست بلکه تصورات وهم‌آلود و تفسیرهای غلط از ادیان را روبروی هم قرار دادند و با در تقابل و تضاد قرار دادن ادیان خواستند آنها را اصلاح کنند، یعنی رابطه عرضی و تنشی بین اینها را به یک رابطه طولی و همگرا و هم‌گوهر تبدیل کردند. 

بنابراین امام دنبال این بودند و در مناظرات خود فهم‌های از ادیان را اصلاح می‌کنند، روش‌های قرائت و تفسیر ادیان را اصلاح می‌کنند، نقاط برخوردی و تخریب‌گرایانه ادیان نسبت به هم را اصلاح می‌کنند و یک وحدت و یک «کلمه سواء» که جامع تمام این تکثر است ایجاد می‌کنند؛ یک وحدتی که این کثرت را از بین نمی‌برد بلکه از یک تکثر متضاد متناقض معنازدا شده به یک حقیقت متالف و یک حقیقت مترابط و همگرا تبدیل می‌کند و این وحدت به این کثرت معنا می‌دهد چون در تناقض و تضاد معنا وجود ندارد. 

ایکنا ـ روش امام رضا(ع) برای تبدیل کردن رابطه تضاد و تعارض میان ادیان به یک رابطه همگرا و وحدت‌بخش چگونه بود؟ 

اولا روح حاکم بر روش گفت‌وگوی ادیانی امام رضا(ع)، ایجاد یا کشف و تبیین وحدت الهی این ادیان است. ما شاهد این هستیم امام دنبال تبیین این نقطه اشتراک و نقطه اتصال هستند. امام پازل رسالت‌های الهی را در داخل ادیان قرار می‌دهند یعنی موقعیت افراد را از یک موقعیت تقابلی به یک موقعیتی تعاملی و وحدتی می‌رسانند. این روش یعنی گوهرمحوری و وحدت‌محوری در نگاه به ادیان الهی والا امام چطور می‌توانستند همه آن حقایق بزرگ را از درون انجیل و تورات درآوردند؟

نکته دیگر که مهم است این است امام کمتر دنبال تنقیص یا اثبات تحریف ادیان هستند و اصل حرف امام این نیست. امام حرفی می‌زنند که سران ادیان امروز می‌توانند با تامل در کتاب‌هایشان به آن حقیقت برسند و الا این کلمه سواء که قرآن می‌گوید، اگر در تورات و انجیل نباشد و نزد آنها نباشد دیگر گفت‌وگو شکل نمی‌گیرد. لذا برخی از سران ادیان در همان جلسه به امام عرض کردند شما باید به اموری استدلال کنید که ما هم آن را قبول داشته باشیم. لذا امام بر دو اساس و مبنا این گفت‌وگوها را مدیریت عمقی و ژرف می‌کردند یکی بر اساس نقل بود ولی نقل مشترک یعنی نقلی که از کتاب‌های آنها باشد. در این مسئله نقلی، امام دنبال تبیین گوهر ادیان و روح مشترک آنها هستند.

روش دوم که بسیار کارآمد است روش عقلی است. امام زمانی از روش عقلی استفاده می‌کنند که یا مسئله مسئله عقلی است یا طرف مقابل به نقل اعتماد نمی‌کند در نتیجه امام با روش عقلی بحث را پیش می‌برند. در نتیجه امام در مدل معصومانه تعامل با ادیان، به دنبال ایجاد ربط و وصل و ارتباط و هم‌گراسازی بودند.

اساسا کار امام غلبه کردن بر دیگران نیست بلکه کار امام هدایت است و این خیلی مهم است. در بحث گفت‌وگو مسئله غالب شدن بر طرف دیگر نیست. امام در این گفت‌وگو هدفشان با مقاصد و اهداف بنیادین امامت مرتبط است که بالاترین آن هدایت است. امام دنبال هدایت عالمان ادیان به سوی حقیقت ادیان بودند. امام دنبال بیان عدم تضاد ادیان بودند. این خیلی مهم است. الآن شما به راحتی از وحدت ادیان در جهان صحبت می‌کنید، از گوهر مشترک ادیان به عنوان یک گفتمان سخن می‌گویید اما در زمان امام رضا(ع) نوعی تضاد و تصادم و درگیری میان این جریانات وجود داشته. 

ایکنا ـ در پایان اگر نکته‌ای باقی مانده است بفرمایید و در نهایت جمع‌بندی کنید.

عرض من این است که هدف امام غلبه بر انحراف بوده، نه غلبه بر ادیان. این خیلی کار سختی است. همین الآن وقتی من بخواهم با یک سنی بحث کنم آیا هدفم غلبه بر انحراف است یا غلبه بر مذهب. مذهب یک امری نیست که بشود آن را در دو جلد و صد جلد کتاب گرد آورد. اساسا مذاهب ابطال‌شدنی نیستند. بله، می‌توانیم یک عقیده خراب، یک گمراهی خاص یا یک تفسیر و قرائت خاص را تخطئه کنیم. ادیان هم همینطور هستند. بنابراین به جنگ مذاهب و ادیان رفتن راه خطایی است. امام دارد راه را نشان می‌دهد. روش و نگاه امام غلبه کردن بر انحرافات و گمراهی‌ها بود، امام بدفهمی‌ها را اصلاح می‌کردند و در پی غلبه بر ادیان و مذاهب نبودند. این در صورتی است که در اغلب تفسیر و قرائات ما گفته می‌شود امام آمده بود کمر دیگر ادیان را بشکند در حالی که امام دارد روش عقلانی سازنده را ایجاد می‌کنند تا دانه‌های از هم پاشیده این تسبیح را کنار هم قرار بدهند و یک وحدت در آن ایجاد کنند. این فقط کار عالم اهل بیت(ع) است. از سوی دیگر مناظرات امام تجلی‌بخش کردن وحدت و کلیت قرآن است چون قرآن کتاب الادیان است. 

در نتیجه رویکرد گفت‌وگویی امام در مواجهه با این کثرت ادیانی و مذاهبی دارای چهار شاخصه اصلی الهی بودن، انسانی بودن، جهانی بودن و تمدنی بودن است. اگر ما بخواهیم اخلاقی زیست کنیم باید این نوع و تکثر را بپذیریم بعد داخل این هم‌زیستی ادیانی به دنبال منطق مشترک، گوهر مشترک و کلمه سواء باشیم که بتوانیم بر پایه آن زندگی کنیم.

 

انتهای پیام
captcha