سلامتی امانتی است که باید مراقب آن بود؛ با تغذیه صحیح، ورزش، درست رانندگی کردن و رعایت قوانین رانندگی و ... که اگر مراقب سلامتی خود نباشیم به راحتی ممکن است در زمره دو گروه از افراد قرار بگیریم؛ یا نیازمند پیوند عضو شویم و یا اهدا کننده عضو.
البته در این میان گروه سومی نیز وجود دارد و ممکن است ما در زمره کسانی قرار بگیریم که عضو عزیز خانواده آنها در اثر حادثهای دچار مرگ مغزی شده و حال این ما هستیم که تصمیم میگیریم پیکر او را به خاک بسپاریم و یا اینکه ایثاری در حق هموطنان بیمارمان و دعای خیری نصیب عزیز درگذشته خود کنیم و رضایت دهیم که اعضای بدن او را اهدا کنند.
مسئله اهدای عضو افراد مرگ مغزی شده در کشور ما چه قدر فرهنگسازی شده و چرا تعدادی از خانوادهها اهدای عضو را نمیپذیرند؟
ساناز دهقانی، رئیس اداره فراهمآوری و پیوند اعضای مرکز مدیریت پیوند وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در گفتوگو با ایکنا به سؤالهای مرتبط با این موضوع پاسخ داده است که با هم این مصاحبه را میبینیم و میخوانیم.
ایکنا ـ از چه زمانی امکان اهدای عضو در کشور ما فراهم شده و خانوادهها چقدر به این موضوع اقبال نشان دادهاند؟
25 تا 31 اردیبهشتماه، هفته اهدای عضو و روز 31 اردیبهشت روز ملی اهدای عضو است. در چنین روزی در سال 1368 آقای دکتر فاضل نزد امام راحل رفتند و از ایشان فتوای تاریخی اهدای عضو را گرفتند. بعد از اینکه این فتوای تاریخی از سوی حضرت امام مبنی بر اینکه اگر فردی مرگ مغزی شود میتوانید اعضای او را برداشت کنید، داده شد حدود 11 سال طول کشید تا این مسئله به قانون تبدیل شود و تقریباً اهدای عضو در کشور ما به طور رسمی از سال 1382 شروع شده است. یعنی اهدای عضو تاریخچهای تقریباً 30 ساله در ایران دارد. البته در دنیا نیز دارای تاریخچه چندان طولانی نیست.
در اهدای عضو شاخصی به نام PMP (Per Million Population) یا تعداد اهدا در یک میلیون نفر داریم. میزان اهدا در ایران را براساس شاخص PMP با دو دهم یعنی تعداد بسیار کمی اهدا در سال 82 شروع کردیم. اما این رقم افزایش یافت و سال گذشته بیشترین تعداد اهداکنندگان را در کشور داشتیم و هزار و 121 مورد اهدا و بیش از چهار هزار پیوند شامل پیوند کبد، کلیه، قلب، پانکراس، روده و ریه و ... صورت گرفت که جای خرسندی دارد.
ایران در منطقه خاورمیانه از لحاظ شاخص اهدای عضو رتبه اول را دارد اما جایگاه ما در دنیا رتبه 30 است. در دنیا کشوری که بیشترین اهدای عضو در آن انجام میشود اسپانیا است.
از ابتدای انجام پیوند عضو در کشور بیش از 12 هزار خانواده تصمیم به اهدای عضو گرفته و با یک ایثار بزرگ، اعضای عزیز خود را اهدا کردهاند. این تصمیم بزرگی است که در شرایط سخت به افراد گفته شود که خویشاوند آنها که تا ساعتی قبل در کنارشان بوده مرگ مغزی شده و آنها میتوانند رضایت دهند تا اهدای عضو صورت گیرد.
تحقق اهدای عضو منوط به این مسئله است که فرهنگ اهدای عضو در جامعه به خوبی نهادینه شود. در چند سال اخیر به کمک رسانهها فرهنگسازی بسیار خوبی در حوزه اهدا انجام شده است. حوزه اهدا یک سه پایه است که 50 درصد آن فرهنگسازی، 30 درصد آن ساختار و 20 درصد هم مسائل علمی است. یعنی فرهنگ نقش مهمی را در حوزه اهدای عضو بازی میکند.
البته هنوز راه زیادی باقی مانده است، چراکه ما سالانه بین دو هزار و 500 تا چهار هزار نفر داریم که امکان اهدای عضو آنها وجود دارد اما خانواده آنها رضایت نمیدهند. حتی سال گذشته که آمار خوبی در اهدای عضو داشتیم یک سوم موارد مرگ مغزی به اهدای عضو رسیده است پس هنوز جا دارد که کار بیشتری در این زمینه انجام دهیم.
ایکنا ـ مهمترین اطلاعاتی که باید برای فرهنگسازی این مسئله به مردم ارائه شود چیست؟
اینکه مردم بدانند وقتی فردی مرگ مغزی میشود، مرگ قطعی است و امکان بازگشت آن فرد به دنیا وجود ندارد بسیار مهم است. به غیر از این مسئله، باید مردم بدانند که مرگ مغزی یک تشخیص بالینی است. پس از تشخیص مرگ مغزی، فرد به واحد فراهمآوری منتقل و توسط پزشک داخلی اعصاب، جراحی اعصاب، داخلی، بیهوشی و در نهایت پزشک قانونی معاینه میشود. پزشک قانونی فرایند بررسی وضعیت آن فرد را بررسی میکند تا فرایند کامل و صحیحی صورت گرفته باشد و تا تأییدات مبنی بر مرگ مغزی به طور کامل انجام نشود، هیچ ارگانی از اهداکننده برداشت نمیشود.
یعنی زمانی که این گروه پزشکی به طور قطعی اعلام و پای برگه مرگ مغزی مهر زدند، آن زمان است که مرگ مغزی کاملاً تأیید میشود و میتوان از فرد ارگان را برداشت.
ایکنا ـ چرا برخی از خانوادهها برای اهدای عضو رضایت نمیدهند؟
بیشتر دلایل پیرامون این موضوع است که خانوادهها مرگ مغزی را به عنوان مرگ قطعی قبول نمیکنند. یعنی فکر میکنند که امکان دارد این فرد دوباره برگردد. مسئله دوم تفکرات معجزهوار است. مثلاً شبهایی که مراسم خاصی برگزار میشود خانوادهها اعتقاد به معجزه دارند و فکر میکنند که ممکن است فرد به حیات بازگردد که ما به خانوادهها میگوییم همین که این فرد میتواند جان چندین نفر را نجات دهد یک معجزه است. در حالی که ممکن بود بر سر صحنه تصادف فوت کند و اصلاً به بیمارستان نرسد اما وقتی این فرصت در اختیار او قرار داده شده که جان چندین نفر را نجات دهد عین معجزه است.
ترس از خرید و فروش عضو از دیگر عوامل است. خانوادهها فکر میکنند که ممکن است از این اعضا سوء استفاده شود. خانوادههایی که عضو بدن عزیزانشان را اهدا کردهاند میدانند فرایند اهدای عضو کاملاً رایگان است و افرادی که عضو دریافت میکنند نیز در بیمارستانهای دولتی به صورت کاملاً رایگان عضو را دریافت میکنند و حتی هزینه بستری در بیمارستان فرد پیوندی نیز بر عهده سیستم بهداشت و درمان است و در نتیجه پولی پرداخت نمیشود و تمام این فرایند رایگان است.
برخی از خانوادهها هم فکر میکنند ممکن است با اهدای عضو شکل متوفی تغییر پیدا کند که ما همیشه به آنها میگوییم که اصلاً این اتفاق نمیافتد و فقط بر روی بدن متوفی یک خط بخیه ایجاد میشود و شکل ظاهری آنها هیچ تغییری پیدا نمیکند.
همچنین برای هر عضوی که برداشته میشود از خانواده رضایت گرفته میشود. اگر خانواده به برداشت نسوج رضایت نداده باشند امکان ندارد از فرد مرگ مغزی شده نسجی برداشته شود. خانوادهها به هر حال حساسیتهایی دارند که تمام واحدهای فراهمآوری در سراسر کشور به حساسیتهایی که خانوادهها دارند احترام میگذارند.
ایکنا ـ چند نفر در کشور نیازمند دریافت عضو هستند؟
18 هزار نفر در لیست دریافت عضو داریم که بیشترین لیست انتظار ما مربوط به پیوند کلیه و بعد کبد، قلب و ریه، لوزالمعده و روده است و تقریباً یک سوم خانوادههای افرادی که شرایط اهدای عضو دارند را توانستهایم به اهدا برسانیم و دو سوم به اهدا نرسیده است. بسیاری از خانوادههایی که به آنها درخواست اهدای عضو را میدهیم و آن لحظه قبول نمیکنند بعد از مراسم خاکسپاری برمیگردند و به ما میگویند کاش بیشتر اصرار کرده بودید و حس پشیمانی دارند که ای کاش اعضای بدن خویشاوند خود را اهدا کرده بودند و اکثریت خانوادههایی که با اهدای عضو موافقت کردهاند از این تصمیم خوشحال هستند.
ایکنا ـ اگر فردی کارت اهدای عضو داشته باشد، در صورت مرگ مغزی آیا باز هم نیاز به دریافت رضایت خانواده است؟
این کارت نشان از وصیت آن فرد دارد و فکر آن فرد را در زمان زنده بودن در خصوص اهدای عضو نشان میدهد. حتی لزومی ندارد حتماً کارت اهدای عضو وجود داشته باشد؛ ممکن است فرد در خانه به صورت شفاهی به خانواده خود بگوید که در صورت مرگ مغزی راضی هستم که اعضای من را اهدا کنید. گاهی همین اعلام شفاهی کفایت میکند و خانوادهها به نظر آن فرد احترام گذاشته و به اهدای عضو رضایت میدهند.
کارت اهدای عضو نظر فردی است که اکنون دستش از دنیا کوتاه است. ممکن است حتی خانوادهها قلباً از اهدای عضو بدن فرد عزیز خانواده خود ناراضی باشند اما چون میدانند این فرد کارت داشته و راضی به اهدا بوده به خاطر احترامی که به نظر فرد میگذارند به اهدای عضو رضایت میدهند.
این مهم است که هر فردی چه با گرفتن کارت و چه به صورت شفاهی نظر خودش را در مورد اهدای عضو در زمانی که در قید حیات است به اطرافیانش بگوید. برخی مواقع هم پیش آمده که خانواده میگوید با اهدای عضو موافق است ولی خود فرد در زمان حیات گفته بود که دوست ندارد اعضای او اهدا شود و در نتیجه رضایت نمیدهند. پس مهم است هر فردی در زمان حیات خودش نظرش را در مورد اهدای عضو اعلام کند.
ایکنا ـ از نظر علمی در زمینه اهدای عضو در چه جایگاهی قرار داریم؟
اساتید بسیار خوبی در حوزه پیوند داریم که همه افرادی هستند که در سطح بینالمللی دارای جایگاه علمی هستند. مرکز پیوند ما در شیراز از لحاظ تعداد پیوند با یک مرکز در آمریکا برابری میکند و جزو مراکز بزرگ پیوند کبد در جهان است. در سایر بیمارستانها نیز همینطور است و تکنولوژی جدید وارد کشور ما میشود و جزو معدود کشورهایی هستیم که تمامی پیوندها در آن انجام میشود و نیازی نیست که برای پیوند عضو کسی به خارج از کشور برود.
اوایل انقلاب هر فردی که مشکل کبدی یا کلیوی داشت را با ارز خیلی زیاد به کشورهای اروپایی میفرستادند تا در آنجا از افراد مرگ مغزی شده آنها عضو دریافت کند ولی اکنون به جایی رسیدهایم که تمامی پیوندها را در داخل کشور انجام میدهیم و نتایج بسیار قابل قبولی از این عملها به دست آمده است.
ایکنا ـ سواد اطلاعاتی مردم در زمینه اهدای عضو چقدر است؟
ما به مردم اطلاعات درست ندادهایم یعنی یک جا باید تغییر آگاهی و یک جا تغییر دانش بدهیم. فکر میکنم در زمینه تغییر آگاهی کوتاهی کردهایم که داشتن کمپینهای اهدای عضو و ارایه اطلاعات صحیح به مردم میتواند در افزایش اهدای عضو مؤثر باشد. اهدای عضو سیستمی دارد که باید تمامی ارکان آن دور هم جمع شود یعنی یک کار گروهی و تیمی باید در خصوص آن صورت گیرد و آموزش و پرورش، صدا و سیما، رسانهها و ... برای فرهنگسازی اهدای عضو کمک کنند چون 50 درصد آن مربوط به فرهنگ و فرهنگسازی است.
ایکنا ـ پس از مرگ مغزی یک فرد چه کسی این خبر را به خانواده وی میدهد و در خصوص امکان اهدای عضو با خانواده صحبت میکند؟ آیا در این زمینه آموزشهایی به افراد داده میشود؟
ما یکسری افراد داریم که به آنها هماهنگکننده اهدای عضو گفته میشود. اینها افرادی هستند که آموزش دیدهاند برای اینکه بدانند با خانواده چطور میتوانند صحبت کنند. هر کسی اجازه ندارد با خانواده فرد مرگ مغزی شده صحبت کند. باید فردی باشد که حتماً آموزش دیده باشد و نحوه برخورد با خانواده را بداند.
ایکنا ـ چه کسانی به عنوان خانواده میتوانند اجازه اهدای عضو را بدهند؟
در قانون آمده است که ولی میّت برابر با وراث کبیر. هر کسی که از متوفی ارث ببرد باید رضایت بدهد. اگر فردی تصادف کرده و پدر و مادر دارد هر دو باید رضایت بدهند. اگر آقایی مرگ مغزی شده که همسر و فرزند بالای 18 سال دارد، پدر، مادر، همسر و فرزند بالای 18 سال او باید رضایت بدهند. یعنی تعداد افرادی که باید برای اهدای عضو فرد رضایت دهند بستگی به وضعیت فرد مرگ مغزی شده دارد.
برخی مواقع به دلیل اختلافاتی که در داخل خانوادهها وجود دارد، دو دستگی ایجاد میشود و یکسری از وراث موافق و یکسری مخالف اهدای عضو هستند که هماهنگ کننده اهدای عضو وظیفه دارد با افرادی که نظر آنها منفی است صحبت کند.
ایکنا ـ آیا خود شما کارت هدای عضو دارید؟
بله.
ایکنا ـ اطرافیانتان را به داشتن کارت اهدای عضو تشویق میکنید؟
بله.
ایکنا ـ چقدر احتمال دارد فردی مرگ مغزی شود؟
احتمال اینکه فردی در طول زندگی خود نیاز به دریافت عضو داشته باشد و گیرنده عضو شود هفت برابر بیشتر از این است که دچار مرگ مغزی شده و اهداکننده عضو شود. یعنی بسیاری از ما ممکن است روزی نیازمند عضو باشیم و گیرنده عضو اهدایی شویم. متأسفانه در کشور ما بیماریهای مزمن مثل فشار خون، دیابت و ... افزایش داشته است که این بیماریها علت اصلی نارسایی کلیوی هستند؛ به همین دلیل افراد در خطر بیماری و از دست دادن کلیههای خود قرار میگیرند و نیازمند دریافت عضو اهدایی میشوند.
پس اگر در شرایطی قرار گرفتیم که باید برای اهدای عضو رضایت دهیم به این موضوع هم باید فکر کنیم که ممکن است فرد عزیز دیگری از خانواده ما یا خود ما روزی نیازمند دریافت عضو شود. خانوادههای اهداکنندهای داشتیم که برای اهدای عضو رضایت دادهاند و چند وقت بعد پدر خانواده به دریافت کلیه نیاز پیدا کرده و پیوند کلیه شده است.
ایکنا ـ آیا خانوادههای اهداکننده و دریافت کننده همدیگر را ملاقات میکنند؟
خیر؛ نه در کشور ما بلکه در همه جای دنیا رسم بر این نیست که دو خانواده همدیگر را ملاقات کنند. به خاطر اینکه اگر خدایی نکرده گیرنده عضو فوت کند خانواده اهدا کننده دوباره آن مراحل سوگواری را تجربه و دوباره فکر میکنند عزیزشان را از دست دادهاند و دوباره همان غم از دست دادن را تجربه میکنند به همین دلیل هیچ جای دنیا خانواده اهداکننده و دریافت کننده را با هم آشنا نمیکنند.
آرزو میکنم هیچ کس در شرایطی قرار نگیرد که بخواهد چنین تصمیمی را بگیرد اما اگر عضو عزیز خانواده ما دچار مرگ مغزی شد و پزشکان اعلام کردند که امکان اهدای عضو وجود دارد امیدواریم بتوانیم تصمیم درست بگیریم و مطمئن باشید اگر تصمیم به اهدای عضو گرفتید در آینده از تصمیمی که گرفتهاید راضی خواهید بود.
گفتوگو از زهرا ایرجی
انتهای پیام