کد خبر: 4219109
تاریخ انتشار : ۰۹ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۹
مهدی قاسمی:

روش کلامی اعتدالی کارآمدی بیشتری نسبت به روش نقلی دارد

پژوهشگر ادیان ضمن اشاره به اشتراکات اندیشه کلامی آکویناس و خواجه نصیر طوسی تصریح کرد: تلفیق بین عقل و نقل و کلام نص‌پسند اعتدالی کارآمدی بیشتری دارد.

به گزارش ایکنا، نشست «روش‌شناسی و سنجش کارآمدی الهیات توماس آکویناس و کلام خواجه نصیرالدین طوسی» با سخنرانی مهدی قاسمی؛ پژوهشگر ادیان و مذاهب امروز 9 خرداد در دفتر تبلیغات اسلامی برگزار شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

عرایض بنده درباره روشی است که نماینده مکتب حله جناب خواجه نصیر و نماینده مسیحیت کاتولیک، توماس آکویناس داشتند و اشتراکی که بین آنها دیده می‌شود. به لحاظ تقارن زمانی، این دو 19 سال عمر مشترک دارند. از اینجا برای بنده این سوال پیش آمد با توجه به اینکه در آثار تاریخی نشانی نداریم که این دو دیداری با هم داشته باشند چطور محتوای کتاب این دو مشترک است. به نظر می‌رسد از یک آبشخور نادیده برخوردار هستند که همان مشرب فلسفی ابن سینا است. اگر به این رسیدیم که یک روش کلامی اعتدالی بین اینها مشترک است، در ادامه سنجه‌هایی ارائه خواهیم کرد که حکایت از این دارد تلفیق بین عقل و نقل و کلام نص‌پسند اعتدالی کارآمدی بیشتری دارد. 

 

هدف مشترک کلام اسلامی و مسیحی

به عنوان نکته اول باید عرض کنم هدف کلام اسلامی اثبات آموزه‌ها و اعتقادات دینی است و در پی اثبات آن، از حریم اعتقادات دفاع می‌شود. هم در سنت اسلامی و هم در سنت مسیحیت این هدف مشترک است. برخی اعتقاد دارند در پی این مسئله باید شبهات وارده به آموزه‌ها را هم پاسخ داد که این مسئله هم با کلام اعتدالی قابل پاسخگویی است.

توماس آکویناس در زمان حکمت مدرسی زندگی می‌کرد که به دوران اسکولاستیک شناخته می‌شود. در آن دوره آنسلم پی‌ریزی مقدماتی برای افراد بعدی مثل آکویناس را فراهم کرد تا از الهیات آرمانی به سمت الهیاتی که بشود به آن علم خطاب کرد برویم و این جزء آرزوهای آنسلم بود. در همان عصر، ظهور عرفان‌های دومینیکن نص‌پسند را داریم که در قبال آن اشخاصی بودند که عرفان غیر عقلی یا سلوکی و درونی را ارائه می‌کردند. به لحاظ فرهنگی دوران اسکولاستیک مشهور به دوران قرون وسطی است و این خلاف چیزی است که در دل اقلیم اروپا وجود داشته یعنی افرادی مثل آنسلم و آکویناس هم بودند که مشغول فعالیت علمی بودند و نمی‌توان با قاطعیت از این دوران به دوران تاریک یاد کرد.

از آکویناس کتاب جامع الهیات بر جای مانده که در آن چکیده الهیات را تقریر کرده است. با مطالعه این کتاب می‌شود تشخیص داد این فرد چه شکوهی داشته است. در این کتاب تعلیماتی برای مسیحیان، غیر از تقریر بحث خودش، از روش پرسش و پاسخ استفاده می‌کند که نشان می‌دهد مایل است با طرف مقابلش که از شاگردانش بودند گفت‌وگو کند و اشکالاتی که آنها مطرح می‌کردند را تقریر می‌کرده است. این از نقاط قوت کلام مسیحیت است که در کلام اسلامی سراغ نداریم. اگر ما در مقابل این کتاب، کتاب تجرید الاعتقاد را می‌گذاریم ولی تجرید به شیوه پرسش و پاسخ نیست. آکویناس توجه دارد اگر شبهه‌ای در استدلال اعتقادی وجود دارد به آن احترام بگذارد لذا آن را وارد متن خودش کرده است.

 

اشتراکات و اختلافات خواجه و آکویناس

کتاب تجرید ویژگی‌های خاصی دارد از جمله اینکه خواجه خیلی جاها از مبانی فلسفی استفاده کرده است. از نقاط مشترک بین این دو این است که هر دو عقل خودبنیاد را در تبیین آموزه‌های معارف الهی دخیل می‌کردند. اگر این رویکرد در مسیحیت را رویکرد اعتدالی می‌نامیم به این جهت است که پیش از آن الهیات رهبانی رواج داشته است و آگوستین شعارش این بود ایمان بیاور تا بفهمی، ولی آکویناس خود را ملزم می‌داند استدلال عقلی بیاورد. تولید متن آموزشی و استمرار آن متن از دیگر اشتراکات میان این دو نفر است. از اختلافاتشان هم یکی سبک نگارشی است که عرض کردم چون در کتاب آکویناس پرسش و پاسخ هست و در تجرید اینگونه نیست یا اختصارگویی که در کتاب خواجه می‌بینیم در آکویناس نمی‌بینیم. 

از سنجه‌های مهم یکی پاسخگویی است. مورد دیگر استفاده از حکمت برهانی است، برخلاف گذشتگان که از جدل استفاده می‌کردند. مورد بعد قدرت پاسخگویی است. طبیعتا کسانی که متن‌محور نیستند قدرت بیشتری برای پاسخگویی دارند و این یکی از توفیقات کلام اعتدالی است. اگر از کلام اعتدالی فاصله بگیریم جایگاه معرفتی دین به سمت خرافه و غلو پیش می‌رود. اگر نص‌گرای محض باشیم به خاطر بدفهمی‌هایی که ایجاد می‌شود گاهی دچار غلو و اشتباه می‌شویم. در مسیحیت هم همین است و خرافه‌گویی در دین کاتولیک رواج پیدا کرده بود که بهشت‌فروشی نمونه‌ای از آن است. هرچه از کلام عقلی فاصله بگیریم و به کلام نقلی نزدیک شویم دچار این آفات می‌شویم. بنابراین ارتقای جایگاه معرفتی دین یکی دیگر از شاخص‌ها است. مطلب آخر اینکه برای استفاده بینادینی می‌توان از کلام اعتدالی بهره برد و طبیعتا کلام نقلی این ظرفیت را نخواهد داشت.

 

خلط دانش و روش 

در پایان نشست سیدمجید ظهیری؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به عنوان ناقد سخن گفت و اظهار کرد: من از بحث تنقیح بعضی اصطلاحات که در مقاله و بیانات دکتر قاسمی بود شروع می‌کنم. اگر ما اصطلاحات را دقیق به کار نبریم ممکن است در گفت‌وگوها و در مباحث بیناذهنی دچار اشتراک لفظ شویم لذا باید اصطلاحات را دقیق مشخص کنیم. 

وی افزود: مهمترین خلط ایشان خلط دانش و روش است که در مقاله دیدم. ایشان فلسفه را به عنوان روش مطرح می‌کنند و تعبیر روش فلسفی را به کار می‌برند در حالی که ما چیزی به نام روش فلسفی نداریم چون فلسفه یک دانش است. روش یا روش ارزیابی نظریات است یا روش گردآوری نظریات است. روش گردآوری نظریات قابل احصا نیست اما روش ارزیابی مهم و قابل احصا است که ما چهار روش برای ارزیابی نظریات داریم که یکی از انها روش عقلی و استدلالی است. 

 

 

انتهای پیام
captcha