کد خبر: 4221221
تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۳
خانواده مقاوم/ ۲۰

مقاومت فرهنگی ایرانیان در برابر مدرنیزاسیون رضاخانی

زندگی روزمره از بستر‌های مهم مقاومت فرهنگی است که نظریات جامعه‌شناسی و مطالعات فرهنگی گفت‌وگوی مفصلی درباره آن دارند. با مطالعه و بررسی دوره تاریخی جریان کشف حجاب نیز شاهد کنش‌های مقاومت‌آمیز زنان و خانواده‌های ایرانی در بستر زندگی روزمره هستیم.

26 خرداد**** مقاومت فرهنگی ایرانیان در برابر مدرنیزاسیون رضاخانیبه گزارش ایکنا، رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم با تأکید بر معنویت و اخلاق به مثابه نیاز اصلی جامعه و جهت‌دهنده همه حرکت‌ها و فعالیت‌های فردی و اجتماعی و با توجه به تهاجم روزافزون دشمنان و کانون‌های ضداخلاق و معنویت به دل‌های پاک جوانان و نوجوانان و نونهالان مسئولیت خطیر نهاد‌های حاکمیتی، غیر حاکمیتی و اشخاص را برای ایفای نقش هوشمندانه و مسئولانه خود خاطرنشان کرده‌اند. در همین راستا پژوهشکده زن و خانواده، موضوع رویکرد مقاومتی به خانواده را به مثابه یک کلان‌پروژه، در برنامه راهبردی خود جای داد که برگزاری همایش بین‌المللی «خانواده مقاوم؛ چالش‌های اخلاقی در جهان متحول» یکی از آنهاست و چکیده مقالات پژوهشگران و اندیشمندان براساس محور‌های این همایش در قالب کتاب منتشر شده است.
 
خبرگزاری ایکنا بنابر رسالت خود در راستای تقویت ارزش‌های اخلاقی در نهاد خانواده اقدام به انتشار این مقالات به صورت روزانه کرده است. در ادامه چکیده مقاله فهمیه زارع، عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده با عنوان «مقاومت فرهنگی ایرانیان در برابر مدرنیزاسیون رضاخانی با تاکید بر پروژه کشف حجاب» را با هم می‌خوانیم.
 
دوران حکومت پهلوی اول از جمله نقاط عطف تاریخی مهم، اثرگذار و پر چالش برای جامعه ایرانی است. همزمان با حکومت رضاخان، برنامه «مدرنیزاسیون» از بالا به پایین دولت و جامعه ایران در دستور کار پادشاه و مردان اطراف وی قرار گرفت. از اولین گام‌ها برای مدرن‌شدن جامعه و شباهت به کشور‌های غربی، اصلاح پوشش و لباس مرد و زن ایرانی بود که رضا‌شاه فرمان‌های متعددی برای آن صادر کرد. پروژه «کشف حجاب» از مهمترین پروژه‌های تغییر‌های فرهنگی آنها بود که با وجود جدیت دولتمردان در عملیاتی کردن آن و با وجود رویکرد خشونت‌آمیز مأموران در برخورد با متخلفان، واکشن شدید عاملان اجتماعی در ایران را در پی داشت. پروژه کشف حجاب رضاخان، از دی ۱۳۱۴ خورشیدی به صورت رسمی آغاز شد و براساس آن زنان و دختران ایرانی که حجاب برای آنها آمیخته‌ای از هویت فرهنگی مذهبی به شمار می‌آمد، ملزم به بی‌حجابی شدند. طبیعی است که زنان و خانواده‌های ایرانی مبتنی بر نظام ارزشی هنجاری اسلامی و ملی خود در برابر این تغییرات برنامه‌ریزی‌شده از سوی دستگاه حاکم و روشنفکران، با پافشاری بر اصول خود در مقابل این پروژه اصلاحی فرهنگی مقاومت کرده و از سنت‌های تاریخی خود محافظت کنند. البته باید یادآور شد، بخش زیادی از جامعه، خانواده و زنان ایرانی با این پروژه همراهی نکردند و درصدد مقاومت به شیوه‌های مختلف برآمدند.  
 
البته زنان، مردان و خانواده‌هایی بودند که کاملاً با این تغییر فرهنگی جدید بدون هیچگونه مقاومتی، همراه شدند و حجاب، پوشش و مناسبات بین زن و مرد را براساس الگوی فرنگی تغییر دادند. این گروه جریان تحول‌خواهی بودند که شامل روشنفکران، زنان تحصیل کرده و فعال در مطبوعات و همچنین دانش‌آموختگان فرنگ‌رفته بودند.
  
دغدغه این مقاله پیشرو، نوع مواجهه جریان نیرو‌های مدافع سنت در برابر سیاست سرکوبگرانه و خشونت‌آمیز رضاخان و بدنه اجتماعی آن یعنی نیرو‌های تحول‌خواه و جریان روشنفکری است و در تلاش برای پاسخ‌دادن به پرسش‌هایی مانند مواجهه گرو‌ههای مختلف با سیاست کشف حجاب رضاخانی چگونه بوده است؟ مقاومت نیرو‌های مخالف همه به یک شکل بوده است یا می‌توان سنخ‌بندی از گونه‌های مختلف آن ارائه داد؟ استراتژی‌ها و راهبرد‌های مقاومت نیرو‌های محافظ سنت چه بوده است؟ و در نهایت اینکه آیا می‌توان مبتنی بر نظریات جدید مطالعات فرهنگی، صورت‌بندی نظری متفاوتی از مقاومت نیرو‌های حافظ سنت در برابر جریان نوسازی و تحول خواه ارائه داد؟  
 
مفهوم مقاومت، مفهومی رایج و پیچیده، در دو حوزه مطالعاتی جامعه‌شناسی سیاسی و مطالعات فرهنگی است. اندی بنت در کتاب نظری مهم خود «فرهنگ و زندگی روزمره»، پاد‌فرهنگ‌ها را به عنوان جریان‌های مقاومت در برابر سیل فزآینده مدرنیته و جهانی شدن در دنیای معاصر معرفی می‌کند. وی از گروه‌هایی صحبت می‌کند که استراتژی‌ها و قریحه‌های سبک زندگی بدیل و متفاوتی دارند که عقاید، رسوم و کارکرد‌های فرهنگی مهم و اساسی برای تعریف جوامع مدرن اخیر و معاصر را فعالانه نفی و طرد می‌کنند.  
 
زندگی روزمره از بستر‌های مهم مقاومت فرهنگی است که نظریات جامعه‌شناسی و مطالعات فرهنگی گفت‌وگوی مفصلی درباره آن دارند. با مطالعه و بررسی دوره تاریخی جریان کشف حجاب نیز شاهد کنش‌های مقاومت‌آمیز زنان و خانواده‌های ایرانی در بستر زندگی روزمره هستیم. به عنوان نمونه زنان و دختران ایرانی برای محافظت از باور‌های دینی خود بدون آنکه با صدای بلند در برابر ساختار سرکوبگر رضاخانی قرار بگیرند، با استفاده از خلاقیت‌های شخصی مبتنی بر عاملیت فردی دست به ابتکاراتی زدند همچون طراحی لباس‌های بلند و کلاه‌هایی که تمام موی سر را بپوشاند، یا آنکه از کلاه‌گیس استفاده می‌کردند تا حتی المقدور و به اقتضای شرایط موجود حد پوشش شرعی را رعایت کنند.
 
یکی دیگر از مصادیق کنش مقاوم خانواده‌های ایرانی در بستر زندگی روزمره، ایجاد تغییرات در استفاده از حمام عمومی بود. برخی خانواده‌هایی که خانه‌شان در نزدیکی حمام بود، همسایه‌های خود را از پشت‌بام خانه به حمام منتقل می‌کردند؛ یا خانواده‌هایی که تمکن مالی داشتند، شروع به ساختن حمام در خانه کردند. گاهی نیز مردان محله در بین راه خانه تا حمام در نقاط مختلف نگهبانی می‌دادند تا زنان با حجاب بدون ترس از تعرض مأموران دولتی از حمام‌های عمومی استفاده کنند. سرپیچی و مقاومت در برابر فرمان پهلوی اول در مورد کشف حجاب مختص زنان عادی نبود، بلکه همسران و دختران کارمندان دولت نیز با اتخاذ استراتژی‌هایی همچون بهانه کردن بیماری و مسافرت از حضور در جشن‌های مختلط و بدون پوشش شرعی خودداری می‌کردند. جان فیسک در کتاب «درک فرهنگ عامه»، استراتژی‌های مقاومت در برابر ساختار غالب را مواردی، چون طفره‌رفتن در شکل فرار از کنترل‌های اجتماعی و انضباطی، جاخالی دادن، دم به تله ندادن، در رفتن و دور‌زدن احکامی که ساختار حاکم اعمال می‌کند را معرفی می‌کند. 
 
در این نوع مواجهه، اگر چه ساختار حاکم دارای قدرت زیاد است؛ اما عاملان و کنشگران مخالف با ساختار نیز، فاقد قدرت هستند. مبتنی بر نظریه فوکو، قدرت امری متکثر و نهفته در روابط میان نیرو‌ها است که در سطوح خرد و زندگی روزمره مردم عادی نیز وجود دارد، بنابراین اعمال قدرت و مقاومت همزمان با یکدیگر دیده می‌شوند. میشل دوسرتو، از نظریه‌پردازان شاخص زندگی روزمره، در رویکرد تحلیلی خود درباره تضاد و مقاومت در جریان زندگی روزمره، از قوی‌تر‌های سنگین، فاقد خلاقیت و سازمان‌یافته در برابر ضعیف‌تر‌های خلاق، منعطف و چابک سخن می‌گوید. کنشگرانی که در مقابله با استراتژی‌های قدرتمندان از ظرفیت‌های بسیار زیاد برخوردار هستند و توانایی آن را دارند که به طور مداوم ساختار حاکم را فریب دهند.  
 
البته توجه به این نکته ضروری است که تغییر و تحول از جمله فرایند‌های حتمی جوامع انسانی است و جامعه ایرانی عصر پهلوی نیز در عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی تغییرات شگرفی را تجربه کرد، حتی در حوزه‌هایی که به مقاومت در برابر جریان رقیب می‌پرداخت. برای نمونه در حوزه پوشش و حجاب و تنظیم مناسبت‌های اجتماعی زنان، تغییراتی رخ داد، اما آنچه رضاخان و جریان روشنفکری به دنبال تحقق آن درباره زیست زن ایرانی بودند، یعنی مشابهت کامل با زن غربی و گذر از رعایت قوانین و حدود شریعت در امر حجاب، پوشش و روابط بین زن و مرد، در مورد بخش اعظم زنان ایرانی که با گفتمان رسمی حاکمیت مخالف بودند، رقم نخورد. اسناد تاریخی بیانگر آن است که گروهی از زنان که به دلیل رویکرد سرکوبگرانه رضاخان مجبور به کشف حجاب شده بودند با برداشتن حکم اجباری آن در سال ۱۳۲۳ مجدد به رعایت حجاب بازگشتند و تلاش‌های رضاخان و بدنه اجتماعی آن یعنی نیرو‌های روشنفکر و تحول‌خواه برای مدرنیزاسیون فرهنگی زنان و دختران ایرانی در عرصه حجاب و پوشش باعث رویگردانی آنها از ارزش‌ها و هنجار‌های سنتی اسلامی نشد، البته به غیر از دختران و زنان که خود ذیل گروه‌های تحول‌خواه و تجدد‌طلب بودند.
 
در مقاله پیش‌رو تلاش شده تا مبتنی بر یک روایت تاریخی تحلیلی و با استفاده از اسناد و گزارش‌های رسمی شهربانی و وزارت کشور، از زمینه‌ها، ویژگی‌ها، فرایند‌ها و استراتژی‌های کنش‌های مقاومت‌آمیز نیرو‌های اجتماعی محافظ سنت در ایران به ویژه خانواده‌ها و روحانیت در برابر پروژه کشف حجاب، یک صورت‌بندی نظری ارائه داده شود. از نتایج این پژوهش ارائه یک سنخ‌بندی از گونه‌های مختلف مقاومت نیرو‌های اجتماعی ایران در پروژه کشف حجاب است. مقامت ایرانیان در برابر این پروژه مقاومتی یکسان نیست و شامل لایه‌ها و سطوح متکثری است که می‌توان آن را در سه بخش تقسیم کرد. سنخ اول مقامت منفعلانه و ترک صحنه درگیری است؛ راهبرد این گروه مهاجرت و خانه‌نشینی است. برخی از خانواده‌های ایرانی در برابر حکمی که قانون از آن حمایت می‌کرد، توان مقاومت فعالانه را نداشتند و با مهاجرت به کشور‌های اطراف مانند عراق از اجرای حکم رضاخان سرباز زدند. گروهی از زنان و دختران ایرانی نیز با قبول محدودیت‌های اجتماعی، خانه‌نشینی در پیش گرفتند و متعهد به ارزش‌ها و هنجار‌های دینی باقی ماندند. گروه دوم، مقاومت سیاسی است که شامل طیفی از واکنش‌ها از جمله اعتراض سیاسی، درگیری با مأموران شهربانی و شکواییه‌نویسی به مراجع قانونی همچون مجلس و نخست‌وزیر است. اما سنخ سوم، مقاومت فرهنگی عاملان اجتماعی محافظ سنت در برابر موج مدرنیزاسیون رضاخانی، در تاریخ ایران معاصر است.  
 
هدف دیگر این نوشتار که به نظر می‌رسد تاکنون کسی از این زاویه به آن توجه نکرده است، ارائه صورت‌بندی نظری ا‌ز مقاومت تاریخی نیرو‌های محافظ سنت در قالب نظریات مطالعات فرهنگی است. از جمله از تاریخ ایران مشخص می‌شود که مقاومت همیشه در بستر امر سیاسی و ذیل جنبش‌های اجتماعی، ظهور و بروز ندارد و چه‌بسا آن زندگی معمولی و روزمره مردم است.  
انتهای پیام
captcha