کد خبر: 4221793
تاریخ انتشار : ۳۰ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۴

پیامد روایت‌های تقلیل گرایانه از زن مسلمان

روایت‌های تقلیل‌گرایانه از زن مسلمان و نیز از زن مدرن عملاً موجب خسران توأمان زنان مسلمان و زنان مدرن می‌شود.

چهارشنبه**** «ترجمه‌های نشده» در تمدن اسلامی نمونه «زنان تحول‌ساز» به گزارش ایکنا، رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم با تأکید بر معنویت و اخلاق به مثابه نیاز اصلی جامعه و جهت‌دهنده همه حرکت‌ها و فعالیت‌های فردی و اجتماعی و با توجه به تهاجم روزافزون دشمنان و کانون‌های ضداخلاق و معنویت به دل‌های پاک جوانان و نوجوانان و نونهالان مسئولیت خطیر نهاد‌های حاکمیتی، غیر حاکمیتی و اشخاص را برای ایفای نقش هوشمندانه و مسئولانه خود خاطرنشان کرده‌اند. در همین راستا پژوهشکده زن و خانواده، موضوع رویکرد مقاومتی به خانواده را به مثابه یک کلان‌پروژه، در برنامه راهبردی خود جای داد که برگزاری همایش بین‌المللی «خانواده مقاوم؛ چالش‌های اخلاقی در جهان متحول» یکی از آنهاست و چکیده مقالات پژوهشگران و اندیشمندان براساس محور‌های این همایش در قالب کتاب منتشر شده است.
 
خبرگزاری ایکنا بنابر رسالت خود در راستای تقویت ارزش‌های اخلاقی در نهاد خانواده اقدام به انتشار این مقالات به صورت روزانه کرده است. در ادامه چکیده مقاله حبیب‌الله بابایی، دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و فضه خاتمی‌نیا، دکترای زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران با عنوان «ترجمه‌های نشده در تمدن اسلامی نمونه زنان تحول‌ساز» را با هم می‌خوانیم.

در دنیای امروزی مطالعات ترجمه به سمت مطالعات بینا‌رشته‌ای گرایش پیدا کرده است و ترجمه، دیگر فقط انتقال پیام از یک زبان به زبان دیگر نیست؛ بلکه ترجمه یک موضوع در یک حوزه با امر معنا‌سازی و مفهوم‌سازی در سایر حوزه‌ها در‌هم تنیده است. در این میان یکی از بحث‌هایی که در مطالعات ترجمه به آن توجه شده است، مسئله زنان و موضوعات مرتبط با آن و نیز کنشگری بانوان در عرصه‌های مختلف جامعه و ارتباط هر یک با مقوله ترجمه است. مطالعات متعددی در زمینه «زنان و ترجمه» انجام شده است. برخی از این مطالعات به رابطه بین مطالعات زنان، ترجمه و جامعه‌شناسی پرداخته است؛ برخی از آنها مانند «بررسی نقس مترجمان زن در تاریخ ترجمه ایران در ۱۰۰ سال اخیر» به کنشگری زنان در عرصه‌های ترجمه اشاره کرده و به بررسی نمونه‌های آماری به مشارکت زنان مترجم در دوره‌های تاریخی در حوزه‌های مختلف پرداخته است. مقاله‌هایی هم مانند «سیر موضوعی و وضعیت کتب ترجمه‌شده در حوزه جنیست، زنان و خانواده در ایران» به موضوعاتی پرداخته که زنان علاقه‌مند به ترجمه در آن حوزه‌ها هستند.

در این میان آنچه از منظر مطالعات ترجمه بررسی نشده است، نقش «ترجمه‌های نشده» و روایت‌هایی است که در فرآیند ترجمه به حاشیه رفته‌اند، یا اساساً برای ترجمه شدن برگزیده نشده‌اند. فراوانی این روایت‌های نشده در ترجمه، چه از غرب به شرق و چه از شرق به غرب یکی از عواملی است که موجب شده تصویر ارائه شده از زن مسلمان چه در جهان اسلام و چه در دنیای غرب به تصویر کلیشه‌ای از زنان منفعل و قربانی شده بینجامد.

آنگاه که باید رویکرد‌های پسا‌ساختارگرایی در مطالعات فرهنگی، فرایند‌های فرهنگی را به‌مثابه متن در نظر گرفت، فمینیست‌ها نیز از این فرصت استفاده و بین تحلیل‌ها و نقد ادبی و علوم اجتماعی ارتباط برقرار کردند. امکان طرح متون ادبی و نقد ادبی در زمینه‌های متون غیر‌ادبی و در روابط اجتماعی مرد‌سالارانه، فضایی را برای قرائت‌های متفاوت و سیاسی از متون برجسته ادبی و نیز متون در حاشیه پیش آورد و نیز تأکید بر اینکه چگونه معنا در فرایند تولید و مصرف محصولات فرهنگی رمزگذاری می‌شود، فضایی دیگری را برای خوانش مجدد موضوعات سنتی در علوم‌ انسانی و اجتماعی گشود.

در ادبیات و هنر همواره این سؤال مطرح می‌شود که آیا در اثر ادبی، فقط سبک ادبی موجود ترجمه می‌شود؟ در پاسخ می‌توان گفت که سبک ادبی از محتوای ادبی جدا نیست، پس انتقال این دو همزمان و توأمان در فرآیند ترجمه قرار می‌گیرند. از طرفی دیگر این سؤال مطرح می‌شود که آیا محتوای اثر ادبی را می‌توان از فرهنگی که اثر ادبی در آن زبان تولید می‌شود، تفکیک کرد و اثر ادبی را بدون بار فرهنگی درهم‌تنیده با محتو‌ی آن ترجمه کرد؟ در پاسخ به این سؤال نیز باید گفت که در نظریه‌های نقد ادبی معاصر، اثر ادبی صرفاً در سبک ادبی خلاصه نمی‌شود و عوامل مختلف فرهنگی و اجتماعی در خلق اثر تأثیرگذار هستند؛ بنابراین اثر ادبی ترکیبی است از سبک ادبی، محتوی، جهان‌بینی نویسنده و عوامل فرهنگی و اجتماعی متعددی که در فرایند شکل‌گیری اثر ادبی تأثیرگذار هستند.

حال، در بررسی آثار ترجمه در سطح کلان و به ویژه در حوزه‌های مرتبط با مسائل زنان باید ببینیم که آیا امانت‌داری و وفاداری به متن مبدأ، چه به لحاظ سبک و چه به لحاظ محتوا و چه به لحاظ مفاهیم و معانی فرهنگی و اجتماعی که انتقال می‌یابد، کارکرد‌های دوسویه دارد و ارزش‌های فرهنگی و هویتی زبان مقصد و زبان مبدأ را به صورت توأمان منظور می‌کند یا کارکردی یک‌سویه دارد و صرفاً برای تولید یک ترجمه وفادار به متن مبدأ و بی‌اعتنا به اقتضائات و زمینه‌های زبان مقصد پیش می‌رود و به نقل معنا می‌پردازد؟

تفکر غربی در جهان اسلام صرفاً با آثار ترجمه شده تعین پیدا نمی‌کند، بلکه این تفکر با ترجمه نکردن‌ها و نگفتن‌ها («ترجمه نشده‌ها» و «ترجمه‌های گم‌گشته») و نیز با بَدترجمه‌ها هم شکل می‌گیرد و همین امر نوعی از غربی شدن غیرغربی را در جهان اسلام رقم می‌زند. ترجمه متون در حوزه‌های مختلف دانشی منحصر به انتقال دانش صرف در آن رشته نیست، بلکه این ترجمه می‌تواند مفاهیم بنیادینی را در هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی نیز در فرایندی خودآگاه یا ناخود‌آگاه به جامعه انتقال بدهد؛ بنابراین آثاری که ترجمه نمی‌شوند نیز در این مفهوم‌سازی‌های بنیادین عمیقاً اثرگذار هستند.

اکنون باید پرسید کدام تصویر از زن مسلمان در جهان غرب و کدام تصویر از زن غربی در جهان اسلام ترجمه می‌شود و کدام تصاویر از زنان مسلمان در یک سو و زنان غربی در سوی دیگر در حاشیه قرار گرفته و ترجمه نمی‌شود؟ آنچه در این باره بسیار آزاردهنده است، نوعی از تقلیل‌گرایی ایدئولوژیک در ارائه و روایت تنوع موجود در تجربه زیسته زنان مسلمان است. در این روایت تنوعات زیسته زنان مسلمان به تصویری ثابت از هویت زنان مسلمان فروکاسته می‌شود. با مطالعه و بررسی این موضوع و بررسی آثاری که ترجمه می‌شوند و آثاری که ترجمه نمی‌شوند می‌توان دریافت که چه زنانی در حوزه‌های مختلف به عنوان زن موفق روایت می‌شوند و چه زنانی در این تعریف از زن پیشرو و تحول‌ساز، صدایی ندارند.

قرائت سکولار از زن مسلمان و سنجیدن زن مسلمان با معیار‌ها و سنجه‌های سکولار، روایتی است که در خنثی‌ترین حالت نیز زن مسلمان را قربانی و منفعل و به عنوان «دیگری» در برابر «خود» (زن غربی) به تصویر می‌کشد. این مقاله درصدد تبیین نقش ترجمه‌ها و ایجاد نوعی از برخورد‌های گفتمانی حاصل از این ترجمه‌های نشده و یا ترجمه‌های بَد شده از زنان در دو سویه اسلامی و غربی است. 

ترجمه‌های مربوط به حوزه زنان، چه وقتی که از غرب به زبان شرقی و یا زبان‌های جهان اسلام ترجمه می‌شود و چه آنجا که از شرق و یا جهان اسلام به زبان‌های اروپایی و آمریکایی ترجمه می‌شود، توأم با ایدئولوژی‌های پنهان و یا آشکار است به گونه‌ای که نه زن غربی را به درستی (خصائص منفی و یا مثبت آن) بازنمایی و روایت نمی‌کند و نه زن شرقی و یا زن مسلمان را (خصلت‌های مثبت و یا منفی آن) به درستی و امانت برای مخاطبان غربی روایت می‌کند. روایت‌های تقلیل گرایانه، روایت‌های جهت دار و بَد، و نیز اساساً حذف روایت‌های رقیب در کار مترجمان و ناشران، نوعی از تنش و برخورد بین زن در تمدن اسلام و زن در تمدن غرب و نیز بین زنان سنتی و زنان به اصطلاح مدرن در درون تمدن اسلامی ایجاد می‌کند و همین تنش‌های گفتمانی، قابلیت‌های تمدنی زن مسلمان را به محاق می‌برد.

به بیان دیگر، خیانتی که بسیاری از مترجمان و ناشران در فرایند ترجمه مرتکب می‌شوند، نه صرفاً روایت‌های نادرست از زن ایرانی برای مخاطبان غربی، و روایت‌های یک‌سویه از زن غربی برای زنان شرقی است، بلکه همین روایت‌های نادرست موجب ضعف زن مدرن در جهان اسلام نیز می‌شود. روایت‌های تقلیل‌گرایانه از زن مسلمان و نیز از زن مدرن عملا موجب خسران توأمان زنان مسلمان و زنان مدرن می‌شود. این بدان سبب است که امروزه چه زن مسلمان و چه زنی که در دنیای مدرن در پی هویت حقیقی خود می‌رود عمیقاً نیازمند به یکدیگر هستند تا در تعامل و در گفت‌وگوی با یکدیگر گسل‌های هویتی یکدیگر را جبران کرده و به یک وضعیت متعادل و مترقی که بسیار متفاوت از زن مدرن غربی است، دست پیدا کنند. تحریف یکی از این دو طرف، به تضعیف هر دو طرف منجر خواهد شد.

انتهای پیام
captcha