به گزارش ایکنا، رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم با تأکید بر معنویت و اخلاق به مثابه نیاز اصلی جامعه و جهتدهنده همه حرکتها و فعالیتهای فردی و اجتماعی و با توجه به تهاجم روزافزون دشمنان و کانونهای ضداخلاق و معنویت به دلهای پاک جوانان و نوجوانان و نونهالان مسئولیت خطیر نهادهای حاکمیتی، غیر حاکمیتی و اشخاص را برای ایفای نقش هوشمندانه و مسئولانه خود خاطرنشان کردهاند. در همین راستا پژوهشکده زن و خانواده، موضوع رویکرد مقاومتی به خانواده را به مثابه یک کلانپروژه، در برنامه راهبردی خود جای داد که برگزاری همایش بینالمللی «خانواده مقاوم؛ چالشهای اخلاقی در جهان متحول» یکی از آنهاست و چکیده مقالات پژوهشگران و اندیشمندان براساس محورهای این همایش در قالب کتاب منتشر شده است.
خبرگزاری ایکنا بنابر رسالت خود در راستای تقویت ارزشهای اخلاقی در نهاد خانواده اقدام به انتشار این مقالات به صورت روزانه کرده است. در ادامه چکیده مقاله ابراهیم اخلاصی، دانشیار گروه جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی(ره) با عنوان «مطالعه دوگانه تحولیافتگی تاریخی فرهنگی جنسیت و خانواده مقاوم در جامعه ایرانی با تأکید بر مصالحه بازاندیشانه میان آنها» را با هم میخوانیم.
جنسیت از جمله مفاهیمی است که بیشترین ربط وثیق را با نهاد خانواده داراست. در مناسبات به شدت شبکهای شده امروزی، دیالکتیک جنسیت و خانواده موجد صورتبندیهای غیر مسبوق بهسابقه از خانواده شده است. در ادبیات جامعهشناسی جنسیت، مفهوم جنسیت اعم از جنس، و مرادف با زنانگی یا مردانگی است که در قامت سازهای تاریخی، فرهنگی و عاری از سویه ذاتی در موقعیتهای گوناگون بر عاملان اجتماعی پدیدار میشود. همچنین، نهاد خانواده به مراتب متأثر از تحویلیافتگی جنسیت به مطلق سازه تاریخی و فرهنگی و نیز در فرایند همافزایی با دیگر مناسبات مستحدثه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، پیکربندیهای بدیع را در حوزه روابط قدرت، نظام اقتدار، تقسیم کار، نظام حقوقی و امثال آن از خود به نمایش گذاشته است.
وجه مسئلهمند تحویل جنسیت به مطلق تاریخمندی و زمانمندی، تنافر آن با خانواده مقاوم است؛ به بیان دیگر، ذیل تحولیافتگی تاریخی فرهنگی جنسیت، موجودیت خانواده و تغییرات حادث در معنا و مفهوم آن به صورت لایتوقف، دور از هر گونه جهتگیری متعالی و صرفنظر از اقتضائات فطری انسان متحقق میشود. بدینسان، در پی این قبیل تغییرات، اولاً، صورتهای جدید خانواده، نظیر خانواده فرزندگریز و خانواده همجنسخواه امکان تحقق مییابند؛ ثانیاً، عصریشدن مطلق نقشهای جنسیتی، زمینهساز بروز طیف زیادی از آسیبهای نوظهور به نهاد خانواده میشود.
نتیجه کلی حاصل از مقدمات یادشده، «جمعناپذیری تحویل تاریخی فرهنگی جنسیت با آرمان خانواده مقاوم» در وهله نخست و «ممتنع شدن مفهوم خانواده مقاوم» در وهله بعدی است. در بستر جامعه ایرانی برتری یافتن قرائتهای پسامدرنی جنسیت و متجلی شدن آن به صورت گفتمان هژمون موجد مقاومت در میان حاملان قرائتهای جنسیتی جوهراندیش و دینبنیاد، به ویژه ذیل حاکمیت فقهی برآمده از نظام دینی در مقام سیاستگذاری و تقنین شده است؛ امر اخیر، واگرایی روزافزون امر اجتماعی از مطلوبات فقهی و قانونی را با خود به همراه داشته است. کلیترین نتیجه حاصل از تلاطمات یادشده، بازتولید دوگانه قانون و عرف در قلمرو سیاستگذاریها و مقرراتپردازیهای مرتبط با خانواده و مسائل زنان، شکاف روزافزون میان فرهنگ رسمی و فرهنگ واقعی، و تثبیت سوژه عاصی، به ویژه در میان زنان بوده است که همگی در حکم چالشهای اساسی پیش روی حاکمیت دینی در قلمرو خانواده و مسائل زنان پدیدار شدهاند.
هدف اصلی این مقاله ارائه تحلیل نظری مربوط با جمعناپذیری تحویل تاریخی فرهنگی جنسیت با مفهوم خانواده مقاوم و بلاوجهشدن تصور خانواده مقاوم در معیت معنای رایج از جنسیت است. سه پرسش قابل طرح در این زمینه مشتمل بر موارد پیشرو هستند؛ مهمترین ویژگیهای خانواده مقاوم کداماند؟ خانواده مقاوم مبتنی بر کدامین مبانی و ضروریات عقلی ممکن میشود؟ متعلَّق مقاومت و در واقع، دیگریِ آن در خانواده مقاوم چیست؟ در این مقاله و در مقام تمهید پاسخ برای پرسشهای یاد شده از روش کتابخانهای استفاده شده است.
براساس یافتههای نظری مقاله، خانواده مقاوم، مبتنی بر الزامات و اقتضائات فطری انسان، معطوف به گسترش دایره هستی از ازل تا ابد و در مجموع، بهوجهی در تابعیت دلالتهای حاصل از آموزههای وحیانی سامان مییابد. علیالقاعده، ممکنات متنافر با عقل دینی را برنمیتابد و در جریان مواجهه فعال با ممکنات غیر همسو با منویات و راهبریهای عقل دینی در مقام مسئلهشناسی جدید، ارائه مسئله به متن مقدس کتاب و سنت و دریافت پاسخهای متناسب با اقتضائات لحظه اکنون واقع میشود.
خانواده مقاوم، همزمان با استخدام مراتبی از انعطاف در مواجهه با تغییرات و اقتضائات جدید و قائلیت به امکان بازاندیشی، با اعتبار کردن برخی از ممکنات به مثابه آسیب و انحراف، خود را در مقاومت با آنها موقعیتیابی میکند؛ به نظر میرسد رئوس مهمترین راهحلهای برونرفت از چالشهای پیشگفته مطابق با محورهای چندگانه پیشرو قابل ارائه به سیاستگذاران خانواده و اصحاب تقنین در عرصه مسائل زنان و خانواده باشند؛ ارزیابی انتقادی خوانشهای پسامدرن از جنسیت، همزمان با پذیرش اجتهادی مراتبی از سویههای فرهنگی و تاریخی مندرج در آن؛ استنکاف توأمان از ذاتگرایی بلاوجه و تاریخیاندیشی مطلق؛ همگام کردن سیاستگذاریهای معطوف به خانواده و مسائل زنان با رویکردهای اقناع اجتماعی با حضور و مشارکت ذینفعان خانواده، به ویژه زنان؛ پرداختن به وجوه ترویجی رویکردهای بازاندیشانه در قالب تولید انواع محتواهای رسانهای و بصری مرتبهبندی شده؛ ملحوظ کردن نقدهای درون پارادایمی و برون پارادایمی وارد بر انگاره جنسیت تحویل یافته به تاریخ و فرهنگ؛ ترویج و تثبیت زوایای کرداری و گفتاری گفتمان خانواده مقاوم در حوزه عمومی جامعه و در فرایند جامعهپذیری شهروندان، ذیل متون رسمی آموزشی، اعم از آموزش عمومی و آموزش عالی.
انتهای پیام