کد خبر: 4225450
تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱۴۰۳ - ۱۵:۰۷
زهرا شریف بیان کرد:

رویکرد انتقادی الهیات فمنیستی به مسیحیت سنتی

عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده حوزه خواهران گفت: الهیات فمنیستی نوعی رویکرد انتقادی است که به فهم متون، سنت‌ها و مناسک مسیحی می‌پردازد تا بتواند پیشنهاداتی بدهد و الهیاتی بازتولید کند که سهم زنان در آن رعایت شود.

زهرا شریفبه گزارش ایکنا، زهرا شریف، عضو هیئت‌ علمی پژوهشکده زن و خانواده حوزه خواهران، 17 تیرماه در نشست علمی «زن‌شدن به مثابه انکشاف خدا در الهیات پسامسیحی مری دیلی» با بیان اینکه مری دیلی را یک زن الهیدان فمنیست رادیکال آمریکایی و پسامسیحی می‌نامند که فراروی و هنجارشکنی دارد، گفت: آموزه‌ای که انکشاف خدا را در الهیات مسیحی عهده‌داری می‌کند نظریه مسیح‌شناسی است یعنی بدانیم وظیفه و جایگاه حضرت عیسی(ع) در الهیات مسیحی چیست، کاری که مری دیلی هم تلاش کرده است تا آن را تبیین کند.

وی افزود: در الیهات مسیحی، مسیح دارای قرب بی‌واسطه به خداوند است به نحوی که کسی غیر از او نمی‌تواند اراده خدا را بلاواسطه و مستقیم دریافت کند. مسیح یک برتری ذاتی از دیدگاه مسیحیت بر همه انسان‌ها دارد؛ ویژگی اختصاصی مسیح اتحاد او با روح و دریافت کلمه الهی است. نقش مسیح این است که روح الهی بدون واسطه و به عنوان فعل الهی در خداوند متجلی و متجسد می‌شود و از طریق او و با اوست که خدا به صورت یک واقعیت ملموس در می‌آید.

 

الهیاتی که مسیح(ع) را پیام خدا می‌داند

وی افزود: از این منظر دسترسی به خدا صرفا از طریق حضرت عیسی(ع) محقق می‌شود و به نحو کامل از طریق او تجربه می‌شود لذا مسیح وساطت در تحقق سعادت و رستگاری اهل ایمان دارد؛ مسیح یگانگی با ملکوت دارد به نحوی که او خودش حجت و پیام الهی است؛ در الهیات مسیحی، مسیح خودش پیام الهی است نه اینکه مانند سایر پیامبران، پیامی را از خدا برای بشر آورده باشد به این معنا که کارهای او حجیت دارد و مستقیما مقام بخشش گناه دارد و به نحوی است که کارکرد معبد را می‌تواند زیر سؤال ببرد کما اینکه حضرت عیسی(ع) در دوره خود این کار را کرد. 

استاد حوزه خواهران با بیان اینکه براساس الهیات مسیحی، مسیح به خاطر  غلبه بر مرگ و رستاخیزی که دارد به مثابه فرمانروای ملکوت آسمان تلقی می‌شود، ادامه داد: در این الهیات، مسیح از روح الهی لبریز است و این به دلیل شخص عیسی(ع) نیست بلکه به خاطر رابطه خاص او با خداست؛ عیسی مسیح(ع) ناظر به جنبه الوهی حضرت عیسی و عیسی ناصری اشاره به جنبه عنصری و بدن ظاهری حضرت عیسی(ع) دارد. با این جایگاه حضرت مسیح(ع)، امید آخرالزمانی به او گره و پیوند می‌خورد؛ چیزی که الهیدانان مسیحی خیلی بر آن تاکید دارند.

وی افزود: از دیدگاه آنان یک مرد ملکوت آسمان را در اراده تام‌الاختیار خود قرار می‌دهد؛ نقش عیسی(ع) در مناسک و ادعیه و عبادت و ... سبب می‌شود تا شفا و نجات انسان‌ها از شر توسط آن حضرت محقق شود همچنین عشق، دلبستگی به خداوند، اخوت، نشستن با فقرا و یتیمان و حتی روسپی‌ها الهیدان مسیحی را حساس می‌کند که بخواهد همه این مفاهیم را از انحصار یک نماینده پسر برای خدا خارج کند. 

استاد حوزه علمیه خواهران با بیان اینکه در الهیات مسیحی این اتفاق نظر وجود دارد که هر مسیحی می‌تواند با خدا رابطه داشته باشد، گفت: اما تجربه دینی که از طریق روح و کلمه اتفاق می‌افتد فقط از ناحیه حضرت مسیح(ع) است ولی وقتی ما سخن از انکشاف خدا می‌گوییم یک الهیدان مسیحی می‌خواهد آن را از انحصار یک مرد بیرون بیاورد و بگوید صرفا مقام انکشاف خدا منحصر به یک مرد نیست.

 

رویکرد انتقادی به مسیحیت سنتی

شریف با بیان اینکه الهیات فمنیستی نوعی رویکرد انتقادی است که به فهم متون، سنت‌ها و مناسک مسیحی می‌پردازد تا بتواند پیشنهاداتی بدهد و الهیاتی بازتولید کند که سهم زنان در آن ملاحظه و رعایت شود، اظهار کرد: یک الهیدان فمنیست، احساس می‌کند الهیات مسیحی موجود زنان را مخاطب کامل امر الهی در نظر نمی‌گیرد و آنان را به عنوان موجودات متکاملی که می‌توانند به سعادت برسند در نظر نمی‌گیرد؛ اصلاح‌طلبان می‌گویند بازی در زمین الهیات فمنیستی موجود، بازی‌کردن در زمین مردسالاری است یعنی زنانی که به کلیسا رفته و سمتی را می‌گیرند تاییدی بر سیستم جنسیت‌نگر کلیسا می‌گذارند بنابراین ما باید از این سیستم خارج شویم و شالوده‌شکنی کنیم یعنی با ساختارشکنی، هسته اصلی الهیات موجود را متزلزل می‌کنیم و سعی می‌کنیم به فضای جدیدی از الهیات وارد می‌شویم.

این پژوهشگر حوزه زن و خانواده ادامه داد: این نگرش به دنبال بی ثبات کردن گفتمانی است که در الهیات مسیحی سنتی موجود خودش را معرفی می‌کند؛ مری دیلی که خودش اصلاح‌طلب بود کتابی به نام کلیسا و جنس دوم دارد که متاثر از کتاب سیسمین دوبوارد است؛ او ابتدا معقتد بود که کلیسا می‌تواند دعاوی زنانه را تامین کند ولی مدتی در کلیسا وارد شد ولی سمتی به او نمی‌دادند لذا همه زنان را به خروج از سیستم الهیاتی مرسوم کلیسایی دعوت کرد و وارد فاز دوم یعنی انقلابی‌گری و رادیکالیسم شد.

شریف ادامه داد: او معتقد است که الهیات مدنظرش با مرگ خدای پدر همراه است؛ یعنی خدای کلیسا خدایی است که عالم مطلق و مقتدر است که همه چیز را از قبل می‌داند و می‌خواهد علم و اراده خود را حتما در زمین محقق کند و این کار را از طریق پسر خودش یعنی مسیح انجام می‌دهد. او این تعبیر را دارد که اگر خدا، مرد است پس مرد هم خداست. از دید او الهیات سنتی مسیحی، مردسالار است و می‌گوید شما به خاطر اشتباه یک زن هبوط کردید و قرار است توسط یک مرد به نجات برسید. 

شریف تصریح کرد: فضای جدیدی که مری دیلی می‌خواهد ارائه دهد این است؛ غایتی که طلب درونی انسان است خداست؛ دغدغه او توضیح خدایی است که در ذهن دارد. از نظر دیلی غایت امری خارج از قدرت ما هست و ما قدرت را از طریق مشارکت با او به دست می‌آوریم؛ البته از نظر او خدا، خدای فعل در برابر خدای اسم است؛ خدای اسم یعنی خدایی که یکسری اسامی را به او نسبت می‌دهیم؛ او می‌گوید خدا به معنای فعل بودن است یعنی دارای پویایی، حرکت و ... است و انسان در هر لحظه می‌تواند با او انکشاف وجودی داشته باشد که با مکاشفه روز قبل فرق دارد.

استاد حوزه خواهران با بیان اینکه وجه فمنیستی الهیات او این است که می‌گوید زنان در قبال خدا، نوعی هستایی دارند که در ارتباط با خدا به نوعی پویای زنانه می‌رسند، گفت: از منظر وی زنان با این ارتباط به مشارکت در هستی می‌رسند و از این نظر وجود زنانه شبیه وجود خداست لذا زن جاذبه درونی دارد و خلاق است. 

شریف با بیان اینکه از نظر دیلی الهیات سنتی مسیحی، مسیح را نماد ارتباط با خدا فرض کرده است، افزود: او می‌گوید ارتباطی که من تعریف می‌کنم ارتباط گشوده با مظهر هستی است و در اینجا زنان به خداوند نزدیک‌تر هستند و وقتی از ایمان سخن می‌گوییم در حقیقت سخن‌گفتن خدا درباره خود است و اینکه گویی خدا خود را در حقیقت زن به گفت‌وگو می‌گیرد که به آن تجلی ثانوی گویند. 

 

مفهوم خیر و شر اخلاقی از منظر دیلی

استاد حوزه خواهران با اشاره به مفهوم خیر و شر اخلاقی از نظر مری دیلی، تصریح کرد: او می‌گوید تاکنون براساس معیارهای جنسی مردانه خیر و شر زنان تعریف و تبیین می‌شد؛ زن خوب زنی بود که در ملک همسر خود بود و زن بد زنی بود که در اختیار دیگران قرار داشت و روسپی بود؛ در حالی که ما خوب و بد را نباید براساس رابطه جنسی تعریف کنیم؛ خوب عبارت است از کشف نیروهای بالقوه در تمام عرصه‌ها و خیر واقعی نحوی از وجود و حضور و خیزش آگاهی و بیداری معنوی برای شرکت در خدای زنده است و وجه فمنیستیک آن این است که می‌گوید زنان به این خیر نزدیک‌تر هستند و در اینجا نیازی به قربانی‌شدن مسیح برای نجات زنان و مسیحیان نیست. 

شریف اضافه کرد: از نظر دیلی زنان وقتی شروع به زن‌شدن می‌کنند که از جمع مردانه خارج و حرکت جمعی ایجاد می‌کنند و وقتی پیوند خواهری بین آنان ایجاد شد در حقیقت بروز خودآگاهی زنان است که عرصه هستی‌شناسانه را برای رسیدن به غایتی پویا را فراهم می‌کنند و البته این حرکت نظم اجتماعی خاصی ندارد و باید قرارداد آن را با همدیگر بنویسیم زیرا پیش فرض قراردادی ندارد.

وی افزود: مفهوم دیگر مد نظر دیلی هم آزادی است که از ابتدا مورد نظر فمنیست‌ها بوده است ولی از نظر او مفهومی فلسفی و به معنای تمایل زنان به وجود اصیل است یعنی اگر تاکنون دچار هویت کاذب بودند و خودتحقیری و وجودی طفیلی بودند الان باید بدانند که وجودی سرشارناپذیر و پویا از فعلیت دارند لذا از نظر او آزادی موضوعی فلسفی است؛ از نظر او انقلاب جنسی، سیاست تجاوز جنسی را تقویت و تجویز کرد زیرا به زنان آزادی می‌دهد تا همان ابژه‌ای باشند که مردان دوست دارند لذا آزادی را باید از منظر حرکت و شدن معنا کنیم نه از منظر جنسی.

شریف با بیان اینکه زنی که به مرحله آزاد شدن می‌رسد باعث می‌شود زنان دیگر هم به سمت آزاد شدن پیش بروند، اظهار کرد: در مجموع زن‌شدن، کلیدواژه الهیات دیلی و به معنای بعدی متافیزیکی است یعنی اگر زنان تا قبل از او هویتی ایستا داشتند که مورد خطاب تعالی نبودند الان موجودی پویا و آزاد به شمار می‌روند و تعالی آنان هم اشتدادی است. می‌توانیم بگوییم از نگاه او زن‌شدن به معنای متعالی‌شدن است.  

انتهای پیام
captcha