کد خبر: 4225579
تاریخ انتشار : ۱۸ تير ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۹
خانواده مقاوم/ ۳۰

چیستی ترجمان کالبدی مفهوم زوجیت در معماری مسکن

در مسکن معاصر، تحت تأثیر تحولات حاصل از تمدن معاصر غرب، حریم آشپزخانه کاملاً مخدوش شده است و مرز فضایی بین قلمرو بانوی خانه و سایر فضا‌های عمومی خانه نظیر پذیرایی کاملاً مخدوش شده است که این امر، تجلی کالبدی سنتزی است که در فلسفه معاصر غرب تحت فرآیند تضاد دیالکتیک مطرح شده است.

چیستی ترجمان کالبدی مفهوم زوجیت در معماری مسکنبه گزارش ایکنا، رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم با تأکید بر معنویت و اخلاق به مثابه نیاز اصلی جامعه و جهت‌دهنده همه حرکت‌ها و فعالیت‌های فردی و اجتماعی و با توجه به تهاجم روزافزون دشمنان و کانون‌های ضداخلاق و معنویت به دل‌های پاک جوانان و نوجوانان و نونهالان مسئولیت خطیر نهاد‌های حاکمیتی، غیر حاکمیتی و اشخاص را برای ایفای نقش هوشمندانه و مسئولانه خود خاطرنشان کرده‌اند. در همین راستا پژوهشکده زن و خانواده، موضوع رویکرد مقاومتی به خانواده را به مثابه یک کلان‌پروژه، در برنامه راهبردی خود جای داد که برگزاری همایش بین‌المللی «خانواده مقاوم؛ چالش‌های اخلاقی در جهان متحول» یکی از آنهاست و چکیده مقالات پژوهشگران و اندیشمندان براساس محور‌های این همایش در قالب کتاب منتشر شده است.

خبرگزاری ایکنا بنابر رسالت خود در راستای تقویت ارزش‌های اخلاقی در نهاد خانواده اقدام به انتشار این مقالات به صورت روزانه کرده است. در ادامه چکیده مقاله محمد منان رئیسی، دانشیار معماری دانشگاه قم، حامد حیاتی، استادیار معماری دانشگاه قم و مریم منصوری، استادیار دانشگاه شاهد با عنوان «چیستی ترجمان کالبدی مفهوم زوجیت در معماری مسکن» را با هم می‌خوانیم.

زوجیت قاعده‌ای است که به تصریح قرآن کریم در سراسر پدیده‌های هستی جاری و ساری است؛ «وَمِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» (ذاریات ۴۹). در سوره یس، آیه ۳۶ نیز چنین می‌فرماید: «سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنْفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا یَعْلَمُونَ» منزه است آنکه همه زوج‌ها را آفرید از آنچه زمین می‌رویاند و از وجود خودشان و از آنچه نمی‌دانند.

در میان اجزا و کاربر‌دهای مختلف، مهمترین کاربردی که جا دارد به چگونگی تجلی زوجیت در آن به صورت تخصصی پرداخته شود، معماری خانه است؛ زیرا مهمترین مکانی که هم‌نشینی زوجین در آن واقع می‌شود، خانه است. سؤال اصلی این پژوهش این است که ترجمان کالبد فضایی مفهوم زوجیت در معماری اسلامی ایرانی (به طور مشخص در ابنیه مسکونی) چیست و این ترجمان، چه تفاوتی با ترجمان مفهوم زوجیت در مسکن مبتنی بر فرهنگ معاصر غرب دارد؟ طی این پژوهش برای پاسخ به این سؤال، با استفاده از روش استدلال منطقی سعی شده است با بررسی و کاوش در منابع دینی و همچنین با استناد به مصادیق تمدن اسلامی ایرانی، شواهدی از چگونگی ترجمان کالبدی فضایی زوجیت در مسکن اسلامی ایرانی و مقایسه آن با مسکن معاصر غربی ارائه شود.

به طور کلی، هدف از این پژوهش، پی‌جویی ترجمان و انعکاس کالبدی مفهوم زوجیت در معماری مسکن و به طور خاص، مسکن اسلامی ایرانی و همچنین مقایسه آن با نمونه‌های مشابه مبتنی بر فرهنگ غربی است. مسئله این پژوهش، چیستی ترجمان کالبدی مفهوم زوجیت در دو تمدن اسلامی ایرانی و تمدن معاصر غربی و با هدف تبیین این موضوع است که تلقی متفاوت از مفهوم زوجیت در این دو تمدن (که ریشه در بنیان‌های نظری و فلسفی دارد)، چطور در ترجمان کالبدی معماری مسکن جلو‌ه‌گر شده است. 

روش استفاده شده برای استنتاج یافته‌های این پژوهش، روش استدلال منطقی است. این روش، طیف گسترده‌ای از معادله‌ها و برنامه‌های رایانه‌ای تا رساله‌ها و گفتمان‌های فرهنگی را شامل می‌شود. طبق یافته‌های این پژوهش، بر خلاف فرهنگ اسلامی ایرانی که براساس اصل عدالت، برای هر یک از ارکان زوجیت(مرد و زن)، جایگاه متفاوتی را لحاظ می‌کند. 

در فرهنگ معاصر غرب تحت تأثیر بنیان‌های فلسفه معاصر غرب، مفهوم تضاد دیالکتیکی، جایگزین مفهوم زوجیت شده است؛ به نحوی که طی این تضاد دیالکتیکی، آنتی تزی حادث می‌شود که نتیجه آن، مساوات (و نه عدالت) و به تبعش از دست‌رفتن اقتضائات زنانه در فرهنگ معاصر غرب است. ترجمان کالبدی این موضوع در معماری مسکن منتج به این واقعیت شده است که بر خلاف مسکن اسلامی ایرانی که فضا‌های بیرونی و اندرونی متناسب با اقتضائات جنسیتی مختلف وجود داشت، در مسکن معاصر غربی، اندرونی متناسب با اقتضائات جنسیتی مختلف وجود داشت، در مسکن معاصر غربی، اندرونی به کل به بیرونی تبدیل شده و تضاد دیالکتیکی میان مفاهیم فلسفی تز و آنتی تز، منتج به سنتزی شده است که ترجمان کالبدی آن، حذف شأن و جایگاه زنانه در مسکن معاصر غربی است. 

در میان اجزای مختلف طیف یاد شده، ماهیت روش استدلال منطقی در این پژوهش، مشمول انتهای فرهنگی گفتمانی این طیف است که ناظر بر رساله‌های فرهنگی است و لذا معادل‌ها و مدل‌ها در پژوهش حاضر جایی نخواهند داشت. لازم به ذکر است که منظور از رساله‌ها در طیف یادشده، سامانه‌هایی است که با اتکا به یک جهان‌بینی و بیان مستدل و منطقی مفاهیم آن و استفاده از شفافیت نظری، توانی اقناع‌کننده می‌یابند. این سامانه‌ها با استفاده از زبان گفتمانی و تحلیل و تبیین صوری، ریاضیاتی، فرهنگی، معادل‌ها، ابزار‌های تحلیلی، مدل‌ها و رساله‌های قاعده‌مند، ادعا‌های خود را بر تکیه‌گاهی متعالی استوار می‌کنند. 

بر همین اساس، تکیه‌گاه متعالی که محل ارجاع گفتمان نظری و تحلیل‌های ارائه شده در این پژوهش است، منظومه حکمت اسلامی و یافته‌های حاصل از این پژوهش با استناد به منظومه یادشده و با ارجاع به منابع دینی توان اقناع‌کنندگی می‌یابد. 

در مسکن سنتی، تحت تأثیر فرهنگ اسلامی ایرانی، پوشانندگی آشپزخانه به عنوان قلمرو اختصاصی بانوی خانه کاملاً رعایت می‌شد. اما در مسکن معاصر، تحت تأثیر تحولات حاصل از تمدن معاصر غرب حریم آشپزخانه کاملاً مخدوش شده است و مرز فضایی بین قلمرو بانوی خانه و سایر فضا‌های عمومی خانه نظیر پذیرایی کاملاً مخدوش شده است که این امر، تجلی کالبدی سنتزی است که در فلسفه معاصر غرب تحت فرآیند تضاد دیالکتیک مطرح شده است. به این معنا که در اثر تضاد دیالکتیک تز و آنتی‌تز، سنتزی به دست آمده است که در آن، یکی (اندرونی) در دیگری (بیرونی) کاملاً مستحیل(تبدیل) شده است و از کالبد خانه، چیزی به جز فضای بیرونی و فاقد حریم به عنوان سنتز حاصل از این تضاد دیالکتیک باقی نمانده است. 

انتهای پیام
captcha