کد خبر: 4225676
تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱۴۰۳ - ۰۷:۰۵
حجت‌الاسلام تویسرکانی تاکید کرد:

کربلا؛ صحنه مصاف هوش سیاه اموی در مقابل نفس مطمئنه امام حسین(ع)

نماینده ولی‌فقیه در نیروی هوافضای سپاه با بیان اینکه کربلا صحنه مصاف و تقابل هوش سیاه اموی در برابر مدیریت علوی مبتنی بر نفس مطمئنه امام حسین(ع) بود، گفت: درفضای بحرانی و پر از یأس و ناامیدی دوره یزید، حضرت سیدالشهدا(ع) به جای ترس و انفعال، سراسر امید، انرژی و حرکت، جهاد و نهضت است که همه آنها نشئت گرفته از نفس مطمئنه وجود امام حسین(ع) است که با همان نفس مطمئنه سیاست‌ها و نقشه‌های امویان را برای نابودکردن اسلام نقش بر آب کردند.

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدرضا تویسرکانی، نماینده ولی‌فقیه در نیروی هوافضای سپاه

جریان عاشورا و حادثه کربلا، تقابل دو مکتب، الگو و سبک مدیریتی و راهبری و در یک کلام؛ نزاع تمام عیار بین دو اسلام علوی و اموی بود. رخداد عاشورا در سال 61 تبلور عینی یک الگوی رهبری موفق و موثر و اصلاح‌گری سیدالشهدا(ع) در برابر ماکیاولیسم اموی است. بناراین نگاه کردن به این منظر و تبیین بُعد رهبری، مدیریتی و قدرت در جریان کربلا و عملیاتی کردن مدیریت سیدالشهدا، که برگرفته از سبک علوی است، مهم و حیاتی است.

در این راستا با حجت‌الاسلام والمسلمین محمدرضا تویسرکانی، نماینده ولی‌فقیه در نیروی هوافضای سپاه، گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌خوانیم:


بیشتر بخوانید: 


ایکنا ـ سیاست‌های بنی‌امیه و نوع مدیریت اموی در منفعل ساختن جامعه با تبدیل ضدارزش‌ها به ارزش‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید. 

یک سری از مسلمات تاریخی است که همه فرق اسلامی آن را قبول دارند و آن، اینکه در دوران یزید تمام ارزش‌های زمان رسول الله(ص) دچار تغییر، دگرگونی و تبدیل شده بود به طوری که جامعه ایمانی زمان ایشان، تبدیل به جامعه مشرکانه مبتنی بر یک نوع سلطنت جاهلانه گشت.

تغییر ریل ولایت با سلطنت

این تغییر و استحاله دگرگونی ده‌ها علت داشت که آغاز آن، پس از رحلت رسول خدا(ص) بود. به عبارت دیگر یک تغییر ریل ولایت به خلافت و خلافت به سلطنت به مرور زمان و به تدریج رخ داد که نتیجه‌اش استحاله نظام دینی و جامعه ایمانی شد‌. حتی کار به جایی رسید که یزید به عنوان سلطان و خلیفه مسلمین گناهان کبیره را علنا انجام می‌داد و حتی ابایی نیز از مطرح شدن آن نداشت.

ایکنا _ سکوت، بی‌تفاوتی و انفعال خواص و نخبگان جامعه چه میزان به پیشبرد و تسریع این وضعیت انحرافی کمک کرد؟

این استحاله‌ که درصدر اسلام و پس از ۵۰ سال رخ داد و در نهایت به شهادت امام حسین(ع) منتهی شد، متأثر از ده‌ها عامل بود که بخشی از آن مربوط به خواص، بخشی دیگر مربوط به عوام و بخشی با فرهنگ جاهلیت مرتبط است. حتی می‌توان گفت بخشی از آن به تعصبات پیش از اسلام بازمی‌گشت.

بنابراین اینها مجموعه عواملی است که همه دست به دست هم داد تا آن استحاله عجیب و غریب فکری، فرهنگی و سیاسی رخ دهد. لازم به ذکر است این امر صرفا محدود به بنی امیه نبود بلکه غیر بنی‌امیه نیز در این امر نقش داشتند یعنی معاویه پرچمدار این حرکت شد و خلافتی که معاویه تبدیل به سلطنت کرد و بعد از خود، پسرش را به سلطنت رساند، اینها همه در کنار هم چنین وضعیتی را در جامعه اسلامی ایجاد کرد. در واقع سخن این است که استحاله یک امر تدریجی است و به مرور زمان رخ می‌دهد و همه در آن به اندازه‌های مختلف و براساس میزان نفوذ و تأثیر اجتماعی خود سهم و نقش دارند که از جمله خواص، علما، اصحاب، تابعین و افرادی که در آن زمان چهره و سلبریتی و انسا‌ن‌های تاثیرگذار هستند، اثرگذاری بیشتری دارند.

هوش سیاه در مقابل نفس مطمئنه

ایکنا ـ امام حسین(ع) چگونه توانست این فضای بسته و ناامیدکننده را  بشکند؟ 

می‌توان گفت این کارها را معاویه به واسطه زیرکی و هوش سیاه خود انجام داد اما نقطه مقابل آن امام حسین(ع) است. مدیریت حضرت سیدالشهدا(ع) و مدیریت علوی مبتنی بر نفس مطمئنه ایشان است، همانطور که قرآن ایشان را به عنوان نفس مطمئنه معرفی می‌کند. یعنی در این بحران و چالش، ظلمتکده و تاریکی محض که همه چیز ترس، ناامیدی، یأس و انفعال ایجاد می‌کند، می‌بینیم حضرت سیدالشهدا(ع) به جای ترس و انفعال دارای امید، انرژی و حرکت، جهاد و نهضت است که همه آنها نشئت گرفته از آن نفس مطمئنه وجود امام حسین(ع) است که با همان نفس مطمئنه، اباعبدالله الحسین(ع) سیاست‌ها و نقشه‌های امویان را نقش بر آب کرد.

امام سجاد(ع) هنگامی که پس از واقعه کربلا به مدینه بازگشتند، فردی فریاد زد چه کسی پیروز شد امام سجاد(ع) فرمود گوش کنید به اذان اگر اسم جد من برده می‌شود ما پیروزیم اما اگر اسم جد ما برده نمی‌شود ما شکست خورده‌ایم.

مدیریت علوی مبتنی بر نفس مطمئنه منجر به پیروزی اسلام و تثبیت دین در جامعه شد و مقابل نابودی اسلام و نابودی زحمات رسول الله(ع)، حضرت علی(ع) و امام حسن مجتبی(ع) را گرفت.

ایکنا- امروز پیاده‌سازی سبک مدیریت اباعبدالله الحسین(ع) چه میزان می‌تواند در نظام جمهوری اسلامی در مقابله با نظام سلطه کارگشا باشد؟

مدیریت سیدالشهدا(ع) اصولی دارد که اگر آن اصول پیاده‌سازی شود، قطعا در برابر استکبار می‌توان مقاومت کرد و حتی به پیروزی رسید. اولین و بارزترین این موارد، مردم‌دوستی امام حسین(ع) است. ایشان مردم را دوست داشتند به طوری که حتی با مخالفان صحبت و گفت‌وگو و به آنها محبت می‌کردند و از آنها دستگیری و حتی آنان را هدایت می‌کردند. 

تحکیم پیوندهای مودتی

براین اساس یکی از اصول مدیریت حضرت سیدالشهدا(ع) تحکیم پیوندهای مودتی و محبت بین ناس است؛ یعنی امام حسین(ع) پرچمدار محبت در جامعه بود. نقطه مقابل او، امویان بودند که پرچمدار اختلاف، تفرقه و نفاق بودند لذا امروز در جامعه، هرکسی پرچم محبت حسینی را برافراشته می‌کند در مسیر امام حسین(ع) حرکت می‌کند؛ همان شعاری که سال‌ها در اربعین داده شد «حب‌الحسین یجمعنا». اربعین نمایش و تبلور همان محبت حسینی است که حضور افراد از ادیان و مذاهب مختلف از مسیحی، یهودی، زرتشتی، سنی و شیعی است و حلقه وصل همه آنها محبت امام حسین(ع) است.

بنابراین اصل نخست این پیوند و استحکام درونی، محبت و ارتباط عمیق بین مردم است یعنی مردم همدیگر را دوست داشته باشند، به یکدیگر اعتماد کنند و همدیگر را بپذیرند و به راحتی از یکدیگر انتقاد کنند و نقدها را بپذیرند و به یکدیگر نیکی کنند و در مجموع کمک‌رسان همدیگر باشند. اگر این اصل نخست پیاده شد، آن هنگام چنین جامعه‌‌ای با این درجه بالا از استحکام، و پیوند و محبت می‌تواند در برابر ظالم و مستکبر مقابله کرده و او را وادار به عقب‌نشینی کند.

ما بدون استحکام درونی توان مقابله با دشمن بیرونی را نداریم و نخواهیم داشت. یعنی آرزوی دشمن بیرونی از بین رفتن استحکام درونی ماست تا بتواند ما را به اسارت بگیرد و بر ما سلطه پیدا کند‌. چنانکه مسئله مبتلابه جامعه به ویژه پس از هر انتخابات این است که دل‌ها از یکدیگر جدا می‌شود و در امتداد آن انواع تخریب‌ها، توهین‌ها، تهمت‌ها، دروغ‌ها، دعواها و اختلافات صورت می‌گیرد. این همان چیزی است که شیطان و استکبار می‌خواهد و باید مردم با آگاهی و علم از آن جلوگیری کنند‌. 

گفت‌وگو از مهدی مخبری

انتهای پیام
captcha