«حقالناس» مهمترین و پربسامدترین موضوع در دین اسلام است تا جایی که طولانیترین آیه قرآن(سوره بقره آیه ۲۸۲) نیز به همین موضوع اختصاص دارد و امیرالمؤمنین امام علی(ع) نیز میفرمایند «خدای متعال رعایت حقوق بندگانش را مقدمهای بر رعایت حقوق خودش قرار داده است.»
اوج تجلیگاه توجه به حقالناس در مکتب اسلام و اهلبیت(ع) را میتوان در شب عاشورا مشاهده کرد؛ هنگامی که امام حسین(ع) شرط پیکار با ظلم و همراهی با خود را بدهکار نبودن گذاشت و بیعت خود را از افرادی که حقی بر گردن دارند برداشت چراکه پرداخت حق مردم را مقدم بر حضور در جهاد با طاغوت میدانستند.
همین رویداد مهم و درسآموز از واقعه کربلا سبب شد تا ایکنا در ماه محرم و صفر امسال به موضوع مهم «حقالناس» بپردازد و بخشهایی از کتاب «حقالناس، ارتباط متقابل حقوق مردم و اخلاق اسلامی»، نوشته آیتاللهالعظمی مظاهری را به نظر مخاطبان خود برساند که در ادامه مشروح بخش سیام با عنوان «مرتبه سوم؛ حق دفاع و نجات» را میخوانید.
مرتبه سوم از حقوقی که مردم نسبت به همدیگر دارند، حق «دفاع» و «نجات» است؛ به این معنا که همه وظیفه دارند از جان، مال، آبرو و ناموس همدیگر دفاع کنند و در تنگناها، سختیها و مشکلات به فکر نجات یکدیگر باشند. بندگان باید دفاع از همدیگر را از پروردگار خویش بیاموزند. قرآن کریم با تأکید، خداوند متعال را مدافع مؤمنین قلمداد میکند؛ «إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا».
قبلاً بیان شد که پیامبر گرامی(ص) میفرمایند: مسلمان بر برادر مسلمان خویش، 30 حق دارد که آن حقوق از عهده او برداشته نمیشود، مگر اینکه ادا کند یا صاحب حق از حقش بگذرد. برخی از آن حقوق که به مبحث «حق دفاع و نجات» مربوط میشود، عبارتند از: «ناموس او را، چون ناموس خودش حفظ کند»، «بدی او را انکار کند و در برابر غیبت کنندگان، در مقام دفاع از وی برآید»، «احتیاج و گرفتاری او را برطرف سازد»، «اگر ظالم شد، او را از ظلم باز دارد»، «اگر مظلوم واقع شد او را برای استیفای حقش یاری کند»، «برای حل مشکلات و برآوردن نیازهایش شفاعت و میانجیگری کند»، «گمشده اش را پیدا کند»، «او را در سختیها و گرفتاریها تنها نگذارد» و «او را خوار نکند».
ضرورت دفاع از جان و ناموس مردم و در مرتبه بعد از آن، لزوم دفاع از اموال و داراییها، نزد اکثریت قریب به اتفاق انسانها آشکار است. در واقع، غیرت و حمیت ایمانی و انسانی آدمیان، اقتضا میکند که به طور قاطع از جان، مال و ناموس یکدیگر، مراقبت و محافظت نمایند.
امام باقر(ع) از قول رسول خدا(ص) میفرمایند: «سِبَابُ اَلْمُؤْمِنِ فُسُوقٌ وَ قِتَالُهُ کُفْرٌ وَ أَکْلُ لَحْمِهِ مَعْصِیَةٌ وَ حُرْمَةُ مَالِهِ کَحُرْمَةِ دَمِهِ»، بر پایه فرمایش آن حضرت دشنام و ناسزاگویی به مؤمن گناه است، جنگیدن با مؤمن کفرآور است، خوردن گوشتش و به تعبیری، غیبت و بدگویی از او معصیت است و احترام به مال و ثروت مؤمن، مانند حرمت خون و جان اوست. اما آنچه از نظر اسلام عزیز اهمیت بیشتری دارد و تأکید قرآن و عترت بر آن بی نظیر با لااقل کم نظیر است، دفاع از حرمت و آبروی مردم است که متأسفانه در دنیای امروز از کمترین اهمیت برخوردار است.
پیامبر گرامی(ص) و در روایتی، دفاع از آبروی برادر مسلمان را زمینه ساز ورود قطعی وحتمی انسان به بهشت میدانند: «مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ أَخِیهِ اَلْمُسْلِمِ وَجَبَتْ لَهُ اَلْجَنَّةُ اَلْبَتَّةَ»، قرآن کریم در سوره نور، هنگام بیان قضیه «افک»، مسلمانها را برای کوتاهی در دفاع از آبروی یکدیگر و خودداری از برخورد با منافقین شایعهساز، به شدت ملامت میکند.
قضیه افک، به طور خلاصه از این قرار است که در زمان پیامبر اکرم(ص)، منافقین به یک نفر تهمت ارتکاب عمل منافی عفت زدند. این اتهام ناروا، در بین مسلمانها شایع گردید تا اینکه چند آیه در مقام رد اتهام از او نازل شد.
صرفنظر از جزئیات این حکایت، قرآن کریم با بیان کلیات آن، با عتاب فراوان بر چند موضوع اساسی پافشاری میکند. دو نکته از آن نکات عبارتند از؛ نکته اول اینکه گناه تهمت را بسیار بزرگ برمیشمرد، «وَتَحْسَبُونَهُ هَیِّنًا وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیمٌ». نکته دوم آن است که پس از رد تهمت، خودداری مسلمانها از دفاع از کسی که آبرو و حیثیت وی بر باد رفته را با تندی و شدت نکوهش کرده، میفرماید: «لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْرًا وَقَالُوا هَٰذَا إِفْکٌ مُبِینٌ».
چرا مسلمانها هنگام شنیدن آن تهمت، گمان نیکو نبردند؟ چرا نگفتند: این سخن، دروغی آشکار است؟ چرا ساکت ماندند و با آنها که اقدام به شایعه سازی و پخش شایعه کردند و قصد آبروریزی داشتند، برخورد نکردند؟ اهمیت مطلب به قدری است که قرآن کریم در چند آیه بعد، مجدداً مسلمانها را ملامت کرده، میفرماید: «وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا یَکُونُ لَنَا أَنْ نَتَکَلَّمَ بِهَٰذَا سُبْحَانَکَ هَٰذَا بُهْتَانٌ عَظِیمٌ».
از این آیات و نیز از روایات فراوانی که در باب ضرورت حفظ آبرو وارد شده، معلوم میشود که دفاع از آبروی مردم یک وظیفه و تکلیف همگانی است و نزد خداوند متعال بسیار اهمیت دارد.
باید توجه شود که دفاع از آبروی مردم، صرفاً مربوط به تهمت، افتراء و نسبتهای دروغ نیست، بلکه دفاع در برابر غیبت نیز یک وظیفه همگانی است. همه انسانها، به جز معصومین(ع) خطاها و لغزشهایی دارند. مسلمانها وظیفه دارند، اشتباهات و حتی گناهان همدیگر را با انتقاد صحیح و سازنده رفع کنند. یک معنای امر به معروف و نهی از منکر، همین انتقاد صحیح است که در آن، خطا، لغزش و گناه افراد، با زبان نرم و به صورت پنهانی، به خود آنها تذکر داده میشود، اما کسی حق ندارد آبروی مردم را به واسطه اشتباه یا حتی معصیت آنان بریزد.
قرآن کریم، به شدت، همه را از این نحو آبروریزی، چه در رو و چه پشت سر افراد، برحذر داشته است: «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ». در روایات نیز بر ضرورت حفظ و دفاع از آبرو تأکید فراوانی شده است.
مؤمن، علاوه بر آنکه از افشای گناهان دیگران خودداری میکند، لازم است هنگام شنیدن آن گناهان از زبان دیگران نیز برای پوشاندن و مخفی کردن آن، تلاش کند. گناهان بزرگی نظیر غیبت، تهمت و شایعه، ظلم است، اما شنیدن این گناهان و مواجهه با آبروریزی از مردم نیز در صورت سکوت و خودداری از دفاع، گناه و ظلم است.
پیامبر اکرم(ص) در خطبهای میفرمایند: «مَنْ رَدَّ عَنْ أَخِیهِ غِیبَةٌ سَمِعَهَا فِی مَجْلِسٍ رَدَّ اللَّهُ عَنْهُ أَلْفَ بَابٍ مِنَ الشَّرَ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ فَإِنْ لَمْ یَرُدُّ عَلَیْهِ کَانَ عَلَیْهِ وِزرُهُ کَوِزْرِ مَنِ اغْتَابَ». کسی که غیبت دیگران را، هنگام شنیدن رد کند و از شخص غایب دفاع کند، خداوند هزار درب از دربهای شر و بدی را در دنیا و آخرت بر او میبندد و اگر کسی غیبت را رد نکند، یعنی از مظلوم دفاع نکند، گناه و وزر و وبال غیبت کننده، برای او نیز ثبت خواهد شد.
دفاع از مردم، تکلیف انسان است و کوتاهی در دفاع از مظلوم گناه بزرگی است و عواقب ناگواری در دنیا و آخرت دارد. امام باقر (ع) میفرمایند: کسی که در حضور او از برادر مؤمنش غیبت شود، چنانچه شخص غایب را یاری کند، خداوند در دنیا و آخرت او را یاری خواهد کرد و اگر در حالی که قدرت بر کمک و یاری دارد از وی دفاع نکند، خداوند او را در دنیا و آخرت خوار و ذلیل میگرداند.
پیامبر اکرم (ص) برای نحوه دفاع از مظلوم، هنگامی که با آبروی او بازی میشود، راهکار مشخصی ارائه کردهاند که میتواند سرمشق خوبی برای همه باشد. میفرمایند: «إذا وُقِعَ فی الرجلِ، وأنت فی مَلَأٍ فکن للرجلِ ناصرًا، وللقومِ زاجِرًا، وقُمْ عنهم».
وقتی در میان جمعی قرار گرفتی و در حضور تو از کسی بدگویی یا غیبت کردند، او را یاری کن و آن گروه را از بدگویی بازدار و از بین آنها برخیز. نجات مردم در تنگناها و موقع گرفتاری نیز یک وظیفه دینی و انسانی است. اگر کسی دریابد که دیگری در بنبست واقع شده، در صورت توان و در حد توان، باید او را نجات بخشد.
این مرتبه از ادای حق، در روایات فراوانی مورد تأکید واقع شده و ثوابهای حیرت انگیزی نیز برای آن وضع شده است؛ تا جایی که در سخنان نورانی اهل بیت(ع) نجات مردم از سختیهای زندگی و برطرف کردن ناراحتی و نگرانی از آنان، از حج عمان مقبول، روزه، اعتکاف، آزاد کردن هزار بنده و اهدای هزار اسب در راه خداوند برتر شمرده شده است.
راوی میگوید، از امام صادق(ع) شنیدم؛ هرکس شخص گرفتاری را از غم و ناراحتی نجات دهد، خداوند متعال مشکلات او را در دنیا و آخرت حل و خواستههایش را اجابت میکند؛ «أَیُّمَا مُؤْمِنٍ نَفَّسَ عَنْ مُؤْمِنٍ کُرْبَةً وَ هُوَ مُعْسِرٌ یَسَّرَ اَللَّهُ لَهُ حَوَائِجَ اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَةِ».
انتهای پیام