به گزارش ایکنا، نشست «آشنایی با اعتقادات اصحاب امام حسین(ع) با سخنرانی محمدحسین افراخته، پژوهشگر تشیع، امروز 22 مرداد برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
یکی از عوامل پرداختن به این موضوع این است که امروز مطالعات تاریخ تفکر شیعه در میان مستشرقان خیلی مرسوم است و کتابهای زیادی نوشته شده است. یکی از مدعیاتی که از سوی مستشرقان مطرح میشود، این است که اعتقادات شیعی در قرن یکم وجود نداشته است. برای بررسی این مسئله یکی از بزنگاههای تاریخی، حادثه عاشورا و شهادت امام حسین(ع) است. آیا روز عاشورا اعتقادات شیعی از سوی اصحاب امام حسین(ع) مطرح شده است یا نه؟ بله، مطالب بسیاری از زبان اصحاب گفته شده ولی تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است.
بنده کتابی در این زمینه نوشتم که در یک مقدمه و چهار فصل تدوین شده است. قاعدتاً ما برای بررسی تاریخ تفکر شیعی ابتدا باید بستر جامعه را در آن دوران بشناسیم. لذا فصل اول کتاب به این موضوع اختصاص پیدا کرده است که بستر جامعهای که حادثه عاشورا در آن واقع شد چه بود و پیامدهای این حادثه چه بود. فصل چهارم این کتاب درباره اعتقادات اصحاب است که هدف اصلی کتاب است. یک سوم حجم کتاب را سه فصل اول و دو سوم کتاب را فصل چهارم تشکیل میدهد.
در مقدمه کتاب، ما به چهار نکته اشاره کردیم. نکته اول درباره تعارض نگاه امروزی و زیارتنامههای اصحاب است. نکته بعد اینکه ما در این کتاب زندگی اصحاب را مورد بررسی قرار ندادیم چون کتابهای زیادی در این رابطه نوشته شده است. نکته دوم اینکه موضوع کتاب، اعتقادات یاران امام حسین(ع) است نه لشکریان عمر سعد. ما اعتقادات یاران حضرت را بررسی کردیم چرا؟ چون اولا موضوع کتاب اعتقادات اصحاب بود نه لشکریان عمر سعد و دیگر اینکه دو کتاب در این رابطه نوشته شده است و نیاز نبود ما بحث کنیم.
باید توجه داشت که موضوع کتاب اعتقادات اصحاب غیر هاشمی امام حسین(ع) است. دلیلش این است که در تشیع اصحاب هاشمی حضرت هیچ شکی نیست و به خاطر انتسابی که به امام داشتند هم شیعه بودند و هم حضرت را یاری میکردند. دلیل دیگر اینکه اصحاب امام ناشناخته هستند. دلیل مهمترش این است اعتقادات اصحاب غیر هاشمی باورهای بدنه عمومی جامعه شیعه در قرن اول است و برای بحث تاریخ تفکر شیعی خیلی اهمیت دارد که بدانیم آیا بدنه آن جامعه که خصوصاً در کوفه بودند، اعتقادات شیعی داشتند یا نداشتند.
فصل اول کتاب درباره بستر تاریخی واقعه عاشورا است. نکته اول این است که منشأ اصلی واقعه عاشورا چه بود؟ همه در این نکته متفق هستند که منشأ اصلی واقعه عاشورا جریان سقیفه است و انحرافی که در روز سقیفه در جامعه اسلامی به وجود آمد. عامل دیگر کشته شدن عثمان بود که دو جریان علوی و عثمانی را پدید آورد. عثمانیها امیرالمؤمنین را به عنوان خلیفه چهارم قبول نداشتند و در قرن سوم بحث چهار خلیفه مطرح میشود. نکته دیگر اینکه بعد از شهادت امیرالمؤمنین (ع) و صلح امام حسن(ع)، معاویه یکسری اقدامات انجام داد. اول اینکه یک عده عثمانیمذهب را در کوفه ساکن کرد تا جو علاقه به امیرالمؤمنین در میان مردم کوفه را از بین ببرد. اقدام دیگرش این بود که دو اندیشه را در جامعه رواج داد؛ یکی اندیشه «الحق لمن غلب» یعنی حق با کسی است که پیروز شود، اندیشه دیگر این بود هر کس با جامعه مسلمانان مخالفت کند، مهدورالدم است.
واقعه عاشورا تقابل اعتقادی جریان علوی و عثمانی بود، نه تقابل سیاسی. درست است در ظاهر اختلاف سیاسی بود ولی در عمل آنچه پشت این اختلاف سیاسی وجود داشت، تقابل اعتقادی بود که باعث شد واقعه عاشورا به وجود بیاید. من یک نمونه عرض کنم. در نامهای که عبیدالله بن زیاد به عمر بن سعد در رو هفتم محرم نوشت، گفت نگذار قطرهای آب به دست امام حسین(ع) برسد همانطور که نگذاشتند عثمان آب بخورد. این اولین شاهد است که نشان میدهد تقابل، تقابل اعتقادی است. نمونه دیگر تصریح منابع تاریخی به عثمانی بودن لشکریان عمر سعد است. احادیث متعددی هم از ائمه داریم، مثلاً حضرت سجاد(ع) میفرمایند در روز عاشورا ۳۰ هزار نفر قربه الی الله مقابل پدرم ایستادند.
نکته بعد این است که آیا قاتلان امام حسین(ع) شیعه بودند یا عثمانی. ما متن نامه شیعیان و عثمانیها را مقایسه کردیم. متن نامه شیعیان بسیار مفصل، همراه با اعلام آمادگی برای جنگ است و تصریح بر اینکه معاویه مشرک بود. متن نامه عثمانیها این است که چاهها پر از آب است اگر میخواهی بیا و متن نامه کاملاً دوپهلو است. لذا شب عاشورا امام در سخنرانی معروفی که برای اصحاب داشتند، به این نکته اشاره میکنند اینها که برای من نامه نوشتند برای نزدیک شدن به یزید این نامه را نوشتند. باز گزارشهایی داریم قبل از عاشورا ابن زیاد لشکریان هزار نفری به کربلا میفرستاد ولی تعداد کمی از آنها به کربلا میرسیدند چون از کشتن امام حسین(ع) کراهت داشتند. این نشان میدهد اینها میدانستند عاقبت جنگ با حضرت چیست و کسانی که حاضر شدند، به خاطر اعتقادشان در کربلا حاضر شدند.
بر اساس رجزها و سخنان اصحاب امام حسین(ع) میتوان عمده اعتقادات ایشان را در دو دسته اعتقادات امامتی و اعتقادات برائتی تبیین نمود: نخست اعتقادات امامتی اصحاب آن حضرت در چهار بخش؛ ۱.فضائل نسبی و تاریخی اهل بیت(ع) همچون فرزند رسول خدا بودن، ذریه اصحاب کساء، سیدا شباب اهل الجنه، پسر نخستین مومن به پیامبر(ص) و وصی بودن ۲.فضائل ذاتی و اختصاصی اهل بیت(ع) مانندطاهر، طیب، زکی، الساده، مسدد، زین، ابرار و اخیار ۳.جایگاه امام در عالم خلقت مثل خالی نبودن زمین از حجت، حجت خدا بودن دوازده امام، وجوب اطاعت از ایشان، هدایت بودن و دین بودن ایشان ۴.وظایف شیعیان در برابر امام مانند بیشترین محبت و حفظ جان ایشان.
دوم تبیین باورهای برائتی یاران سیدالشهدا(ع) که رجزها و سخنان ایشان مشتمل بر برخی ویژگیهای دشمنان ائمه اطهار همچون مسرف بر نفس، گمراه، گمراه کننده، کافر، فاجر و مشرک است.
استفاده از واژه «طاهر» اشاره به آیه تطهیر دارد و این واژه و واژگان دیگر مانند «طیب»، «زکی» و «مسدد» گویای عصمت ائمه(ع) است. این نشان میدهد این اعتقادات مانند لزوم پاکی و عصمت امام در قرن اول وجود داشته ولی بعدها برایش اصطلاح عصمت را وضع کردند. اینها برخی از اعتقاداتی است که اصحاب در روز عاشورا بیان کردند و به دست ما رسیده است و گواه این است که این باورها در قرن اول وجود داشته نه اینکه بعداً به وجود آمده باشد.
انتهای پیام