کد خبر: 4231555
تاریخ انتشار : ۲۴ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۸:۱۹
حق‌الناس/ ۳۲

سوء استفاده از حق

همه افراد بشر طبق احکام دین و مذهب خویش یا برحسب قانون حاکم بر اجتماع محل زندگی از حقوقی برخوردارند، اما اگر اعمال این حقوق ملازم پایمال شدن حق سایر مردم یا وسیله‌ای برای آزار و ضرر رساندن به دیگران باشد، به هیچ وجه صحیح نیست.

2«حق‌الناس» مهم‌ترین و پربسامدترین موضوع در دین اسلام است تا جایی که طولانی‌ترین آیه قرآن(سوره بقره آیه ۲۸۲) نیز به همین موضوع اختصاص دارد و امیرالمؤمنین امام علی(ع) نیز می‌فرمایند «خدای متعال رعایت حقوق بندگانش را مقدمه‌ای بر رعایت حقوق خودش قرار داده است.»

اوج تجلی‌گاه توجه به حق‌الناس در مکتب اسلام و اهل‌بیت(ع) را می‌توان در شب عاشورا مشاهده کرد؛ هنگامی که امام حسین(ع) شرط پیکار با ظلم و همراهی با خود را بدهکار نبودن گذاشت و بیعت خود را از افرادی برداشت که حقی بر گردن دارند، چراکه پرداخت حق مردم را مقدم بر حضور در جهاد با طاغوت می‌دانستند.

همین رویداد مهم و درس‌آموز از واقعه کربلا سبب شد تا ایکنا در ماه محرم و صفر امسال به موضوع مهم «حق‌الناس» بپردازد و بخش‌هایی از کتاب «حق‌الناس، ارتباط متقابل حقوق مردم و اخلاق اسلامی» نوشته آیت‌الله‌العظمی مظاهری را به نظر مخاطبان خود برساند که در ادامه مشروح بخش سی و دوم را با عنوان «نگاهی کوتاه به مسئله سوء استفاده از حق» می‌خوانید.  

ظلم و آزار رساندن به دیگران، به طور معمول، با تجاوز به حقوق همراه می‌گردد. تجاوز یا تعدی به حقوق دیگران، به این معناست که انسان پا را از حد خویش فراتر بنهد و به بیش از آنچه حق اوست، دست‌اندازی کند. به عبارت روشن‌تر، کسی به حق خودش قانع نیست و بیش از آن را می‌طلبد، به حقوق دیگران تجاوز خواهد کرد. اما گاه در معاشرت بین مردم اتفاق می‌افتد که استفاده از حق شرعی و قانونی، توسط یک نفر یا گروهی از افراد، منجر به پایمال شدن حقوق دیگران می‌شود، در حالی که تجاوز از حقوق صورت نگرفته و کسی به حق دیگران دست‌درازی نکرده است.

باید به یک اصل اساسی و مسئله بسیار مهم توجه شود و آن این است که انسان نمی‌تواند برای رسیدن به حق خویش به سایر انسان‌ها ضرر بزند یا سبب تباه شدن منافع شخصی و منافع عمومی مردم گردد. همه افراد بشر، طبق احکام دین و مذهب خویش یا برحسب قانون حاکم بر اجتماع محل زندگی، از یک سلسله حقوق برخوردارند، اما اگر اعمال این حقوق، ملازم پایمال شدن حق سایر مردم یا وسیله‌ای برای آزار و ضرر رساندن به دیگران باشد، به هیچ وجه صحیح نیست و جواز، شرعی قانونی و عرفی هم ندارد.

سخنی درباره قاعده لا ضرر»

در فقه شیعه قاعده‌ای بسیار مهم و مشهور به نام «قاعده لاضرر» مطرح است. این قاعده، در تمام ابواب فقه و نیز در همه شئون زندگی، جاری می‌شود. قاعده لاضرر، در فقه و نیز در اصول فقه، مباحث مفصلی دارد، اما آنچه به بحث کنونی مربوط می‌شود، این است که طبق آن قاعده، اسلام ضرر و زیان را نمی‌پسندد؛ بنابراین، احکام، قوانین و رفتار مسلمانان باید به گونه‌ای تنظیم شوند که سبب اضرار دیگران نشود.

قاعده لاضرر از برخی آیات و روایات گرفته شده است. در ادامه به یک آیه و یک روایت اشاره می‌شود. قرآن کریم در چند آیه استفاده از حق، همراه با زیان دیگران یا سوء استفاده از حق برای آزار رساندن به دیگران را مذمت کرده و بندگان را از آن بازداشته است. از جمله در سوره بقره، مردانی را که پس از طلاق، برای آزار رساندن به زنان، به آنها رجوع می‌کنند، بسیار نکوهش کرده حتی چنین کسانی را ظالم و در شمار استهزاءکنندگان آیات الهی قلمداد می‌کند. می‌فرماید: «وَإِذا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلا تَتَّخِذُوا آیَاتِ اللهِ هُزُواً»

هر مردی در زمان عده طلاق می‌تواند به همسرش رجوع کند؛ اما در زمان رسول خدا(ص)، برخی مردان برای آزار دادن به زنان خویش آنها را طلاق می‌دادند و چند روز مانده به پایان عده، بدون تمایل به تجدید زندگی به زنان رجوع می‌کردند و دوباره آنها را طلاق می‌دادند؛ بدین ترتیب با این ترفند مردان، زنان تا چند ماه بلاتکلیف و معلق بودند و خواستگار دیگری به سراغ آنها نمی‌آمد. در واقع، آن مردها حق رجوع خود را در راستای آسیب رساندن به زنان به کار می‌گرفتند. آیه شریفه نازل شد و قرآن کریم، آنان را از این کار زشت نهی فرمود.

روایت مشهوری نیز نقل شده است. آن روایت، حاکی از برخورد عملی پیامبر اکرم(ص) با کسی است که بی‌جهت به دیگران آزار می‌رساند. قضیه از این قرار است که مردی بنام «سمرة بن جندب» در باغ یکی از انصار، درخت خرمایی داشت. خانه مسکونی صاحب باغ در ابتدای باغ بود. سمره، برای سرکشی به درخت خود، بدون اجازه وارد باغ می‌شد و رفت وآمد او، موجب ناراحتی و ناامنی خانواده صاحب باغ شده بود. مرد انصاری از سمره خواست که هنگام آمدن اجازه بگیرد، ولی او توجه نکرد. از این نظر به پیامبراکرم (ص) شکایت برد. پیامبر شخصی را نزد سمره فرستادند و به وسیله او به سمره پیغام دادند که برای ورود به باغ، از صاحب باغ اجازه بگیرد، سمره نپذیرفت. پیامبر(ص) پیشنهاد دادند درخت خود را به صاحب باغ، به قیمت دلخواه بفروشد. سمره راضی نشد. فرمودند: آن درخت را واگذار کند و وعده برخورداری از درختی در بهشت به وی دادند. باز هم امتناع کرد. پیامبر گرامی(ص) به صاحب باغ فرمودند: درخت را از ریشه درآور و در مقابل او بینداز! چرا که زیان دیدن و زیان رساندن در اسلام نیست.

سرکشی به درخت، رسیدگی به آن و استفاده از محصولش، حق صاحب درخت است، اما پیامبر گرامی(ص) اجازه ندادند، او رسیدن به حق خویش را وسیله‌ای برای اذیت و آسیب رساندن به دیگران قرار دهد.

صرف‌نظر از آیات و روایات، «قاعده لاضرر»، یک قاعده عقلی است. یعنی اگر هیچ آیه یا هیچ روایتی نیز در این زمینه وارد نشده بود، عقل انسان به صورت مستقل حکم‌ می‌کرد که باید زیان نبیند و زیان نرساند. در واقع آیات و روایات، ارشادی بر حکم عقلند.

بنابراین، همه باید در استفاده از حقوق شرعی یا قانونی، حقوق دیگران را نیز درنظر بگیرند و مراقب باشند، دستیابی به حق خودشان، سبب سلب یا تضییع حق اشخاص دیگر نشود و به بهانه بهره‌مندی از حقوق، به مردم آسیب و زیان نرسانند. مثال‌های متعددی قابل طرح است؛ مثلاً حاکمان و مسئولان اداره حکومت در هر کشوری، اختیاراتی دارند که جزو حقوق قانونی آنها محسوب می‌شود، اما روشن است که هیچ‌گاه نمی‌توانند از همه اختیارات قانونی خود استفاده کنند، چون بعضی از آن اختیارات، به منافع عمومی مردم ضربه می‌زند و نارضایتی عمومی را برمی‌انگیزد.

حتی رئیس یک اداره یا مدیر یک مدرسه نمی‌تواند به بهانه اختیارات قانونی خویش، دست به هر اقدامی بزند و باید به حق و حقوق زیردستان توجه داشته باشد. مثال دیگر، در نظام خانواده است؛ زن و مرد در خانواده از یک سلسله حقوق شرعی و حتی قانونی برخوردارند، اما پایداری و قوام زندگی، وابسته به گذشت، ایثار و فداکاری است؛ پس، هر یک باید قدری از حق خود کوتاه بیایند و حق مسلم خویش را ندیده بگیرند و از آن چشم‌پوشی کنند تا به دیگری آسیب نرسد. مثلاً اگر مرد، بدون جهت، مانع خروج زن از خانه شود؛ یا زن مهریه و نفقه خویش را بدون در نظر گرفتن توانایی مرد، از وی مطالبه کند، گرچه هر دوی آنها به ظاهر، از حق خویش تجاوز نکرده‌اند، اما اعمال حق آنها، منجر به غیرممکن یا سخت شدن ادامه زندگی خواهد شد.

همچنین در نزاع‌ها و اختلاف‌های بین مردم گاهی مشاهده می‌شود که دادگاه، طبق قانون یا حتی طبق احکام شرع مقدس، یک طرف نزاع را محق تشخیص می‌دهد، اما صاحب حق باید خودش بررسی کند که آیا اعمال حق او باعث ضرر و زیان طرف مقابل می‌شود؟ اگر مضر است برای رضای خداوند متعال از آن صرف‌نظر کند.

یک مثال مشهور  قضیّه اشراف است؛ هیچ کس حق ندارد، با ساختن بنای مرتفع یا دیوار بلند، حتی در ملک شخصی خودش، مانع عبور نور، آفتاب و هوا به خانه‌های مجاور شود، هر چند مراجع قانونی نظیر شهرداری، مجوز آن را صادر کنند.

انتهای پیام
captcha