رسالت اولیای الهی برای ساختن جامعه آرمانی و ایدهآل، مبتنی بر فردسازی و خانوادهسازی است. اساس و زیربنای خودسازی در خانواده شکل میگیرد. خانواده مطلوب از منظر اسلام، خانواده متعادلی است که در آن روابط گرم و صمیمی، موجب پیوند افراد خانواده به یکدیگر میشود. تعاملات در خانواده متعادل، زمینهساز جامعه سالم و رو به رشد و متعالی میشود. نمونه بارز چنین خانوادهای خانواده عاشورایی است.
روابط خانوادگی در قیام عاشورا میتواند الگوی بسیار خوبی برای خانوادهها باشد. در این راستا ایکنا بنابر رسالت رسانهای خویش در آستانه اربعین حسینی با انتشار مجموعه درسگفتارهای «خانواده حسینی» با حضور سیده معصومه طباطبایی، استاد حوزه و دانشگاه، کارشناس ارشد روانشناسی و دکتری فلسفه و کلام و سطح ۳ تفسیر علوم قرآنی به تشریح ویژگیهای این خانواده متعالی به منظور الگودهی پرداخته است.
قسمت چهارم با عنوان «اقتضائات زمان و مکان» را در ادامه میبینید و میخوانید.
امیدوارم در مسیر اباعبدالله الحسین(ع) گفتوگوهایمان مورد تأیید آن حضرت باشد و تحول خوبی را در زندگی ما رقم بزند. پیرو سلسله مباحثی که در خصوص خانواده و قیام عاشوررا داشتیم، در این جلسه درباره توجه به اقتضائات زمانی و مکانی در موقعیتهای مختلف زندگی، نسبت به خانواده نکاتی را محضرتان عرض خواهم کرد.
با توجه به جایگاه موقعیتشناسی و توجه به مسئلهمحور بودن برخی اموراتی که در زندگی ما رقم میخورد، وقتی مباحث روانشناسی را مرور میکنیم، ممکن است زندگی انسانها در موقعیتهای مختلف دچار بحرانهای گوناگونی شود. یعنی کسی نیست که بگوید، زندگی من هیچ وقت دچار بحران نشده است و تنشی را تجربه نکردهام. طبیعتاً هر انسانی که در ارتباطات فردی و اجتماعی خود در مسیر زندگیاش قرار میگیرد و موقعیتهای مختلفی را تجربه میکند، به تعداد گستره تعاملاتش، تجربیات مختلفی از شکستها، هیجانات منفی، ترسها و بحرانهای مختلف دارد.
وقتی به واقعه عاشورا برمیگردیم و تاریخ را مرور میکنیم، میبینیم که در بحرانهای مختلفی که در این قیام اتفاق میافتد، اعضای خانواده ابا عبدالله الحسین(ع) با ظرافت و دقت نظر بسیار عالی، نقشآفرینی میکنند. اغلب افراد در شرایط بحرانی دچار تنش میشوند و موقعیت را از دست میدهند و نمیتوانند شرایط را مدیریت کنند و کنترل شرایط از دستشان خارج میشود، بنابراین برای کنترل شرایط نیاز به دیگران دارند و یا گاهی زندگی را تعطیل میکنند و دچار افسردگی و تنشهای مختلف جسمی و روانی میشوند. اما وقتی به سیره اباعبدالله الحسین(ع) توجه میکنیم، میبینیم که مدیریت بحران و اقتضائات زمانی و محیطی با دقت نظر ویژهای رخ میدهد.
در بحرانهای سوگ در روانشناس، وقتی فردی که بحران سوگ از جمله سوگ فقدان عزیز، فقدان یک رابطه عاطفی، اقتصادی، اجتماعی و .. را تجربه میکند، دچار تنشهای جدی میشود و گاهی اوقات سوگ فقدان عزیزان، زندگی فرد را به طور کامل فلج میکند و شخص امیدی به ادامه مسیر زندگی ندارد. اما وقتی موقعیت جسمی، فردی و اجتماعی حضرت زینب(س) را بررسی میکنیم، میبینیم که چقدر ظریف و با دقت نظر، مسئولیت پذیرفتند و نقشآفرینی کردند. حضرت حدود ۵۰ سال سن داشتند و زن بودند، زنی که تمام روحیات عاطفی را در حد اعلای خود داشتند و شاید سوگ یک عزیز برای یک زن دشوارتر باشد و او را از پای درآورد، اما حضرت زینب(س) شهادت برادرشان، برادرزادههایشان و بسیاری از نزدیکانشان مانع از این نشد که نتوانند نقشآفرینی صحیحی داشته باشند.
خطبه قرّایی که حضرت زینب(س) در کاخ یزید و کوفه و شام داشتند، ادامهدهنده نهضت عاشورا بود و اگر این اتفاق نمیافتاد قیام اباعبدالله الحسین(ع) در عاشورا صرفاً یک قیام تاریخی بود و در اوراق تاریخ مدفون میماند و این نقشآفرینی حضرت زینب(س) بود که قیام ابا عبدالله الحسین(ع) را سینه به سینه و نفس به نفس جاودان کرد.
در پایان کلام به این موضوع اشاره میکنم که همه ما براساس اقتضائات زمانی و مکانی مسئولیتهایی داریم که اگر سکوت کنیم و به درستی ورود نکنیم و نقشآفرینی صحیحی نداشته باشیم، قطعاً نسبت به آن موضوع مسئولیت داریم و باید پاسخگو باشیم و همه باید توجه داشته باشیم که بحرانها نباید مانع از انجام وظایف ما باشد.
انشاءالله که در مسیر زندگی و در موقعیتهای مختلف فردی و اجتماعی با تبعیت از حضرت زینب(س) و یاران اباعبدالله الحسین(ع) به موقع نقشآفرینی کنیم.
انتهای پیام