«پیادهروی اربعین» در کنار برگزاری «حج»؛ بیتردید بزرگترین گردهماییهای مسلمانان جهان در تجدید بیعت با آرمانها و نهضتی است که حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در پس حماسه بزرگ کربلا با نثار خون خویش برای تمامی حقطلبان و آزادیخواهان جهان به یادگار گذاشت.
وجه دیگر این عظیمترین گردهمایی مسلمانان جهان در ساحت پیادهروی اربعین تأکید بر رسالت بزرگی است که بعد از واقعه عاشورا، حضرت زینب(س) طی گذار با کاروان اسرا به دربار یزید و یزیدیان در ساحت برقراری پرچم سبز حسینی بر استمرار نهضت و مکتبی که اباعبدالله با سرخی خون خویش برای دوام و بقای مسیر حق و حقانیت دین هدایتگر و مبین اسلام نثار کرد استوار است.
هر چند امروزه «پیادهروی اربعین» در ساحت همراهی و همدوشی دستگاههای خدماتی مختلف، متعدد و همچنین تلاشهای شبانهروزی دستگاههای اطلاعاتی و نهادهای انتظامی و نظامی به تحقق آرامش و رفاه حداکثری برای زائران این پیادهروی منتج شده است؛ اما تنها کافی است که به 10 سال پیش بازگردیم. جایی که سایه سیاه گروهک تروریستی و تکفیری «داعش» بعد از تسلط بر سوریه، بخشهایی از عراق را تصرف کرده و در پی گسترش قلمرو خود بود.
در همان سالها یعنی حوالی سال 1393 و 1394 بود که بار دیگر مسلمانان و خاصه شیعیان ایرانی با برگزاری راهپیمایی عظیم اربعین نشان دادند که عرض ارادتشان به سید و سالار شهدا بسیار فراتر از ترس واهی از دشمنی تکفیری و تروریستی است. درست در سایه همان ایام بود که شکوه و حضور حماسی زائران پیادهروی اربعین، فصلی مهم بر کوبیدن مُهر پیچیده شدن طومار داعش توسط سربازان مدافع حرم به سرکردگی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی به شمار آمد.
سیدبهاءالدین بنیطبا هنرمند عکاسی است که تجربهای که آن سفر را در پس مخاطرات مختلف و متعدد در مسیر فرهنگسازی تولید محتوا در قالب عکسهایی با چند عکاس دیگر در کتاب «اربعین» به یادگار گذاشته است.
آنچه در ادامه از خاطر شما میگذرد مشروح گفتوگو با وی به عنوان هنرمند عکاسی است که در آن سفر به ثبت تصاویر پیادهروی اربعین در نخستین تجربه عکاسان خبری در بازتاب این رویداد عظیم پرداخته است.
پرسش خوبی را برای آغاز گفتوگو مطرح کردید. سعی میکنم با اتکا به تجربه، حالوهوایی که در آن سال در قالب حضور در پیادهروی اربعین و ثبت تصاویر زائران حسینی از سر گذراندهام و آرامش؛ امنیت و خیل عظیم عاشقان حسینی در مسیر پیادهروی اربعین در زمان حاضر را به شما ارائه دهم.
پیش از هر چیز باید به این نکته اشاره کنم که از نگاه من، اربعین و آن عدد 40؛ چه در روانشناسی؛ در آموزههای دینی؛ سبک زندگی علما و افراد خودساختهای که اهل معنا و معرفت بوده و هستند؛ و چه در ادیان مختلف؛ افراد متقدم و متأخر و با هر سبک و سیاقی که زیست خود را پیش میبردند بسیار بالا و والا بوده و همواره ردپایی از جایگاه اعداد را در زندگی آنها میتوانیم رصد کنیم.
از سوی دیگر عدد 40 در این میان عددی ویژه است. عددی که ذیل آن عنوان میشود به پختگی و بلوغ اشاره کرد. اگر هر فرد بخواهد تحولی شگرف در خود و زندگیاش ایجاد کند و منتهایی را برای خود تعریف کند باید 40 روز کاری را انجام دهد و یا 40 روز خود را از انجام کاری منع کند.
این مقدمهای است که احساس میکنم برای پاسخ به پرسش شما و آنچه که مدنظر این گفتوگو است بسیار حائز اهمیت است. این اهمیت 40روزها و 40روزها بعد از شهادت امام حسین(ع) است که در دورهها و زمانهای مختلف منتج به پیادهروی اربعین میشود. رویدادی که هرساله شاهد وقوع آن هستیم.
پیادهروی اربعین، پاسخی به معاندان و مخالفان این حرکت نمادین و انقلابی است که در بطن خود بناست ادامهدهنده راهی باشد که حضرت زینب(س) برای ثبت آن حماسه عظیم اباعبدالله محقق ساخت و طی آن قدم بزرگی برداشت که نتیجهاش جاودان نگه داشتن حماسه سیدالشهدا در صحرای کربلا است. همه ما معتقدیم اگر آن حرکت زینبی نبود قطعاً این 40 روز محقق نمیشد و اربعینی شکل نمیگرفت.
با توجه به این مؤلفه مهم میتوانیم صبر حضرت زینب(س) را به عنوان مهمترین مؤلفه و پیشانینوشت فعلیت، فعالیت و برقراری پیادهروی اربعین و زنده نگهداشتن آن قرار دهیم.
اربعین موضوع خاص و ویژهای است که هرچقدر بیشتر موانع برای آن گذاشته شود الهام مردم از برکات اربعین بیشتر و بیشتر میشود. شاید حتی امروز هم موانعی در این مسیر وجود داشته باشد؛ اما مردم با تمام وجود، عشق؛ ارادت و تمسک به الگوی بزرگی چون حضرت زینب(س)؛ پرشورتر و عاشقانهتر در این سفر و پیادهروی مملو از معرفتبخشی آن حضور پیدا میکنند.
میدانیم زائران پیادهروی اربعین را تنها مسلمانان و شیعیان تشکیل نمیدهند و بسیاری از پیروان ادیان دیگر و همچنین معرفتجویان و آزادیخواهان بسیاری از سراسر جهان در قالب پیرو ادیان الهی دیگر نیز در این راهپیمایی به ویژه در چند سال اخیر حضوری چشمگیر داشتهاند.
خلق و تولید محتوا با محوریت پیادهروی زائران حسینی به ویژه در حوزه آثار بصری و تصویری میتواند دیدگاه و موج جدید را در بحث تولید محتوا با محور اربعین ایجاد کند. کاری که پشتوانه افراد عالِم و پژوهشگری باشد که بتوانند به واسطه بهره بردن از تولید محتوا به ویژه مرتبط با اربعین، بیش از پیش به معرفی این رویداد عظیم کمک کنند.
در این مهم تردیدی وجود ندارد که بازنمایی این اتفاق و رویداد عظیم در ابعاد مختلف بینالمللی، میتواند شوق و ذوق افراد بیشتری را برای حضور در این رخداد ترغیب کند. اجرای این مهم است که درنهایت تحقق آن هدف غایی، یعنی فرهنگسازی در قالب پیادهروی اربعین را دستیافتنی میسازد.
انسان بدون «معنا» نمیتواند زندگی کند. حتی آن شخصی که مدعی است پیرو مکتبی هستم که به هیچ دینی اعتقاد ندارم، بازهم همین فرد درحال ابراز وجود است و وقتی که به مداقه و تفحص سبک زندگی او توأم با تفکراتش میپردازیم؛ میبینیم که او نیز معنایی برای زندگی خود تعریف کرده است. حال ممکن است این معنا بازتابدهنده مؤلفههای مثبت نباشد و هدایت مسیر او به واسطه این معنا که از عقبهای درست پیروی نمیکند در نهایت به ضلالت و گمراهی آن فرد منتج شود. اما مسئله این است که حتی چنین افرادی نیز زندگی خود را حول یک معنا تصویر؛ ترسیم و تجسم کرده و پیش میبرند.
در موضوعی مانند اربعین، شاهدیم افراد از شهرها و روستاهای مختلف ایران با گویشها، فرهنگها و ادبیات محاورهای مختلف در این پیادهروی حضور پیدا میکنند و در تعامل با عراقیها که از شمال تا جنوب و شرق تا غرب این کشور نیز شاهد تنوع گونههای فرهنگی؛ قومی؛ تمدنی و لهجهای هستیم قرار میگیرند یا با زائران کشورهای دیگر مانند پاکستان، هندوستان و یا افرادی از قارههای اروپا؛ امریکا و آفریقا به تعامل میپردازند؛ اما همه این افراد در اتفاق واحدی به نام حضور در پیادهروی اربعین در زمانی مشخص اشتراک فعل دارند؛ این درست همان نقطه تلاقی است که باید برای فرهنگسازی ورود پیدا کنیم.
آن افرادی که عظمت اربعین را درک کردهاند؛ تأیید میکنند که این اقدامات در برابر آن جایگاه و اثربخشی که مؤلفهای چون پیادهروی اربعین با خود بههمراه دارد کم است و جای کار بسیاری دارد. یعنی ما مواجه با اتفاقی هستیم که از صدر وقوع و شکلگیری آن تا به اکنون اتفاقهای عجیبوغریبی متعددی افتاده است. بسیار زندگیهای افرادی را شاهد بودیم که به واسطه اربعین تغییر پیدا کرده است.
هیچکدام از این افراد برای خودنمایی؛ عرضِ اندام و ابراز وجود نیامدهاند. تمامی زائران حاضر در مسیر پیادهروی اربعین برای یافتن خویشتنِ حقیقی خود در مسیر معرفتی سترگ که در آینهِ حماسهِ اباعبدالله و یاران باوفایش در دشت کربلا و صحرای نینوا به وقوع پیوسته است پای در این مسیر پیادهروی و خلوت با خودِ خویشتن میگذارند؛ تا جدای از جهان با همه دلمشغولیهایی که با آنها زندگی میکنند، طی این چند روز خلوتی با خود کنند؛ به کشف خود و شناخت بهتر از خود در مسیر طلب معرفتی بزرگ دست یابند. پس این افراد هیچگاه به فکر خودنمایی نبوده؛ تمام هموغم و تمرکز را بر شناخت خودِ وجودیشان قرار دادهاند. این بازتابدهنده ظرفیت و پتانسیل اربعین است.
امروز بهوضوح شاهدیم که حتی با وجود گرمای شدید خللی در تعدد و تکثر زائران ایجاد نشده و افراد پرشورتر و متعددتر در این مسیر حضور دارند. وقتی با این افراد از حاصل سفرشان میپرسیم گویی هیچ ندیدند! نه به امکانات توجه داشتند و نه به محیط پیرامون خود! چرا؟ چون در خودشان سفری بزرگتر از پیمودن مسیر پیادهروی را آغاز کردهاند و این همان سر و راز عظیمی است که در پیادهروی اربعین نهفته است.
زائران اربعین طی روزهایی که در این مسیر پیادهروی حضور دارند از قضاوت خود و دیگران به دور هستند و به هیچچیز جز خود نمیاندیشیدند. چرا که به پاس همان معرفت بزرگ یعنی عرض ارادت به سید و سالار شهیدان درپی آشتی با خود هستند. کسی که با خود آشتی میکند و به صلح درونی میرسد دیگر درگیر قضاوت؛ بدبینی و خیلی چیزهای دیگر نمیشود.
اگر توجه به همین یک مورد دستمایه متولیان فرهنگی؛ علما؛ متخصصان؛ دانشمندان و هنرمندانِ ما قرار گیرد و بتوانند این ارزشها و نکات کلیدی را استخراج کنند، به آوردههای فراوانی دست پیدا میکنند که میتوانند تمامی این آوردهها را به مؤلفههایی برای گفتمان عظیم تعالی و سعادت بشر در قالب همین زندگی روزمره بدل کنند.
این تنها بخشی از ظرفیتهای عظیم اربعین و پیادهروی آن است و تحقق این ظرفیتها مستلزم آن است که این طعمها و مزهها را متناسب با فرهنگهای مختلف با ادبیات مختلف؛ متولیان دین و دستاندرکاران جمهوری اسلامی با انتخاب متخصصان و کارگروههایی خاص از حالت بالقوه به بالفعل درآورند. معتقدم که باید پرونده ویژهای برای این مسئله با حضور متخصصان تشکیل شود؛ تمامی مؤلفهها جمعآوری شود و بعد با متخصصان متعهد که در فرهنگهای مختلف رشد کردهاند در میان گذاشته شود و خروجی آنها در یک مسیر و جاری شدن در یک جوی، که آن جاری شدن در اقیانوس پیادهروی اربعین است متمرکز شود و الگوهای مختلفی را در اختیار جهانیان قرار دهد تا بیشاز پیش شاهد جلب و جذب شدن افراد معرفتجو و حقیقتطلب از سراسر جهان به این رویداد عظیم، مذهبی و معنوی باشیم.
تغییر سیما امری طبیعی است. گذار 10 سال بر عمر انسان، تاثیرش را بر سیما و چهره فرد میگذارد. اما اینکه در درون چه تحولی برای شخص به وجود آمده؛ چه تغییری در نگرش او صورتگرفته، امری دیگر است!
سیما تغییر میکند؛ این سیرت است که باید دید آیا دستخوش تغییری شده و یا بدون تغییر باقی مانده است؟! آیا این سیرت به واسطه حضور در اربعین و تجربه آن اثر خوب و ماندگارِ قدم برداشتن در مسیر امام حسین(ع) و بسیار دلایل دیگر تغییری یافته است؟ آیا در کار بنیطبا و نگرش او به زندگی رگههایی از دریافت آن معرفت عظیم وجود دارد؟ آیا منِ زائر یا اوی زائر پیادهروی اربعین، خود را مدیون بروز و ظهور آن تجربه عظیم میدانم؟
این تغییرات اگر برای هر هنرمندی وجود داشته باشد، میتواند معنای اثرگذاریِ پیادهروی اربعین و دیگر موارد معنوی را در آثار خود نیز نمایانگر کند وگرنه بی تاثیر بوده است.
گفتوگو از امین خرمی
انتهای پیام