کد خبر: 4237803
تاریخ انتشار : ۰۳ مهر ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۲
نجاتی‌حسینی در گفت‌وگو با ایکنا تشریح کرد

چهار راهبرد برای معرفی صحیح پیامبر(ص) بشیر و نذیر + فیلم

مدیر گروه دین در انجمن انسان‌شناسی ایران در تشریح چهار راهبرد برای معرفی صحیح پیامبر اکرم(ص) که هم بشیر و هم نذیر است، از اتخاد صحیح سیاست دینی، سیاست فرهنگی، سیاست اخلاقی و سیاست رسانه‌ای یا دیپلماسی دینی سخن گفت.

666خداوند در قرآن کریم، فرستادن رسول گرامی اسلام(ص) را برای عالمیان، رحمت دانسته و فرمود: «وَما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ». این در حالی است که خشونت‌های ویرانگر در جهان جریان دارد، طوری که دنیای اسلام و جهان بشریت را به شدت مکدر کرده است و بدتر از همه بسیاری از این خشونت‌ها به پیامبر و دین اسلام نسبت داده می‌شود، در حالی که هر انسان خردمندی که اندک شناختی از سیره و روش اخلاقی پیامبر اکرم(ص) داشته باشد، از این نسبت‌های ناروا متأسف می‌شود، چه رسد به پیروان صادق آن حضرت که تحمل این نسبت‌های ناروا، برایشان بسیار دشوار است؛ بنابراین باید با تمام توان و بهره‌گیری از ابزار‌های مدرن در راستای معرفی چهره رحمانی پیغمبر اکرم(ص) تلاش کرد.  

بخش نخست مصاحبه با سیدمحمود نجاتی‌حسینی، دین‌پژوه و مدیر گروه دین در انجمن انسان‌شناسی ایران با تیتر «پیامبر(ص) به زبان رسانه دینی مدرن معرفی شود» در سالروز میلاد پیامبر اکرم(ص) منتشر شد. در این بخش به مفهوم «رحمت للعالمین» به عنوان یکی از صفات مهم حضرت محمد(ص) پراختیم و اینکه چهره رحمانی پیامبر(ص) چرا و چگونه باید معرفی شود، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. نجاتی‌حسینی در این بخش تأکید کرد که پیامبر اسلام آن گونه که شایسته است معرفی نشده است، از این رو در بخش دوم گفت‌وگو با نجاتی‌حسینی پیرامون اهانت‌هایی که نسبت به شخصیت بزرگوار پیامبر(ص) انجام شده است به بحث و بررسی پرداختیم. مشروح بخش دوم این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید.

ایکنا ـ اهانت‌ دشمنان به شخصیت بزرگوار پیامبر اکرم(ص) از کجا نشئت می‌گیرد؟

ما یک میدان علل داریم که ده‌ها علت وجود داشته و یک پدیده را شکل داده است، در واقع معرفی نامناسب پیامبر اکرم (ص) یکی از علت‌ها بوده است و علل دیگری هم در حوزه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، ادبیاتی، الهیاتی و ... وجود دارد و منجر شده است، پیامبر(ص) در برخی جوامع، زمان‌ها و وضعیت‌های مرزی مانند مرز‌های معنویت‌گرایی و اخلاق‌گرایی، به درستی معرفی نشوند. علت دیگر این است که کسانی که داعیه معرفی پیامبر را داشتند، خودشان معرف نبودند. در فیلم «روز واقعه» که درباره کار تاریخی حسین بن علی(ع) است، دیالوگ‌های قوی وجود دارد، فردی که تحت تأثیر حسین بن علی(ع) قهرمان این فیلم است و حسین را روایت می‌کند، فرد مسیحی است که می‌گوید؛ «تمام حجت مسلمانی من حسین بن علی است». یعنی اسلام را در حسین بن علی(ع) می‌بیند و وقتی می‌شنود که آن فاجعه در حق حسین بن علی اتفاق افتاده است و مسلم بن عقیل، نماینده حسین بن علی که برای هموار کردن انقلاب حسین بن علی  به کوفه اعزام شده است، به صورت فجیع به قتل می‌رسد، می‌گوید؛ «چرا آنان که از حسین بن علی(ع) می‌گویند مانند او نیستند.» این حرف بسیار مهم و بزرگی است و یکی از علت‌های اهانت به پیامبر(ص) می‌تواند همین باشد؛ برخی افرادی که از محمد(ص) می‌گویند، مثل او نیستند، چون مثل او نیستند، حرفشان نمی‌گیرد.

 

چهار سیاست پیشنهادی برای معرفی پیامبر(ص)

 

در واقع جهان ما بیشتر تحت تأثیر گفتار و کردار است و اغلب افراد، گفتار و کردارشان یکی نیست. همانطور که قرآن تأکید دارد؛ «لِمَ تقولونَ ما لا تَفعَلون» چرا آنچه را می‌گویید، عمل نمی‌کنید. این، خطاب به روحانیت است. البته درست است که خطاب به روحانیت مسیحی زمانه پیامبر(ص) است، اما می‌تواند خطاب به روحانیت پس از آن و روحانیت شیعه نیز باشد.

از همان صدر اسلام، بسیاری از کسانی که در سال‌های اولیه اسلام آورده بودند، به دلیل رفتار‌های خلاف انسانی سپاهیان منسوب به خلفا به ویژه سه خلیفه وقت، از اسلام برگشتند. این سؤال برای ما که دین‌پژوهی می‌کنیم و شما که در معرض آرای دین‌پژوهان هستید، مطرح می‌شود که چرا امامان شیعی، کل انرژی، وقت خود و پروژه‌ای که تعریف می‌کنند، درباره معرفی صحیح پیامبر است؟ چون پیامبر(ص) به خوبی معرفی نشده است. حتی پیامبر(ص) در زمانه ۲۰ سال بعد از خود نیز به خوبی معرفی نشده است.

حسین بن علی(ع) هنگامی که قیام و انقلاب خود را شروع می‌کند، می‌فرماید می‌خواهم پیامبر(ص) را معرفی کنم. چرا حسین بن علی(ع) باید چنین نیازی را احساس کند؟ چون پیامبر، خوب معرفی نشده است و دستگاه تبلیغات و رسانه ملی یزیدی اجازه ندادند خوب معرفی شود. نظام ارتباطاتی، فقهی و روحانیت و حتی تاریخ‌نگاران، حدیث‌نگاران و حدیث‌سازانی که در اختیار ماشین سیاسی خلافت اموی، سفیانی و یزیدی بودند، اجازه ندادند پیامبر(ص) به خوبی معرفی شود، چراکه اگر پیامبر اکرم (ص) به درستی معرفی می‌شد، همه مجذوب پیامبر می‌شدند و در این صورت مجذوب امامت شیعی می‌شدند، چراکه امامت ادامه منطقی، تاریخی، معرفتی و الهیاتی نبوت است و حسین بن علی(ع) نیز احساس می‌کند، باید پیامبر را خوب معرفی کند. در واقع وقتی می‌گوید؛ «برای اصلاح در امت جدم به پا خاستم» یعنی می‌خواهد پیامبر را معرفی کند. به همین دلیل است که وقتی اسلام در جامعه بزرگ غیرعربی مانند جهان تمدنی ایران باستان پسا اسلام خوب معرفی می‌شود، ایرانیان مجذوب امامت شیعی می‌شوند. چون امامت شیعی، از جمله امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در این جامعه به خوبی معرفی شده بودند.

 

 

یعنی از کانال و شریعه تشیع است که نبوت خوب معرفی می‌شود و در این بخش از خلافت امپراتوری اسلامی که در مرکز مدینه و شام تازه شکل می‌گیرد، ایرانیان مجذوب بخش خلافت که بد معرفی شده است نمی‌شوند و مجذوب امامان شیعه می‌شوند.

ایکنا - در رابطه با اهانت‌هایی که نسبت به پیامبر اکرم(ص) شده است، چگونه باید عمل کنیم تا هم اثرگذاری لازم را داشته باشد و هم به خشونت‌طلبی متهم نشویم؟

بخشی از اهانت‌ها با انگیزه سیاسی و در راستای مخدوش کردن چهره پیامبر(ص) بوده است و یا انتقاد‌هایی در راستای بحث‌های علمی مطرح شده است، مانند کار‌هایی که اسلام‌شناسان در دوره‌های اولیه انجام دادند که اغلب از سوی کلیسا‌ها انجام شده و با تاریخ‌نگاری‌های جدید اسلام در حال چاپ هستند، البته بسیاری از آنها هنوز ترجمه نشده‌اند و امیدوارم مترجمان متخصص در این زمینه ورود کنند. بخشی از آنچه ترجمه شده است، نشان می‌دهد که به صورت منتقدانه با شخصیت پیامبر(ص) مواجه شده‌اند و ایراداتی به سیاست، اقدامات و سبک زندگی پیامبر(ص) داشته‌اند، این انتقادات به صورت علمی پاسخ داده شده است که یا آنها قانع شده‌اند و یا قانع نشده‌اند و کسی هم با این مسائل مشکلی ندارد. همین انتقادات راجع به حضرت مسیح(ع) هم وجود دارد، اینکه اصلاً عیسی مسیح وجود داشته است یا خیر، آیا ما از یک عیسای تاریخی صحبت می‌کنیم و یا عیسای متافیزیکی یا توراتی و انجیلی سخن می‌گوییم. همچنان بحث‌ها وجود دارد و بخشی از آن‌ها انتقادی است. حتی در رابطه با حضرت موسی(ع) هم تشکیکات جدی از سوی یهودیان یعنی یهودشناسان و عبری‌شناسان برجسته وارد شده است که بخشی از آن هم به فارسی ترجمه شده است. در واقع بخش علمی و انتقادی مشکلی ایجاد نمی‌کند، چون سؤالی شده و به صورت علمی پاسخ داده شده است، بخشی‌هایی از آن درون معارف اسلامی انجام شده و بینابینی بوده است.

این مسائل از همان اوایل کلیسای واتیکان که تحت سیطره بیزانس بوده است و زمانی که پیامبر(ص) و دین اسلام ظهور می‌یابد وجود داشته است. در واقع دو امپراتوری، یکی بیزانس مسیحی وجود دارد که از نظر عقیدتی و الهیاتی به اسلام نزدیکتر است و دیگری امپراتوری زرتشتی که دین آسیایی است و از لحاظ متافیزیکی و الهیاتی همانندی‌هایی با اسلام و یکسری واگرایی‌ها نیز دارد.

در آن زمان سردرآوردن از ماهیت اسلام و اینکه ذات اسلام و ذات پیامبر(ص) چیست و چرا ظهور کرده است، برای کلیسا سؤال‌برانگیز بوده است و خوشبختانه متون این بحث‌های علمی در حال چاپ هستند. یعنی بعد از هزار و چند سال از کاوش‌های تاریخی، بخشی از کلیسا اجازه داده و یا محققانی این اسناد را از دست کلیسا‌ها گرفته‌اند و اکنون در حال منتشر شدن است.

وقتی این موارد را بررسی می‌کنیم، متوجه می‌شوم که برداشت‌های نامناسب از پیامبر(ص) داشتند، یعنی در یک دوره، محمدشناسی مسیحی و پیامبرشناسی کلیسایی نگرش منفی و نامناسب نسبت به سه عنصر اصلی اسلان، قرآن و پیامبر داشته‌اند و هنوز هم دارند. یعنی دین اسلام به عنوان دینی که مسیحیت و یهودیت را در خود هضم کرده است و دین خاتم است و به عبارتی، یهودیت و مسیحیت به اسلام ضمیمه شده و در درون آن حل شده است. قرآن که انجیل و تورات را در خود حل کرده است، چون طبق نص صریح قرآن، کتاب کامل است و غربی‌شناسان هم اذعان دارند که یک کتاب بسیار دقیق و عمیق است و علی‌رغم اینکه یکسری انتقادات هم درباره نحوه تدوین، تجمیع و ... وجود دارد، اما این سه عنصر اهمیت ویژه‌ای داشته است.

ایکنا ـ آیا اسلام‌هراسی هم از همین مسائل ناشی شده است؟

بله، ریشه اسلام‌فوبیا، اسلام‌ستیزی و اسلام‌زدایی به قرون وسطی و حتی قبل‌تر از آن برمی‌گردد و در این دوره تشدید می‌شود و جهان اسلام به صورت فکری نتوانسته به آن پاسخ دهد و متأسفانه هنوز هم در این زمینه چالش‌هایی وجود دارد. درست است که اکنون محمدشناسی و پیامبرشناسی کلیسا بسیار متفاوت‌تر از قرن ۱۹ و ۲۰  اوج اسلام‌شناسی، محمدشناسی و دین‌شناسی بوده است، متفاوت‌تر شده است.

 

چهار سیاست پیشنهادی برای معرفی پیامبر(ص)

 

ایکنا ـ ضعفمان در کجا بوده است که نتوانسته‌ایم در مقابله با اسلام‌هراسی یا اسلام‌ستیزی موفق عمل کنیم؟

در واقع نتوانسته‌ایم با ادبیات دینی به آنها پاسخ دهیم. چون وقتی کسی از نظر علمی، نظریه نسبیت انیشتین را زیر سؤال می‌برد، نمی‌توانیم با الهیات یا شعر به آن پاسخ دهیم، بلکه باید با هم ادبیات و زبان به او پاسخ دهیم؛ بنابراین ما با ادبیات تاریخ‌نگاری انتقادی نتوانسته‌ایم، پاسخ دهیم و در واقع از قرن هشتم میلادی که اوج اسلام‌شناسی، پیامبرشناسی و قرآن‌شناسی غربی‌هاست و هر چه جلوتر آمده دقیق‌تر، عینی‌تر و کامل‌تر شده است، ما نتوانسته‌ایم، پاسخ دهیم. البته یکسری گزارش‌هایی وجود دارد، که قوت قلب می‌دهد.

امامت شیعی در زمان خلافت وجود ندارد و تا جایی که تاریخ‌نگاری‌ها حتی تاریخ‌نگاری‌های سنتی نشان می‌دهد، روابط بین جهان اسلام و مسیحیت یک رابطه خصومت‌آمیز بوده است، یعنی جنگ‌هایی که قرار بود در زمان پیامبر با رومی‌ها صورت گیرد و به دلایلی انجام نشده است و جنگ فقط به پادشاهی ساسانی منحصر شد که آن هم محل تشکیک است و به جریان اسلام‌شناسی ربط پیدا می‌کند. این بخش از تاریخ را که نگاه می‌کنید، انتقاداتی که مطرح می‌شود، کیان پیامبری و جنبه عَرَضی پیامبر زیر سؤال می‌برد. جنبه عَرَضی پیامبر(ص) جنبه وجودی ایشان است، اما از نظر آنها جنبه عرضی است، اینکه اصلاً باید پیامبری به نام محمد وجود داشته است، جای تشکیک است و این اصل جواب داده نمی‌شود، مگر در دوران تاریخ شیعی که امام صادق(ع)، امام رضا(ع) و امام باقر(ع) حضور دارند و این دوران، اوج تقویت و توسعه معارف شیعی است و معارف به صورت حدیث و دانش‌های تفسیر و گنجینه معارف شیعی در اختیار ماست.

در دوره امامت امام رضا(ع) و حتی در دربار مأمون نشست‌هایی با حضور نمایندگان ادیان اعم از مسیحیان، زرتشتیان، یهودیان و ... برگزار می‌شد، اینکه بوداییان و مانویان و ... حضور داشته‌اند، بعید است، اما دست‌کم نمایندگان این سه دین بزرگ یعنی هم زرتشتیانی که از اسلام ضربه خورده‌اند و هم یهودیان و مسیحیان حضور داشتند. در این نشست‌ها نوع دیالوگ امام رضا(ع) یک دیالوگ علمی، الهیاتی و کلامی است و حتی به اصطلاح امروزین دفاعیه‌ای و جدلی است، یعنی پرسش و پاسخ انجام می‌شود. آنها از اسلام می‌پرسند و امامان پاسخ می‌دهند؛ و واکنش نسبت به برداشت‌های نامناسبی که نسبت به پیامبر(ص) وجود داشته است، در این مناظره‌ها پاسخ داده می‌شود و جلوتر که می‌آییم حلقه‌های مفقوده زیادی داریم که شاید بتوان در بحث‌های دیگری درباره آن سخن گفت. اما در تاریخ‌نگاری‌های جدیدی که راه افتاده است، تاریخ‌نگاری مؤسسه اناره(در کشور آلمان) بسیار مهم است؛ چرا که کل تاریخ‌نگاری‌هایی که کرده‌اند، انتقاد از اسلام است.

ایکنا ـ برای احیای اخلاق نبوی در جامعه امروز چه راهبرد یا پیشنهادی دارید؟

برای اینکه پیامبر(ص) و البته دین خوب معرفی شود یا آنگونه که هست معرفی شود، نباید غلو و افراط و تفریط در آن باشد. توجیه نباشد، اگر جنگی رخ داده و تاریخ‌نگاران درباره آن نوشته‌اند و پیامبر اکرم(ص) در آن حضور داشته و عده‌ای کشته شده‌اند، باید به صورت صحیح بیان شود، توجیهه و تحریف و ... نباشد؛ بنابراین پیامبر آنگونه که بوده است، معرفی شود. این پیامبر «رحمت للعالمین» است، بشیر و نذیر است، همانطور که می‌خواهد شما را انذار بدهد و از خطرات آگاه کند، بشارت هم می‌دهد. یعنی باید طوری باشد که شما را بین بیم و امید و خوف و رجا نگه دارد. نه شما را آنقدر بترساند که از اسلام فرار کنید و نه آنقدر امیدوار کند که فکر کنید، در‌های بهشت به روی شما باز است. بلکه فقط بر ایمان و عمل صالح تأکید دارد.

 

 

پیامبر(ص) وقتی کار بزرگ خود را در راستای رسالتش آغاز می‌کند، می‌گوید؛ «قولوا، لا اله الا الله، تُفلحوا». بگویید و بدانید جز خداوند هیچ قدرتی نیست و اوست که قدرت همه قدرت‌هاست و زندگی و مرگ شما در دستان اوست و نیکی و سعادت شما وابسته به این است که از کتاب، راه و دینش پیروی کنید.

اما چند راهبرد در این زمینه دارم؛ جهان اسلام اگر بخواهد پیامبر اکرم(ص) را به خوبی معرفی کند، باید چند نوع سیاست داشته باشد، به ویژه حتی حکومت‌ها و دولت‌ها هم آن را اعمال کنند و این فقط مربوط به افرادی، چون روحانیت، معلمان، دانشگاهیان و ... نیست. بلکه مربوط به کسانی است که مسلمان هستند و تعصب مسلمانی به معنای صحیح آن دارند و دوست دارند این دین را به خوبی پاس بدارند و معرفی کنند.  

یکی از سیاست‌ها، سیاست دینی است که دین‌ورزان باید درست و اخلاقی عمل کنند، در واقع نباید طالبانی، القاعده‌ای، داعشی و ... عمل کنند. جهان اسلام، باید یک سیاست دینی، اخلاقی و معنوی داشته باشد که روح پیامبر و قرآن در آن موج بزند و آموزه‌های قرآنی در آن متبلور شود و این آموزه‌ها بگیر و ببند و بکش نیست، بلکه یک زندگی معنوی، اخلاقی و انسان‌دوستانه است که مبتنی بر مدنیت، معنویت، اخلاقیت و عقلانیت است.  

این سیاست دینی را حکومت‌ها از جمله جمهوری اسلامی هم باید داشته باشد؛ چراکه یکی از عوامل خوب یا نامتناسب معرفی شدن پیامبر، حکومت‌ها هستند. مسلمانان جهان، عرب‌ها را نماینده مسلمانان می‌دانند؛ بنابراین پژواک رسانه‌ای در حال حاضر اسلام‌هراسی است. پس ما باید یک سیاست دینی داشته باشیم که باعث شود، اسلام بد معرفی نشود.

 

چهار سیاست پیشنهادی برای معرفی پیامبر(ص)

 

دومین مورد این است که باید سیاست فرهنگی مناسبی داشته باشیم، یعنی فرهنگ دینی را به زبان مدرن به خوبی معرفی کنیم، در جامعه و زوایای گوناگون زندگی، از جمله از حیث انسان‌دوستی، ایثار، نیکوکاری، رعایت حقوق بشر، حقوق شهروندی و حتی حقوق طبیعت و حقوق حیوانات و ... آن را به خوبی اجرا کنیم.

شاید جالب باشد، جایی می‌خواندم؛ مؤلف خوش‌ذوقی درباره حقوق محیط زیست از پیامبر(ص) نقل کرده بود که تاکنون نشنیده بودم و بسیار عجیب بود. منبع آن را خاطرم نیست، اما جمله‌ای به نقل از پیامبر(ص) نوشته بودند؛ درست و مدرن بود و تصور می‌کردید کسی که طرفدار محیط زیست است این حرف را گفته است. وی نقل کرده بود که پیامبر اسلام می‌فرمایند؛ «شکستن شاخه درختان در نزد من مانند شکستن بال فرشتگان خداوند است». این گفته بسیار عمیق است و تمام سازمان‌های محیط زیست باید آن را با آب طلا بنویسند. یعنی پیامبر این حدیث را در جایی مانند مکه و عربستان گفته است که برهوت بوده و درخت در آن نعمت بوده است. بیان این حدیث و ترویج آن یک نوع سیاست فرهنگی درست است.

راهبرد دیگر سیاست اخلاقی است، یعنی خط‌مشی دولت‌های اسلامی باید طوری باشد که رحمت پیامبر(ص) از آن تراوش کند، اکنون یک سر جنگ و نبرد و نزاع، کشور‌های اسلامی هستند. سودان، فلسطین، یمن، ترکیه، عراق و ... را ببینید، اکنون مسلمانان را مسلمانان می‌کشند. درست است که جنایت‌های جنگی اسرائیل علیه مردم مظلوم غزه و فلسطین سالیان سال است که ادامه دارد و توسط یهودیان کشته می‌شوند، اما مردم افغانستان توسط طالبان و مسلمان نما‌های وحشی، القاعده و داعش کشته می‌شوند. نمازگزاران شیعی مظلوم پاکستان را چه کسی می‌کشد؟

 

 

آخرین مورد این است که باید یک سیاست رسانه‌ای یا دیپلماسی دینی داشته باشیم، یعنی باید یک دیالوگ در میان مسلمانان، یک دیالوگ در خارج از جهان اسلام و با بودایی‌ها، هندویی، مسیحی‌ها و زرتشتی‌ها و ... وجود داشته باشد و این آموزه‌های رحمت‌آمیز، معنویت‌گونه و اخلاقی‌گونه اسلامی را بتوانیم با زبان مدرن انتقال دهیم و این زبان مدرن، زبان رسانه دینی مدرن اعم از کتاب، ادبیات، شعر، تئاتر، پرفورمنس، موسیقی، فیلم، سخنرانی و ... است، آن هم در فضای مجازی که بیشترین مخاطب را دارد.  

اگر سیاست دینی، فرهنگی، اخلاقی و رسانه‌ای در جهان اسلام اعم از من معلم تا کنشگران دین‌ورز، سازمان‌های دینی و دولت‌ها و ... اتخاذ شود، می‌توانیم پیامبر و دین اسلام را به خوبی معرفی کنیم و امیدواریم این امر تحقق یابد، می‌دانم که چالش‌هایی هم دارد و به این راحتی نیست.

گفت‌وگو از سمیه قربانی

انتهای پیام
captcha