کد خبر: 4238545
تاریخ انتشار : ۰۴ مهر ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۷
مدرسه‌اثرگذار/ ۳ 

نقش مدارس در تکوین هویت اجتماعی و شکل‌گیری منش شهروندی +‌ صوت

محمود مهرمحمدی با بیان اینکه در مدارس به دنبال انسان تربیت یافته هستیم،‌ گفت: اگر مدرسه بتواند دانش‌آموزی تربیت کند که شهروند باشد و خود و استعدادهای خود را شناخته باشد، مهم‌ترین ویژگی‌های خروجی مورد انتظار از یک نظام آموزشی اثربخش که تربیت شهروند است را به شکل مؤثر انجام داده است و هویت جمعی مشترک را در نسل جدید ایجاد کرده و شکل داده است.

محمود مهرمحمدی

سال ما دو آغاز و دو بهار دارد؛ آغاز نخست، نوروز است که برای همگان خجسته و پیروز است و آغاز دوم، مهری است که گرچه با خزان آغاز می‌شود اما بهار علم و دانش است و با جشن و سرور و مهرگان، سال تحصیلی جدید شروع می‌شود و دانش‌آموزان و دانشجویان می‌کوشند تا به قول ناصر خسرو، درختشان بار دانش بگیرد تا به زیر آورند چرخ نیلوفری را.

به بار نشستن درخت دانش، ملزوماتی نیاز دارد که توجه به آنها سبب‌ساز «ز گهواره تا گور دانش بجو» می‌شود و اگر به آن ملزومات بی‌توجهی شود؛ تا گور که هیچ، ۹ ماه سال تحصیلی هم طاقت‌فرسا خواهد بود. لازمه همه اینها «اثرگذاری» است؛ یعنی مدرسه باید اثرگذار باشد و به سمتی برود که علم نافع ایجاد کند و از علم بی‌نفع بپرهیزد.

ایکنا به مناسبت آغاز مهرماه و بازگشایی مدارس در چندین گفت‌وگو با کارشناسان و متخصصان حوزه تعلیم و تربیت به موضوع «مدرسه اثرگذار» پرداخته است تا از دیدگاه‌های مختلف، چیستی و چگونگی چنین مدرسه و نظام تعلیم و تربیتی بررسی شود. در گفت‌وگوی سوم به سراغ محمود مهرمحمدی، استاد بازنشسته علوم‌تربیتی دانشگاه تربیت مدرس و سرپرست پیشین دانشگاه فرهنگیان، مؤلف کتاب‌های «بازاندیشی فرایند یاددهی-یادگیری»، «نظرورزی برای اعتلای تربیت»، «تغییر و اجرای برنامه درسی» و «علوم تربیتی: ماهیت و قلمرو آن» و رفتیم و نظر او را در این رابطه جویا شدیم که در ادامه این گفت‌وگو را می‌خوانید.

ایکنا - مدرسه اثرگذار در زمینه‌های تربیتی دارای چه شاخصه‌هایی است؟

حدود ۱۰ مشخصه برای مدرسه اثرگذار وجود دارد که می‌توان مطرح کرد. این ویژگی‌ها جنبه سلبی دارند یعنی به ما می‌گویند که مدرسه را با چه چیزی نباید اشتباه بگیریم یا مدرسه اثرگذار چه چیزی نیست که مصداق «تعرف الاشیاء باضدادها» است.

ویژگی نخست این است که مدرسه‌ اثرگذار و به‌ طور کلی مدرسه، پادگان نیست؛ یعنی اینکه در مدرسه نباید انتظار نظم پادگانی داشته باشیم. سخت‌گیری‌های افراطی در مدرسه جایگاهی ندارد. نباید در مدرسه مونولوگ جایگزین دیالوگ شود و روا‌ل‌‌ها و الگوهای سفت‌ و سخت و غیرقابل انعطاف حاکم باشد. مدرسه، مهد و کانون مهر و شفقت است نه امر و فرمان‌بری. 

دومین ویژگی این است که مدرسه کارخانه نیست. کارخانه نسبت به تفاوت، بی‌تفاوت است و محصولات یکسان و یکنواخت می‌سازد نه محصولات متفاوت. در کارخانه ماده خام را می‌گیرند و طبق یک نقشه‌ از پیش‌ تعیین ‌شده محصول و مصنوع تولید می‌کند. اگر در مدرسه نگاه کارخانه‌ای وجود داشته باشند یعنی ما هم نسبت به تفاوت‌ها بی‌تفاوت هستیم. بنابراین مدرسه کارخانه نیست؛ یعنی نسبت به تفاوت‌ها حساس است و به دانش‌آموزان به عنوان ماده‌ خام نگاه نمی‌کند، کلیشه‌سازی نمی‌کند و دنبال خروجی‌ها و محصولات یکسان نیست. 

ویژگی سوم این است که مدرسه اثرگذار مکتبخانه نیست و نباید با آن اشتباه گرفته شود. مکتبخانه جایی است که تربیت را مساوی با دانستن یا داشتن معلومات بیشتر می‌داند در صورتی‌ که اتفاقاً در مدرسه اثرگذار ندانستن ملاک مهم‌تر و معتبرتری از دانستن است؛ یعنی وقتی دانش‌آموزی سؤال‌های خوبی مطرح کند و مجهولات خوبی در ذهن داشته باشد شاخص معتبرتری است تا دانش‌آموز خوب و بد را تميز دهیم. مثل مکتبخانه الزاماً با میزان معلومات فرد را نمی‌سنجیم بلکه میزان مجهولات، نوع آنها و کیفیت پرسش‌ها خیلی حائز اهمیت هستند.

کد

معلومات و محفوظات نباید فضای ذهنی دست‌اندرکاران مدرسه را آن‌چنان تسخیر کند که فکر کنند موفقیت آنها در گرو این است که بچه‌ها بیشتر بدانند و بر دانسته‌های آنها افزوده شود چراکه لذت ندانستن در مدرسه اثربخش از دانش‌آموز دریغ نمی‌شود در صورتی ‌که در مکتبخانه چنین چیزی مفهوم ندارد و فقط دانسته‌ها است که ارزش دارد و کسی که نمی‌داند چندان ارج و قربی ندارد و حتی ممکن است با تنبیه هم مواجه شود. مدرسه اثربخش لذت دانستن را به بچه‌ها می‌چشاند و به تعبیر یکی از نویسندگان «بچه‌ها باید در گودال ندانستن قرار بگیرند تا لذت بالا آمدن از این گودال را بچشند.»

مدرسه کارخانه نیست. کارخانه نسبت به تفاوت، بی‌تفاوت است و محصولات یکسان و یکنواخت می‌سازد نه محصولات متفاوت. در کارخانه ماده خام را می‌گیرند و طبق یک نقشه‌ از پیش‌ تعیین ‌شده محصول و مصنوع تولید می‌کند

نکته چهارم این است که مدرسه مطلوب، مسجد و صومعه نیست. تربیت در مسجد اهداف محدودی را دنبال می‌کند در حالی که در مدرسه و جریان تعلیم و تربیت که مدرسه نهاد آن است، اهداف چند جانبه و چند بُعدی را دنبال می‌کنیم. اگر نهاد مسجد می‌توانست متکفل تعلیم و تربیت شود دست‌کم در کشورهای مسلمان نباید نهاد مدرسه شکل می‌گرفت؛ همین که نهاد مدرسه در کشورهای اسلامی شکل گرفته است و در کشورهای غیر اسلامی هم نهاد مدرسه در کنار نهادهای دینی شکل ‌گرفته است نشان می‌دهد که این دو نهاد کارکرد‌های ویژه و متفاوت دارند و نباید کارکرد نهاد دینی یا مسجد و صومعه را از مدرسه انتظار داشته باشیم و بالعکس.

در مدرسه باید برای تحقق همه ابعاد تعلیم و تربیت تلاش کنیم؛ مثلاً نمی‌توان نمازخوان کردن دانش‌آموزان را مهم‌ترین هدف نهاد تعلیم و تربیت تلقی کرد زیرا اینگونه برداشت می‌شود که گوینده این سخن توجه نداشته است که مدرسه مسجد نیست؛ چون اولاً نمازخوان کردن همه اهداف چندین و چند بُعدی تعلیم و تربیت را پوشش نمی‌دهد حتی اگر صرفاً بخش دینی را در نظر بگیریم باز هم نمازخوان پرورش دادن دانش‌آموزان تمام اهداف تربیت دینی را پوشش نمی‌دهد. زیرا نشانه دینداری در تربیت دینی و اخلاقی، ایمان آوردن و شکل‌گیری روح ایمان در وجود فرد است و نمازخواندن ویژگی ایمان آورندگان است.


بیشتر بخوانید

اگر بحث نمازخوان کردن دانش‌آموزان را بخواهیم کارکرد اصلی مدرسه بدانیم نه تنها در حق تربیت همه‌جانبه بلکه حتی در حق تربیت دینی هم جفا کرده‌ایم؛ زیرا آن چیزی که باید در تربیت دینی رخ دهد نماز خواندن نیست چراکه نمازخواندن فرع بر ایمان است. می‌توان اینگونه بیان کرد که یکی از کارکردهای مدرسه دین‌باور کردن دانش‌آموزان است اما هرگز در جوامع دینی هم نمی‌توانیم مدرسه را با مسجد یکسان بدانیم و باز باید گفت که مدرسه، مسجد و صومعه نیست.

ویژگی پنجم این است که مدرسه، دانشگاه و آکادمیا هم نیست؛ یعنی مدرسه مکانی برای انتقال و یادگیری دانش تخصصی نیست بلکه مدرسه مکانی برای آموختن مهارت‌های پایه، تکوین هویت اجتماعی و کمک به شکل‌گیری منش شهروندی است. یکی از وظایف مدرسه تبدیل کردن دانش‌آموزان به شهروندی است که مسئولیت اجتماعی دارد و با مسائل اجتماعی مواجه فعال دارد و در توسعه جامعه مشارکت فعال دارد. پی‌ریزی چنین شخصیتی کار مدرسه است که همه دانش‌آموزان باید هویت مشترکی پیدا کنند که به آن هویت عام می‌گوییم و از طرفی مدرسه باید استعدادشناسی کند. 

بنابراین یک مدرسه اثربخش باید دو کار انجام دهد؛ اول پی‌ریزی منش شهروندی و دیگری استعدادسنجی و استعدادشناسی؛ اگر به هر دو این موضوعات توجه شود که بن‌مایه‌های یک مدرسه است آن وقت روشن می‌شود که مدرسه دانشگاه و آکادمیا نیست و نباید بر فراگیری دانش تخصصی تأکید کنیم به گونه‌ای که کارکردهای اصلی و چیزهایی که بن‌مایه مدرسه را می‌سازد تحت‌الشعاع قرار بگیرد و به حاشیه رانده شود.

ویژگی ششم مدرسه اثربخش این است که مدرسه آرامستان نیست بلکه تمام ویژگی‌ها و مظاهر زندگی در آن جریان دارد؛ یعنی دانش‌آموزان در مدرسه زندگی می‌کنند و مانند موجود زنده ویژگی‌ها و صفات مختلفی مانند هیاهو، یأس، عصیان، مهربانی، بخشش، افسردگی، رخوت، امیدواری و... دارند. باید با همه این ویژگی‌ها مدرسه را ببینیم و به رسمیت بشناسیم چراکه مدرسه آرامستان نیست و مکان زندگی و زیستن دانش‌آموزان است و انسان‌هایی که در مدرسه زیست می‌کنند حالاتی که برشمرده شد می‌تواند بر آنها مترتب شود. 

نمازخوان پرورش دادن دانش‌آموزان تمام اهداف تربیت دینی را پوشش نمی‌دهد. زیرا نشانه دینداری در تربیت دینی و اخلاقی، ایمان آوردن و شکل‌گیری روح ایمان در وجود فرد است و نمازخواندن ویژگی ایمان آورندگان است

ابتدا باید حالات بیان شده را به رسمیت بشناسیم و واکنش معقول و سنجیده در برابر خشم، ناامیدی، هیاهو، افسردگی دانش‌آموزان در مدرسه داشته باشیم. همه این ویژگی‌ها و عکس آن نیز می‌‌تواند برای دانش‌آموزان رخ دهد؛ زیرا اینها نشانه‌های حیات است و اگر مدرسه آنها را به رسمیت بشناسد معلوم می‌شود که ما فهم درستی از مدرسه داریم و مدرسه را آرامستان نمی‌دانیم.

ویژگی هفتم این است که مدرسه یک کالبد فیزیکی صرف یا یک ساختمان نیست. مدرسه اثربخش روح و شخصیت دارد؛ به یک معنا می‌توان گفت که سوژگی دارد یعنی همه مدارس را نمی‌توانیم به خاطر اینکه یک ساختمانی است که تابلوی مدرسه دارد، مدرسه اطلاق کنیم؛ این یعنی نگاه کالبدی و فیزیکی به مدرسه داشتن. 

مدرسه به دلیل روح، شخصیت و سوژگی‌ نهادی که دارد مدرسه است و این یعنی اینکه باید مدارس در عین اشتراکاتی که باید با هم داشته باشند، تمایزاتی هم باید داشته باشند و این تمایزات شخصیت مدرسه را شکل می‌دهد. مدرسه اثربخش و اثرگذار باید برای خود چشم‌انداز، اصول، باور و به تعبیری مانیفست داشته باشد؛ مثلاً یک مدرسه بگوید مانیفست ما توجه به خلاقیت دانش‌آموزان است یا مدرسه دیگری تمرکز بر بعد زیستی-بدنی یا پرورش تفکر انتقادی و... دارد.

وقتی اینگونه مقوله‌ها مطرح باشد می‌توانیم بگوییم مدارس در عین اینکه اشتراکاتی دارند، وجوه تمایز، شخصیت و سوژگی خود را دارند و در این صورت جذابیتی برای برخی از گروه‌های اجتماعی پیدا می‌کنند؛ بنابراین مدرسه را نباید صرفاً کالبد فیزیکی فرض کرد. 

ویژگی هشتم این است که مدرسه اثربخش ایدئولوژی‌زده نیست. ایدئولوژی در مقابل پداگوژی قرار می‌گیرد. مدرسه جایی است که در آن پداگوژی اتفاق می‌افتد. پداگوژی یعنی بسترسازی برای رشد ویژگی‌ها و به فعلیت درآمدن قابلیت‌های دانش‌آموزان. مدرسه باید به این موضوع اصالت داشته باشد که با رویش و رشد از درون همراهی کند؛ با این تعریف کار مدرسه تسهیلگری برای رویش و رشد می‌شود اما ایدئولوژی برعکس تلاش بر قالب‌‌گیری و قالب‌زدن به ذهن دارد و این موضوع با کار مدرسه منافات دارد و هم در بطن خود انفعال مخاطب را داراست.

پداگوژی یک فرایندی است که با فعال بودن مخاطب پیوسته است ولی برخورد ایدئولوژی با انفعال مخاطب همجوار است چون تلاش آن بر قالب‌زدن براساس تصورات از پیش تعیین شده است. وقتی مدرسه ایدئولوژی‌زده شود اصالت بر اطاعت و تبعیت می‌شود در صورتی که اگر پداگوژی حاکم باشد اصالت با مخالفت کردن‌ها، برنتابیدن‌‌ها و به چالش کشیدن‌هاست و ارزش تلقی می‌شوند و با آنها با متانت و صبوری برخورد می‌شود.

ویژگی نهم مدرسه اثربخش، علم زده نبودن است؛ یعنی دست‌اندرکاران مدرسه از علم و یافته‌های علمی ایدئولوژی نمی‌سازند و دانش نظری و یافته‌های علمی را وحی منزل تلقی نمی‌کنند بلکه آن را یک سکوی پرتاب برای انجام بهتر مسئولیت‌های حرفه‌ای می‌شناسند. نظریه‌ها نباید مربیان مدرسه را از عمل فکورانه بازدارد.

در مدرسه به عمل فکورانه نیاز داریم که آن با نظریه‌زدگی و علم‌زدگی منافات دارد؛ یعنی فرد از نظریه و علم استفاده می‌کند ولی تصمیم موقعیتی می‌گیرد و به این ترتیب نظریه‌ها و یافته‌های علمی کمک می‌کند تا مربیان تصمیمات صحیح‌تر و هوشمندانه‌تری بگیرند اما در نهایت عمل معلم بر مبنای خرد عملی و موقعیتی رخ می‌دهد نه براساس خرد علمی و نظری.

ویژگی آخر یعنی دهم این است که مدرسه یک نهاد صرفاً تاریخی نیست بلکه یک نهاد اجتماعی زنده است. مدرسه جایی است که باید در آن تربیت اتفاق بیافتد و تربیت ذاتاً یک امر عصری است یعنی معاصر است و باید با عصر و زمانه منطبق باشد. تربیت نمی‌تواند متناسب با اقتضائات عصر و زمان نباشد و به یک معنا نهاد تاریخی و پاسخگوی نیازهای یک دوره دیگر باشد.

یکی از وظایف مدرسه تبدیل کردن دانش‌آموزان به شهروندی است که مسئولیت اجتماعی دارد و با مسائل اجتماعی مواجه فعال دارد و در توسعه جامعه مشارکت فعال دارد

درست است که مدرسه یک نهاد تاریخی است اما در عین حال یک نهاد زنده اجتماعی هم است و باید مرتباً در مدرسه شاهد این باشیم که پاسخ به نیازهای زمانه و عصری را در دستور کار خود دارد؛ اگر بپذیریم که مدرسه یک نهاد تاریخی نیست بنابراین همیشه باید در مدرسه پویایی، تغییر، پوست‌اندازی وجود داشته باشد اگر در مدرسه پویایی و تغییر وجود نداشته باشد ارزش آن به عنوان یک نهاد اجتماعی زنده، کارآمد و دارای کارکردهای مفید اجتماعی زیر سؤال می‌رود.

استفاده از فناوری‌های جدید یکی از مهم‌ترین اتفاقاتی است که باید در این راستا رخ دهد که می‌توانیم آن را به عنوان مصداقی در جهت پویایی، تغییر و پوست‌اندازی در روش‌ها و ابزارها در نظر بگیریم.

ایکنا- با توجه به ویژگی‌های دهگانه‌ای که بیان کردید وضعیت کنونی مدارس ما چگونه است؟ 

این 10 ویژگی با این نگاه مطرح شد که در شرایط کنونی نیاز به توجه جدی به آنها داریم؛ یعنی فهم درست از ماهیت مدرسه، نیازمند توجه به همه این 10 ویژگی دارد و در بافت کنونی نظام تعلیم و تربیت باید بر این بافت دهگانه بسیار تمرکز  و تأکید داشته باشیم.

بنابراین باید گفت برای بهبود در همه عرصه‌ها و توجه به این شاخص‌‌ها جای کار بسیار زیادی وجود دارد. اگرچه مدارس با هم تفاوت می‌‌کنند؛ زیرا بعضی از مدارس ممکن است در برخی از شاخص‌ها نمره بهتری بگیرند ولی اگر بخواهیم در مجموع قضاوت کنیم فکر می‌کنم این ویژگی‌‌ها می‌تواند یک راهنمای عملی برای تدبیر کردن تغییرات لازم در شرایطی کنونی مدارس باشد.

ایکنا - به نظر شما اگر نظام تعلیم و تربیت به همه این ویژگی‌های دهگانه آراسته شود، در این صورت خروجی 12 سال تحصیل چه چیزی خواهد بود؟

براساس کاری که در مدارس انجام می‌شود به دنبال انسان تربیت یافته هستیم؛ در میان ویژگی پنجم، یعنی مدرسه دانشگاه مدرسه و آکادمیا نیست؛ بیان شد که در مدرسه دو نتیجه باید حاصل شود که فرد شهروند باشد و خود و استعدادهای خود را شناخته باشد؛ اگر مدرسه بتواند این دو کار را انجام دهد، مهم‌ترین ویژگی‌های خروجی مورد انتظار از یک نظام آموزشی اثربخش که تربیت شهروند است را به شکل مؤثر انجام داده است و هویت جمعی مشترک را در نسل جدید ایجاد کرده و شکل داده است.

همچنین در این صورت بر اختصاصات، استعدادها و علایق‌ آنها کار کرده است و توانسته زمینه رشد و شکوفایی آنها را فراهم کند به گونه‌ای که خروجی‌ نظام‌های آموزشی در پایان دوره آموزش عمومی به یک خودشناسی دقیقی نائل شده باشند. بنابراین اینها دو ویژگی اصلی‌ هستند که خروجی‌های یک نظام آموزشی موفق و یک مدرسه اثربخش و اثرگذار باید به آن توجه داشته باشد.

گفت‌وگو از سجاد محمدیان

انتهای پیام
captcha