در میان چهرههای تأثیرگذار تاریخ معاصر ایران، نام مرضیه وحید دستجردی با افتخاراتی کمنظیر گره خورده است. او نهتنها بهعنوان بانوی فعال در قوه قضائیه(مشاور رئیس قوه قضائیه)، قوه مقننه(نماینده دو دوره مجلس) و قوه مجریه به عنوان اولین وزیر زن در تاریخ جمهوری اسلامی ایران، بلکه بهعنوان پزشکی متعهد که زندگی خود را وقف بهبود وضعیت سلامت بانوان ایرانی کرده، جایگاه ویژهای دارد.
وحید دستجردی، در طول فعالیتهای حرفهای و مدیریتی خود، نشان داد که میتوان میان نقشهای خانوادگی، اجتماعی و مدیریتی تعادل برقرار کرد. او در عین حال که مادر است و خود با چالشها و لذتهای این نقش آشناست، به بسیاری از بانوان ایرانی کمک کرده است تا لذت مادر شدن را تجربه کنند. این تجربه بیواسطه، او را به صدای زنان و مادران در تصمیمگیریهای کلان حوزه سلامت کشور تبدیل کرد.
گفتوگوی ایکنا با مرضیه وحید دستجردی، به مناسبت روز مادر، فرصتی است تا به ابعاد گوناگون زندگی حرفهای و شخصی او بپردازیم؛ از دستاوردهای دوران وزارت گرفته تا دیدگاههایش درباره نقش زنان در جامعه، چالشهای پیش روی مادران، و آینده سلامت بانوان در ایران. او نمونهای الهامبخش از زنی است که در اوج مسئولیتهای کاری، نقش مادری خود را به زیباترین شکل ممکن ایفا کرده است.
وحید دستجردی، دبیر ستاد ملی جمعیت با همان لبخند همیشگی که بر چهره او نشسته است میزبان ما شد و به سؤالاتمان در زمینه هنر مادری، مدیریت زندگی و سلامت زنان و مادران در دنیای امروز پاسخ داد. در ادامه با هم این مصاحبه را میخوانیم و میبینیم:
ای کاش حساب کرده بودم تا دقیق به شما بگویم؛ اما من 32 سال سابقه کار در دوره تخصصی دارم و چهار سال هم دوره رزیدنتی زنان را گذراندهام؛ یعنی 36 سال فعالیت در این حوزه. اگر به طور متوسط آمار بیمارستانی را در نظر بگیریم که در سال چند خانم فرزند به دنیا آوردهاند میتوانم بگویم 15 تا 20 هزار نوزاد را به دنیا آوردهام.
در دوره کارورزی پزشکی، دانشجو به طور مستقل در بیمارستان دانشگاهی کار میکند. وقتی من این دوره را میگذراندم، به هر بخشی که میرفتم با خود میگفتم این بخش، بخش خوبی است و اگر بخواهم در این بخش تخصص بگیرم خوب و جالب است اما وقتی به بخش زنان و زایمان رفتم و اولین زایمان یک مادر را دیدم، احساس کردم که فقط آفریده شدهام که به این بخش بروم، برای همین وارد تخصص زنان و زایمان شدم و اکنون نیز پس از این همه سال، همان شور و شوق را برای به دنیا آمدن نوزادان دارم.
نوزاد هنگام تولد معصوم و پاک است و وقتی من آن نوزاد را در بغلم میگیرم و در آغوش مادرش میگذارم و مادر آن فرشته معصوم را میبوسد، دنیایی از خوبی و پاکی را لمس میکنم که خداوند عطا کرده است و فکر میکنم هیچ لحظهای زیباتر از تولد این نوزاد نیست و هیچ لحظهای شیرینتر از این نیست که مادر و پدر، نوزاد را در آغوش خودشان میگیرند و میبوسند و لذتی که میبرند وصف ناشدنی است.
همه خاطرات من شیرین بودند و نمیتوانم بگویم شیرینترین آن کدام بوده است. همین که برای یک خانواده فرزندی را به دنیا میآوریم، فرزندی که سالها چشم انتظار آن بودند و وقتی که به اتاق مادر و کودک میرویم میبینیم اتاق را طوری تزئین کردهاند که انگار اتاق عقد است خوشحال میشویم؛ همه اینها شیرین است که پدر و مادر، مادربزرگها و پدربزرگها، خالهها و عمهها و هر کسی که آنجا حضور دارد تشکر و دعا میکند؛ رشته ما رشته شادی است.
ولی تلخی هم بوده است؛ مثلاً موردی بود که نوزاد دچار ناهنجاری و مشکلی بود که همه را ناراحت کرد. به یاد دارم دختری به دنیا آمد که یک دست را از بازو نداشت و فرزند دوم خانواده بود. والدینش خیلی ناراحت شدند اما با هم صحبت کردیم. سالها بعد مادر همراه با همان فرزند به دیدن من آمد؛ شاد بود و این قضیه را پذیرفته بود، به بچه به خوبی رسیدگی کرده بودند و فرزند درسخوان و زیبایی داشتند. بالاخره تلخیها هم وجود دارد و تنها چیزی که باعث آسانی تلخیها میشود هنر مادر بودن است؛ مادری که سختیها را متحمل میشود، لبخند میزند و خوشحالی میکند و علیرغم همه محدودیتها و مشکلات و معلولیتها، فرزند را در دامان خود تربیت میکند.
پدران و مادران ایرانی همواره بهترینها را برای فرزند خودشان میخواهند و سعی میکنند هیچ کم و کسری برای فرزند خود نگذارند؛ اما این مسئله شاید به افراط کشیده شده است و والدین میخواهند به طور کامل همه چیز از نظر مادی در اختیار کودک قرار گیرد. در حالی که این مسئله چندان هم لزومی ندارد؛ زمانی هم که ما کودک بودیم بعضی مواقع که چیزی را از مادرمان میخواستیم به ما میگفت که امکان تهیه آن را ندارد یا خود من دو دختر دارم و خیلی مواقع از من چیزهایی میخواستند و من به آنها میگفتم وسعم نمیرسد که همه چیزهایی که میخواهید را برای شما فراهم کنم.
بنابراین لزومی ندارد فرزندپروری در بالاترین سطح مادی داشته باشیم. فرزندپروری باید در سطح متعادل و معتدل باشد و بیشتر سعی کنیم از نظر فکری، تربیتی و پرورشی با کودک کار کنیم. اگر بخواهیم چنین هدفی محقق شود اول پدر و مادر باید سعی کنند در رفتارها و روابطشان با همدیگر و با دیگران سلامت نفس را برای فرزندشان به نمایش بگذارند. اگر میخواهیم کودک راستگو باشد، سالم باشد و ... باید پدر و مادر چنین رفتاری را از خودشان بروز دهند تا برای فرزندشان به الگو تبدیل شود.
سلامت در خانواده، سلامت رفتاری، اخلاقی، روابط حسنه بین زن و مرد که ناشی از محبت و مؤدت و دوستی باشد نه درگیری و ناراحتی، در تربیت فرزند بسیار مفید است؛ به خصوص اینکه اگر پدربزرگها و مادربزرگها با نوههای خود در ارتباط بیشتری باشند، نقش بسزایی در پرورش فکری و اخلاقی فرزندان میتوانند ایفا کنند.
از قدیم به یاد داریم که به دیدار پدربزرگ و مادربزرگهایمان میرفتیم و بسیاری از آنچه آموختهایم از آنها بوده و داستانهایی که از ادبیات و تاریخ گذشتگان برای ما نقل میکردند و این خاطرات در ذهن ما حک شده است. اگر بتوانیم خانواده سنتی را تا حدودی حفظ کنیم و اینطور نباشد که بچهها محدود در فضای آپارتمانی باشند و فقط به مدرسه بروند و بازگردند و ارتباطی با اعضای فامیل نداشته باشند، تربیت مفید و مؤثری خواهد بود.
مشارکت مردان بسیار مهم است؛ اگر همسر در تربیت و نگهداری از فرزند با مادر مشارکت داشته باشد، فشار زیادی به بانوی خانه وارد نمیشود. خدا را شکر خوشبختانه من این همکاری را داشتم و شوهرم عاشق بچهها بود و خیلی به من کمک میکرد. فرزندانم را در دوره رزیدنتی به دنیا آوردم. در این دوره بین 10 تا 15 کشیک در ماه داشتم و خیلی سنگین بود.
اگر آقایان مشارکت نکنند بانوان نمیتوانند این بار سخت و سنگین را به دوش بکشند و اگر به تنهایی این بار را به دوش بکشند، فرسوده میشوند. بنابراین مشارکت مردان بسیار مهم است. تمام تلاشم این بود که بیشتر در کنار بچههای خودم باشم و خوشبختانه فرزندان من دختر بودند و شاید نگهداری از دخترها نسبت به نگهداری از پسرها که دوست دارند بیرون از خانه بازی کنند، آسانتر بود.
در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی تا حد امکان دخترانم را با خود همراه میکردم. مثلاً در دوران ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی وقتی به جلسات دعوت میشدم، فرزندانم را هم میبردم و یا در سایر جلسات کیف و کتابشان را با خودشان میآوردند و ما جلساتمان را برگزار میکردیم و دخترانم درس و مشقشان را مینوشتند.
بله؛ اینکه فرزندان با تجربههای مختلف مواجه شوند و درک کنند که مادرشان چقدر زحمت میکشد و ارزش فعالیت مادرشان در حوزههای مختلف را بدانند تأثیر تربیتی مهمی دارد؛ از سوی دیگر این همراهی ارتباط من با دخترانم را نزدیکتر و صمیمیتر میکرد.
تلاش میکردم وقتی به خانه میروم کیفیت ارتباطم با فرزندانم را بیشتر کنم؛ چون کمیت این ارتباط و ساعاتی که در کنار هم بودیم، کم بود. برخلاف یک خانم خانهدار که همیشه در کنار فرزندانش بود و هر وقت بچهها در میزنند، مادرشان در را به روی آنها باز میکند، من این توفیق را نداشتم اما سعی میکردم کیفیت حضورم را بالا ببرم و بالا بردن کیفیت هم اینطور بود که سعی میکردم ارتباطم نزدیکتر و تنگاتنگ باشد، حتی وقتی در آشپزخانه مشغول کار بودم با دخترانم درباره اتفاقات جاری گفتوگو میکردیم.
به نظر من همه روزها روز زن هستند. برای اینکه اگر زنان نباشند هیچ جامعهای هم وجود نخواهد داشت. همانطور که حضرت امام(ره) فرمودند، زنان نیمی از جامعه هستند که نیم دیگر را هم در دامان خود تربیت میکنند و نقش زن در جامعه بر هیچ کس پوشیده نیست. همگی ما شکل گرفته از زنان هستیم و در دامان زنان تربیت شدهایم و هر طور فکر کنیم، زنان در جامعه حضور پررنگ دارند.
زنان به شکلی خلق شدهاند که 9 ماه جنین از خون آنان تغذیه میکند، صدای مادر را میشنود، حرکات مادر را احساس میکند، حتی مادران میگویند که ما با فرزند داخل شکم خود حرف میزنیم برای اینکه بچه میشنود و واکنش نشان میدهد و علم هم این موضوعات را ثابت کرده است.
حدیثی از پیامبر(ص) نقل شده است که میفرمایند: «السَّعيدُ مَن سَعِدَ في بَطنِ اُمِّهِ، وَالشَّقِيُّ مَن شَقِيَ في بَطنِ اُمِّهِ» سعادت یک بچه از داخل رحم مادر شروع میشود؛ چون وقتی مادری از دوران جنینی به فرزند خود از نظر جسمی، روحی و معنوی رسیدگی کند، وقتی کودک به دنیا آمد زندگی او تحت تأثیر همان رسیدگی قرار خواهد گرفت.
بنابراین مسئله زن، بسیار مهم است و روز زن، از این بابت مهم است که تأثیر زنان بر انسانها از داخل رحم آنان تا زمانی که بچه به دنیا میآید و تربیت او آغاز میشود، است. وقتی از بچهها سؤال میشود که چه کسی بیشتر در زندگی شما نقش دارد میگویند مادرمان.
مادری کردن را هم برای بچههای خودم تجربه کردهام و هم مادری مادرم را تجربه کردهام. مادر است که به بچه رسیدگی میکند؛ وقتی کودک تب میکند یا هر مشکلی پیدا میکند مادر متوجه میشود و برای واکسن زدن و درمان پیش پزشک میبرد. گمان میکنیم این کارها عادی و روتین است اما اصلاً روتین نیست؛ مادر از وجود خود مایه میگذارد و این فعالیتها را انجام میدهد.
اصطلاحی است که میگویند نوزاد تا چند ماه، شب کار و روز خواب است؛ یعنی شبها بیدار است و گریه میکند و این مادر است که به نوزاد رسیدگی میکند و گاهی ممکن است پدر هم کمکی در نگهداری فرزند داشته باشد ولی بیشتر مادر است که مراقبت از فرزند را بر عهده دارد. در دوران مدرسه نیز مادر به درس و مشق بچهها رسیدگی و در جلسات انجمن اولیا و مربیان شرکت میکند. وقتی فرزند به سن جوانی میرسد و میخواهد ازدواج کند هم این مادر است که در همه مراسم و انتخابها و ... نقش دارد. مادر در همه موضوعات نقش دارد. مادر من در زندگی من نقش زیادی داشت. روز کنکور به مادرم گفتم، میترسم خراب کنم، ایشان به من گفتند «نگران نباش تو عالی میشی» همین جملهای که به من گفتند برای تقویت روحیه و اعتماد به نفس من کفایت میکرد.
زن علاوه بر اینکه یک پایه اساسی خانواده است، نیمی از جامعه نیز محسوب میشود. نقش زن در خانه و خانواده مهمتر از مرد است. در اجتماع هم زن در همه عرصهها حضور دارد و این یک نقش دوگانه است یعنی هم نقش درون خانه و خانواده را در حد اعلای خود ایفا میکند و هم یک نقش اجتماعی را ایفا میکند. مردان در اجتماع کار میکنند ولی نظر من این است که زنان خیلی تلاش میکنند در کارشان بدون عیب و نقص باشند. آن حدی که زنان سعی میکنند ایدهآل کار کنند در عموم مردان چندان این مسئله را شاهد نیستیم و زنان بسیار تلاش میکنند کارشان مرتب، منظم، مطابق موازین، استاندارد و ... باشد و این یک نقش زنانه است که اینطور رفتار میکنند؛ به همین دلیل به نظر من روز زن درحقیقت روز کسی است که میخواهیم از او تقدیر کنیم و بگوییم این فرد باید دیده شود. تا به حال شاید به این خوبی زنان را درک نمیکردیم ولی امروز به خاطر مسائل روز و مسائل جهانی زنان را بهتر درک میکنیم و دلمان میخواهد زن تکریم شود و مورد تقدیر و تشکر قرار گیرد.
خود مادران میتوانند این اعتماد به نفس را ایجاد کنند. اگر مادران به فرزند دختر خود همانند فرزند پسرشان ارج بگذارند و حتی دختران را بالاتر ببینند و فرزند دختر احساس کند که در خانه مورد احترام و تکریم است، در بیرون از خانه نیز حتماً این اعتماد به نفس را خواهد داشت. در درجه دوم هم جامعه در این مسئله نقش دارد؛ اگر جامعه مردسالار باشد این مسئله بر اعتماد به نفس دختران تأثیر میگذارد. پدرم به دختران خود بسیار احترام میگذاشت. همیشه فکر میکردم همه همینطور هستند و دختران خودشان را بیشتر مورد احترام قرار میدهند به طوری که برادران من اگر چیزی را از پدرم میخواستند میآمدند و به ما میگفتند که شما از بابا بخواهید چون حرف شما را بهتر گوش میکند؛ ولی وارد اجتماع که شدم دیدم جو اجتماع به شکل دیگری است. سنگ بنای اعتماد به نفس را ابتدا در خانواده و بعد در آموزش باید ایجاد کرد. اعتماد به نفس را باید در پیش دبستان و دبستان به بچهها تزریق کرد.
خانمهایی که میخواهند وارد عرصه مدیریتی شوند اولاً باید بدانند بیشتر از آقایان باید فعالیت کنند. حتی دو برابر، سه برابر آقایان باید کار کنند تا دیده شوند وگرنه اصلاً دیده نمیشوند و اگر دیده شوند هم باز معلوم نیست برای پستهای مدیریتی بکار گرفته شوند. بالاخره نظام ما، نظام مردسالاری بوده، البته طی چند دهه گذشته سعی بر اصلاح بوده است ولی چیزی که سالیان و قرنهای متمادی اینگونه بوده به راحتی قابل تغییر نیست.
خانمها باید زره بپوشند، کفش آهنی به پا و تلاش کنند. توصیه دیگر من به خانمها این است که هدفشان پست و مقام نباشد؛ آنچیزی که ما در جامعه مردها سراغ داریم این است که خیلی به دنبال پست و جایگاه و پوزیشنهای بالا هستند. خانمها به دلیل حالت عاطفی و روحیه لطیفی که دارند باید سعی کنند دیدگاهشان دیدگاه خدمت باشد و اگر میخواهند پست مدیریتی بگیرند، باید با دیدگاه خدمت بیشتر و در سطح بالاتری به جامعه باشد. اگر انگیزه و نیت، خدمتگذاری باشد، ارزش دارد وگرنه اینکه یک خانمی بیاید و خود را فرسوده کند و شبانهروز بدود تا به پستی برسد، آخرش که چه شود؟ و در این وسط شاید خانه و خانوادهاش را از دست بدهد چون ممکن است مجبور شود در حق خانوادهاش کم بگذارد. بنابراین بانوان باید سعی کنند نیت والا و انسانی داشته باشد و نیتشان خدمتگذاری بیشتر به مردم و جامعه باشد و اگر این کار را بکنند قطعاً مأجور درگاه الهی قرار میگیرند و خداوند در گامهایی که برمیدارند برکت قرار میدهد و همین برکت باعث میشود مدیریتها را خوب کسب کنند و بتوانند خوب اداره کنند.
وقتی که به وزارت بهداشت رفتم، اولین وزیر زن بودم و این تجربه قبل از آن اتفاق نیفتاده بود و از خدا میخواستم و دعا میکردم که به من کمک کند چون عدم موفقیت من فقط عدم موفقیت من نبود، بلکه عدم موفقیت همه خانمها بود و اگر موفق نمیشدم مطرح میشد که وزیر زن موفق نبوده پس به سمت زنان برای وزارت نروید و من نمیخواستم چنین اتفاقی برای بانوان بیفتد؛ هدفم این بود که نشان دهیم ما زنان میتوانیم نه اینکه خدایی نکرده زنان سرکوب و منکوب شوند.
همه وزرای مرد پیش مردم میروند اما وقتی من پیش مردم میرفتم اتفاق جالبی به طور خاص برای من به عنوان یک وزیر زن میافتاد و آن این بود که هرجا که میرفتم بدون استثنا خانمها دستهای من را میگرفتند، اگر خانمها روستایی بودند با دستهای پینه بسته خود، دستهای مرا میگرفتند و من اشک میریختم، چون صورتهای آفتاب سوخته آنها در مقابل چشمان من و دستهای پینه بسته آنها در دستهای من بود و حالت خاصی پیدا میکردم؛ آنها به من میگفتند، تو را دعا میکنیم تا موفق باشی. این موضوع به نظرم خیلی مهم است و خانمی که میخواهد کار مدیریتی انجام دهد باید قصد و نیت خود را خدمت دانسته و بداند که همه آدمهای خوب دعایش میکنند و با دعای مردم و تلاش خود میتواند موفق شود.
وقتی کودک بودم، هیچ الگویی نداشتم اما بزرگتر که شدم، با مطالعه و کسب تجریه خیلی به حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) ارادت و علاقه پیدا کردم و تا کنون نیز همینطور هستم. تقریباً در همه کارهای مهم به حضرت فاطمه(س) توسل پیدا میکنم و از ایشان میخواهم که کمکم کنند و نتیجه آن توسل را هم میبینم. در کارهای اجرایی سنگین که فشار همه جانبه بود و انسان احساس میکند 80 میلیون جمعیت نیاز به کمک دارند و از طرف دیگر گروهی هستند که تخریب میکنند، خیلی کار دشوار میشود. برخی مواقع که سرم را روی مهر میگذاشتم به یاد حضرت زینب(س) میافتادم و میگفتم ایشان چه سختیهایی را تحمل کردهاند و مثل کوه ایستادهاند؛ من هم باید همینطور باشم. به یاد حضرت زینب(س) که میافتادم، سختیها برایم آسان میشد و بلند که میشدم، انگار هم باری از دوشم برداشته شده و هم توسل به حضرت زهرا(س) پیدا میکردم و هم به یاد حضرت زینب(س) میافتادم و این دو بزرگوار کمکم میکردند و خدا هم عنایت میکرد و میتوانستیم کار را پیش ببریم.
مردم خیلی خوبی داریم؛ دختران و زنان خوبی داریم که از یک پیشینه قوی برخوردار هستند. وقتی که اجداد خودمان را در نظر میگیریم میبینیم انسانهای بزرگ و شریفی بودند و این بچهها همه ثمره آنها هستند. امروزه بانوان ما ارزش خودشان را درک کردهاند و میدانند که میتوانند در جامعه و خانه و خانواده خود موفق باشند؛ قدر توانایی و توانمندی خود را میدانند و آگاهند که از تواناییهای خودشان چه استفادههایی میتوانند داشته باشند.
پیش از انقلاب، زنان حالت عروسکی داشتند و بیشتر از آنان استفاده ابزاری میشد ولی اکنون زنان خودشان و قدر و تواناییهای خودشان را میشناسند و بنابراین وقتی ما این مسائل را در مورد زنان میبینیم به آینده آنها خیلی امید داریم، در جلسات مختلف هم که میروم و در مجامعی که خانمها هستند میبینیم چه قدر درک، فهم، شعور، دانش و فرهنگ بالا دارند و این خیلی با ارزش است. نسبت به آینده زنان خیلی امید دارم و فکر میکنم پدیدههای نوظهور و جدید در آینده نزدیک بین بانوان خواهیم داشت.
سه قوه داریم که یکی قوه قضائیه است؛ در دوره پنجم مجلس حضور قضات زن را تصویب کردیم. آن زمان به یاد دارم در سال اول 25 قاضی زن جذب شد ولی اکنون بیش از هزار قاضی زن در دادگاه خانواده، دادگاه صغار، دادگاههای سرپرستی و مواردی که بانوان بهتر میتوانند مؤثر و مفید باشند، حضور دارند. حتی اخیراً مقام معظم رهبری در مورد مرجع تقلید شدن بانوان نیز فرمودند خانمهایی که در درجه بالای فقاهت قرار بگیرند بهتر میتوانند در موارد مسائل بانوان نظر دهند و خانمها از آنها در این زمینه تقلید کنند.
زنان پلیس کاری بود که در مجلس تصویب کردیم و بسیار مفید و مؤثر بود که قاضی زن، پلیس زن، پزشک زن و ... داشته باشیم و زنان بتوانند خود را کفایت کنند.
رئیس جمهور اکنون رویکرد خوبی در قسمتهای مدیریت دستگاههای دولتی رئیس ایجاد کردند و از بانوان در ردههای بالای مدیریت مثل معاونت و مدیرکلی استفاده میشود. در خصوص ورود به مجلس شورای اسلامی نیز باید از زنان حمایت کرد. اگر تشکلها و احزاب، تعداد زیادی از خانمها را کاندید کنند، این بانوان میتوانند رأی بیاورند و تعداد بیشتری از بانوان را به عنوان نماینده داشته باشیم و سال به سال بر تعداد نمایندگان خانم افزوده شود. همین که دستگاههای دولتی به این فکر هستند که از خانمها در سطوح بالای مدیریتی استفاده کنند خیلی خوب است. خانمها هم اگر بخواهند در سطوح بالا کار کنند باید مراحل و درجات و پلهها را یکی پس از دیگری بپیمایند و اینطور نشود که مثل برخی از آقایان بخواهند یکدفعه سوار آسانسور شوند و بالا روند. وقتی که مراحل را به تدریج طی کرده و به امور مسلط باشند، اشراف کامل به همه موضوعات دارند و میتوانند کار را خوب اداره کنند.
خوشبختانه اکنون یک وزیر زن داریم و خیلی خوشبخت هستیم که در رشته تخصصی شهرسازی و مسکن فعال است و امیدواریم در سالها و دولتهای بعدی تعداد بیشتری وزیر زن داشته باشیم. حضور مدیر زن فضای جامعه و دولت را تلطیف میکند.
تعداد دختران دانشجویانی که وارد رشتههای مربوط به حوزه سلامت و گروه پزشکی میشوند زیاد است و اگر مانعی وجود نداشته باشد تعداد خانمها در رشتههای مختلف گروه پزشکی بیشتر از آقایان خواهد بود و خانمها نمره بیشتری کسب کرده و قبول میشوند؛ ضمن اینکه 50 درصد جامعه از بانوان هستند. وقتی خانمی دچار بیماری همچون مشکلات پستان میشود بیشتر تمایل دارد که نزد یک خانم درمان شود؛ بنابراین 50 درصد از گروههای مربوط به حوزه سلامت باید خانم باشند، چون خانمهای بیمار بیشتر میتوانند به خانمهای پزشک نزدیک باشند و مسائل خود را بدون احساس ناراحتی بیان کنند.
بانوان در حوزه مدیریت بخش سلامت طی سالهای اخیر پیشرفت خیلی خوبی داشتهاند و بیشتر به خانمها بها داده شده و در ادارات وزارت بهداشت پستهای مدیریت سطح بالا توسط خانمها اداره میشود. در دانشگاه، مدیران گروهها، رؤسا و ... خانمهای موفقی هستند و این خیلی کار خوب و مفیدی است و تجربه خوبی هم در وزارت بهداشت در این مورد داشتیم.
آنچه برای زنان در درجه اول اهمیت قرار دارد، سلامت عمومی آنهاست، بنابراین باید چکاپهای دورهای بگذاریم. بیماریهای غیرواگیر مثل فشارخون، دیابت، سرطانها و ... خانمها و آقایان را تهدید میکند اما با توجه به اینکه خانمها، محور خانواده هستند اگر خانمی بیمار شود، فرزندانش نیز به طور مستقیم تأثیر میپذیرند و رابطه مادر و فرزندی و مراقبت مادر از فرزندانش نیز صدمه خواهد دید. برخی چکاپهای دورهای مثل پاپ اسمیر، فشار خون، قند خون، تیروئید و ... باید سالی حداقل یکبار انجام شود که میتوانیم در سیستم شبکه و مراکز بهداشتی آنها را داشته باشیم.
برنامهای که در دوران وزارت من به عنوان پزشک خانواده و نظام اجرا راهاندازی شد متأسفانه بعد از بنده به فراموش سپرده شد و فقط چند استان کارشان را انجام دادند. این طرح برای این بود که بتوانیم بیماریابی و سلامت زنان را تأمین کنیم.
مقداری از مسائل مهم نیز مربوط به سرطانهای زنان است. سرطانی که در مورد زنان در ایران و دنیا شایع است سرطان پستان است. از هر هشت زن یکی به سرطان پستان مبتلا میشود و این آمار خیلی بالایی است و باید غربالگری سرطان پستان را برای خانمها داشته باشیم. برخی سرطانهای دیگر مثل سرطانهای دستگاه گوارش نیز نیاز به یکسری غربالگری دارد.
مورد دیگر بارداری است. خانمها تا سن خاصی ظرفیت تخمدانی برای باردار شدن دارند؛ چون با بیماران خودم ارتباط دارم میتوانم بگویم که «چه قدر زود دیر» میشود. یعنی یک خانمی یا ازدواج نمیکند و یا ازدواج را به تأخیر میاندازد و یا اگر ازدواج میکند بچهدار شدن را به تأخیر میاندازد و با توجه به اینکه طول عمر باروری یک زن، میزان مشخصی است فرصت مادر شدن را از دست میدهد.
بنابراین آموزشهایی که مربوط به سلامت است یعنی سواد سلامت را باید جدی بگیریم و سعی کنیم سواد سلامت خانمها را افزایش دهیم. یک خانم تا دکتری و فوق دکتری تحصیل میکند اما در مورد مسائل سلامتی خود شاید دانش و آگاهی لازم را نداشته باشد. یک خانم باید بداند که بهترین زمان برای باردار شدن او چه زمانی است، از چه زمانی باروری بانوان نزول میکند، تا چه زمانی میتواند باردار شود و بعد از آن نمیتواند باردار شود.
گاهی بانوان پیش من میآیند و مثلاً 43 سال سن دارند و میگویند نمیدانستم ممکن است توان باروری خود را از دست بدهم. بنابراین اگر سواد سلامت بانوان را افزایش دهیم که خودشان نسبت به این مسائل آگاه باشند میتواند به سلامت آنها و جامعه کمک کند.
آرزوی من سلامتی کامل، موفقیت و رشد و پیشرفت و رضایت از زندگی و ایجاد خوشحالی برای خودشان، خانوادههایشان و تمام کسانی که با آنها ارتباط دارند، است. گاهی اوقات خانمی پیش من میآید و میگوید شما فرزند مرا به دنیا آوردهاید و حالا او میخواهد بیاید و شما را ببیند؛ از این موضوع احساس خوشحالی و رضایت میکنم. این مطلب بسیار مهمی است؛ نه تنها من، بلکه تمام کسانی که وظیفه به دنیا آوردن نوزادان را برعهده دارند، احساس رضایت میکنند.
گفتوگو از زهرا ایرجی و محسن مسجدجامعی
انتهای پیام