به گزارش ایکنا به نقل از انتشارات 27 بعثت؛ کتاب «پارتیزان؛ سرگذشتنامه مستند سردار شهید علیاکبر حاجیپور» نوشته گلعلی بابایی بهتازگی به همت نشر ۲۷ بعثت منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب هفدهمین عنوان از مجموعه بیستوهفت در بیستوهفت است که این ناشر درباره فرماندهان لشکر ۲۷ محمدرسولالله (ص) چاپ میکند.
گلعلی بابایی نویسنده کتاب پیشرو که او را با کارنامههای عملیاتی لشکر ۲۷ و سرگذشتنامههایی که برای فرماندهان اینیگان سپاه نوشته میشناسند، در مقدمه کتاب پیشرو، ضمن معرفی شهید حاجیپور و خاطره اولینملاقات با او در پادگان دوکوهه، چرایی انتخاب عنوان «پارتیزان» را برای کتاب سرگذشتنامه این سردار شهید توضیح داده است.
بابایی میگوید بهخلاف تصور بسیاری از مردم که «پارتیزان» واژهای بیگانه و خارجی است، اینکلمه در واقع «پارتیزن» است و ریشه در دوران اشکانیانی دارد که با کراسوس سردار رومی میجنگیدند.
مولف کتاب پیشرو میگوید در فرهنگ واژگانی معتبر انگلیسی آمده پارتیزان به معنای فرد یا جمعی از شهروندان میهندوست یک کشور است که برای مقابله با نیروهای سازمانیافته ارتش اشغالگر، اقدام به جنگ مخفیانه میکنند. عجیب آنکه برخی مولفان فرهنگ واژگان انگلیسی در ایران طی دهههای اخیر، با تاثیر از اقدامات پارتیزانی شهروندان فرانسوی در جنگ جهانی دوم، مدعی شدهاند واژه پارتیزان، فرانسوی است.
بابایی میگوید شهید حاجیپور مصداق واقعی و اکمل واژه بااصالت ایرانی پارتیزان و رادمردی از تبار سورنا است؛ یکی از فرماندهان تیزهوش، شجاع و یکتاپرست ایرانی که در مصاف با دشمنان اینمرز و بوم به شهادت رسید.
به گزارش ایکنا؛ شهید علیاکبر حاجیپور پیش از انقلاب بهعنوان یکی از نیروهای گارد شاهنشاهی بود که به مردم پیوست و در سالهای جنگ بهعنوان فرمانده تیپ یکم عمار لشکر ۲۷ خدمت کرد.
این شهید بزرگوار متولد ۲۱ اسفند ۱۳۲۹ در شهرستان آذرشهر بود و در خلال اجرای عملیات والفجر ۴ در ۱۳ آبان ۱۳۶۲ بر اثر اصابت توپ مستقیم تانک دشمن در دامنههای کانیمانگا به شهادت رسید.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
اولیننفرات نزدیک به اینخاکریز، ما بودیم. آتش بیامان توپخانه سپاه یکم دشمن شروع شد بود. صبح بود. دیدم از دور، موتورسواری با وجود انفجارهایی شدید در کنارش، دارد به سمت ما میآید. بچهها با دوربین نگاه کردند و گفتند: برادر حاجیپور است. حدود صد یا دویستمتر مانده بود که به ما برسد، فرمان موتور را کمی کج کرد و به سمت دامنه کانیمانگا رفت. تا جایی که توان موتور اجازه میداد و راه هموار بود، با موتور بالا کشید. بعد از آن موتور را روی زمین خواباند و خودش هم کنار موتورش، روی زمین دراز کشید و دوربین را جلوی چشمانش گرفت و منطقه را دید زد. همینطور که دید میزد و همزمان با بیسیم هم صحبت میکرد، گاهی توی دفترچه کوچکی، چیزی را یادداشت میکرد. از جایی که ما بودیم، با چشم غیرمسلح، بهراحتی او را میشد دید. چند دقیقهای بیشتر از حضورش نگذشته بود، که به ناگاه انفجار شدیدی در همان محل که روی زمین دراز کشیده بود، رخ داد. فکر کنم شلیک مستقیم تانک بود. همگی مات و مبهوت به هم نگاه کردیم. ناباورانه به سمتاش دویدیم. از موتور سیکلتاش که جز مشتی پارهآهن، به جا نمانده بود، اما خودش در دم به شهادت رسیده بود. به سختی پیکر پارهپارهاش را از روی زمین جمع کردیم و داخل آمبولانس گذاشتیم.
کتاب «پارتیزان» با ۴۴۸ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۳۵۰ هزار تومان منتشر شده است.
انتهای پیام