
به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین
محمدصادق یوسفی مقدم؛ رئیس پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم، 29 دیماه در نشست علمی «
واکاوی و نقد دیدگاههای مخالفان مرجعیت علمی قرآن کریم» از مجموعه نشستهای اولین روز همایش ملی مرجعیت قرآن کریم با بیان اینکه برخی میگویند بحث از مرجعیت علمی قرآن کریم بحث جدیدی نیست و همان بحث اسلامیسازی علوم انسانی است، گفت: بحث در مورد مرجعیت علمی قرآن کریم صرفنظر از بحث اسلامیسازی علوم انسانی است گرچه میتواند به عنوان بحث زیرساختی برای این کار باشد؛ ما صرفنظر از همه منابع اسلامی قصد داریم مرجعیت خود قرآن را بررسی کنیم و اینکه آیا قرآن این ظرفیت را دارد که برای صحت و سنجش علوم مورد توجه قرار گیرد؟
وی با بیان اینکه اگر در بحث اسلامیسازی از ابتدا تمرکز بر قرآن کریم انجام میشد چه بسا راههایی را که نپیمودهاند پیموده میشد، افزود: به فرمایش علامه طباطبایی قرآن کریم معیار و منبع اصلی است و همه علوم اسلامی هم از قرآن منشا گرفته و ارتقاء یافتهاند بنابراین تفاوت بین این دو خیلی مهم است.
یوسفی مقدم با بیان اینکه در مورد قرآن کریم دو دیدگاه اولیه وجود دارد، گفت: اول اینکه آیا قرآن صرفا به مباحث اخلاقی و امور معنوی انسان میپردازد یا اینکه به امور معنوی هم توجه دارد؟ در قلمرو و انتظارات از قرآن و اینکه آیا قرآن میتواند منبع علوم باشد باز دیدگاههای متفاوتی وجود دارد که همان حداقلی، حداکثری و معتدل است؛ دیدگاه حداکثری را کسانی چون غزالی و طنطاوی و ... دارند و استدلال غزالی این است که قرآن بیانگر صفات بینهایت خداست لذا علوم هم به تبع این صفات بینهایت، بینهایت است و از اعدادی نزدیک به 70 هزار برای شمارش علوم موجود در قرآن استفاده میکند.
رئیس پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن با بیان اینکه این دیدگاه احساسی است زیرا در غرب، علوم تجربی بعد از رنسانس رشد کرد و این نوع واکنشها احساسی در برابر پیشرفتهای غرب بود، اظهار کرد: از دید علامه مصباح عمدتا این افراد آیات قرآن را برای نیل به مقصود توجیه میکردند و گرفتار تفسیر به رای هم شدند. به هر حال این دیدگاه منطق و روش خاصی برای اثبات این موضوع ندارد.
مراتب فهم قرآن
یوسفی مقدم با بیان اینکه برخی میگویند خلاف بلاغت است اگر بگوییم قرآن آمده تا همه مفاهیم خود را به مخاطب برساند، افزود: وقتی چنین استدلالی را بپذیریم یعنی قرآن در همان دوران خود برای همه مخاطبان قابل فهم نبود ولی ما معتقدیم اگر مفاهیم قرآن رو به رشد و تکامل باشد منافاتی با اصل بلاغت قرآن ندارد؛ آن مرتبهای را در عصر نزول برخی فهمیدند و مراتب بالاتر را مخاطبانی در اعصار دیگر میفهمند کما اینکه حضرت زینالعابدین(ع) در روایتی فرمودند سوره توحید برای این نازل شد که در آینده انسانهایی با فهم دقیقتر خواهند آمد که این سوره را بهتر درک میکنند بنابراین ما میتوانیم از قرآن متناسب با امروز بهره ببریم.
رئیس پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن تصریح کرد: برخی از معاصرین میگویند علوم انسانی با دین و قرآن تعارض ماهوی دارد؛ از جمله یکی از این افراد میگوید قرآن و کلا دین میتواند منبع ما باشد و نظریاتی به ما بدهد ولی جواب ما این است؛ همین قدر که شما این موضوع را بپذیرید گامی به جلو است یعنی شما قرآن را منبعی برای نظریهپردازی دینی پذیرفتهاید.
یوسفی مقدم با بیان اینکه موضوع در اسلامی سازی علوم انسانی، انسان است اما برخلاف نظر برخی افراد تعریف انسان در دین با تعریف انسان در غیر آن تفاوت دارد، گفت: انسان در تعریف سکولاریسم و اومانیسم، موجودی مادی است که فقط نیازهای مادی دارد و تک بعدی است ولی در نظر قرآن، انسان موجودی ملکوتی است و از سوی خدا آمده است و فطرت الهی و ماهیت به سوی اویی هم دارد، انسان متعهد به پذیرش میثاق الهی است لذا نمیتوان این دو نگاه را یکی دانست.
راه حل ملاصدرا
وی تاکید کرد: وقتی انسان متفاوت شد تعریف و ویژگیهای او هم متفاوت است پس علوم انسانی او هم متفاوت است؛ برخی میگویند علوم انسانی راهی و علوم دینی هم راه دیگری را میروند ولی حرف ما این است که این راه حل، راه رفع تعارض نیست بلکه راهی برای تعمیق تعارض بین دین و علوم انسانی است و فاصله قرآن و علوم را زیاد میکند و راه حل آن است که ما به بیانی چون بیان ملاصدرا برگردیم که گفت ما هر علومی داریم باید به قرآن ارجاع دهیم و اگر قرآن، آن را نپذیرفت نپذیریم و قرآن را معیار قرار دهیم.
رئیس پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن افزود: اگر توانستیم روش منطقی برای استخراج علوم از قرآن به دست آوریم آن روش برای ما حکم و داور است؛ در اینجا بحث حداقلی و حداکثری نیست بلکه روش مدنظر است یعنی قرآن گاهی در مسائل و مبانی و گاهی در روش و غایات دخالت دارد و قطعا در حوزه اهداف همه علوم به خصوص علوم دستوری جایگاه مهمی دارد.
انتهای پیام