کد خبر: 4264910
تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۰:۳۲

مهارت‌های کلامی و غیرکلامی برای ارتباط مؤثر با جوانان

یک روانشناس تربیتی ضمن اشاره به مهارت‌های کلامی و غیرکلامی برای ارتباط مؤثر والدین با جوانان از چهار کلید رفتاری آگاهی و شناخت، دعا، توکل و امیدواری نام برد.

معصومه خلیلیبه گزارش ایکنا؛ روز جوان در کشور‌های گوناگون براساس فرهنگ خاص آن کشور‌ها نامگذاری شده است و در کشورمان نیز، سالروز ولادت حضرت علی‌اکبر، فرزند امام حسین(ع) به عنوان روز جوان انتخاب شده است. این روز فرصت مناسبی است تا مسائل این قشر مورد بررسی و توجه قرار گیرد.

بی‌شک جوانان به مثابه آینده‌سازان جامعه، پرانرژی‌ترین و باارزش‌ترین دارایی و سرمایه هر کشور محسوب مى‌شوند. برای مصونیت‌بخشی جوانان از آسیب‌هاى فردى، اجتماعى و هدایت و راهنمایى آنها لازم است با آنها ارتباط و تعامل مؤثر و مفید برقرار کرد. بدون ارتباطات مؤثر اجتماعى، جوانان نمی‌توانند به رشد و شکوفایى مطلوب شخصیت دست یابند. اگر والدین، مدیران، مربیان و مبلغان با راهبردهاى مؤثر در برخورد با جوانان آشنایى کافى داشته باشند، قطعاً مى‌توانند مسائل جوانان را به نحو شایسته، مؤثر و کارآمد حل کنند.

یکی از پرسش‌های کلیدی در تعامل با جوانان این است که با چه شیوه‌ای و چگونه با این نسل روبه‌رو شویم. برای ارتباط بهتر با جوانان، باید ویژگی‌های روحی، روانی و شخصیتی آنها را بشناسیم. در واقع مهارت‌های ارتباطی، توانایی تبادل اطلاعات، ایده‌ها و افکار با دیگران است. این مهارت‌ها می‌تواند کلامی یا غیرکلامی باشد، بنابراین دستیابی به این مهارت برای ارتباط مؤثر حائز اهمیت است.

خبرگزاری ایکنا به همین مناسبت با معصومه خلیلی، روانشناس تربیتی به گفت‌و‌گو نشسته است تا شیوه برقراری ارتباط مؤثر با جوانان را مورد توجه قرار دهد. در ادامه مشروح این گفت‌و‌گو را می‌خوانید.

ایکنا ـ برای ارتباط و تعامل بهتر و مؤثرتر با جوانان چه باید کرد؟

در این زمینه چهار کلید رفتاری با جوانان تعریف می‌شود.

کلید اول: آگاهی و شناخت 

والدین، اولیا، مربیان مدارس یا هر کسی که با جوانان سر و کار دارد، ابتدا باید نسبت به احوالات، دگرگونی‌ها، گرایش‌ها و بینش‌های جوانان و نوجوانان در دوره سنی خودشان کاملاً آگاهی و علم داشته باشد. اگر نسبت به توانمندی‌ها، هنجارها، ناهنجاری‌ها و دگرگونی‌های این سن آگاهی و شناخت وجود نداشته باشد، به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید؛ بنابراین والدین و اولیایی که با جوانان و نوجوانان سر و کار دارند، باید حتماً در کلاس‌های آموزشی شرکت کنند و کتاب‌هایی که در این زمینه نگارش شده‌اند را مطالعه کنند تا بتوانند راهکار‌هایی برای برخورد و ارتباط با جوانان پیدا کنند؛ چراکه تا این علم و آگاهی نباشد، این امر تحقق پیدا نمی‌کند.

کلید دوم: دعا

بعد از اینکه به احوالات و پیچیدگی‌های این سن آگاه شدیم، باید بدانیم که پیچیدگی‌ها و دگرگونی‌های این سن به قدری زیاد است که روانشناسان به این دوران، دوران طوفان، طغیان، انقلاب و یا دوران سرکشی می‌گویند. در این دوران، فرزندان در تحول و دگرگونی‌های مداوم قرار می‌گیرند و  والدین مقتدر احساس می‌کنند که اقتدار خود را از دست داده‌اند و نمی‌دانند چه کار کنند. این احساس بی‌اقتداری به دلیل دگرگونی‌های فراوان این سن است. بنابراین، بعد از آگاهی از این دگرگونی‌ها، چه از طریق آموزش، مطالعه کتاب یا تجربه، برای اینکه والدین احساس بی‌اقتداری نکنند، دعا کلید دوم در این زمینه است. درواقع دعا سلاح مؤمن است و در تمام ادیان، به‌ویژه در دین اسلام، پیامبر عظیم‌الشأن و سایر معصومین(ع) به آن سفارش کرده‌اند. امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه، در فراز بیست و پنجم نیز، دعای والدین در حق فرزندان را بیان کرده‌اند که به ما آموزش می‌دهد، چگونه فرزندان خود را دریابیم. این دعا صرفاً دعا نیست، بلکه راه و روش درک فرزندان را به ما می‌آموزد. بنابراین، دعا کردن برای فرزندان به شکل‌های متفاوت، خواندن دعای صحیفه سجادیه، بیان خواسته‌ها در قنوت نماز و نذر کردن برای آنها، راه‌هایی است که می‌توان از آنها استفاده کرد.

کلید سوم: توکل

بعد از اینکه آگاه شدیم و دعا کردیم، دیگر نباید دنبال نتیجه‌ای که از عملکرد فرزندمان انتظار داریم، باشیم. باید نتیجه را به خداوند بسپاریم و توکل به معنای سپردن نتیجه کار به خداوند است. مثلاً آگاه شدم که اگر فرزندم در این کلاس شرکت کند، مفید است. در این مسیر تلاش کردم و دعا‌هایی که مکمل این تلاش بود را انجام دادم. حالا دوست دارم فرزندم از این کلاس با موفقیت بیرون بیاید. البته باید بدانیم که دوست داشتن با اجبار کردن متفاوت است.

کلید چهارم: امیدواری 

کلید چهارم این است که امید داشته باشید. امید به این معناست که باور داشته باشید با سه کلید قبلی (آگاهی، دعا و توکل)، کلید چهارم نیز محقق می‌شود. اگر باور داشته باشید که با این سه کلید، فرزند شما به آنچه می‌خواهید تبدیل می‌شود، این امیدواری، به نتیجه مطلوب منجر می‌شود. ممکن است در ظاهر رضایت شما حاصل نشود، اما در ریشه، رضای خداوند حاصل می‌شود.

ایکنا ـ همه آنچه بیان شد، مهارت‌های غیرکلامی بود، مهارت‌های کلامی که والدین باید در ارتباط با فرزندان جوان خود داشته باشند، چیست؟

برخورد محترمانه 

در ارتباط با فرزندان، مهارت‌های کلامی بسیار مهم است. والدین، مربیان و مشاوران باید با جوانان با نهایت احترام، آرامش و لطافت صحبت کنند. حتی اگر آنها در اوج پرخاشگری باشند، والدین باید با احترام و آرامش با آنها برخورد کنند و این امر اثربخش خواهد بود. حتی اگر در کوتاه‌مدت نتیجه‌ای مشاهده نکنید، در بلندمدت تأثیر آن را خواهید دید. در واقع نوع کلام با فرزندان باید مانند حساب بانکی باشد. شما در حساب بانکی مدام پول واریز می‌کنید و انتظار برداشت فوری ندارید. در رابطه با محبت کردن به فرزندان نیز همین‌طور است. شما باید محبت بی‌چشم‌داشت داشته باشید و نتیجه محبت را در آینده برداشت کنید. نتیجه محبت این است که فرزند شما فردی سالم، موفق و مفید برای جامعه باشد. بنابراین، حتی اگر فرزندان ناهنجاری‌ها و کج‌رفتاری‌هایی از خود نشان دهند، شما باید از محبت دست برندارید و بدون قضاوت و پیش‌داوری با آنها برخورد کنید.

استفاده از زیباترین الفاظ

دومین مهارت ارتباطی و کلامی که نیاز است والدین به آن توجه کنند؛ این است که با بهترین نام‌ها و الفاظ با فرزندشان صحبت کنند. در سنین نوجوانی و جوانی، فرزندان معمولاً تمایلی به برقراری ارتباط با والدین خود حتی در حد یک سلام و احوال‌پرسی ساده را نیز ندارند. آنها بیشتر گرایش به گروه همسالان دارند و ترجیح می‌دهند تمام تعاملاتشان، چه خوب یا بد، ارزشمند یا بی‌ارزش با این گروه باشد. این تمایل به فرار از والدین و گرایش به سمت همسالان، یکی از کلید‌های رفتاری است که در دوران نوجوانی و جوانی مطرح می‌شود. در این سن، آنها به سمت مخفی‌کاری و پنهان‌کاری تمایل پیدا می‌کنند.

در چنین شرایطی، مادر باید سعی کند با بهترین نام‌ها و الفاظ، فرزندش را خطاب کند که پیامبر اکرم(ص) به این مسئله تأکید کرده و آن را موجب محبت دانسته است؛ چراکه اگر اعضای خانواده یکدیگر را با احترام و محبت صدا بزنند، این کار به طور خودکار باعث ایجاد محبت و مودت بین آنها می‌شود. گفتار‌های محبت‌آمیز نه‌تنها از اختلافات پیشگیری می‌کند، بلکه باعث حل مشکلات و استحکام بنیان خانواده نیز می‌شود.

به والدین توصیه می‌کنیم که محبت خود را نه‌تنها در عمل، بلکه در گفتار نیز نشان دهند. محبت گفتاری بسیار مهم است. ممکن است فرزندتان بداند که شما او را دوست دارید، چون برایش هدیه می‌خرید، به او گل می‌دهید، لباس‌هایش را اتو می‌کنید یا غذای خوشمزه برایش می‌پزید. همه اینها بخش عملی محبت هستند؛ اما در بخش گفتاری، فرزندتان باید کلماتی مانند «عشقم»، «عزیزم»، «جانم»، «قهرمانم»، «دوستت دارم» و «عاشقتم» را از زبان شما بشنود. اگر این کلمات را نشنود، ممکن است خللی در قلبش ایجاد شود.

سپاسگزاری و قدرشناسی 

سپاسگزاری از فرزندان و اعضای خانواده نیز بسیار مهم است. والدین باید از کار‌های کوچک و بزرگ فرزندان خود قدردانی کنند. این قدردانی باعث ایجاد رابطه‌ای محکم و صمیمی در خانواده می‌شود. اگر فرزندتان به شما سلام کرد، باید با احترام و محبت پاسخ دهید تا او احساس ارزشمندی کند. اگر فرزندتان بدون سلام وارد خانه شد، شما به او سلام کنید تا علاوه بر رعایت ادب، متوجه شود که ورودش برای شما مهم است. این رفتار نوعی قدرشناسی و سپاسگزاری است.

سعی کنید قدرشناسی و سپاسگزاری‌تان از اعضای خانواده به صورت گفتاری باشد. این قدردانی نباید فقط به دادن هدیه محدود شود، بلکه باید با کلمات محبت‌آمیز همراه باشد. مثلاً به او بگویید: «عزیزم، چقدر تمرکز و دقتت بالا بود! در زمان کمی این کار را انجام دادی!» این جملات تأثیر عمیقی بر قلب فرزندتان می‌گذارد و او را به سمت رفتار‌های مثبت سوق می‌دهد.

در آیه ۱۴ سوره لقمان، خداوند می‌فرماید: «وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ...» که به انسان توصیه می‌کند از خدا و والدینش سپاسگزاری کند. خداوند شکرگزاری از خود و از والدین را در کنار هم قرار داده و این نشان‌دهنده اهمیت قدردانی از والدین است. این موضوع حتی به دیگر اعضای خانواده نیز سرایت می‌کند. بنابراین کار‌های کوچک و بزرگ فرزندانتان را ببینید و از آنها قدردانی کنید. 

ایکنا ـ والدین در مواجهه با اختلاف نظرها و تعارضات با جوانان باید چه رویکردی داشته باشند؟

اینکه فرزندان در سنین جوانی از والدین فاصله می‌گیرند، به دلیل تمایل طبیعی‌شان به گروه همسالان است. این ویژگی ذاتی آنهاست که در این سن بیشتر به سمت دوستانشان گرایش پیدا می‌کنند تا والدین. در چنین شرایطی، والدین باید نقش سایه را برای فرزندانشان ایفا کنند. کاملاً با روانشناسانی که معتقدند باید فرزندان را صد درصد کنترل کرد یا به طور کامل رها کرد، مخالفم. نه باید آنها را کاملاً رها کرد تا خودشان به تنهایی از پس همه مسائل برآیند و نه باید آنها را به طور کامل کنترل کرد. بلکه باید ترکیبی از رها کردن و نظارت وجود داشته باشد.

جوانان در این دوره تمایل دارند، از والدین فاصله بگیرند و به گروه دوستانشان وابسته شوند. این احساس وابستگی به دوستان و فاصله گرفتن از والدین، بخشی از فرآیند رشد آنهاست. والدین باید مانند سایه یا چتر باشند؛ یعنی از دور مراقب فرزندانشان باشند و آنها را از حوادث و خطرات احتمالی حفظ کنند، بدون اینکه مستقیم و بیش از حد در زندگی‌شان دخالت کنند. این چتر باید هم در خانه و هم در اجتماع وجود داشته باشد.

برای مثال، اگر بچه‌ها می‌خواهند با دوستانشان جشن تولد بگیرند یا به بیرون بروند، والدین می‌توانند با ایجاد فضایی امن موافقت کنند. مثلاً والدین و دوستان فرزندشان با هم به بیرون بروند، اما در مکان‌های تفریحی یا خرید جدا از هم باشند. با این رفتارها، هم جوانان احساس استقلال می‌کنند و هم والدین از دور مراقب آنها هستند.

نکته مهم این است که وقتی فرزندان وارد منزل می‌شوند، والدین نباید به شکل بازپرس با آنها برخورد کنند. رفتار دوستانه باعث می‌شود، فاصله بین والدین و فرزندان کمتر شود و او احساس نکند که کاملاً از شما جداست. 

یک نکته دیگر این است که باید به علایق و خواسته‌های فرزندان جوان خود توجه کنید. ببینید در این سن به چه چیز‌هایی علاقه دارند و دوست دارند کجا باشند. مثلاً اگر دوست دارند به سینما بروند، حتی اگر سینما رفتن برای شما خسته‌کننده است، با آنها همراه شوید. یا اگر دوست دارند پارک بروند، با آنها به پارک بروید. فاصله گرفتن فرزند از شما به مراتب آسیب‌زننده‌تر از دیدن یک فیلم با معضلات اخلاقی است. اگر با آنها همراه شوید، حداقل می‌دانید چه چیزی می‌بینند و می‌توانید درباره آن گفت‌و‌گو کنید. اما اگر آنها را کاملاً رها کنید، قطعاً آن فیلم را خواهند دید، بدون اینکه نظر یا تأیید شما را بشنوند.

گفت‌وگو از سمیه قربانی

انتهای پیام
captcha