به گزارش خبرنگار ایکنا، پنل «تکثر، برابری، همافزایی» چهارشنبه یکم اسفندماه در چهارمین دوره همایش سالانه سلامت روان و رسانه با موضوع «آرزومندی، نابرابری و سلامت روان» و با دبیری مقصود فراستخواه برگزار شد. در این پنل هادی خانیکی، درباره «تسلای اجتماعی، رسانه و ارتباطات»، سمیه توحیدلو درباره «ثبات اقتصادی و سلامت روان» و حسن رفیعی درباره «نابرابری و سلامت روانی ـ اجتماعی» به سخنرانی پرداختند.
فراستخواه، استادتمام مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی در این پنل گفت: سلامت روان در ذهن ما به انسجام و تعادل نیاز دارد. برای مثال، فرد باید باوری خاص به حقیقت جهان داشته باشد، بتواند بین سخن درست و نادرست تمایز قائل شود و روشهای پایدار و بایستهای برای زندگی پیدا کند. در گذشته، در دوره پیشامدرن، این تعادل از طریق مراجع اقتدار سنتی تأمین میشد. آنها میگفتند حقیقت چیست؟ خوبی چیست و بدی کدام است. حتی ابنعربی معتقد بود که خدا در قیامت تجلی میکند، برخلاف عقایدی که مراجع سنتی به مردم میآموختند تا آنها را به خضوع وادارند.
وی افزود: در عصر شکار و جامعه کشاورزی، این وضعیت به شکل خاصی بود، اما با ورود به جامعه صنعتی و سپس جامعه اطلاعاتی، این ساختارها به هم ریخت. پیتر برگر، جامعهشناس، معتقد است؛ در جهان مدرن، دیگر صاحبان مقدس وجود ندارند که به زندگی ما معنا ببخشند. او از مفهوم «ذهن بیخانمان» نیز سخن به میان آورد، یعنی وضعیتی که در آن دیگر نمیتوانیم به امر الهی یا مبلغان قدیمی تکیه کنیم. در گذشته، ذهن ما آرامتر بود و سلامت روان راحتتر به دست میآمد، اما امروزه با لبخند هستی مواجه نیستیم، بلکه گاهی حتی با نیشخند هستی روبهرو میشویم و از آن زهر میگیریم.
فراستخواه ادامه داد: جهان امروز نه تنها عادلانه نیست، بلکه بسیار آشوبناک است. راهبردهای زندگی بسیار متنوع شده و کتابهای زیادی در این زمینه نوشته شدهاند. یکی از این کتابها، «پوست حقیقت» است که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد. در این کتاب، نویسنده بیان میکند که دیگر حقیقت غایی گم شده است و در بهترین حالت، ما با روایتهای متکثری از حقیقت روبهرو هستیم. ما باید انتخاب کنیم که به کدام روایت توجه کنیم، آن را دنبال کنیم یا حتی خودمان روایت جدیدی تولید کنیم.
وی تصریح کرد: برونو لاتور، جامعهشناس معتقد است که حقیقت و واقعیت، از نظر تکنولوژیکی، ریشه در همبستگی و خویشاوندی دارند. به عبارت دیگر، حقیقت و فرشته(به معنای استعارهای) یکی هستند. حقیقت، استعارهای است که هرگاه از ریشه فعل «سرنوشت» میآید، حقیقت چیزی است که به آن وابستهایم، اما کنترل کامل بر آن نداریم. این دنیای چندمعنایی، دنیایی است که در آن میبینیم یک انگلیسی به داعش میپیوندد و با اشک از مذهب سخن میگوید، در حالی که دیگری در همان دنیا، خداپرستی سختگیرانه و شریعتمحور را تبلیغ میکند. این دنیای چندمعنایی، الگوی سلامت روان را پیچیدهتر میکند.
این پژوهشگر اجتماعی گفت: در دنیای امروز، سلامت روان مسئلهای است که به قول مارکس، هر آنچه سخت و استوار باشد، به هوا میرود. ما در دنیایی زندگی میکنیم که اضطراب بخشی از آن است، به ویژه در کلانشهرها که حیات ذهن در وضعیت راحتی قرار ندارد. به تعبیر بودریار، همه چیز در این سیاره شکارچیگونه است و سلامت روان مدام در وضعیتی شکننده قرار دارد، مانند آینهای شکسته که هر تکه از آن در دست هر یک از ما است. در این جهان، پیشبینیها و گفتمانها مدام در رسانهها و فضاهای عمومی ظهور میکنند و ما را درگیر میکنند.
وی با تأکید بر اینکه به دموکراسی عمیق و نه فقط دموکراسی سیاسی، بلکه دموکراسی اجتماعی، فرهنگی و گفتوگویی نیاز داریم، ادامه داد: دموکراسی عمیق میتواند از سلامت روان در دنیای امروز پشتیبانی کند. در چنین دموکراسی، گفتوگو جایگزین مرجعیت میشود. در کشور ما، دولت به عنوان مرجع حقیقت عمل میکند، اما تصور کنید افرادی که نمیتوانند مسائل خانوادگی خود را حل کنند، چگونه میتوانند برای ۹۱ میلیون نفر تصمیم بگیرند؟ وقتی وارد دموکراسی معرفت میشویم، یعنی هیچ انحصاری در معرفت وجود ندارد و هرکس باید از لذت گفتوگو و مشارکت در مدارهای لذت سقراطی بهرهمند شود. این لذت از دیدار دیگری و شنیدن نظرات متفاوت، بخشی از سلامت روان در دنیای چندصدایی است.
فراستخواه ادامه داد: نتیجه تحقیقات نشان میدهد که وقتی من با دیگری خود را تکمیل میکنم، وقتی مردمان در رسانهها، حوزه عمومی، صندوقهای انتخابات و فضاهای محلی اجتماعی مشارکت میکنند، بخشی از حقیقت را در چهره دیگری میبینند. این وضعیتی است که به شفقت و دوستی دعوت میکند. زندگی پادشاهی نیست، بلکه پرتاب شدن به جهانی است که در آن باید با دیگران، حتی اگر متفاوت با ما باشند، زندگی کنیم. اینجا مسئله رواداری نیست، بلکه پذیرش دیگری است، حتی اگر متفاوت با من فکر یا زندگی کند.
این پژوهشگر اجتماعی با طرح این سؤال که در دنیای جدید، چگونه باید با اضطراب روبهرو شویم و سلامت روان را دنبال کنیم، گفت: لذت گفتوگو و مشارکت، کلید این مسئله است. در دنیایی که آزادی و امنیت احساس میشود، مشارکت میکنیم و احساس میکنیم بخشی از جامعه هستیم. این احساس عزت نفس، بخشی از سلامت روان در دنیای چندصدایی است. مطالعات نشان میدهند، وقتی دموکراسی تقویت میشود، آسایش ذهنی نیز افزایش مییابد. در چنین دنیایی، به همبستگی ارگانیک و پویا نیاز داریم، همبستگی که در آن اختلافات وجود دارد، اما با مهارت زندگی و بلوغ، میتوانیم به توافق برسیم و اختلافات را ادامه دهیم. این وضعیت به ما کمک میکند تا در دنیای جدید، با آسایش ذهنی زندگی کنیم.
انتهای پیام