آموزش مباحث اعتقادی به کودکان از جمله مهمترین وظایف والدین و مربیان است؛ چراکه این آموزشها پایههای فکری و معنوی کودک را شکل میدهند. در این فرآیند، باید به سن، درک و ظرفیت ذهنی کودک توجه شود. استفاده از روشهای ساده، جذاب و متناسب با دنیای کودکان، مانند داستانهای آموزنده، بازیهای تعاملی و تصاویر جذاب، میتواند مفاهیم اعتقادی را به شکلی مؤثر و ماندگار به آنها منتقل کند. همچنین، ایجاد فضایی امن و صمیمی برای پرسش و پاسخ، به کودک کمک میکند تا با علاقه و کنجکاوی بیشتری به یادگیری بپردازد.
در آموزش مباحث اعتقادی به کودکان، رعایت بایدها و نبایدها از اهمیت ویژهای برخوردار است. هدف اصلی این آموزشها، پرورش نسلی با ایمان، آگاه و مسئولیتپذیر است که بتواند با درک عمیق و قلبی از اعتقادات خود، در زندگی فردی و اجتماعی موفق عمل کند.
در این راستا ایکنا بنابر رسالت رسانهای خویش همزمان با ماه مبارک رمضان با انتشار مجموعه درسگفتارهای «آموزش مباحث اعتقادی به کودکان» با حضور سیده معصومه طباطبایی، استاد حوزه و دانشگاه، کارشناس ارشد روانشناسی و دکتری فلسفه و کلام و سطح ۳ تفسیر علوم قرآنی به تشریح شیوه آموزش و آشنایی کودکان با مباحث اعتقادی و دینی پرداخته است.
در ادامه قسمت هفتم از مجموعه درسگفتارهای آموزش مباحث اعتقادی به کودکان» با موضوع «معاد» را میبینید و میخوانید.
در ادامه سلسله مباحث آموزش مباحث اعتقادی به کودکان، در این بخش میخواهیم درباره آموزش مفهوم معاد به کودکان نکاتی را با هم مرور کنیم. مفهوم معاد با موضوعاتی مانند مرگ، قیامت و برزخ گره خورده است، برای کودکان ممکن است تلخ و دشوار باشد، چراکه حتی برای بزرگسالان نیز پذیرش آنها گاهی ممکن است، سخت و رنجآور باشد. مرگ، واقعیتی است که همه انسانها در طول زندگی خود با آن مواجه میشوند، چه در قالب از دست دادن پدربزرگها، مادربزرگها، دوستان، آشنایان یا حتی خدایی نکرده، پدر و مادر. این تجربهها بخشی از زندگی هستند و قرآن کریم نیز به این موضوع اشاره کرده است: «کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ؛ هر نفسی طعم مرگ را میچشد».
نکته اساسی این است که مفهوم مرگ، مانند مفهوم تولد، مورد پذیرش همه ادیان، فرقهها، علوم و نحلههاست. هیچ گروه علمی یا دینی وجود ندارد که مرگ را انکار کند و نپذیرد. بنابراین، ارائه این مفهوم به کودکان نیازمند ظرافت و صبر بیشتری است.
در بحث مرگ که واژه تلخی است، زمانی که کودکان با مرگ عزیزان، مانند پدربزرگ یا مادربزرگ، مواجه میشوند، ممکن است شاهد ناراحتی و آشفتگی والدین خود باشند. در چنین شرایطی، کنترل این وضعیت برای کودکان بسیار دشوار است. مسئولیت والدین در این موقعیتها بسیار سنگین است، زیرا ممکن است به دلیل سوگواری، توجه کافی به کودکان خود نداشته باشند و این باعث شود کودکان احساس غفلت کنند.
برای تبیین مفهوم مرگ به کودکان، میتوانیم از مثالهای ساده و ملموس استفاده کنیم. مثلاً از پژمرده شدن گلهای خانه یا مرگ حیوانات خانگی مانند پرندهها صحبت کنیم. به کودکان بگوییم که همه موجودات، از گیاهان و حیوانات تا انسانها، روزی به دنیا میآیند و روزی نیز از دنیا میروند. اما مهم است که به آنها یادآوری کنیم این پایان زندگی نیست، بلکه ما در دنیایی بزرگتر و بهتر دوباره یکدیگر را خواهیم دید و در کنار هم خواهیم بود. اینجاست که مفهوم معاد را میتوانیم براساس درک کودکان مطرح کنیم.
یک نکته مهم در معرفی مرگ به کودکان، به ویژه در مورد مرگ نزدیکان، این است که به آنها نگوییم: «پدربزرگ یا مادربزرگ به سفر رفتهاند.» این جمله ممکن است باعث ایجاد ترس از سفر در کودکان شود. همچنین، نباید به آنها قول بازگشت فرد فوتشده را بدهیم، زیرا این کار اعتماد آنها را به قولهای ما از بین میبرد. گاهی اوقات، برای فرار از شرایط بحرانی، مفاهیمی را به کودکان منتقل میکنیم که آنها را وارد بحرانهای جدیدی میکند و درک سوگواری را برایشان سختتر میکند. حتی برخی بزرگسالان در پذیرش سوگ دچار مشکل میشوند و نیاز به درمانهای طولانیمدت دارند. بنابراین، باید مراقب باشیم که کودکان ما دچار چنین مشکلاتی نشوند.
مرگ را باید به عنوان بخشی از زندگی به کودکان معرفی کنیم. همانطور که در آموزههای دینی، مرگ در کنار زندگی مطرح شده است، روانشناسانی مانند اروین یالوم نیز تأکید میکنند که مرگ مانند خیره شدن به خورشید است. همانطور که خیره شدن به خورشید میتواند به چشمها آسیب برساند، توجه بیش از حد به مرگ نیز میتواند مانع از درک معنای زندگی شود. بنابراین، باید به کودکان بیاموزیم که مرگ بخشی از زندگی است و با پذیرش آن، میتوانیم به زندگی خود معنا ببخشیم و از لحظاتمان بهتر استفاده کنیم.
انتهای پیام