به گزارش ایکنا، حسینیه امام خمینی (ره) شامگاه یکشنبه دوازدهم اسفندماه و در طلیعه ماه مبارک رمضان میزبان محفلی که هر ساله و طی این ۴۰ و چند سال همواره برگزار شده است، بود. در اولین روز از ماه مبارک رمضان، شکوه قرآنی این حسینیه از در و دیوارش میتراود. جمعیت از ساعاتی قبل از شروع محفل در این خانه نور گرد آمدهاند، قاریان، حافظان، مرتلان، اساتید و پیشکسوتان قرآن کریم، دلهایشان را به نور آیات الهی سپردهاند و چشمهایشان را به پردههای حسینیه دوختهاند، همان پردههایی که لحظاتی بعد، ولی امر مسلمین از آن پا به این مجلس گذاشت.
انتظار، تنها کلمهای نیست که این ساعتهای ناب را توصیف کند. اینجا انتظار، معنای دیگری دارد؛ انتظاری که در هیاهوی بیقراری حل نمیشود، بلکه در آوای قرآن و الحان روحبخش گم میشود. چنان که وقتی جمعیت، همخوانی اسماء الحسنی را آغاز میکنند، فضا سرشار از ذکر خدا میشود و حسینیه به لرزه میافتد از نوای هزاران دل که یا رحمان، یا رحیم، یا غفور، یا ودود را در هوای معنویت جاری میکنند. این لحظات و این همخوانیهای قبل از حضور رهبر انقلاب در حسینیه، حالا دیگر تبدیل به آیین و مناسکی شده که دل بسیاری از حاضران را برده است.
ساعت ۱۳، دربهای حسینیه به روی میهمانان روزهدار گشوده میشود. از مسیرهای پیچدرپیچ که عبور میکنی تا وارد میعادگاه شوی، عطر قرآن را میتوانی در هوای حسینیه حس کنی؛ آنان که زودتر آمدهاند، بهترین جایگاه را یافتهاند؛ جایی که دیدگانشان، مستقیم با نگاه رهبرشان تلاقی کند. گویی بر سر سفرهای نشستهاند که جز چشم در چشم شدن با ولی امرشان، هیچ لقمهای سیرابشان نمیکند ...
هر لحظه که میگذرد، حسینیه لبریزتر میشود. دیگر جایی برای نشستن نیست، هیچکس خسته نیست. اینجا خستگی معنا ندارد، زیرا قلبها در دستهای قرآن است و روحها در انتظار لحظهای که رهبرشان در این آسمان قرآنی طلوع کند. اینجا، لحظات را نه با عقربههای ساعت، که با نبض تپنده شوق میسنجند ...
ناگهان، لحظه موعود فرا میرسد و قامت ولی امر مسلمین نمایان میشود، حسینیه یکپارچه قیام میکند. دلها بیاختیار میتپد، اشکها بیاجازه میجوشد و برخی هم زیر لب نجوا میکنند: السلام علیک یا سیدنا و مولانا...
بعد از استقبال با شکوه قرآنیان از رهبر انقلاب، محفل رسماً آغاز میشود، شروع محفل، به نام محسن قاسمی رقم میخورد؛ قاریای که سالها در میدان مسابقات سراسری قرآن، با نفسهای آسمانیاش درخشیده است. آخرین افتخار او، کسب رتبه سوم مسابقات سراسری قرآن در چهلوهفتمین دوره بود؛ همان مسابقاتی که دیماه امسال در تبریز برگزار شد و نوای تلاوتش در آن، چون زخمهای بر تارهای جان نشست.
پس از او، امیرحسین رحمتی با صدایی که گویی از اعماق جان برخاسته، آیات الهی را به پرواز درمیآورد. این قاری جوان که دو سال پیش، فاتح سکوی نخست مسابقات بینالمللی قرآن ایران شده، یکشنبهشب نیز نوید محفلی پرشکوه را به روزهداران حاضر میدهد.
اوج شکوه این مجلس، آن هنگام رقم خورد که نوجوانی از خطه مازندران، زمین و زمان را به سکوت وا داشت. محمدحسین عظیمی دهه نودی است، اما صدایش که بلند شد، تاریخ در صدای او به حرکت درآمد. سبک استاد عبدالباسط را چنان جانانه اجرا کرد که گویی انعکاس تلاوتی از نیمقرن پیش در حسینیه طنین انداخته است. با تلاوتش دلها را در پهنه صوت و لحن به پرواز درآورد. تلاوتی که نه فقط یک اجرا، که خاطرهای ماندگار در شب به یادماندنی حسینیه امام خمینی (ره) شد.
زیبایی این محفل، تنها در تلاوتهای زنده خلاصه نشد. در ادامه، حسینیه به میعادگاهی برای ارواح شهدا بدل شد، کلیپی از تلاوتهای قاریانی که از خانواده شهدا بودند، پخش شد. لحظاتی که صدای اساتید محمدعلی اوحدی، محمدکاظم محمدزاده، علی اربابی و ابوالفضل علامه، با عبور از ملکوت، گوشها و دلها را تسخیر کرد. آخرین صحنه این کلیپ، به تصاویری از مرحوم مهدی شکوهنده و دیدار مقام معظم رهبری با او اختصاص داشت؛ تصویری که یادآور ارادت دیرینه رهبر انقلاب به قاریان و حافظان قرآن کریم بود.
پس از آنکه صدای نوجوان مازندرانی، فضا را در خود غرق کرد و عطر تلاوتهای شهدا در حسینیه پیچید، نوبت به بخش دیگری از این شب باشکوه رسید. عدنان مؤمنین از خوزستان، قامت بست و با لحنی که گویی از دل نخلستانهای جنوب برخاسته، آیات الهی را به پرواز درآورد. صدایش، گرم و سوزناک، همچون نسیمی از اروند به مشام میرسید و دلهای حاضرین را با خود میبرد.
پس از او، گروه تواشیح بینات از استان یزد، با نوای هماهنگ و آسمانیشان، حسینیه را به موجی از اصوات الهی بدل کردند. اجرای آنها، لطافت قرآن را با حماسهای مقدس درآمیخت؛ حماسهای که وقتی به بخش تواشیح ویژه فلسطین رسید، ناگهان صدای فریادها درهم تنید. شعار «مرگ بر اسرائیل» از حلقوم قرآنیان برخاست، چنان که گویی از هر واژه این تواشیح زیبا، جرقهای شعلهور شده بود. اینجا دیگر فقط حسینیه نبود؛ بلکه میدان مقاومت بود، جایی که قرآن، شمشیری شد در برابر ظلم و نغمههای تواشیح، رجزهایی در میدان نبرد.
اما اوج هنرنمایی برنامهریزان محفل، پیش از تلاوت سیدمصطفی حسینی رخ داد. تصویری بر پرده حسینیه نقش بست؛ تصاویری که ۱۵ سال را در خود جای داده بود. نوجوانی که روزگاری گمنام در همین حسینیه، مقابل رهبرش به تلاوت نشسته بود، اینک در قامت یک قاری نامدار، بازگشته بود تا بار دیگر، آیات الهی را به زیباترین شکل ممکن جاری سازد. پرده نمایش، آن گذشته دور را کنار زد و نگاهها را به مسیر درخشانی دوخت که از آن روز تا به امروز طی شده بود. چهره سیدمصطفی حسینی، در قاب حقیقت، جای تصویر گذشته را گرفت تا با آوایی که همواره مایه افتخار محافل قرآنی بوده، سورههای نور را بر زبان بیاورد.
هنوز، این شب قرآنی، در دامن خود رازهای بسیاری داشت؛ در لحظاتی که نور اذان، آرامآرام از افق نزدیک میشد و حسینیه را به آستانه لحظات افطار میرساند، نوای حبیبالله پوراحمدی، قاری پیشکسوت و ایثارگر کشورمان، همچون نسیمی بر دلهای روزهداران وزیدن گرفت. او از جان خواند، از دل تلاوت کرد، و از حنجرهای که سالها با آیات الهی خو گرفته بود، لحنی را جاری ساخت که گویی خستگی ۱۰ ساعت روزهداری را از روح و جان حاضران زدود. صوت او در فضای حسینیه طنین انداخت و دلها را چنان در آیات الهی غرق کرد که لحظهها، بیوزن شدند؛ گویی زمان برای دقایقی به تعظیم ایستاده بود.
پایان این محفل نورانی نیز قصهای دیگر داشت. دعای ختم جلسه، از سوی جواد روحانینژاد خوانده شد، دعایی که بیش از آن که زمزمهای در پایان این محفل باشد، دریچهای به خاطرات دور بود. لحظهای که او با خشوع و اخلاص، واژههای دعا را بر زبان جاری ساخت، مقام معظم رهبری دقایقی بعد و در طلیعه بیاناتشان لب به سخن گشودند و از روزگاری گفتند که این قاری، هنوز نوجوانی خوشصدا در جلسات استاد مختاری بود. اشارات دقیق رهبر انقلاب به آن روزهای دور، بار دیگر حافظه شگفتانگیز رهبر انقلاب را به نمایش گذاشت.
تلاوتها که به پایان رسید، حسینیه در سکوتی معنادار فرو رفت؛ سکوتی که به انتظار کلامی بود که همیشه، آغشته به حکمت و بینش است. مقام معظم رهبری سخنان خود را با محور تلاوت و استماعِ درست آغاز کردند و فرمودند: «تلاوت و استماع اگر درست صورت بگیرد، مفاهیم قرآن را تبدیل به مسلمات جامعه میکند و تمام مشکلات برطرف خواهد شد.»
ایشان در مورد آداب ظاهری تلاوت هم بیاناتی مطرح کردند، از اینکه قاری باید محاسن داشته باشد و از اینکه از لباس ایرانی هنگام تلاوت در کشورهای خارجی استفاده کند. بعد هم اشارهای به جشنواره تلاوتهای تقلیدی داشتند. تردیدی نیست که این کلام، تلنگری برای آنان که باید ژرفتر بیندیشند، دقیقتر بنگرند، و راهی بیابند که تقلید را به خلاقیت بدل کند، نه آنکه آن را به عنوان یک فرهنگ تثبیت نماید.
محفل در ظاهر به پایان رسید، اما آنچه در آن جریان داشت تازه آغاز شده. مانند خورشیدی که پس از غروب، از دل افق دیگری طلوع میکند. هنوز صدای تلاوتها در تار و پود شب جاری است، همچون عطری که از گلی چیده شده در هوا میماند و هنوز طنین کلمات حکیمانه در گوش جان میپیچد.
بخشی از مسیر حسینیه تا خانه را قدم میزنم، نه از سر عادت، برای اینکه حقیقت رسالتی که رهبر انقلاب بر دوش قرآنیان گذاشت، بهتر درک کنم. رسالتی که در این محفل نهفته بود، نه بر دوش لحظات، که بر دوش انسانهاست. قاریان، حافظان، اساتید و مدیران، همه مسافران مسیری هستند که رهبر انقلاب نقشه آن را نشان داد. راهی که مقصدش تنها صوت نیست، بلکه معناست؛ تنها تلاوت نیست، بلکه عمل است؛ تنها شنیدن نیست، بلکه برخاستن و رفتن است.
محفل تمام شد، اما مأموریت تازه آغاز شده است. این صدا، این پیام، این حکمت و این رسالت قرار نیست در لابهلای کلمات این گزارش دفن شود؛ باید به گوش آنها که باید، برسد، باید در جانها نفوذ کند، باید در زندگیها جاری شود... و این، رسالتی است که تازه آغاز شده است.
انتهای پیام