احسن الحال، به معنای رسیدن به بهترین حالت ممکن در زندگی است که فقط با سلامت روان میسر میشود. سلامت روان نه تنها به معنای نبود بیماریهای روانی، بلکه به معنای داشتن آرامش درونی، تعادل احساسی و توانایی مقابله با چالشهای زندگی است. برای رسیدن به احسن الحال، باید به سلامت روان خود توجه کرده؛ افکار منفی را مدیریت و روابط سالم برقرار کنیم و از طریق تمرینهایی، آرامش درونی را در خود تقویت کنیم. وقتی روان ما سالم باشد، میتوانیم با نیتهای پاک و اعمال نیک، به بهترین حالت زندگی دست یابیم و در مسیر کمال گام برداریم.
ایکنا در این راستا با بهروز نظری، روانشناس و عضو هیئت علمی جهاددانشگاهی گفتوگو کرده است که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
برای رسیدن به «احسن الحال»، باید بین جنبههای مختلف زندگی مانند کار، زندگی شخصی، سلامت و تفریح تعادل ایجاد کرد. این تعادل، هنر زندگی کردن است. مرحوم دکتر علی شریعتی در کتاب «الیناسیون» (از خودبیگانگی) میگوید: «زندگی صنعتی، انسانهای تکبعدی میسازد.» این انسانها فقط در یک بعد پیشرفت میکنند و دیگر ابعاد زندگیشان تعطیل میشود. مثلاً در فیلم معروف، «عصر جدید» چارلی چاپلین، شخصیت اصلی آنقدر در کارخانه پیچها را سفت میکند که تبدیل به چیزی شبیه یک آچار میشود و در خیابان نیز هر پیچی میبیند، میخواهد سفت کند. ما نیز گاهی در کارهایی که انجام میدهیم، غرق میشویم و از دیگر ابعاد وجودمان غافل میشویم. برای جلوگیری از این اتفاق، نیاز به خودنگری و بازنگری در رفتارمان داریم. باید به گذشتهمان نگاه کنیم و ببینیم کجا اشتباه کردهایم و چه کارهایی را باید انجام دهیم.
انسان موجودی چندبعدی است. ما موجوداتی تکبعدی نیستیم، بلکه ترکیبی از جسم و روح هستیم. اگر فقط به دنیا یا آخرت بپردازیم، ضرر میکنیم. باید از دنیا هم بهره ببریم، اما هدفمان دنیا نباشد. در آیه ۷۷ سوره قصص آمده است: «وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا»؛ یعنی از آنچه خدا به تو داده، برای آخرت تلاش کن، اما سهم خود را از دنیا فراموش نکن. دنیا را هدف قرار نده، اما از آن بهره ببر. مولوی نیز تعبیر زیبایی دارد: «آب در کشتی هلاک کشتی است/ آب اندر زیر کشتی، پشتی است» وقتی سوار کشتی هستید، آب زیر کشتی شما را به مقصد میرساند، اما اگر آب وارد کشتی شود، آن را غرق میکند. دنیا نیز همینگونه است. اگر دنیا را زیر پای خود قرار دهید، شما را به مقصد میرساند، اما اگر اجازه دهید، دنیا مقصد زندگیتان شود، شما را غرق میکند.
روانشناسان معتقدند انسان چهار ساحت وجودی دارد؛
۱. ساحت جسمانی: باید به جسم خود رسیدگی کنیم، ورزش کنیم، خواب و خوراک متعادل داشته باشیم و از زیادهروی پرهیز کنیم.
۲. ساحت روانی: باید به سلامت روان خود توجه کنیم، عزت نفس و افکار مثبت را پرورش دهیم.
۳. ساحت اجتماعی: باید روابط اجتماعی سالم و مؤثری داشته باشیم.
۴. ساحت معنوی: باید به بعد معنوی زندگی خود بپردازیم و به رشد روحی خود توجه کنیم و در زندگی دنبال معنا باشیم.
اگر به هر یک از این ساحتها توجه نکنیم، دچار خسارت میشویم. بنابراین، باید در زندگی تعادل ایجاد کنیم و به همه ابعاد وجودی خود توجه داشته باشیم.
علاوه بر جسممان، وضعیت روانی و عزت نفسمان، که به شرایط روحی و روانی و رشدیمان مربوط میشود، باید مورد توجه قرار گیرد. مسائل ارتباطی و اجتماعی نیز بسیار مهم هستند. ما انسانهای ایزوله و منزوی نیستیم. در دعاها نیز به این موضوع اشاره شده است. مثلاً در دعای تحویل سال «یا مقلب القلوب و الابصار، یا محول الحول و الاحوال، حول حالنا» از کلمات جمع استفاده شده است. نمازی که میخوانیم، همه افعال به صورت جمع است: «اهدنا الصراط المستقیم»؛ یعنی ما را به راه راست هدایت کن. این نشان میدهد که کسی که از جامعه خود جدا شود، به «احسن الحال» نمیرسد.
امام سجاد(ع) فرمودهاند: «من در قرآن تأمل کردم کسی که قطع رحم کند، ملعون است.» یعنی از رحمت خداوند دور میشود. این به ما یادآوری میکند که نیاز داریم با دیگران تعامل داشته باشیم، با نزدیکان خود رفتوآمد کرده، ضوابط اجتماعی را رعایت کنیم و با محیط اجتماعیمان ارتباط داشته باشیم، این تعاملات بر حال ما تأثیر مستقیم دارد.
بعد چهارم، ساحت معنویت است. ما باید به دنبال معناهایی باشیم که زندگیمان را ارزشمند میکنند. این جستوجو برای معنا، بخشی از هویت ماست. اگر معنای زندگی را پیدا کنیم، به «حال خوب» دست مییابیم. درواقع معناشناسی زندگی، یکی از کلیدهای رسیدن به آرامش و رضایت درونی است.
حال خوب، عمل خوب و نیت خوب است. عمل خوب نیز به معنای انجام کارهای زیاد نیست، بلکه به معنای انجام کارهای با کیفیت است. مرحوم میرزا اسماعیل دولابی مثال جالبی میزد: در یک کارخانه چوببری ممکن است یک کامیون چوب را به قیمت مشخصی بفروشد، اما اگر یک تکه از آن چوب بهصورت منبتکاری شده و به یک مبل زیبا تبدیل شود، ارزش آن برابر با کل کامیون چوب خواهد بود. این نشان میدهد که کیفیت مهمتر از کمیت است. حال خوب نیز حالی است که در آن ارتقای کیفیت وجود دارد. وقتی حال ما خوب باشد، مغز ما فرمان انجام کارهای خوب را صادر میکند. قرآن میفرماید: «یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ» (شعراء: ۸۸-۸۹)؛ یعنی روزی که مال و فرزندان سودی نمیدهند، مگر کسی که با قلب سالم (سلیم) به پیشگاه خدا بیاید. قلب سالم (سلیم)، قلبی است که افکار خوب در آن جریان دارد. ما نیاز داریم هر روز فکر و عمل خود را نو کنیم و بازنگری داشته باشیم.
در سیر و سلوک اهل معنا و سالکان الی الله، چهار مرحله مهم وجود دارد:
۱. مشارطه: هر صبح برنامهریزی کنیم که چه کارهایی باید انجام دهیم.
۲. مراقبه: در طول روز مراقب اعمال خود باشیم.
۳. محاسبه: شبها خود را ارزیابی کنیم و از اشتباهات درس بگیریم.
۴. معاتبه: برای خود عتاب و جریمه در نظر بگیریم و از خداوند طلب بخشش کنیم.
پیامبر اکرم(ص) نیز همیشه استغفار میکردند. آخرین سورهای که بر ایشان نازل شد، سوره نصر بود: «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ * وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا». استغفار آخرین کلام خداوند است که بر سینه پیامبر گرامی اسلام نازل شده و در آن به پیامبر دستور استغفار داده است که در جاهای دیگر قرآن اشاره به استغفار صبحگاه و شامگاه است و بر مداومت آن تاکید میشود. هم از باب بازنگری و اصلاح اشکالات استغفار اهمیت دارد و هم به دلیل این که ذکری الهی است و ذکر و یاد خدا حال ما را خوب میکند. قرآن میفرماید: «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد: ۲۸)؛ یعنی دلهای مومنان با ذکر خدا آرام میگیرد. امیرالمومنین(ع) نیز میفرمایند: «مومن دائمالذکر است و همیشه به نعمتهای خدا شکرگزار و در برابر بلایا صبور است.»
در دعایی که مقارن تحویل سال خوانده میشود، از خداوند طلب میکنیم که حال ما را به بهترین حال تبدیل کند: «ای گرداننده قلبها و چشمها، ای تدبیرکننده شب و روز، ای کسی که حالها را تغییر میدهی، حال ما را به بهترین حال نزدیک کن.» این مفهوم «احسن الحال» در دعاهای دیگر نیز دیده میشود، مانند دعای ماه مبارک رمضان که میگوییم: «اللهم ادخل علی اهل القبور السرور، اللهم اغنی کل فقیر، اللهم حول حالنا الی حسن الحال»؛ یعنی از خدا میخواهیم که بدی حال ما را با خوبی حال خودش عوض کند و تغییر دهد.
اما این «حال خوب» چیست و چه معنایی دارد؟ در روانشناسی، کتابهایی مانند «از حال بد به حال خوب» اثر آرون تیبک به موضوع افسردگی و بهبود حال روانی پرداختهاند. اما در حوزههای بینرشتهای، مانند روانشناسی اسلامی و معارف دینی، تعابیر دیگری از «حال خوب» وجود دارد. مثلاً مولوی در اشعارش به حال «بیرنگی» و رهایی از اسارت رنگها اشاره میکند و میگوید: «چون که بیرنگی اسیر رنگ شد موسئی با موسئی در جنگ شد رنگ را تا از میان برداشتی موسی و فرعون کردی آشتی» این «حال خوب» میتواند به معنای حرکت به سمت کمال و تعالی باشد. به عنوان انسان، در هر مرحلهای از دانش، معرفت و اخلاق که باشیم، باید از خدا بخواهیم که ما را به مرتبهای بالاتر برساند. این «احسن الحال» شاید همان مرتبه بالاتر باشد که نشانههایی مانند آشتی با خدا و مردم دارد. این حالت میتواند در رفتارهایی مانند صلحطلبی، تذکر و ذکر خداوند نیز خود را نشان دهد.
اما چگونه میتوان در زندگی شخصی به این «حال خوب» دست یافت؟ آیا این حالت همان رضایت از زندگی است؟ در واقع، «احسن الحال» میتواند به معنای بهترین حالت ممکن باشد. ما در آستانه سال جدید، از نو شدن صحبت میکنیم، اما اغلب مفهوم دقیقی از آن نداریم. نو شدن فقط به تغییر لباس یا خانه محدود نمیشود، بلکه مفهومی گستردهتر دارد. «احسن الحال» به معنای تبدیل حال ما به بهترین حالت و عمل ما به بهترین عمل است. در ادبیات عرفانی نیز به این موضوع اشاره شده است: «هر روز مرا تازه خدایی است/ بیزارم از آن کهنه خدایی که تو داری» یعنی هر روز باید نو شویم و به سمت تعالی حرکت کنیم، حتی پندارمان از خدا را نو کنیم.
خداوند در قرآن در آیات متعددی از سبب خلقت سخن میفرماید: «لنبلوهم أیهم أحسن عملاً» (کهف، ۷)؛ «لیبکوکم ایکم احسن عملا» (ملک، ۲) یعنی ما را در آزمونهایی قرار میدهد تا مشخص شود، چه کسی بهتر عمل میکند. این آیات نشان میدهند که حال ما با عمل ما گره خورده است. «احسن الحال» به «احسن عمل» وابسته است و «احسن عمل» نیز از نیتهای خوب سرچشمه میگیرد. اگر نیت و ذهن ما خوب باشد، عمل ما نیز خوب خواهد بود. افکار منفی منجر به رفتارهای منفی و ناپسند میشوند، اما افکار مثبت، رفتارهای مثبت و سازنده را به دنبال دارند.
در روانشناسی مثبتنگر، که از دهه ۹۰ میلادی مطرح شد، به جای تمرکز بر درمان بیماریها، بر بهبود وضعیت روانی و بهزیستی افراد تأکید میشود. این رویکرد یکی از چهار سرمایه روانشناختی محسوب میشود. به عبارت دیگر، اگر نگاه خود را تغییر دهیم، دنیای ما نیز تغییر خواهد کرد. در دعای مکارم الاخلاق امام سجاد(ع) نیز به این موضوع اشاره شده است: «اللهم وفر بلطفک نیتی» یعنی با لطف خودت نیت من را افزون کن، زیرا نیت بذر عمل ماست و عمل ما را به بهترین شکل ممکن هدایت میکند.
وقتی نیت خوب در ما زیاد شود، عمل خوب ما نیز افزایش مییابد و این عمل، حال ما را بهبود میبخشد. این موضوع از ملاحظات بسیار مهمی است که اگر میخواهیم حالمان خوب باشد، باید نیتمان نیز خوب باشد. این عبارت از مرحوم میرزا اسماعیل دولابی نقل شده که گفته بودند: «من در کار بزرگان تأمل کردم و دیدم که اینها با ما تفاوت چندانی ندارند. همانطور که ما میخوریم، آنها نیز میخورند؛ میخوابیم، آنها نیز میخوابند؛ ازدواج میکنند و هیچ تفاوتی با ما ندارند.»، اما ایشان میگفتند: من دیدم که یک تفاوت اساسی بین ما و آنها وجود دارد که ما را از آنها متمایز میکند. آنها در نیتهایشان پیشرفت کردهاند. آنها خود را با نیتشان در تمام خوبیهای عالم، از روز اول خلقت تا روز قیامت، شریک کردهاند و از همه بدیهایی که در عالم وجود دارد، مبرا کردهاند. آنها با نیتهای درست، خود را از اعمال بد دور نگه میدارند و در اعمال خوب شریک میشوند. این نیت درست، یعنی ذهنیت خوب و فکر خوب.
در جلسات درمانی با افرادی روبهرو میشویم که پر از افکار منفی هستند. وقتی این افکار منفی وجود داشته باشد، به تدریج به عمل تبدیل میشود. تکرار این عمل، شخصیت فرد را شکل میدهد و در نهایت، به سرشت و سرنوشت او تبدیل میشود. به همین دلیل، اگر میخواهیم انسانهای صالح و خوبی باشیم و حال خوبی داشته باشیم، باید یاد بگیریم از افکار منفی فاصله بگیریم و فکرهای منفیمان را با افکار مثبت جایگزین کنیم.
در ابتدای سال جدید، انشاءالله نه تنها لباس و خانهمان را نو کنیم، بلکه حالمان را نیز نو کنیم. این حال نو، نیازمند بخشش، تحمل، کیفیت در عمل و ذکر خدا است. سال خوب و حال خوب را برای شما آرزومندم.
گفتوگو از سمیه قربانی
انتهای پیام