یکی از کارکردهای مثبت هنر، تأثیر عمیق آن بر گسترش دین است. هنر یکی از بهترین همراهان دین برای ادای نقشهای انسانی است. معماری اسلامی، طرحهای اسلامی، هنر خوشنویسی، طراحی، منبتکاری و کاشیکاری، آئینهای نمایشی، قرائت قرآن، اذان و ... همگی از قالبهای هنری در خدمت ترویج دین هستند.
از جمله مهمترین دغدغههای امروز جامعه اسلامی، تبلیغ دین برای مخاطبان داخلی و خارجی است. با توجه به هجمه شدید فرهنگی دشمنان این مرز و بوم و بهرهگیری ایشان از ابزار روز به ویژه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی برای انحراف جامعه به ویژه جوانان و نوجوانان، ضرورت بهرهگیری از ابزارهای به روز به ویژه قالبهای هنری برای تأثیرگذاری بیشتر و جذب مخاطبان کاملا محسوس است.
ایکنا در رابطه با چگونگی بهرهگیری از ابزار هنر برای تبلیغ دین و فرهنگ برای مخاطبان، به گفتوگو حجتالاسلام محمد رضایی آدریانی، پژوهشگر حوزه شیعهشناسی پرداخته است، مشروح آن را در ادامه میخوانیم.
در گزارههای دینی و نیز در علم روانشناسی اینگونه آمده است که برای برقراری ارتباط با مخاطب باید با زبان و ادبیات خود او وارد میدان شد. انسان معاصر امروزی فارغ از گرایشات دینی و مذهبی، انسانی تصویرزده است. در قرآن کریم آمده است: «إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ؛ گوش و چشم و دل، همه مسئولند». انسانهای اندیشهورز غالباً با صوت و شنیدار و مطالعات انتزاعی کار میکنند، یعنی مقوله خواندن و شنیدن جایگاه والاتری در حوزه اندیشهورزی دارد؛ چراکه قدرت انتزاع و تجرید بالاتری به ارمغان میآورد، اما دیدار به دلیل اینکه تصویر داشته و تصویر نیز محدودیت ایجاد میکند، قدرت انتزاع کمتری دارد اما انسان عرفی و معمولی انس بیشتری با تصویر دارد. چنین انسانی در دنیای فیزیکی که زندگی میکند، با فیزیک و تصاویر بیرونی ارتباط بیشتری دارد.
با وجود اینکه تصویر باعث ایجاد محدودیت در اندیشهورزی میشود اما اگر کسی این تصاویر را با نگاه آیهای بنگرد، یعنی بتواند به این تصویر عمق ببخشد، چنین تصاویری زمینه اندیشهورزی و تبدیل به انتزاعیات و اندیشههای عقلانی را البته با فاصلهای بیشتر نسبت به اندیشهورزی دارند. انسان هرچه به خواندنیها و شنیدنیها نزدیکتر شود، رشد عقلانی بیشتری داشته و هرچه به دیدنیها نزدیکتر شود، اندیشهورزی کمتر خواهد داشت. دنیای امروز متأسفانه یا خوشبختانه دنیای تصویر است یعنی غول رسانهای دنیا به دنبال سوق دادن انسان به تصاویر و دیدنیها است و شاید یکی از اهداف صاحبان قدرت رسانه این باشد که انسان را گرفتار تصاویر کرده و با ایجاد شتابی گسترده در انسان برای مشاهده تصاویر، قدرت تخیل یا قدرت انتزاعات ذهنی و اندیشهورزی ذهنی را از او بگیرند.
جامعه مخاطبان در این عرصه نیز چه دیندار و یا بیدین و چه در داخل یا خارج از کشور باشد، در همین دنیای تصویر زندگی میکنند. وقتی این فضا وجود دارد، اگر بخواهیم با مخاطب خود ارتباط برقرار کنیم، باید زبان بینالمللی تصویر را مدنظر داشته باشیم. البته این تصویر ممکن است تصویری تخت بوده و آدرس به ماوراء ندهد که همان سرگرمی خواهد بود. در این رابطه هرچه سرگرمی تصاویر بیشتر باشد، مشاهدهپذیری آن نیز بیشتر خواهد شد. البته این مشاهدات، دیدنیهایی در لحظه و ثانیهای است که انسان خیلی سریع از آن میگذرد تا به تصویر بعدی برسد. اما اگر بتوانیم برای این تصویر، نوعی فرامتن دینی و معارفی ایجاد کنیم که در کنار تصویر ارائه شده، تلنگری نیز در ذهن افراد ایجاد کند، فعالیت انجام شده، اثرگذار و ارزشمند خواهد بود، یعنی تلفیقی بین دین و تصویر ایجاد خواهد شد. اینجاست که پای هنر به میان میآید، یعنی هنر متعالی، مقدس و دینی چون با پدیدههای زیباییشناختی که یکی از آنها تصاویر است، ارتباط دارد، میتواند تصاویر زیبای معنایی، معنوی و فرامتنی خلق کند. این فرآیند میتواند فرصتی عالی برای انتقال آموزههای دینی به مخاطب امروزی باشد.
دنیای امروز دنیای شلوغی است، یعنی وقتی تصویری خلق میشود، میلیونها تصویر دیگر نیز در کنار آن ایجاد میشود. لذا هنر ارائه شده یا تصویر هنری که در این زمینه خلق میشود نباید تصویر صرف باشد؛ چراکه لازم است تا در کنار آن و برای اثرگذاری بیشتر، ارجاعات فرامتنی نیز گنجانده شود. البته تصویر صرف نیز میتوان ایجاد کرد اما مسلما اثرگذاری تصویر همراه با فرامتن را ندارد. باید مراقب بود تا برای خلق تصویر هنری معنوی به سمت بهرهگیری از نشانهها و نمادهای کوبیسم یا هنر مدرن حرکت نکنیم؛ چراکه چنین تصویری اثرگذاری معنوی نخواهد داشت. برای ایجاد تصاویر معنوی و تأٍیرگذار بهتر است که از تجربههای داخلی و فعالیتهای هنری تأثیرگذار ایرانی مانند نمادهای ایرانی ـ اسلامی مورد استفاده در هنرهای مختلف همچون کشیکاری، مقرنس، خاتمکاری و ... بهره ببریم. برای خلق تصاویر توجهبرانگیز، فطرتبرانگیز و معنابرانگیز که نوعی تلنگر نیز به مخاطبان زده و ذهن ایشان را به سمت معویات ببرد، باید از تجربیات معنوی داخلی بهرهگیری کنیم؛ چراکه اگر تصاویر ایجاد شده وارد فضاهای تحریک هیجانات و غرایز شود، به هیچ وجه اثرگذاری معنوی و دینی نخواهد داشت.
بنابراین، برای خلق آثار تأثیرگذار باید به نوعی از ترکیب استفاده از تصویر و گاهی نوشتار و فرامتن دست پیدا کنیم این تصویر باید تصویری باشد که در مخاطبان خود تلنگری ایجاد کند. البته این تلنگر نیز باید در یک سری پارادایمها تغریف شود. در این بازار شلوغ برای اینکه بتوانیم حرف اصلی خود را زده و سرگشته نشویم، باید کاری کنیم تا مخاطب بتواند به سمت خویشتن خویش (درون خود نه خویشتن فیزیکی) بازگردد. نحوه چگونه بازگشتن مخاطب به خویشتن نیز باید به صورتی باشد که شرایطی فراهم شود تا مخاطبان به جای اینکه به دنبال ارتباط با کائنات و ماورا باشند، به خود بازگشته و ماورا را در درون خود ببینند. این بدان معنا است که به جایی برسیم که آدمی به ساحت ماورایی متعالی یعنی درون خود بازگردد. انسان باید در درون خود ساحت و بعدی، تعالی پیدا کند که غیبی است.
لازمه وقوع این اتفاق در درون انسان، ایجاد تلنگری از بیرون است تا انسان بفهمد که باید خود را به صورت دیگر ببیند. هنرمندان ایرانزمین به ویژه در دوران قدیم وقتی اثری هنری خلق میکردند که مفاهیم و معنویات عمیقی داشتند. این آثار بدون اینکه پیچیدگی و سنگینی ویژهای داشته باشند، در عین حال متعالی نیز بودند. این آثار به ویژه در اماکن متبرکه مانند حرم امام رضا(ع) به خوبی مشاهده میشوند یعنی وقتی انسان وارد حرم مطهر امام رضا(ع) میشود، ناخودآگاه حس معنوی قدرتمندی را تجربه میکند. این همان فعالیت ویژهای است که هنر باید انجام دهد یعنی در قالب خلق تصاویر هنری متعالی و مقدس با کمترین حاشیه، ضمن اینکه تلنگری در ذهن مخاطب ایجاد میکند، دچار آسیب و حاشیه نیز نباشد. این موضوع نیازمند آن است تا هنرمندان و حتی هنرمندانی که با فلسفه هنر انس دارند بر روی پیشنیازها و پیشزمینهها و روشهای خلق چنین آثاری گفتوگو کرده و براساس این گفتوگوها هنرمندان را وارد تجربهنگاریهای مدرن کنند که بدانند چه تصاویری را و چگونه برای انسانی که در حیرت است، خلق کنند تا او با خویشتن خویشش و همان ساحت غیبی متعالی خود آشنا شود. این گفتوگوها باید روشمند شده و سپس، به محصولات نظری تبدیل شوند تا نظریات به دست آمده نیز به تدریج وارد میدان عمل، تجربه، خلق و آفرینش شود.
دامنه هنر دامنهای بسیار گسترده است. در این زمینه هرقدر هنر مورد استفاده، به تصویر فیزیکی بدون ارجاع فرامتن نزدیکتر باشد، تأثیرگذاری بیشتری نیز خواهد داشت. اگر فردی در فضای هنری، اندیشهورزی و فلسفهورزی هنری را داشته باشد، یعنی اگر هنرمند بخواهد ادعای رسالت تبلیغی یا پیام متعالی را داشته باشد، باید ابتدا هنرمند بوده و فلسفه هنر را مطالعه کند. چنین هنرمندی باید ابتدا خود دینورز بوده و تجربه دینی داشته باشد یعنی تجربه دینی در امر فلسفه هنر را متعالی و نظاممند کرده و بتواند چنین مقولهای را در خلق آثار هنری خود تجربه کند.
همانطور که اشاره شد، دنیای امروز دنیای تصویر است و هنرمند نیز یکی از ارکان این عرصه یعنی تبلیغ دینی باشد. البته اقتضای این امر این است که هنرمند پیشزمینههای لازم در این زمینه را داشته باشد. امروز حتی در غرب نیز هیچ هنرمندی ادعا ندارد که به شخصه آثار هنری دینی خلق کرده است، بلکه در این رابطه مخاطبان با توجه به شخصیت هنرمند و نسبت او با مطالعات دینی، فلسفی و هنری و نیز محصول ارائه شده از سوی هنرمند میزان معنویت و دینی بودن اثر او را در نظر میگیرند. البته لازمه تجربه دینی و فلسفی هنرمند، میزان سواد آکادمیک و کلاسیک نیست بلکه بسیاری از هنرمندان اولا در زیست دینی زندگی کرده و ثانیا ساحات معنوی را درک کردهاند. برای مثال مرحوم استاد شهریار چنان درک عمیقی از زندگی دینی و ساحتهای معنوی داشتند که بیت اول شعر «علی ای همای رحمت» به ایشان الهام شد و سپس، این استاد سخن، با توجه به درک عمیق خود ابیات بعدی را سروده و اثری دینی خلق کردهاند. چیدمان الفاظ در کنار یکدیگر باید زمینههای متعالی فکری داشته باشد که بسیاری از هنرمندان بزرگ ایرانزمین چنین زمینههایی را دارا بودهاند.
بنابراین، تا زمانی که هنرمند تعالیبخشی فکری، تجربه معنوی و زیست معنوی را در کنار یکدیگر نداشته باشد، نمیتواند نسبت به خلثق آثار هنری معنوی و دینی اقدام کند. هنرمندی که چنین پیشزمینههایی را در زندگی خود نداشته باشد، نمیتواند هنرمندی جریانساز باشد. چنین هنرمندی ممکن است یک آفرینش لحظهای تک موردی داشته باشد، اما به هیچ وجه جریانسازی ندارد.
رسانهها به ویژه در حوره فضای مجازی و شبکههای اجتماعی تأثیر بسزایی در این عرصه دارند و باید از این فرصت برای انجام تبلیغات دینی و معنوی با بهرهگیری از ابزار هنری و فرهنگی به خوبی استفاده کنیم. امروز گروهی از جوانان ایرانی، اروپا در یکی از کشورهای اروپایی کامیونی تهیه کرده و نسبت به ایجاد استیجی سیار در ماه رمضان اقدام کردهاند. این جوانان در ایام ماه مبارک رمضان هر شب کامیون ویژه خود را به شهرهای مختلف برده و برنامه خود را همراه با ارائه تصاویر بزرگ و روایتگری برای مخاطبان غیرمسلمان جهت معرفی قرآن و اهل بیت(ع) به ایشان اجرا میکنند. امروز متأسفانه تقریبا هیچ محصولی برای معرفی قرآن و اهل بیت(ع) برای غیرمسلمانان وجود ندارد.
مخاطبان غیرمسلمان در اروپا و کشورهای غربی در معرض انواع برنامههای تفریحی و سرگرمی اخلاقی و غیراخلاقی وجود دارند و لذا برای تبلیغ در میان ایشان نمیتوان به سخنرانیها و ارائه مطالب بسنده کرد. در این زمینه نیازمند تولید محتوای اثرگذار برای معرفی ارزشهای مکتب اسلام و تشیع به مخاطبان مسلمان و غیرمسلمان هستیم. بنابراین، برای جذب مخاطبان داخلی و خارجی باید مفاهیم ساده فطری انسانی تولید کنیم. مشکل بزرگ این است که امروز با فقدان انسانهای دوزیست رسانهشناس و محتواشناس که بتوانند در بستر فضای رسانه، محتوای روزآمد ناظر به شرایط داخل و خارج تولید کنند، مواجه هستیم.
مسئولان باید در این زمینه به صورت جدی وارد میدان شده و برنامهها و محتواهای اثرگذار فرهنگی و دینی به مخاطبان عرضه کنند. متأسفانمه علیرغم اقداماتی که تاکنون در این رابطه انجام شده، اما به هیچ وجه کافی نبوده و در صورت تکرا این روند، با مشکلات عدیده فرهنگی و دینی مواجه خواهیم شد. امروز هستند کسانی که میخواهند با جان و دل برنامههای فرهنگی خود را در داخل کشور و حتی کشورهای دیگری در اروپا و آمریکا و ... اجرا کنند. حتی بسیاری از ایشان محتواهای بسیار مناسب و مطلوبی برای ارائه دارند، اما متأسفانه با مشکلاتی در زمینه بروکراسی اداری و عدم همراهی برخی مسئولان و ... مواجه میشوند که ایشان را از اجرای برنامههای خود باز میدارد. سازمانهایی مانند سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان ارتباطات و ... همگی باید با قدرت و توان مضاعف در این عرصه وارد شده و ضمن تسهیلگری برای ارائه برنامههای مطلوب در داخل و خارج از کشور، زمینه را برای تبلیغ دقیق و تأثیرگذاری دینی و فرهنگی در میان مسلمانان و غیر مسلمانان فراهم کنند.
باید اذعان کرد که تاکنون تولید محتوای مناسب و تأثیرگذاری برای جذب مخاطبان داخلی و خارجی به ویژه غیرمسلمانان انجام نشده است. در زمانی که سازمانها و نهادهای عریض و طویل فرهنگی داخلی و خارجی مشغول فعالیت هستند، نباید چنین حالتی در کشور وجود داشته باشد، بلکه این سازمانها باید در تعامل با یکدیگر شرایطی را فراهم کنند که ایران اسلامی در داخل و خارج از کشور با مشکل تولید محتوای مناسب و تأثیرگذاری دینی و فرهنگی مواجه نباشد. قرآن کریم برای انسانسازی و تبلیغ دین و آیات الهی از ابزارهای مختلف هنری به ویژه هنر گفتاری استفاده کرده که یکی از این ابزارها، قصهگویی و قصههای قرآنی است. البته ساختار قرآنی با ساختارهایی مانند فیلم و سریال و شعر و ... تقاوت دارد اما باید با نگاهی روزانهتر بدان نگریسته و الگوهای هنری داستانهای قرآن ناظر به انسانسازی و تربیت انسان را در مواجهه با انسان امروزی به دست آورد. البته کتابهای زیادی درباره قصههای هنری و ساختارهای هنری قرآن وجود دارد اما بیشتر کلیگویی کرده و به صورت روزآمد و جزئی برای اثرگذاری بیشتر بدان پرداخته نشده است. امروز میتوان از ظرفیت مؤسسات قرآنی برای این امر استفاده کرد و آنها را به سمت و سوی قرآنشناسی هنری سوق داد؛ چراکه در این زمینه مؤسسات بسیار محدودی وجود دارند.
همانطور که همگان میدانند، همه ساله نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم با حضور نهادها و مؤسسات مختلف قرآنی کشور برگزار میشود، اما متأسفانه محصول محتوایی فاخر، فهیم، هنری و علمی چندانی در این نمایشگاه ارائه نمیشود. امروز نیازمند آن هستیم تا نهادهای قرآنی و هنری کشور پای کار آمده و نسبت به تولید محتوای اثرگذار برای مخاطبان داخلی و خارجی اقدام کنند تا از قافله جهانی عقب نمانده و بتوانیم مخاطبان بیشتری را در حوزه دین و فرهنگ جذب کنیم.
انتهای پیام