محمود الهاشمی، مدیر مرکز الاتحاد برای مطالعات استراتژیک در عراق در مطلبی با عنوان «چگونه میتوانیم مذاکرات بین آمریکا و ایران را تحلیل کنیم؟» در بیست نکته برای ایکنا نوشت:
۱. مذاکرات درباره پرونده هستهای ایران از سال ۲۰۰۶ آغاز شده است، بنابراین برای هر دو طرف (ایران و آمریکا) موضوع جدیدی نیست.
۲. آمریکا مذاکرات درباره پرونده هستهای ایران را در قالب گروه ۵+۱ دنبال کرد و توافق در سال ۲۰۱۵ حاصل شد، اما در دوره ترامپ از آن خارج شد و اکنون دوباره به آن بازگشته است.
۳. ایالات متحده تمایلی ندارد که «بخشی از یک کل» باشد، بلکه میخواهد بهصورت انفرادی مذاکره کند و سپس با دیگران به تفاهم برسد؛ همانگونه که اکنون در مذاکرات خود درباره پرونده روسیه و اوکراین، پشت به متحدان اروپایی خود کرده و اکنون همین رویکرد را در قبال ایران اتخاذ کرده است.
۴. اروپاییها ناراضیاند از اینکه آمریکا بهتنهایی با ایران مذاکره میکند؛ در حالیکه آنها تلاش زیادی کردند تا توافق ۲۰۱۵ حاصل شود. همانطور که ژان نوئل بارو، وزیر امور خارجه فرانسه، اعلام کرد: «فرانسه، بریتانیا و آلمان مذاکرات هستهای بین آمریکا و ایران را با دقت زیر نظر خواهند داشت تا از همسویی آن با منافع اروپا اطمینان حاصل کنند.»
۵. ایرانیها مذاکرهکنندهای حرفهای به مسقط فرستادهاند (عباس عراقچی) که تقریباً پرونده هستهای را از بر دارد؛ در حالی که آمریکاییها فردی بیتجربه در امور هستهای و صرفاً یک «دلال املاک» و «دوست ترامپ» را به مذاکرات فرستادهاند.
۶. ایرانیها میدانند که با «دولت ترامپ» مذاکره میکنند؛ دولتی که شبیه «آمریکای سنتی» نیست و بهدنبال «سود سریع» است. از همین رو، ایران با «سرمایهگذاریها و کلیدهای مالی» به وسوسه آنها پرداخته است.
۷. اسرائیل میخواهد آمریکا را وارد جنگی یکجانبه با ایران کند، اما ترامپ متوجه این موضوع شده و پاسخ داده: «ما به ایران حمله خواهیم کرد، اما اسرائیل هم باید با ما باشد!»
۸. ایران آگاه است که اوضاع داخلی آمریکا با تصمیمات اخیر ترامپ آشفته شده است؛ همانطور که دیگر کشورها نیز از تعرفههای گمرکی ترامپ نگران شدهاند. از این رو، ایران بر زمان تکیه دارد؛ زیرا هرچه زمان بگذرد، بحرانهای داخلی و خارجی آمریکا بیشتر شده و آن را تضعیف خواهد کرد.
۹. ترامپ ترجیح نمیدهد در خاورمیانه جنگی صورت گیرد؛ همانطور که در دوره اول خود گفت: «خاورمیانه دیگر اولویت ما نیست.»
۱۰. کشورهای عربی نسبت به خبر مذاکرات آمریکا و ایران واکنشهای متفاوتی داشتند. رسانههای سعودی آرزو دارند آمریکا به ایران حمله کرده و «پروژه شیعی» را بهطور کامل از بین ببرد و راه را برای عادیسازی روابط بدون مزاحمت هموار کند. کشورهای عربی دیگر در حال حاضر فقط «ناظر» هستند.
۱۱. آمریکا چندان نگران نیروگاههای هستهای ایران نیست و از آن صرفاً بهعنوان اهرم فشار برای کسب پول بیشتر یا «راضی نگه داشتن کشورهای خلیج» جهت باجگیری استفاده میکند.
۱۲. آمریکا بر این باور است که «روسیه پوتین» بهتر از هر کس میتواند در پرونده ایران قابل اعتماد باشد و در زمانی که مذاکرات به بنبست برسد، به او رجوع خواهد کرد. هدف نهایی آمریکا چیزی بیش از «عدم استفاده از سلاح علیه دیگران» نیست و میخواهد توازن با اسرائیل حفظ شود؛ مشابه وضعیت میان پاکستان و هند.
۱۳. زبان تهدیدآمیز، بیارزشکننده و تحقیرآمیزی که ترامپ علیه رئیسجمهور اوکراین (زلنسکی) و دیگران بهکار برد، باعث شد مردم ایران ماهیت سلطهجویانه آمریکا را بهتر درک کرده و نگران بیاحترامی به مقامات خود نباشند.
۴- رسانههای ایرانی به دو دسته تقسیم شدهاند: گروهی که تنها نقش ناقل اخبار را دارند، و گروهی دیگر که مذاکرات را «اتلاف وقت» میدانند؛ مانند روزنامه کیهان که حمله تندی به برخی از مسئولان دولتی داشت و اظهارات مربوط به احتمال ورود سرمایهگذاریهای آمریکایی تا هزار یا حتی دو هزار میلیارد دلار به ایران را «توهم و بازار خیالپردازی» توصیف کرد.
۱۵- شخصیتهای علمی و دیپلماتیک ایرانی مانند دکتر علیاکبر صالحی، وزیر امور خارجه پیشین ایران و رئیس سازمان انرژی اتمی در زمان مذاکرات هستهای، نسبت به روند مذاکرات با آمریکا ابراز خوشبینی کردهاند. وی معتقد است که «شرایط بینالمللی و منطقهای بهگونهای است که عبور از این چالشها جز از مسیرهای مسالمتآمیز و عقلانی ممکن نیست». در این دیدگاه، دکتر محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین و همچنین رئیسجمهور، پزشکیان، نیز با وی همنظر هستند.
۱۶- با اینکه رهبر انقلاب، آیتالله خامنهای، قائل به بیفایده بودن مذاکره با آمریکا (شیطان بزرگ) است، اما از خوشبینی بیش از حد به مذاکرات نیز پرهیز داده و فرمودهاند: «ما به این مذاکرات نه نگاه بیشازحد خوشبینانه داریم، نه نگاه بیشازحد بدبینانه.»
۱۷- مطالبات ایران از آمریکا شامل کاهش سریع تحریمها، دسترسی به میلیاردها دلار منابع مسدودشده در خارج و تسهیل صادرات نفت است. در مقابل، خواسته اصلی آمریکا بازگشت ایران به سطح غنیسازی مجاز در توافق هستهای اصلی(۳.۶۷٪) است، اما برآوردها نشان میدهند که ایران حاضر به عقبنشینی و صرفنظر از دستاوردهای فعلی خود در زمینه هستهای نخواهد بود.
۱۸- کشورهای مخالف محور مقاومت در منطقه، آرزو دارند پروندههای خود را از طریق تسلیم مقاومت و خلع سلاح آنها ببندند (حماس، جهاد اسلامی، حزبالله، حوثیها، گروههای مقاومت در عراق، و الحشد الشعبی)، پیش از آنکه مذاکرات بین ایران و آمریکا به نتیجه برسد تا این مسئله بهعنوان «امر واقع» و «خارج از مذاکرات» تلقی شود؛ اما واقعیت پیچیدهتر از این است و به این سادگی نیست.
۱۹- گزینه جنگ و حمله به تأسیسات ایران بعید به نظر میرسد، بهویژه با شعار «اول آمریکا»ی ترامپ و تیم تجاری او که میلیاردها دلار برای پیروزی ترامپ سرمایهگذاری کردهاند و حالا انتظار دارند این سرمایه را با سودش بازگرداند. از سوی دیگر، تأمین هزینه جنگ از سوی کشورهای خلیجفارس دشوار است، چون آنها خود به هدف مستقیم تبدیل خواهند شد.
۲۰- عراق از جمله کشورهای همسایه ایران است که بیشترین سود را از مذاکرات ایران و آمریکا خواهد برد؛ زیرا لغو تحریمها علیه ایران بسیاری از فعالیتهای تجاری و سرمایهگذاری میان دو کشور را بهویژه در حوزه انرژی تسهیل خواهد کرد.
۲۱- ایران با دولتی در آمریکا مواجه است که «فاقد دیدگاههای کامل و منسجم» در قبال پرونده هستهای ایران و سایر پروندههاست. این موضوع را وزارت امور خارجه ایران پس از دور اول مذاکرات در مسقط اعلام کرد و افزود: این تغییرات ممکن است نشانگر نبود جدیت و حسن نیت در طرف مقابل باشد و ما همچنان در مرحله آزمون قرار داریم.
۲۲- در پایان باید گفت که این «مذاکرات» نباید بیش از این به تعویق بیفتد، چرا که ترامپ میخواهد به سرعت به «منطقه خلیجفارس» سفر کند تا با بشکههایی پر از «میلیاردها دلار» بازگردد؛ و این سفر باید «بدون صدای بمب و موشک» باشد. بنابراین مذاکره با «کشوری عاقل» که بداند چه میخواهد و چه باید بدهد و توان تأثیرگذاری بر اهداف او را داشته باشد، ضروری است.