
امام محمدتقی(ع)؛ امام نهم شیعیان اثنی عشری است. کنیه او ابوجعفر و ملقب به جواد و ابنالرضا بود. ملقب شدن ایشان به جواد را به علت کثرت بخشش و احسان حضرت دانستهاند.
امام جواد(ع) هفده سال امامت کردند که با حکومت مأمون عباسی و معتصم عباسی همزمان بود. براساس نقل بیشتر منابع، امام جواد(ع) در آخر ذیالقعده سال ۲۲۰ق در ۲۵ سالگی، به شهادت رسیدند. در میان امامان شیعه، ایشان جوانترین امام در هنگام شهادت بودهاند و در کنار جدشان حضرت موسی بن جعفر(ع) در کاظمین به خاک سپرده شدند.
مناظرات علمی امام جواد(ع) با عالمان فرقههای اسلامی در مسائل کلامی، همچون جایگاه شیخین (عُمر و ابوبکر) و مسائل فقهی مانند حکم قطع کردن دست دزد و احکام حج را از مناظرات معروف ایشان است.
خبرنگار ایکنا در این موضوع با حجتالاسلام والمسلمین
حمیدرضا مطهری؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانیم؛
ایکنا ـ امام جواد(ع) هم مانند پدرشان با مخالفان و منتقدان گفتوگو و مناظرات بسیاری داشتند؛ مهمترین ویژگی مناظرات امام جواد(ع) را در چه چیزی میدانید؟
این مناظرات از جهات مختلف قابل بررسی است، از سویی نشاندهنده جایگاه علم لدنی امام و از طرف دیگر روشن کننده حقانیت مکتب تشیع است، ولی تاکید بنده بر یک نکته است و آن اینکه به صورت کلی در مناظرات ائمه(ع) رعایت اخلاق حرف اول را میزند؛ مسئلهای که امروز در فضای علمی و سیاسی ما مغفول است و حتی در مباحث علمی هم شاهدیم که گاهی رعایت نمیشود و این خیلی بد است؛ امام جواد(ع) در برخورد با مخالفان خود، اخلاق بینظیری را به نمایش میگذاشتند و کوچکترین بیاحترامی نکرده و چنان به مخالفان توجه میکردند که آنها جذب منش امام(ع) میشدند.
نکته مهم دیگر در سیره مناظراتی حضرت و در زمانی که از ایشان سؤال پرسیده میشود بحث ارجاع به قرآن کریم و سیره نبوی است و این نشان میدهد که ائمه بزرگوار چقدر به سیره و سنت نبوی و قرآن کریم اهمیت میدهند.
به عنوان نمونه یکی از مخالفان از امام(ع) در مورد این روایت پرسید که جبرئیل نزد پیامبر(ص) آمد و فرمود خداوند به شما سلام میرساند و میفرماید به فلانی(خلیفه اول) بگویید که من از او راضی هستم آیا او هم از من راضی است؟ امام جواد(ع) اولا برآشفته نشدند و با متانت و بزرگواری پاسخ دادند که این سخنی که شما میگویید با قرآن و سیره نبوی سازگاری ندارد؛ پیامبر(ص) فرمودند من الان در بین شما هستم و مطالبی را به من نسبت میدهند و وقتی نباشم نسبت این نوع مطالب به من بیشتر هم خواهد شد و شما هر وقت چیزی شنیدید که از جانب من گفته میشود به قرآن ارجاع دهید اگر مخالف قرآن بود؛ فاضربوه علی الجدار، و اگر موافق قرآن بود آن را بپذیرید.
امام جواد(ع) در ادامه فرمودند قرآن کریم فرموده است ما از رگ گردن به شما نزدیکتر هستیم و به آنچه در قلب شما میگذرد آگاهیم، بنابراین معقول نیست که خداوند جبرئیل و پیامبر(ص) را واسطه قرار دهد تا به فلان فرد(خلیفه اول) پیام بدهد که من از تو راضی هستم آیا تو هم از من راضی هستی؟
امام(ع) بدون اینکه بخواهند بداخلاقی یا توهین به کسی بکنند به شبهه و سؤال یک فرد جواب دادند و مورد پذیرش سؤالکننده هم قرار گرفت چون منطقی و عقلایی بود ولی متاسفانه در فضای امروز به خصوص در عرصه سیاسی بدترین بداخلاقیها صورت میگیرد و حتی در فضای علمی هم گاهی شاهد هستیم طرفین به این اخلاق که از مهمترین میراث ائمه(ع) برای پیروانشان است کمتوجهی میکنند.
این ماجرا در دوره مامون رخ داد که امام(ع) در سن کودکی بودند که البته در همان سن پایین مامون دخترش را به ازدواج حضرت(ع) درآورد؛ عباسیان وقتی از ماجرای ازدواج با خبر شدند چون امکان مخالفت صریح و مستقیم را نداشتند به مامون گفتند تو چطور میخواهی دخترت را به عقد کسی درآوری که هنوز احکام شرعی را بلد نیست و البته مامون پاسخ داد اینها کسانی هستند که خداوند از علم خود به آنان چشانده است و این مجلس مناظره برپا شد.
ایکنا ـ یکی از مناظرات معروف امام جواد(ع) بحث حکم قطع ید است، ماجرا چگونه بوده است؟
ماجرا در دوره معتصم رخ داد، معتصم قصد داشت حکم قطع ید را برای فردی که سرقت کرده بود اجرا کند لذا سراغ قضات و مجتهدین حکومت رفت و هر کدام نظری دادند از جمله اینکه باید از مچ قطع شود یا از بازو و هر کدام هم استدلال به آیات قرآن کردند؛ کسی که طرفدار قطع ید از مچ بود به آیه مرتبط با حکم تیمم در قرآن «فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ مِنْهُ» ارجاع داد و فردی که نظرش قطع ید از ناحیه بازو بود به آیه وضو «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ ۚ وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَىٰ أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ مِنْهُ» ارجاع داد ولی وقتی به امام(ع) رجوع کردند ایشان ابتدا نظر شریف خود را نفرمودند و رغبتی هم به این کار نشان ندادند و با اصرار معتصم به قرآن و سخن نبوی ارجاع فرمودند؛ از جمله به آیه شریفه «وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا»؛ بعد هم فرمودند که پیامبر(ص) مواضع سجده را تعیین فرموده است که هفت مورد است از جمله دست، لذا نباید دست قطع شود و انگشتان باید قطع شود.
این استدلال قویتر و محکمتر و مستند به آیات شریفه قرآن کریم بود و سبب شد تا معتصم طبق آن عمل کند ولی اطرافیان معتصم به دنبال این ماجرا شروع به بدگویی و جوسازی علیه امام(ع) کردند و چون او رابطه خوبی با علویون نداشت دست به شهادت حضرت امام جواد(ع) زد.
ایکنا ـ مهمترین هدف در برپایی مناظرات امام جواد(ع) چه بود و آیا آنطور که گفته میشود قصد خلفای عباسی تحقیر و تنزل جایگاه امامت بوده است؟ چون توهم ناتوانی نسبت به ائمه(ع) را داشتهاند؟
اینکه گفته شده است خلیفه قصد داشت امام رضا(ع) یا امام جواد(ع) در مناظرات شکست بخورند و جایگاه آنان کاسته شود ممکن است جزء اهداف خلیفه بوده باشد ولی با توجه به شناختی که مامون از امام جواد(ع) و امام رضا(ع) داشت و به جایگاه علمی ایشان واقف بود و میدانست این علم اکتسابی نیست، بعید است چنین هدفی در سر داشته باشد از سوی دیگر اگر به فرض محال امام رضا(ع) در مناظرات شکست میخوردند خود این موضوع باعث تضعیف جایگاه مامون و حکومت او هم بود.
لذا دور از ذهن است که او این هدف را دنبال کرده باشد و به نظر بنده او قصد داشت تا جایگاه علمی حکومت خود را نشان دهد و شواهد هم نشان میدهد که مامون نسبت به جایگاه علمی امام رضا(ع) و امام جواد(ع) آگاه بود.
گفتگو از علی فرجزاده
انتهای پیام