کد خبر: 4286338
تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۷
عبدالحمید قدیریان:

امام خمینی (ره) جریان مقاومت جهانی را پایه‌گذاری کرد + صوت

یک هنرمند نقاش گفت: مبارزه امام خمینی (ره) با استکبار، با تکیه بر آموزه‌های توحیدی، جریانی را به وجود آورد که بیداری اسلامی را در جهان گسترش داد و موجب شکل‌گیری مقاومت‌هایی مستحکم علیه ظلم شد.

امام خمینی (ره) نه تنها بنیان‌گذار نظام جمهوری اسلامی ایران، بلکه صاحب مکتبی فکری و فرهنگی است که ژرفای آن، مرزهای جغرافیایی را درنوردیده و به الهام‌بخشی برای ملل آزاده جهان بدل شده است. اندیشه‌های ایشان بر پایه تلفیقی عمیق از عقلانیت دینی، معنویت اسلامی و مبارزه با ظلم و استکبار بنا شده‌اند؛ اندیشه‌هایی که با روح زمانه سخن می‌گویند و پاسخگوی نیازهای انسان معاصر در عرصه‌های سیاست، اخلاق، جامعه و فرهنگ هستند.

در این میان، هنر به عنوان یکی از مؤثرترین ابزارهای انتقال پیام، نقش بی‌بدیلی در بازنمایی و ترویج افکار امام ایفا می‌کند. هنر، با قدرت تخیل، زبان احساس و توانایی در ایجاد ارتباط عمیق با مخاطب، می‌تواند مفاهیم والا و آرمان‌های انقلاب اسلامی را از سطح شعار به لایه‌های وجودی انسان منتقل کند. فیلم، تئاتر، ادبیات، شعر، نقاشی، موسیقی و سایر قالب‌های هنری، این ظرفیت را دارند که جنبه‌های مختلف تفکر امام، از جمله عدالت‌خواهی، حمایت از مستضعفان، وحدت امت اسلامی و حاکمیت ارزش‌های الهی را برای نسل‌های جدید، به ویژه در بستر جهانی‌شده امروز، ملموس و ماندگار سازند.

امروزه بیش از هر زمان دیگر، جهان تشنه معنا، عدالت و معنویت است؛ و در چنین فضایی، هنر متعهد و برخاسته از اندیشه امام، می‌تواند به پلی میان دل‌های حقیقت‌جوی ملت‌ها تبدیل شود؛ پلی برای رسیدن به جهانی عاری از سلطه، تبعیض، و ابتذال فرهنگی. پیرامون این موضوع ایکنا با عبدالحمید قدیریان، هنرمند نقاش گفت‌گویی انجام داده که در ادامه با آن همراه می‌شویم.

عبدالحمید قدیریان، متولد ۱۳۳۹ تهران، نقاش و طراح صحنه و لباس با تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد در رشته نقاشی و دریافت گواهی درجه یک هنری است. او فعالیت حرفه‌ای خود را از سال ۱۳۶۰ در حوزه هنر آغاز کرد و از سال ۱۳۶۵ با ورود به سینما به عنوان گریمور و سپس طراح صحنه و لباس در فیلم‌های دینی و قرآنی مانند «مریم مقدس» و «محمد(ص)» فعالیت کرد. آشنایی او با معارف قرآنی باعث شد به سمت تبیین مفاهیم دینی از طریق هنر نقاشی روی آورد و در این مسیر با رویکرد پژوهشی به تبدیل مفاهیم قرآنی به فرم‌های تصویری پرداخت. پروژه‌های پژوهشی او با محوریت آیه اربعین، در قالب نمایشگاه‌هایی چون «آسمان حسین(ع)» و «نور هدی، نور حسین (ع) است و بس» عرضه شدند. قدیریان در طول فعالیت‌های هنری خود جوایز متعددی کسب کرده است.

ایکنا - در ابتدا، با توجه به شخصیت بی‌بدیل حضرت امام خمینی (ره)، می‌خواهم از دیدگاه کلی شما آغاز کنیم. به نظر شما اندیشه‌های حضرت امام چه ویژگی‌هایی داشت که موجب شد نه‌تنها در ایران، بلکه در سراسر جهان اثرگذار باشد؟

حضرت امام (ره) صرفاً یک شخصیت سیاسی، اجتماعی نبودند؛ ایشان یک پدیده ای الهی بودند. پدیده‌ای که هنوز هم زنده است، هنوز هم تفکر و حضورش، محوریتش، در فضای جهانی احساس می‌شود. این زنده بودن تنها به‌خاطر خاطره‌ها یا وقایع تاریخی نیست؛ بلکه به خاطر زنده بودن تفکری است که او به میان آورد. اگر امروز جهان کفر را ملتهب می‌بینیم، اگر دشمنان دین خدا، دشمنان انسانیت، در همه حوزه‌ها به تکاپویی وحشیانه افتاده‌اند، دلیلش همین محوریت تفکر و نور حضرت امام است، تفکری که زنده است، فعال است و جریان دارد.

ایکنا - علت این تأثیرگذاری عظیم چیست؟ 

به نظرم مهم‌ترین علت این است که حضرت امام (ره)، به اصل خودش بازگشت. یعنی خداوند او را رشد داد تا اسلام ناب محمدی را بفهمد، آن را بشناسد و خودش را وقف آن کند. ایشان نه‌تنها در پی فهم ظاهری دین بود، بلکه تمام وجودش را در راه تحقق و اقامه آن قرار داد. این نوع بازگشت، یک بازگشت معمولی نیست. ما درباره‌ شخصی صحبت می‌کنیم که اسلام را در افق بسیار مرتفع‌تری نسبت به دیگران عرضه کرد؛ حتی نسبت به بسیاری از اهل علم، علما، و بزرگان دینی که در طول قرون تلاش‌های زیادی کرده‌اند. تفاوت امام با بسیاری از آن‌ها در این بود که ایشان بیشترین نسبت را با اهل‌ بیت (ع) برقرار کرد؛ یعنی اندیشه‌اش به تفکر اهل‌ بیت(ع) متصل بود، نه صرفاً به برداشت‌های فقهی یا تاریخی از اسلام.

همین اتصال عمیق باعث شد که اندیشه‌ای که از سوی امام عرضه شد، بسیار مرتفع باشد. هرچه اندیشه مرتفع‌تر باشد، تأثیرگذاری‌اش نیز گسترده‌تر خواهد بود. به همین دلیل می‌بینید که ایشان در قالب یک انقلاب در ایران حرکت را آغاز کرد، اما اندیشه‌اش مرزها را درنوردید و تا امروز همچنان در حال گسترش است. این جهانی شدن اندیشه‌ امام به دلیل آن وسعت و ارتفاعی است که در تفکر ایشان نهفته بود.

ایکنا - با این نگاه جهانی، چه ویژگی‌هایی در حرکت حضرت امام (ره) بود که آن را از یک نهضت داخلی به یک جریان جهانی تبدیل کرد؟

یکی از ویژگی‌های دین خدا تولید حرکت است. دینی که انسان را به سکون، انزوا و عبادت فردی دعوت کند، با آنچه قرآن و اهل‌بیت(ع) معرفی می‌کنند، فاصله دارد. دین الهی باید حرکت ایجاد کند، باید انسان را از خواب بیدار کند، و او را به سمت مسئولیت‌پذیری در برابر ظلم، فساد و بی‌عدالتی سوق دهد. حضرت امام دقیقاً در مقطعی از تاریخ این حرکت را آغاز کرد که باید این اتفاق می‌افتاد. می‌توان این‌گونه گفت که خداوند در مسیر تحقق وعده‌هایش و رفعت حکمرانی خودش، در یک زمان خاص، یعنی همان سال‌های منتهی به انقلاب اسلامی، برنامه‌ای را آغاز کرد و حضرت امام (ره) در هماهنگی کامل با این برنامه قرار گرفت. ایشان کسی بود که تلاش کرد خود را با برنامه‌ الهی هماهنگ کند و به همین دلیل حرکت او با برکت شد، با تأثیر همراه شد، و وسعت پیدا کرد.

از مهم‌ترین دلایل موفقیت و تأثیرگذاری امام (ره) همین هماهنگی با برنامه الهی بود. او در سال‌هایی که به ظاهر تبعید بود (حدود ۱۵ سال) در حقیقت در محضر مولای خود قرار داشت و این دوران را صرف دریافت معرفت، ارتقای معنوی و بالا بردن ارتفاع روحی خود کرد. سال ۱۳۵۷ که انقلاب به پیروزی رسید، در واقع نتیجه‌ همان سیر تربیتی بود که امام (ره) در تبعید سپری کرده بود. بنابراین اگر بخواهیم از فعل امام (ره) بهره ببریم، باید او را در متن برنامه‌ خداوند تحلیل کنیم. اگر خارج از این چارچوب نگاه کنیم، نه‌تنها به نتیجه دقیق نمی‌رسیم، بلکه دچار تحلیل ناقص و حتی گمراه‌کننده خواهیم شد. تحلیل امام (ره) بدون در نظر گرفتن پیوندش با سنت‌های الهی، نوعی ظلم به شخصیت و اندیشه‌ وی است.

ایکنا - حضرت امام خمینی (ره) همواره به‌عنوان نمادی از مبارزه با استکبار معرفی شده‌اند. اگر بخواهیم دقیق‌تر به این موضوع بپردازیم، این نماد و شاخصه چقدر در بیداری اسلامی در دهه‌های اخیر نقش داشته و چه اثری در تحولات جهان اسلام گذاشته است؟

وقتی ما می‌خواهیم با نگاهی دقیق‌تر به این مسئله بنگریم، باید به حقیقتی مهم اشاره کنیم و آن هم این است که اساساً مبارزه حضرت امام (ره) با استکبار، صرفاً یک واکنش سیاسی یا تاکتیکی نبود، بلکه ریشه در یک منظومه فکری توحیدی و الهی داشت. اگر بخواهیم از همان منظری که عرض کردم نگاه کنیم، در واقع آنچه امروز در بیداری اسلامی در کشورهای مختلف شاهد هستیم، امتدادی از همان نوری است که خداوند وعده داده که در زمین تمام کند. نور الله، هر چه در عالم بیشتر می‌شود، تقابل میان حق و باطل را هم شدیدتر و روشن‌تر می‌کند. امام خمینی (ره) دقیقاً در همین چارچوب فکری و نوری حرکت می‌کردند. یعنی رفتارهای ایشان، موضع‌گیری‌ها و حتی نحوه مقابله‌شان با استکبار، برگرفته از همین منطق قرآنی و الهی بود. بنابراین وقتی شما به سیر تحولات دهه‌های اخیر نگاه می‌کنید، به وضوح می‌بینید که خطی از ظلم‌ستیزی، مقاومت و آگاهی‌بخشی در سراسر جهان اسلام کشیده شده که ریشه در همان رویکرد توحیدی امام (ره) دارد.

کد

شاید بتوان این موضوع را با یک مثال بهتر توضیح داد. طلوع خورشید یکی از آیات الهی است. وقتی خورشید از پشت کوه بیرون می‌آید و نورش بیشتر و بیشتر می‌شود، سایه‌ها هم به‌وضوح پدیدار می‌شوند. تاریکی سایه‌ها خودش را نشان می‌دهد چون نور دارد گسترش می‌یابد. دقیقاً در جهان شاهد آن هستیم که با گسترش نور الهی، شاهد وضوح بیشتر ظلم‌ها و جبهه‌بندی‌های کفرآمیز هستیم. لذا، امام (ره) که رفتارهایش مطابق با این نظام نوری و الهی تنظیم شده بود، به صورت طبیعی با جبهه‌های ظلم و استکبار مقابله می‌کردند. چون هر چقدر نور بیشتر شود، حق و باطل از هم جدا‌تر می‌شوند و دیگر نمی‌توان در منطقه‌ای خاکستری زندگی کرد. یعنی دیگر آن فضاهایی که افراد می‌گویند «من کاری به ظلم ندارم، فقط زندگی‌ام را می‌کنم» در حال حذف شدن هستند. امروز همه، چه بخواهند چه نخواهند، در موقعیتی قرار گرفته‌اند که باید جایگاه خود را در این میدان مشخص کنند؛ یا در جبهه نور و مقاومت قرار دارند یا در جبهه ظلم و تاریکی.

حتی در کشورهای غربی هم همین موضوع مشهود است. شما دانشجویانی را می‌بینید که سال‌ها تحت تعلیم تفکرات الحادی و لیبرالیسم افراطی قرار داشتند، اما اکنون به خیابان‌ها آمده‌اند و در برابر ظلم، به‌خصوص در مسئله فلسطین، واکنش نشان می‌دهند. این همان تأثیر نور الهی است که مرز حق و باطل را روزبه‌روز شفاف‌تر می‌کند و هر انسانی را مجبور به انتخاب می‌کند. کسی دیگر نمی‌تواند در حاشیه بماند و بی‌تفاوت باشد.

ایکنا - در همین راستا، امروز موضوع فلسطین و جنایاتی که در غزه رخ می‌دهد، دل همه آزادگان جهان را به درد آورده است. با توجه به اینکه امام (ره) از همان ابتدا مسئله مبارزه با صهیونیسم را مطرح کرده بودند، به نظر شما این موضع امام چه جایگاهی در بینش الهی و نگاه قرآنی ایشان داشته است؟

امام (ره) از همان نخستین روزهای پس از انقلاب و حتی پیش از آن، مسئله مبارزه با صهیونیسم را بسیار جدی مطرح کردند. این نکته بسیار مهم است که ما بدانیم این موضع‌گیری امام فقط یک واکنش سیاسی یا متأثر از فضای منطقه‌ای نبود. بله، در طول این سال‌ها بسیاری از تحلیل‌گران سیاسی و اجتماعی درباره صهیونیسم نوشته‌اند، مقاله‌ها و تحلیل‌های فراوانی هم ارائه شده، اما جایگاه نگاه حضرت امام (ره) به این موضوع، از جنس نگاه‌های معمول سیاسی نبود. نگاه ایشان به مسئله اسرائیل، یک نگاه کاملاً قرآنی، الهی و مبتنی بر سنن الهی بود. این را وقتی درک می‌کنیم که توجه کنیم امام در شرایطی این موضع نابودی اسرائیل را مطرح کردند که هنوز انقلاب اسلامی تثبیت نشده بود. در شرایطی که کشور هنوز درگیر مسائل داخلی، خیانت منافقین، بحران‌های ساختاری و نهادسازی انقلابی بود، امام خمینی (ره) یک مسئله بزرگ جهانی را مطرح کردند و نابودی اسرائیل را هدف قرار دادند.

این حرکت از کسی سر می‌زند که معیارهایش فراتر از سیاست‌های روز و تحلیل‌های بین‌المللی است. امام (ره) با تکیه بر آیات قرآن، مسئله نابودی اسرائیل را جزئی از وعده‌های الهی و حرکت به سمت ظهور می‌دانستند. وقتی شما قرآن را مرور می‌کنید، به‌وضوح می‌بینید که یکی از مراحل مقدماتی ظهور، مقابله با فساد جهانی یهود است. در آیات قرآن آمده که وقتی یهودیان فساد گسترده‌ای در زمین می‌گسترانند، خداوند بندگان خود را می‌فرستد تا با آن‌ها مقابله کنند. بنابراین وقتی امام خمینی (ره) با آن قاطعیت می‌گویند اسرائیل باید از بین برود، این حرف برگرفته از فهم عمیق ایشان از برنامه الهی و وعده‌های قرآنی است. یعنی این موضع‌گیری نه بر اساس تحلیل سیاسی، بلکه بر مبنای یک باور و یقین الهی است. همین مسیر را مقام معظم رهبری نیز با همان قاطعیت و باور ادامه دادند و این نشان می‌دهد که منبع الهام این بزرگواران، نه تحلیل رسانه‌ای بلکه اتصال به منطق وحی و سنت‌های الهی است. در حقیقت، می‌توان گفت یکی از ویژگی‌های بارز امام خمینی (ره) و خلف صالح ایشان، همین است که در مسائل اساسی، تحلیل‌های‌شان برگرفته از بصیرت قرآنی است، نه صرفاً داده‌های سیاسی. برای همین هم هست که این نگاه ماندگار و الهام‌بخش شده و جهانیان امروز این پیام را بهتر و روشن‌تر درک می‌کنند.

ایکنا - با وجود گذشت بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و تلاش‌هایی که در قالب جشنواره‌ها و تولید آثار هنری انجام شده، چرا همچنان احساس می‌شود که فاصله جدی و معناداری میان آنچه از تفکر امام خمینی (ره) می‌شناسیم و آنچه در آثار هنری بازتاب یافته، وجود دارد؟

هنر امروز خیلی درگیر تکنیک شده، یعنی بیشتر از آن‌که به محتوا و فکر بپردازیم، درگیر فرم و زیبایی‌شناسی ظاهری شده‌ایم. جشنواره‌ها و فستیوال‌هایی که برگزار می‌شوند، اغلب بر همین معیارهای تکنیکی تکیه دارند. اما هنر اگر فقط تکنیک باشد و فکر پشتش نباشد، نه تنها بی‌اثر می‌شود، بلکه خطر انحراف هم دارد. ما گاهی فراموش می‌کنیم که هنر، بدون تفکر، حتی می‌تواند فاصله بگیرد از حقیقت. ما تلاش کردیم که در این گفت‌وگو منظر و نگاه امام (ره) را بفهمیم، چون معتقدم هنرمند برای خلق یک اثر ماندگار و تأثیرگذار، باید تبیین درستی از اندیشه داشته باشد. هرچقدر این تبیین حقیقی‌تر و عمیق‌تر باشد، طبیعتاً اثر هنری هم دقیق‌تر و بلندمرتبه‌تر خواهد شد.

ایکنا - اشکال اصلی در این فاصله‌ای که بین اندیشه امام (ره) و بازنمایی هنری آن ایجاد شده، متوجه فضای فرهنگی و هنری کشور است یا ریشه در غفلت ما از تبیین دقیق منظومه فکری امام دارد؟

ما بعد از انقلاب، کمتر به تفکر مرتفع و ریشه‌ای امام (ره) پرداختیم. به‌جای آن، بیشتر نگاه‌ها سطحی و سیاسی شد. یعنی نگاهمان به امام بیشتر در قالب مواضع سیاسی و اجتماعی خلاصه شد و نه به‌عنوان یک گوهر فکری که ریشه در قرآن و اهل بیت(ع) دارد. طبیعی است وقتی چنین نگاهی در میان نخبگان و اهل تفکر رواج پیدا کند، هنرمند هم در همان فضا تولید اثر می‌کند. ما نمی‌گوییم آثاری که خلق شد الزماً مخالف تفکر امام (ره) بودند، اما این آثار معمولاً در همان حدی خلق شدند که جامعه و گفتمان حاکم از امام (ره) می‌فهمید. ما حرکت نکردیم در آن مسیری که باید، یعنی در مسیر تفکر ناب امام (ره) و این باعث شد هنرمند هم نتواند آن جلوه‌های نورانی و تأثیرگذار را از امام به نمایش بگذارد.

ایکنا - هنرمند متعهد چگونه باید با میراث فکری امام خمینی (ره) ارتباط برقرار کند تا بتواند آن را به درستی درک کرده و در آثار خود بازتاب دهد؟

هنرمند باید در آن تفکری که به او داده می‌شود، زیست کند. وقتی هنرمند در تفکر زندگی می‌کند، آن تفکر را به فرم تبدیل می‌کند و اثر هنری ابداع می‌شود. اما متأسفانه این زمینه را برای زیست عمیق در تفکر امام (ره) فراهم نکردیم. این ظلم بزرگی بود هم به جامعه هنری و هم به خود جامعه. چون امام (ره) به‌واقع یک گوهر بی‌نظیر بود که بعد از اهل بیت(ع)، نمونه‌ای نمی‌شود برایش یافت. اما ما این گوهر را در تحلیل‌های سطحی تاریخی و سیاسی محدود کردیم و آن نگاه قرآنی و بلند امام را کنار گذاشتیم. همین امر باعث شد که هنرمند نتواند آن درخشش نورانی امام را منتقل کند. البته امام (ره) نیاز به تفسیر هنری ما ندارد، این ما هستیم که برای نجات خودمان باید او را درست تبیین کنیم.

ایکنا - اگر ما نتوانیم اندیشه امام را با همه ابعادش درک و منتقل کنیم، چه پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و حتی اعتقادی برای آینده انقلاب و جامعه خواهیم داشت؟

تبعاتش کم نیست. اگر اهل علم و تفکر، امام (ره) را درست معرفی می‌کردند و تلاش می‌کردند که جامعه را با نگاه او تطبیق دهند، خیلی از چالش‌های فرهنگی امروز برای ما پیش نمی‌آمد. بسیاری از این چالش‌ها، حقیقتاً کودکانه‌ هستند. اما چون از همان ابتدا امام را از ارتفاعی که در آن قرار داشت پایین آوردیم، جامعه هم پایین کشیده شد. ما باید امام (ره) را با نگاه الهی، نه صرفاً انسانی، درک می‌کردیم. ظلم‌ستیزی امام (ره)، فقط یک شعار سیاسی نبود. ظلم‌ستیزی او، ریشه در توحید داشت، در قرآن داشت. وقتی این نگاه عمیق در جامعه جا نیفتاد، حالا که وارد دوران فتنه‌های آخرالزمانی می‌شویم، از پس آن برنمی‌آییم.

به نوعی شاید بتوان عدم تلاش برای نگاه مرتفع به امام خمینی (ره) را، تحریف امام قلمداد کرد که سال ۱۳۹۴ در سالگرد ارتحال امام خمینی، توسط رهبرمعظم‌انقلاب بیان شد. امام و واژگان امام مطرح می‌شود اما خارج از موضع و جایگاه مدنظر امام خمینی (ره) از به‌کاربردن واژگان و عبارات. و این به نوعی تخصص یهود در مواجهه با آموزه‌های الهی بود که یُحَرِّفُونَ الکَلِم عَن مَوَاضِعِه را دنبال می‌کنند و هرکه چنین رویه‌ای داشته باشد، آن منطق یهود را دارد. خواه در لباس شیعه، خواه در لباس سنی، خواه در لباس استاد دانشگاه یا لباس سیاستمدار یا لباس علمای دین باشد. تبعه‌ی عملش، تحریف امام خمینی است. و نتیجه این می‌شود که امام که مبارزه اصلی را با منطق‌های شکل‌دهنده‌ اسرائیل شروع کرد، توسط تحریف‌کنندگان امام خمینی (ره)، از مبارزه با منطق‌های شکل‌دهی اسرائیل، به پذیرش و ترویج آن‌ها روی می‌آورد.

ایکنا - با توجه به این وضعیت و با در نظر گرفتن شرایط پیچیده فرهنگی و رسانه‌ای امروز، به نظر شما راه برون‌رفت از این انحراف یا کاستی در تفسیر و بازنمایی اندیشه امام (ره) چیست؟ 

ما باید ارتفاع بگیریم. این تعبیر قرآن است. خدا در آیه‌ای می‌فرماید: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ) اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد آيا شما را بر تجارتى راه نمايم كه شما را از عذابى دردناك مى‌‏رهاند؟ این تجارت، همانی است که ما را از آتش عبور می‌دهد. یعنی ما برای عبور از آتش فتنه‌ها، باید ارتفاع بگیریم. این ارتفاع همان درک درست از ولایت و برنامه خداست. اگر ما امام (ره) را از این منظر معرفی می‌کردیم، اگر دوستداران امام (ره) را دعوت می‌کردیم که بالا بیایند، فقط ظلم‌ستیزی را با نگاه انسانی نمی‌دیدند، بلکه با نگاه الهی می‌دیدند. آن وقت، در واکسینه‌کردن انقلاب موفق‌تر بودیم، در مسیر پیش‌رو سالم‌تر حرکت می‌کردیم. الان هم دیر نشده، اما نیاز به یک تغییر اساسی در زاویه دیدمان داریم.

ایکنا - اگر بخواهیم با نگاهی راهبردی به آینده نگاه کنیم، در مسیر استمرار انقلاب و مواجهه با پیچ تاریخی تمدن‌ساز، چه مسئولیتی بر دوش اهل تفکر، نخبگان فرهنگی و هنرمندان انقلابی قرار دارد؟

بعد از حدود ۵۰ سال، باید به این نتیجه برسیم که ما مسیر انقلاب را نباید تعیین کنیم. انقلاب، حرکت خدا بود، ما باید خودمان را با آن تطبیق بدهیم، نه آن را با خودمان. همون کاری که حضرت امام کرد. ما باید به اصل خودمان برگردیم، به اصل انقلاب، به آن جهانی‌بودن تفکر امام (ره). اگر تفکر اهل بیت (ع) را محور کنیم، اگر برنامه خدا را در حرکتمان لحاظ کنیم، انقلاب زنده خواهد ماند. رکود نخواهد داشت. ولی شرطش این است که تفکر انقلاب همچنان روی همان پایه اصلی خودش باقی بماند. ما باید همان رفتاری را که حضرت امام (ره) و حضرت آقا در پیش گرفتند، ادامه بدهیم تا ان‌شاءالله با کمترین آسیب از فتنه‌های ظهور عبور کنیم.

گفت‌وگو از داوود کنشلو

 
 
انتهای پیام
captcha