در پی حمله
رژیم صهیونیستی به برخی مناطق کشور و پاسخ قاطع و سریع جمهوری اسلامی ایران، بحثها درباره ماهیت و دلایل اصلی این درگیری و ابعاد سناریوی آمریکا به ویژه نیروی نیابتی آن رژیم صهیونیستی و غرب برای «براندازی نرمافزاری و سختافزاری» افزایش یافته است.
تحلیلگران منطقه غرب آسیا معتقدند آنچه در این مدت رقم خورد، صرفاً یک درگیری نظامی نبود، بلکه بخشی از یک پروژه پیچیده و جنگ ترکیبی بود که در حال حاضر به دلیل ضربات سهمگین نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به بطن و متن اراضی اشغالی طی جنگ 12 روزه و 22 موج عملیات
وعده صادق 3 و له شدن صهیونها، توقف جنگ به درخواست طرف مقابل اعلام شد.
در این راستا ایکنا با مهدی شکیبایی، کارشناس مسائل غرب آسیا، گفتوگو کرد که در ادامه میخوانیم:
هدف اصلی، براندازی نظام
ایکنا ـ تحلیل شما از سناریو و پشتپرده حملات 12 روزه رژیم صهیونیستی به خاک ایران چیست؟
در رابطه با اتفاقاتی که طی تقریباً دو هفته اخیر افتاد، بهویژه تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک میهن عزیزمان و همچنین حملاتی که آمریکاییها تدارک دیدند، باید گفت که پروژه براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران، از همان ابتدای پیروزی انقلاب، توسط دشمنان و در رأس آنها آمریکا طراحی شده بود.
اگر به یاد داشته باشید، انقلاب نوپای اسلامی ایران هدف توطئههای متعددی قرار گرفت؛ از تلاش برای بمباران منزل مسکونی حضرت امام (ره) تا کودتای نوژه، حادثه طبس، جنگ تحمیلی، اقدامات مسلحانه منافقین، تحریمهای پیاپی از جمله قانون داماتو و تحریمهای مرتبط با پرونده هستهای. همه اینها نشان میدهد که هدف اصلی، براندازی نظام بوده است.
ایکنا ـ چرا دشمنان تا این حد بر فشار داخلی و اعتراضات مردم تمرکز داشتند؟
دشمنان همیشه چشم امید به نارضایتیهای داخلی داشتند، چون میدانستند با توجه به جغرافیای ایران و توانمندیهای نظامیای که در طول این سالها با وجود همه تحریمها بهدستآمده، هیچ قدرت خارجی امکان تغییر رژیم از بیرون را ندارد. تجربه هشت سال دفاع مقدس این را ثابت کرده بود.
برای همین، اینبار تلاش کردند حملهای ترکیبی ترتیب دهند: هم حمله نظامی، هم فعالسازی هستههای نفوذی در داخل کشور، هم موج وسیع جنگ روانی و رسانهای. آن هم در شرایطی که ایران در حال مذاکره غیرمستقیم با آمریکا بود. این را من «شرایط فریب» مینامم؛ دشمن با ادعای مذاکره، همزمان به دنبال حذف تصمیمگیران اصلی کشور، اختلال در فرآیند تصمیمسازی، فعالکردن عوامل نفوذی، انجام ترورها و ایجاد آشوبهای داخلی بود.
ملت ایران، پشتبهپشت نظام ایستادند
ایکنا ـ هدف از حذف سران کشور و ایجاد اغتشاشات چه بود و چرا شکست خوردند؟
هدفشان این بود که با حذف سران، نوعی خلأ و سردرگمی در کشور بهوجود بیاورند. سپس با سوار شدن بر موج برخی نارضایتیهای اقتصادی و معیشتی، مردم را علیه نظام تحریک کرده و از دل این آشوبها، پروژه براندازی را محقق کنند اما آنچه رخ داد، خلاف تحلیلها و محاسبات آنها بود. ملت ایران، پشتبهپشت نظام، دولت، وطن و سربازانشان ایستادند. از نظر من، ورق در همان روزهای اول برگشت؛ از شوک و نگرانی به انسجام و امید. این همبستگی، نتیجهای را رقم زد که دشمنان حتی در محاسبات ذهنیشان هم تصور نمیکردند.
پس طراحی آنها به شکست انجامید. این طراحی پیچیده، با همه سرمایهگذاری اطلاعاتی، امنیتی و رسانهایاش، در واقعیت میدانی شکست خورد. ملت ایران نهتنها پشت نظام و کشورشان را خالی نکردند، بلکه در موقعیتی تهاجمی و آفندی قرار گرفتند.
واکنش هوشمندانه نیروهای مسلح
واکنش نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، بسیار هوشمندانه و قاطع بود. ما از وضعیت پدافندی وارد وضعیت آفندی شدیم. این یعنی دست بالا را گرفتیم. در واقع، دشمنان نهتنها نتوانستند پروژه براندازی را عملی کنند، بلکه قدرت بازدارندگی و انسجام داخلی ایران بیشتر هم شد.
واقعاً باید گفت این یک معجزه بود. کمتر کشوری در برابر چنین جنگ ترکیبی، با این سطح از فشار و هماهنگی دشمنان، میتوانست بایستد و سربلند بیرون بیاید اما ملت ایران ایستاد و دشمنان را ناامید کرد.
شکلگیری دوران دفاع مقدس دوم در جنگ 12 روزه تحمیلی
ایکنا ـ با توجه به حجم درگیریها، آیا میتوان گفت ما در واقع شاهد نوعی «دوران دفاع مقدس دوم» در تاریخ انقلاب اسلامی بودیم؟ و ارزیابی شما از عملیاتهای وعده صادق ۳ و در نهایت عملیات بشارت فتح چیست؟
بله، واقعاً همینطور است. در این جنگ تحمیلی جدید صهیونیستی، ما شاهد نوعی «دوران دفاع مقدس دوم» در تاریخ جمهوری اسلامی ایران بودیم. طی 12 روزی که این بحران ادامه داشت، آنچه رخ داد، چیزی فراتر از یک پاسخ صرف نظامی بود. عملیات وعده صادق ۳ که مردم مدتها در انتظارش بودند، محقق شد. این عملیات در قالب ۲۲ موج، اجرا شد که هر موج آن نشانهای از دست برتر نظامی جمهوری اسلامی ایران در میدان بود.
در نهایت نیز، این روند به عملیات بشارت فتح ختم شد. معتقدم اگر وعده صادق ۳، شش ماه پیش عملی میشد، ممکن بود آن اثرگذاری راهبردی را نداشته باشد. چرا؟ چون در آن مقطع، ما در مرحلهای بهنام «صبر استراتژیک» قرار داشتیم. اتفاقات آن زمان در سوریه، لبنان، غزه و یمن ما را به این جمعبندی رسانده بود که باید در چارچوب دفاعی، بهگونهای رفتار کنیم که صرفاً بازدارندگی ایجاد شود، نه تشدید درگیری. بنابراین وعدههای اول و دوم نیز در همین چارچوب انجام شد؛ حملهای محدود و سپس عقبنشینی.
عبور از صبر استراتژیک به تهاجم راهبردی
اما امروز، با توجه به طراحی چندساله آمریکا و رژیم صهیونیستی برای براندازی، دیگر وقت آن بود که از صبر استراتژیک به تهاجم راهبردی عبور کنیم. حجم پاسخ جمهوری اسلامی ایران در عملیات وعده صادق ۳ به حدی بود که طراحان همان نقشه، یعنی آمریکاییها، خودشان پیشنهاد آتشبس دادند. این یعنی اقتدار واقعی و تغییر در موازنه. یعنی اینکه دشمن، نه تنها موفق نشد ما را تضعیف کند، بلکه خود دچار فروپاشی محاسباتی و روانی شد. آمریکا برای جلوگیری از فروپاشی داخلی در اسرائیل، مجبور شد پیشنهاد توقف درگیری دهد.
ایکنا ـ آیا عملیات وعده صادق ۳، توانست بازدارندگی جدیدی را ایجاد کند؟
قطعاً. این عملیات نشان داد که ایران نهتنها در برابر یک تهاجم هیبریدی وسیع توان ایستادگی دارد، بلکه میتواند بهطور فعال، دشمن را تنبیه نظامی و سیاسی کند. این یک تغییر راهبردی مهم بود اما باید توجه داشت که دشمن ساکت نخواهد نشست. آنها برای این پروژه هزینه کردهاند و در حال طراحی جبران هستند. دقیقاً همان کاری که قبلاً در عراق، افغانستان و سوریه کردند اما حالا خوب میدانند که ایران نه عراق است، نه سوریه، نه لیبی. اینبار، با ملتی روبهرو شدند که پشتبهپشت نظام ایستاد، ایستادگی کرد و در عین ایستادگی، تهاجم نیز انجام داد. این معادلهای بود که دشمنان هیچوقت تجربهاش نکرده بودند.
سوابق بسیاری از بدعهدی آمریکاییها و صهیونیستها مقابل ماست
ایکنا ـ با وجود اعلام توقف درگیری از سوی طرف مقابل، تجربه نشان داده آمریکا و رژیم صهیونیستی پایبندی چندانی به توافقها ندارند. تحلیل شما از وضعیت پسادرگیری چیست؟ آیا باید نگران موج جدیدی از تهدیدات باشیم؟
بله اما نگران بودن کافی نیست؛ باید کاملاً هوشیار بود. نهتنها نیروهای مسلح ما باید آماده و آمادهباش کامل باشند، بلکه حوزه سیاسی ما نیز باید تدابیر پیشگیرانه اتخاذ کند. سوابق بسیاری از بدعهدی آمریکاییها و صهیونیستها مقابل ماست.
مثلاً ببینید در لبنان چه کردند؛ بعد از آتشبس رسمی، همچنان با پهپادها شخصیتهای مهم را ترور میکنند، زیرساختها را میزنند. در سوریه نیز وضعیت همین است. گاهوبیگاه خاک این کشور را بمباران میکنند و حتی به داراییهای ایرانی هم حمله میکنند.بدون تردید، همین سناریو را برای جمهوری اسلامی ایران هم در سر دارند. بنابراین نباید فریب توقف ظاهری درگیریها را خورد.
اقدام هوشمندانه و پیشگیرانه مجلس برای خروج از پروتکل الحاقی
ایکنا ـ از منظر سیاست داخلی، چه اقداماتی باید برای مقابله با این شرایط صورت گیرد؟
آنچه در مجلس شورای اسلامی با عنوان تعلیق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و بررسی امکان خروج از پروتکل الحاقی و تقویت اختیارات دولت در مواجهه با تهدیدات، یک اقدام هوشمندانه و پیشگیرانه است. اینگونه تصمیمات میتواند دست ایران را در مقابل فشارهای احتمالی باز بگذارد.
همچنین رسانههای ما هم باید هوشیار باشند. جنگ نظامی ممکن است فعلاً متوقف شده باشد اما جنگ روایتها، جنگ روانی، جنگ فرهنگی و اطلاعاتی، تازه آغاز شده است. دشمن، پروژهاش را متوقف نکرده؛ فقط از فاز مستقیم به فاز نرم و پنهان رفته است.
این تجاوز هیچ تفاوتی با تجاوز صدام به خاک ایران در دهه شصت نداشت. نه اولی بود، نه آخری. از سال ۱۳۵۷ تا امروز، جمهوری اسلامی در میدان مقابله با یک دشمن مستمر و استراتژیک قرار داشته و دارد. بنابراین ما باید در همه سطوح نظامی، سیاسی، فرهنگی، رسانهای آماده، هوشیار و دارای برنامه فعال باشیم.