کد خبر: 4291357
تاریخ انتشار : ۰۷ تير ۱۴۰۴ - ۱۵:۴۸
یادداشت

جنگی که چالش‌ها و فرصت‌ها را نشانمان داد

در هفته‌های گذشته شاهد بودیم که چگونه رژیم اسرائیل روند مذاکرات مشروع و صلح‌طلبانه مقامات کشورمان با آمریکا را به هم زد و از نگرانی اینکه توافقات دیپلماتیک نتواند منافع و اهدافش را تأمین کند، دست به حمله‌ای تجاوزگرانه به خاک کشورمان زد. این رژیم که در سال 2018، دونالد ترامپ را متقاعد کرده بود که از برجام خارج شود، در این حمله نیز وی را مجاب نمود تا نقاط ضعف اسرائیل را پوشش دهد و با تجهیزات نظامی برتر خود، تأسیسات هسته‌ای زیرزمینی ایران را هدف قرار دهد.

محمدمهدی مظاهری، استاد دانشگاه و کارشناس مسایل منطقه در یادداشتی با عنوان «جنگی که چالش‌ها و فرصت‌ها را نشانمان داد» نوشت:
 
خوشبختانه، جنگ ۱۲ روزه اخیر با هماهنگی و مدیریت ستودنی دستگاه دیپلماسی و مقامات نظامی کشور به یک درگیری تمام‌عیار و جنگ فرسایشی تبدیل نشد و گزارش‌های فوق محرمانه‌‌ای که سی ان ان به آنها دست یافته و منتشر کرده نشان می‌دهد حمله آمریکا نیز تأثیر مهمی بر تأسیسات و سانتریفیوژهای ایران نداشته و به هیچ وجه قدرت هسته‌ای ایران را نابود نکرده است، با این حال، به نظر می‌رسد تجربه تلخ دو هفته گذشته حامل درس‌ها و پیام‌های متعددی برای مقامات و تصمیم‌گیران ایران در ابعاد مختلف بود و لازم است سیاستگذاران، با نگاهی واقع‌بینانه به بررسی نقاط قوت و ضعف موجود بپردازند و راهبردهای آینده کشور را با در نظر گرفتن این تجربیات تدوین کنند.
 
نخستین درس در این حوزه، در بعد نظامی است که لزوم بازنگری در راهبردهای بازدارندگی فعال را ایجاب می کند. هر چند حملات موشکی دقیق ایران به سرزمین‌های اشغالی که در پاسخ به حملات اسرائیل به کشورمان انجام شد، بسیار قابل تقدیر بود و نه تنها ایرانیان، که همه ملت‌های منطقه را نیز شگفت‌زده و شاد کرد، اما با حمله‌های مکرر رژیم اسرائیل به مراکز مختلف نظامی، مسکونی و برخی زیرساخت‌های انرژی کشور، ضرورت ایجاد لایه‌های دفاعی عمیق‌تر و متنوع‌تر برای حفاظت از زیرساخت‌های حیاتی و مراکز حساس کشور بیش از پیش نمایان شد.
 
بنابراین، از این نکته نباید غفلت کرد که صرف داشتن توانایی حمله کافی نیست؛ بلکه باید توانایی دفاع ضد موشکی و مراقبت از حریم هوایی کشور نیز ارتقا یابد. از سوی دیگر در حوزه آفندی نیز، سرمایه‌گذاری در حوزه سیستم‌های رادار گریز و غلبه بر دفاع دشمن نیز باید مدنظر قرار بگیرد. همچنین با توجه به جنگ ترکیبی که دشمن بر علیه کشورمان به کار گرفت، به نظر می‌رسد ایران نیز برای هماوردی با جنگ‌های مدرن، باید توجه بیشتری به حوزه‌های جنگ الکترونیک، سایبری، هوش مصنوعی، ریزپرنده‌ها و پهپادهای تهاجمی پیشرفته نشان دهد. 
نکته دیگر، مشخص شدن همکاری برخی عناصر داخلی با اسرائیل بود که کار را برای این رژیم غاصب آسان‌تر کرد؛ اینکه چرا برخی از افراد حاضر شدند با خیانت به کشور خود، با دشمن همراهی و همکاری کنند، از ابعاد مختلفی قابل تحلیل و ارزیابی است؛ کاهش سرمایه اجتماعی نظام سیاسی در سال‌های اخیر، افزایش مشکلات اقتصادی و جذاب بودن پیشنهادات مالی اسرائیل، عدم تعلق خاطر برخی از مهاجرین خارجی به ایرانی که به آنها پناه داده است و عوامل بسیار دیگر در این مسئله دخیل بوده‌اند. از این رو لازم است مقامات امنیتی – اطلاعاتی کشور ضمن دوری از اقدامات هیجانی و شتاب برای اعدام خائنان، ابتدا به شناسایی دلایل و ریشه‌های این اقدام عجیب و ضدوطن‌پرستانه آنها بپردازند و با تهیه گزارشی دقیق و منصفانه برای نهادهای ذیربط، توصیه‌هایی برای جلوگیری از این تجربه تلخ ارائه دهند. 
در کنار آشکار شدن حقیقت تکان دهنده برخی همکاری‌های داخلی با دشمن، شاهد روی دیگری از جامعه ایرانی بودیم که این نیز در نوع خود عجیب، غرورآفرین و مایه مسرت بود. بخش‌هایی از جامعه ایران که در سال‌های گذشته جز معترضان به نظام سیاسی بودند و برخی از آنها ضمن قهر با صندوق‌های رأی تلاش کرده بودند نارضایتی خود از شرایط سیاسی و اقتصادی کشور را نشان دهند، بعد از حمله رژیم اسرائیل به کشورمان، با تغییر رویه‌ای که فقط از یک ایرانی وطن‌پرست برمی‌آید وارد گود حمایت از ایران و تمامیت ارضی کشور شدند و بقیه را هم تشویق کردند تا در این شرایط اختلاف‌ها را کنار بگذارند و تنها به فکر نجات و رهایی ایران باشند.
همان دختران کم حجابی که مدت‌ها از سختگیری‌ها و پیامک‌های جریمه برای حجابشان شاکی بودند، در این 12 روز حمله اسرائیل به کشورمان در راهپیمایی های حمایت از ایران شرکت کردند و شب‌ها با پرچم ایران در خیابانها حاضر می شدند تا به دشمن پیام دهند منتظر شورش ما نباشید، ما معترض به وضع موجود کشورمان هستیم، اما خائن و وطن‌فروش نیستیم، برای تغییر در ایران دل به کشورهای بیگانه نبسته‌ایم و برای ما هم اول و قبل از هر چیز «صلابت و آزادی ایران» است که اهمیت دارد!
این همدلی و همبستگی که به یک باره در دوران جنگ بین اقشار مختلف مردم ایجاد شد، یک سرمایه اجتماعی بسیار ارزشمند است؛ مدیران و تصمیم‌گیران کشور باید به این حس ایران دوستی و وطن پرستی پاسخی متقابل و متناسب بدهند و با تصمیمات درست و سنجیده، این سرمایه نوظهور را با چنگ و دندان حفظ کنند. 
هدف قرار گرفتن ساختمان صدا و سیما و شجاعت بانوی مجری در گزارش لحظه به لحظه آن یکی دیگر از شگفتی‌های دوران جنگ بود؛ هر چند مردم ایران در سال‌های اخیر دل خوشی از صدا و سیما نداشته اند و آن را رسانه‌ای بی‌طرف که صدای همه مردم ایران باشد، نمی‌دیدند، اما بعد از هدف قرار گرفتن ساختمان آن، بسیاری از همین مردم و فعالان سیاسی به آن واکنش منفی نشان دادند و فیلم شجاعت مجری صدا و سیما را با افتخار بارها و بارها در فضای مجازی به اشتراک گذاشتند. این توجه و حمایت مردمی  یک فرصت طلایی برای صدا و سیما است تا با تغییر سیاست‌های تندروانه و رویکرد یک طرفه خود، پاسخ حمایت‌های مردمی را بدهد و نشان دهد اگر همه ایران می‌تواند برای صدا و سیمای هدف قرار گرفته غمگین باشد، این رسانه نیز می‌تواند دغدغه همه ملت ایران را داشته باشد و به تحلیل‌گران و کارشناسانی از طیف‌های مختلف سیاسی اجازه اظهارنظر بدهد.
همچنین این رسانه که در روزهای جنگ زنان و دختران کم حجاب پرچم به دست را مکرراً نشان می‌داد تا به دنیا ثابت کند که این افراد نیز حامی نظام سیاسی هستند، باید پس از این نیز نگاهی رحمانی و پر ملاطفت تر با آنها داشته باشد و با بازگشت اوضاع به شرایط عادی، مجددا آنها را از قاب تلویزیون حذف نکند. جوانان ایرانی با هر نگرش و اعتقادی، فرزندان این سرزمین هستند و لازم است صدای آنها شنیده و به مطالباتشان توجه شود. 
در عرصه بین‌الملل، واکنش‌ها به این مواجهه، بسیار حائز اهمیت بود. رویکرد کشورهای عرب و مسلمان منطقه که همگی این تهاجم به کشورمان را محکوم کردند، نشان می دهد رویکرد اخیر سیاست خارجی کشورمان در تقویت روابط با همسایگان بر پایه منافع مشترک و کاهش سوءتفاهم‌ها سیاست بسیار مفید و مؤثری بوده که باید تداوم یابد و تقویت شود. 
از سوی دیگر، حمایت آشکار و قاطع برخی کشورها از رژیم صهیونیستی، ضرورت تقویت دیپلماسی فعال با سایر قدرت‌ها، به ویژه کشورهای غیرمتعهد و نوظهور را گوشزد می‌کند تا ایران بتواند در موازنه قدرت‌های جهانی، جایگاه خود را مستحکم‌تر کند. درس مهم در این حوزه، لزوم استفاده هوشمندانه از ابزارهای دیپلماسی، تقویت لابی‌گری و روشنگری در سطح بین‌المللی برای تبیین مواضع ایران و خنثی کردن روایت‌های نادرست است.
در پایان باید گفت این جنگ ۱۲ روزه، صرفاً یک رویارویی نظامی نبود؛ بلکه آیينه‌ای تمام‌نما از چالش‌ها و فرصت‌های پیش‌روی جمهوری اسلامی ایران در ابعاد گوناگون بود. هرچند با توجه به رویه رایج رژیم اسرائیل، آتش‌بس موجود بسیار شکننده و ناپایدار به نظر می‌رسد و لازم است مقامات کشورمان ضمن تجدیدقوا در ابعاد مختلف به فکر مدیریت کشور در شرایط گوناگون باشند، اما در عین حال، از درس‌های این تهاجم نیز نباید غفلت کرد. 
این درس‌ها از ضرورت تقویت توان نظامی و بازدارندگی مؤثر گرفته تا مصون‌سازی اقتصادی، افزایش سرمایه اجتماعی و اتخاذ دیپلماسی فعال و هوشمندانه در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی را شامل می‌شود. عبور موفق از این بحران‌ها و تضمین امنیت و پیشرفت کشور در آینده، مستلزم نگاهی واقع‌بینانه، اتخاذ راهبردهای جامع و همه‌جانبه و تقویت همگرایی ملی است. این رخداد، بار دیگر به ما یادآوری کرد که آمادگی برای مواجهه با چالش‌های پیش‌بینی‌نشده، نیازمند یک رویکرد کلان و متوازن در تمامی ابعاد حکمرانی است.
انتهای پیام
captcha