کد خبر: 4292503
تاریخ انتشار : ۲۰ تير ۱۴۰۴ - ۰۰:۲۸
ناصر شفق:

فرهنگ عاشورا را با آثار دراماتیک به زبان جهانی تبدیل کنیم

یک تهیه‌کننده سینما با بیان اینکه واقعه عاشورا، ظرفیت بازتولید مفاهیم اخلاقی، حماسی و انسانی را در بستر هنرهای نمایشی دارد و باید از آن در قالب‌های خلاقانه استفاده شود، گفت: فرهنگ عاشورا را در قالب آثار دراماتیک به زبان جهانی تبدیل کنیم.

فرهنگ عاشورا را با آثار دراماتیک به زبان جهانی تبدیل کنیمحادثه عاشورا در طول قرون و اعصار، نه صرفاً یک رخداد تاریخی، بلکه الگویی جاودانه از حقیقت‌خواهی، ظلم‌ستیزی، آزادگی و کرامت انسانی بوده است. این واقعه، سرچشمه‌ای بی‌پایان برای تولید مفاهیم و روایت‌هایی است که هم در سطح دراماتیک و هم در سطح فلسفی و تمدنی، قابلیت بسط دارند. سینما، تئاتر و تلویزیون به عنوان ابزارهای پرنفوذ هنری، می‌توانند روایتگر وجوه گوناگون این قیام عظیم باشند؛ اما پرسش این‌جاست که چرا در این زمینه، کمتر شاهد آثاری فاخر، منسجم و ماندگار بوده‌ایم.

در دوران معاصر که ساحت‌های فرهنگ جهانی آماج سلطه تصویر و روایت‌های برنامه‌ریزی‌شده قدرت‌های استکباری است، جای خالی بازنمایی هوشمندانه و تأثیرگذار عاشورا، بیش از پیش احساس می‌شود. تقابل خیر و شر، که در صحرای کربلا به اوج خود رسید، امروز در خاورمیانه و در مقابله مظلومان با رژیم صهیونیستی و نظام سلطه، مصادیق عینی و ملموسی یافته است. این استمرار تاریخی، فرصتی برای هنرمندان و متولیان فرهنگی است تا از عاشورا به عنوان زبانی گویا و جهانی برای روایت حقیقت بهره گیرند.

در این میان، نقش دولت‌ها و نظام سیاست‌گذاری فرهنگی کشورها در بهره‌برداری از این ظرفیت تمدنی، امری تعیین‌کننده است. اگر فرهنگ عاشورا در بستر مناسبی از حمایت، برنامه‌ریزی، زیرساخت و تولید قرار گیرد، بی‌تردید می‌تواند به یکی از محورها و مؤلفه‌های دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بدل شود. این هدف، مستلزم آن است که مسئولان فرهنگی، هنر را تنها ابزار سرگرمی ندانند و درک عمیق‌تری از ظرفیت‌های نهفته در روایت‌های دینی و تاریخی داشته باشند.

متأسفانه، همان‌گونه که در تجربه‌های گذشته نیز دیده‌ایم، کم‌توجهی به پیوند اقتصاد و فرهنگ، موجب شده تا هنرمندان در حوزه‌هایی چون سینمای عاشورایی و آثار مرتبط با مقاومت، نتوانند از پشتیبانی لازم برخوردار باشند. تأمین نشدن بودجه‌های مورد نیاز، فراهم نبودن زیرساخت‌های توزیع و تبلیغ، و بی‌توجهی به بازارهای منطقه‌ای، از جمله عواملی است که مانع تحقق آثار قدرتمند در این زمینه شده است. این کم‌کاری‌ها، بیش از آن‌که متوجه هنرمند باشد، متوجه نظام تصمیم‌گیری فرهنگی است.

در همین زمینه، خبرگزاری ایکنا با ناصر شفق، تهیه‌کننده باسابقه سینما و تلویزیون و بنیان‌گذار انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس، به گفت‌وگو نشسته است تا نگاهی عمیق‌تر به ظرفیت‌های مغفول‌مانده عاشورا در حوزه هنرهای نمایشی، الزامات احیای سینمای مقاومت و پیوند میان فرهنگ و اقتصاد داشته باشد. در ادامه، همراه این گفت‌وگوی تفصیلی خواهید شد.

ایکنا - با توجه به ظرفیت‌های فرهنگی، تمدنی و جغرافیایی ایران، به نظر شما مهم‌ترین دریچه‌های ورود به مفهوم عاشورا در آثار نمایشی چیست؟ و اساساً چه ویژگی‌هایی باعث می‌شود این موضوع برای حوزه‌های سینما و تلویزیون همچنان جذاب و زنده باقی بماند؟

با توجه به موقعیت جغرافیایی و تمدنی ایران، باید گفت که سرزمین ما همواره خاستگاه فرهنگ و زایشگاه تمدن‌های بزرگ بوده است. ما در نقطه‌ای از جهان قرار داریم که از دیرباز کانون تحولات فرهنگی و فکری بوده و این نقش‌آفرینی تا به امروز ادامه یافته است. در این میان، موضوع عاشورا نه تنها یک واقعه تاریخی، بلکه نقطه اوج تقابل حق و باطل و خیر و شر در تاریخ بشریت است. این تقابل سرمنشأ تولید مفاهیم دراماتیک عمیق و جهانی است و از همین منظر عاشورا را می‌توان یکی از غنی‌ترین ظرفیت‌های نمایشی در تاریخ فرهنگی ما دانست.

واقعه عاشورا در ذات خود نوعی درام عظیم و پرکشش است که عناصری چون فداکاری، شرافت، ظلم‌ستیزی، ایثار و حق‌طلبی را در بالاترین سطوح خود به نمایش می‌گذارد. این واقعه، به‌ویژه با اتکا بر جمله معروف «کلّ یوم عاشورا و کلّ أرض کربلا»، به واقعه‌ای فراتاریخی و فرامکانی بدل شده است که می‌توان آن را به عنوان الگویی برای بازنمایی هر نوع تضاد انسانی و اجتماعی مورد استفاده قرار داد. از این جهت، عاشورا می‌تواند سررشته و الگوی بسیاری از تولیدات هنری و نمایشی نه‌فقط در ایران بلکه در سطح جهانی باشد.

ایکنا - اشاره کردید به جهانی بودن پیام عاشورا و امتداد آن در تقابل‌های معاصر. این امتداد را چطور می‌توان در قالب آثار نمایشی امروز بازتاب داد و چه مصادیق مشخصی از این پیوند بین واقعه عاشورا و رخدادهای سیاسی روز می‌توان برشمرد؟

آنچه امروز در سطح جهانی رخ می‌دهد، به‌ویژه در مناطق مظلوم‌نشین خاورمیانه، ادامه همان جریان تاریخی عاشورا است. امروز شاهدیم که شرورترین و خبیث‌ترین نیروهای باطل، یعنی رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا، در برابر ملل مظلوم منطقه، از جمله مردم فلسطین، لبنان، سوریه و یمن، دست به جنایات گسترده‌ای می‌زنند. این تقابل عینی و خونین، همان مصداق امروزی رویارویی جبهه ظلم با جبهه حقیقت است و تردیدی نیست که امتداد همان نهضت عاشورایی در آن به چشم می‌خورد.

نمونه‌های فاجعه‌آمیز و دلخراشی که در غزه و زاهیه بیروت و دیگر نقاط مقاومت‌خیز منطقه رخ می‌دهد، یادآور مظلومیت امام حسین(ع) و یارانش در صحرای کربلاست. حتی می‌توان مقایسه‌ای میان روابط قدرت در آن روزگار با امروز انجام داد. همان‌طور که در عاشورا نمی‌دانیم عمر سعد نوکر یزید بود یا یزید اسیر نگاه و سیاست‌های عمر سعد بود، امروز نیز نمی‌توان به‌روشنی گفت که آمریکا نوکر اسرائیل است یا اسرائیل نوکر آمریکا؛ همین پرسش در مورد روابط اروپا و اسرائیل نیز مطرح است. این بلاتکلیفی ساختاری در روابط سیاسی همان چیزی است که در آثار دراماتیک می‌تواند محور طرح‌های بزرگ نمایشی قرار گیرد.

ایکنا - اگر بخواهیم فرهنگ عاشورایی را به‌عنوان یک محور تمدنی و نه صرفاً مذهبی یا سیاسی، در فضای سینمایی و تلویزیونی پی بگیریم، چگونه می‌توان آن را به زبان جهانی تبدیل کرد و چه فرصت‌هایی در این زمینه تاکنون از دست رفته است؟

 دهه ۶۰ و دهه ۷۰ خورشیدی بهترین زمان برای آغاز چنین حرکتی بود؛ دورانی که سینمای ایران می‌توانست با بهره‌گیری از موقعیت ممتاز فرهنگی و تمدنی خود، گام‌های بزرگی در مسیر جهانی شدن بردارد. ایران نه‌فقط یک کشور، بلکه یک حوزه تمدنی است که دامنه نفوذ فرهنگی آن تا کشورهای متعددی چون تاجیکستان، ترکمنستان، آذربایجان، داغستان، ارمنستان، گرجستان، قرقیزستان، ازبکستان، قزاقستان، افغانستان، پاکستان، بخش بزرگی از هند، عراق و نواحی وسیعی از ترکیه گسترده است. این منطقه بزرگ، نه‌تنها به‌لحاظ فرهنگی مشترکات عمیقی با ایران دارد، بلکه می‌تواند بازار گسترده‌ای برای آثار نمایشی با درون‌مایه عاشورایی نیز فراهم آورد.

متأسفانه به دلیل برخی کاستی‌ها در برنامه‌ریزی‌های کلان فرهنگی و نبود سرمایه‌گذاری هدفمند و عمیق در این حوزه، بسیاری از این فرصت‌ها از دست رفته‌اند. در حالی که می‌توانستیم با خلق آثاری فاخر و ماندگار، فرهنگ عاشورا را در قالب آثار دراماتیک به زبان جهانی تبدیل کنیم، امروز با کمبود آثار مؤثر و مخاطب‌پسند در این حوزه مواجهیم.

فرهنگ عاشورا را با آثار دراماتیک به زبان جهانی تبدیل کنیم

ایکنا - شما به رابطه میان فرهنگ و اقتصاد اشاره کردید. به نظر شما چگونه می‌توان پیوندی سازنده میان این دو مقوله برقرار کرد تا تولیدات فرهنگی، به‌ویژه در حوزه دفاع مقدس و عاشورا، از پایداری اقتصادی برخوردار شوند؟

فرهنگ زمانی می‌تواند پایداری و تأثیرگذاری خود را حفظ کند که با اقتصاد درهم‌تنیده باشد. فرهنگی که فاقد پشتوانه اقتصادی است، به‌تدریج فرسوده شده و از میدان تأثیرگذاری خارج خواهد شد. باید این نگاه را اصلاح کنیم که فرهنگ یک امر صرفاً رایگان و فاقد ارزش مادی است. اگر می‌خواهیم تولید فرهنگی پویایی داشته باشیم، باید برای آن هزینه کنیم و البته این هزینه را نوعی سرمایه‌گذاری بدانیم؛ سرمایه‌گذاری‌ای که سود آن نه‌فقط اقتصادی، بلکه اجتماعی، تمدنی و حتی سیاسی خواهد بود.

اگر در دهه‌های گذشته، سرمایه‌گذاری قابل توجهی روی فرهنگ دفاع مقدس انجام داده بودیم، امروز شاهد آثار سینمایی و تلویزیونی درخشانی بودیم که نه‌تنها در داخل، بلکه در سطح جهانی مخاطب می‌یافتند و می‌توانستند تصویر ایران فرهنگی و تمدنی را به‌درستی معرفی کنند. باید بتوانیم سلیقه، ذائقه، خیال و رؤیای مخاطب را بسازیم؛ این امر بدون تولید آثار فاخر و پرهزینه امکان‌پذیر نیست.

ایکنا - در بخشی از سخنان خود به فقدان سرمایه‌گذاری جدی در حوزه فرهنگ عاشورایی اشاره کردید. به نظر شما این فقدان چه پیامدهایی بر چشم‌انداز فرهنگی ایران گذاشته و در صورت تحقق آن، چه اتفاقات مثبتی می‌توانست در حوزه‌های سینما و هنرهای نمایشی رخ دهد؟

اگر در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ خورشیدی، سرمایه‌گذاری فراگیر و عمیقی در حوزه فرهنگ، به‌ویژه در موضوعاتی چون عاشورا، دفاع مقدس و مفاهیم تمدنی انجام می‌دادیم، امروز با منظومه‌ای از آثار بزرگ و تأثیرگذار مواجه بودیم که می‌توانستند در برابر تهاجم فرهنگی برنامه‌ریزی‌شده دنیای استکبار، حضوری فعال و اثربخش داشته باشند. متأسفانه به دلیل نداشتن چنین زیرساخت‌هایی، امروز فرهنگ ما، با همه توانمندی‌ها و قابلیت‌هایش، مظلومانه در برابر فرهنگ غربی ایستاده است؛ فرهنگی که با ابزارهای رسانه‌ای، بودجه‌های کلان، ساختارهای آموزشی و سرگرمی به‌خوبی پشتیبانی شده و فرهنگ‌سازی آن هدفمند و دقیق است.

در دهه‌های گذشته، بارها نسبت به تهاجم فرهنگی دشمن هشدار داده شد، ولی اقدامات ما در پاسخ به آن نه در اندازه تهدید و نه در تراز ظرفیت‌های تمدنی‌مان بود. همان‌طور که هالیوود برای ایالات متحده کارکردی فراتر از یک صنعت سرگرمی دارد و در خدمت گسترش تفکر و سبک زندگی آمریکایی است، سینما و هنر ایران نیز می‌توانست نقش کلیدی در صدور فرهنگ ایرانی -اسلامی ایفا کند، اگر نگاه جامع‌تری در سیاست‌گذاری‌ها لحاظ می‌شد. این امر نه‌تنها در سینما، بلکه در شاخه‌های دیگر همچون موسیقی، هنرهای تجسمی، شعر، رمان‌نویسی، تئاتر و ادبیات کودک نیز می‌توانست توسعه یابد و رنگ و بوی فرهنگی ایران را در منطقه تثبیت کند.

ایکنا - در سخنان شما به ضعف ساختاری و تصمیم‌گیری‌های نادرست در حوزه مدیریت فرهنگی نیز اشاره شد. درباره نسبت مدیریت فرهنگی با ماهیت عمیق و پیچیده فرهنگ و هنر بیشتر توضیح دهید.

فرهنگ، ساحتی بسیار عمیق و پیچیده دارد که نیازمند حضور اندیشمندان، هنرمندان و صاحب‌نظران اصیل در جایگاه‌های تصمیم‌گیری است. اگر مدیریت فرهنگی در اختیار افرادی قرار گیرد که آشنایی کافی با بطن و روح فرهنگ ندارند، نتیجه‌ای جز سیاست‌گذاری‌های سطحی و ناکارآمد نخواهد داشت. فرهنگ را نمی‌توان از منظر تکنوکراتیک یا صرفاً آماری مدیریت کرد. عرصه فرهنگ، دریایی عمیق است که به غواصان، مرواریدشناسان و دریابانانی نیاز دارد که عمق فرهنگ را بشناسند و با روح انسان در پیوند باشند.

متأسفانه در بسیاری از موارد، تصمیم‌گیری‌های فرهنگی از سوی کسانی انجام می‌شود که فاقد درک فلسفی و انسان‌شناسانه از هنر و فرهنگ‌ هستند. چنین تصمیم‌گیری‌هایی نه‌تنها به تولید آثار فاخر کمکی نمی‌کند، بلکه بسترهای هنری را تضعیف می‌کند. اگر نگاه تخصصی و عمیق به فرهنگ وجود داشته باشد، می‌توانیم در عرصه جهانی با قدرت ظاهر شویم و اساطیر، مفاهیم و ارزش‌های بزرگ خود را به دنیا معرفی کنیم. ولی امروز با کمبود جدی آثار قابل ارائه در مجامع بین‌المللی مواجهیم و این نشان‌دهنده ضعف ساختاری در تصمیم‌سازی فرهنگی است.

فرهنگ عاشورا را با آثار دراماتیک به زبان جهانی تبدیل کنیم

ایکنا - با توجه به اینکه در حال حاضر بخشی از تولیدات تلویزیونی به آثار خارجی اختصاص دارد، چه تحلیلی از این پدیده دارید و چگونه می‌توان جایگزین‌های داخلی برای این محتواها تولید کرد؟

یکی از مصادیق بارز ضعف در تولید محتوا، حجم بالای پخش سریال‌های خارجی در تلویزیون ملی است. امروز ما شاهد پخش مستمر سریال‌هایی نظیر «جومونگ» هستیم، در حالی که خودمان نتوانسته‌ایم به همان میزان آثار درخوری را تولید کنیم. این وضعیت ناشی از دو عامل است: نخست، نبود سرمایه‌گذاری جدی در بخش تولید آثار فاخر، و دوم، خلأ محتوایی در بخش‌های مهمی از فرهنگ‌سازی تلویزیونی.

برای تغییر این وضعیت، نیازمند دو اقدام اساسی هستیم. نخست، تأمین بودجه کافی و هدفمند برای ساخت آثار تاریخی، مذهبی و اسطوره‌ای داخلی که بتوانند جایگزین سریال‌های خارجی شوند. دوم، فراهم کردن بسترهای حمایتی برای هنرمندان تا بتوانند بدون دغدغه‌های اقتصادی به خلق آثار درخور بپردازند. اگر چنین شرایطی فراهم شود، بدون تردید، تلویزیون ما از بازپخش آثار خارجی بی‌نیاز خواهد شد.

ایکنا - اصلی‌ترین مانع در تولید آثار بزرگ عاشورایی همچون «روز واقعه» چیست؟ و آیا بخش خصوصی می‌تواند به تنهایی از عهده تولید چنین آثاری برآید؟

آثار عاشورایی در زمره تولیدات پرهزینه، پیچیده و مخاطره‌آمیز هستند که ساخت آن‌ها نیازمند حمایت همه‌جانبه و حضور فعال دولت در تأمین زیرساخت‌هاست. فیلمی مانند روز واقعه نمونه‌ای درخشان و ماندگار از تولیدات عاشورایی است، اما باید در نظر داشت که بخش خصوصی به تنهایی نمی‌تواند از عهده ساخت چنین آثاری برآید. نه‌تنها تأمین هزینه‌های تولید، بلکه بازگشت سرمایه چنین پروژه‌هایی نیز نیازمند سازوکار کلان فرهنگی و اقتصادی است. برای تحقق چنین آثاری، باید زیرساخت‌های لازم فراهم باشد. از جمله توسعه سالن‌های سینما، ایجاد زنجیره توزیع مؤثر، تبلیغات گسترده، و در نهایت تربیت نیروهای متخصص در حوزه روایت‌های دینی و تاریخی. ما امروز به چیزی حدود ۱۰ هزار سالن سینما در کشور نیاز داریم تا بتوانیم چرخه عرضه و تقاضا را در تولیدات فرهنگی به درستی شکل دهیم. اگر این زیرساخت‌ها فراهم نشود، بخش خصوصی حتی اگر تمایل و توان داشته باشد، نمی‌تواند ریسک چنین پروژه‌هایی را بپذیرد.

ایکنا - اگر بخواهیم از منظر هنری به قیام عاشورا بپردازیم، به‌نظر شما استفاده از روایت‌های معاصر که بازتاب‌دهنده همان مفاهیم است، مؤثرتر است یا پرداختن مستقیم به واقعه تاریخی عاشورا؟

این پرسش بسیار مهم، موشکافانه و دقیق است و پاسخ به آن نیز چندلایه و نیازمند تأمل است. اگر بخواهیم از زاویه تأثیرگذاری مخاطب نگاه کنیم، روایت‌های معاصر از قدرت بیشتری برای ارتباط با مخاطب برخوردارند. دلیل آن هم مشخص است؛ مخاطب امروز با تجربه‌ها و مصائب معاصر ارتباط نزدیک‌تری دارد و وقتی مفاهیم عاشورایی را در قالب رنج‌ها، ظلم‌ها و مقاومت‌های زمانه خود می‌بیند، حس همدلی و درک عمیق‌تری از آن‌ها پیدا می‌کند. البته این به آن معنا نیست که نباید به روایت مستقیم از واقعه عاشورا پرداخت. بلکه باید پایه و اساس روایت‌های معاصر بر همان سرچشمه عاشورایی بنا شود؛ روح حقیقت، عشق، آزادی و مقاومت که در کربلا تبلور یافت، باید به شکلی خلاقانه در روایت‌های معاصر نیز جاری شود. برای نمونه، بحران آب در واقعه عاشورا با بحران بی‌آبی در غزه امروز می‌تواند پیوند بخورد و به هنرمند اجازه دهد با زبان هنر، پیوندی بین دیروز و امروز ایجاد کند. زیبایی هنر در همین است که بتواند از کثرت تجربه‌ها، وحدتی معنایی و مفهومی خلق کند و پرچم این حقیقت بزرگ را در میانه میدان نگاه دارد.

ایکنا - شما در بخش پایانی سخنانتان به مفهوم پرچم اشاره کردید و آن را با مفهومی تاریخی، تمدنی و همچنین عاشورایی پیوند دادید. لطفاً درباره جایگاه پرچم در فرهنگ تمدنی ایران و پیوند آن با مفهوم شهادت و مقاومت امروز بیشتر توضیح دهید.

در تاریخ تمدنی ایران، از دوران کهن تا به امروز، پرچم همواره جایگاهی نمادین، مقدس و هویتی داشته است. از تمدن‌های دیرپایی که ریشه در بیش از ۵ هزار سال پیش دارند، از جمله تمدن ایلام، سومر، فنیقیه و آشور گرفته تا ساختارهای تمدنی ایران باستان، پرچم همواره نماد اقتدار، انسجام، باور و حضور یک ملت یا یک جریان فکری بوده است. این تقدس نه‌تنها در ایران، بلکه در سراسر خاستگاه‌های تمدنی بشریت به وضوح دیده می‌شود.

در فرهنگ ایرانی، پرچم به‌ویژه در میدان‌های جنگ، همواره مفهومی فراتر از یک نشان بصری داشته است. آن، نشانه هویت، راه، آرمان و پایداری بوده است. در روایت عاشورا، پرچمی که در دستان حضرت ابوالفضل‌العباس(ع) قرار داشت، نماد ولایت، حق‌طلبی و استمرار راه امام حسین(ع) بود. این پرچم، نه فقط در واقعه عاشورا، بلکه در امتداد تاریخ نیز همچنان در دست علمداران راه حق باقی مانده است.

امروز نیز، وقتی پرچم در دستان شهدای بزرگی چون شهید محمد باقری، شهید غلامعلی رشید، شهید حاجی‌زاده، شهید مهدی ربانی، شهید حسن محقق و دیگر سرداران والامقام مقاومت قرار می‌گیرد، در واقع همان پیوست تاریخی و معنوی برقرار می‌شود. آن‌ها علمداران همان راهی هستند که ابوالفضل‌العباس در عاشورا بنیان نهاد. به همین سبب، پرچم در فرهنگ ایرانی و اسلامی ما، چیزی فراتر از نماد یک کشور است؛ پرچم، تجلی مسیر و میراثی است که از عاشورا آغاز شده و تا امروز در راه مقاومت، شهادت، ایثار و ایستادگی ادامه دارد.

هنگامی که پرچمی از دستان یک سردار شهید فرو می‌افتد، هزاران دست دیگر برای برافراشتن آن به پیش می‌آید. این رمز استمرار است، رمز نهضت است، رمز حیات یک ملت است. در همین سال‌های اخیر، با هر شهادت و با هر فاجعه‌ای که دشمنان این ملت رقم زدند، ما شاهد بودیم که چطور نسل جدیدی از جوانان با شوق، آگاهی و اراده وارد میدان شدند. این پویایی نشان می‌دهد که عاشورا یک واقعه تاریخی صرف نیست؛ بلکه زنده، جاری و الهام‌بخش است.

گفت‌وگو از داوود کنشلو

انتهای پیام
captcha