هیئتهای عزاداری در فرهنگ شیعی تنها بهمثابه محفلی برای سوگواری و یادآوری مصائب اهل بیت(ع) شناخته نمیشوند؛ بلکه نهادهایی مردمی و ریشهدار هستند که نقشی فراتر از مناسک مذهبی در جامعه ایفا میکنند. هیئتها با تکیه بر سرمایه اجتماعی خود، طیف گستردهای از خدمات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی درمانی را در دورههای مختلف به شهروندان ارائه کردهاند.
در بستر تحولات تاریخی، بهویژه در زمانههایی که نهادهای رسمی دچار ضعف یا کاستی بودند، این هیئتها بودهاند که به یاری مردم شتافتهاند، از کمک به نیازمندان و اطعام عزاداران گرفته تا مشارکت در بحرانهای اجتماعی مانند حوادث طبیعی، بیماریهای واگیر و حمایت از اقشار آسیبپذیر. شکلگیری گروههای جهادی و خیریههای محلی در دل برخی هیئتها، نشانگر ظرفیت عظیم مردمی این نهادها برای سازماندهی، بسیج منابع و ارائه خدمات بیمنت است.
در دوران معاصر، با گسترش فضای مجازی و تغییر سبک زندگی، هیئتها نیز از فضای صرفا سنتی فاصله گرفته و وارد عرصههای نوینی از کنشگری شدهاند، از راهاندازی رسانههای مذهبی و آموزشی گرفته تا فعالیتهای گسترده در زمینه تولید محتوای فرهنگی، آموزش سبک زندگی اسلامی و پاسخگویی به نیازهای فکری نسل جوان.
بنابراین، اگرچه محور هیئت همچنان محبت به اهل بیت(ع) و سوگواری بر مصائب سیدالشهدا(ع) است، اما خدمات آن محدود به ایام محرم و صفر نبوده و نیست. هیئتهای عزاداری امروز، نهفقط نهادهایی مذهبی، بلکه پایگاههایی فعال برای حفظ انسجام اجتماعی، ترویج معنویت، تقویت هویت دینی و ارائه خدمات انسانی هستند، نهادی زنده، متعهد و مردمی که همچنان در تپش قلب جامعه حضور دارند.
در سپهر فرهنگی و مذهبی ایران، آیینهای عزاداری نهتنها روایتگر واقعهای تاریخی هستند، بلکه حامل میراثی زنده و پویا هستند که قرنها در بافت اجتماعی و هویتی جامعه شیعی ریشه دواندهاند. هیئتهای مذهبی با همه فراز و فرودها، تنها محل سوگواری نبودهاند، بلکه بهنوعی تجلیگاه حیات فرهنگی، بازتابدهنده تحولات اجتماعی و عرصهای برای بازتعریف معنا و هویت در گذر زمان بودهاند.
اکنون که در عصر پرهیاهوی رسانههای دیجیتال، سبک زندگی دگرگون شده و مفهوم «جمع» به میدانهای نوینی منتقل شده است، پرسش از جایگاه هیئتها، آیینهای عزاداری، نوحهها و تعزیهها، بیش از پیش اهمیت پیدا میکند. هیئتهای مذهبی از جمله میعادگاههایی هستند که هنوز که هنوز است محل گردآمدن افراد با فرهنگهای مختلف بوده و زمینهساز برپایی مراسم مختلف جمعی است.
در رابطه با بررسی ابعاد مختلف هیئتهای عزاداری در تاریخ و جامعه امروز به گفتوگو با محسن امین، دکترای جامعهشناسی و پژوهشگر حوزه دین و فرهنگ پرداختهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
آیینهای مختلف محمل درخوری برای تأکید جمعی و اجتماعی بر ارزشها و هنجارها و حتی بازنگری آنها به شمار میروند. مذهب تشیع نیز به واسطه مختصات ویژهای که از دوران تأسیس و تکوین تا به امروز داشته و تجربه کرده، از این ظرفیت هویتی آیین استفاده بسیار کرده است. بر این اساس، آیینهای شیعی همواره یکی از فرصتهای شیعیان برای تأیید، تأکید یا تجدیدنظر در نظامات ارزشی و هنجاری بودهاند. افزونبر این، آیینهای شیعی فرصتی برای بروز و ظهور اقلیت در حاشیه اکثریت امت اسلامی بودهاند که از سویی، هویت مؤمنان به این مکتب را برای جماعت باورمندان تعریف و تقویت کرده و از سوی دیگر، فرصتی برای اعلام وجود و حیات این مذهب در برابر سایرین بوده است.
همچنین، از کارکردهای مهم دیگر آیینهای شیعی میتوان به مواردی نظیر برجستهسازی باورها و ارزشهای محوری، تأکید بر خاص بودگی، مرزبندی و غیریتسازی میان خود و دیگری، تثبیت تاریخی، شکلدهی به حافظه جمعی، آموزش و انتقال نسلی، معنا و معنویتبخشی برای مؤمنان و فراهم آوردن زمینهای برای مخالفت با جریان اصلی به شیوههای نرم، اشاره کرد. امروز نیز این دست آیینها، کمابیش کارکردهای پیشگفته را حفظ کرده و در زمینهای متفاوت به حیات خود ادامه میدهند.
برای مثال، آیین پیادهروی اربعین که در حدود یک دهه اخیر توسعه چشمگیری داشته، یکی از همین آیینهای شیعی است که در شکل جدید آن از سوی اهالی ایرانی و عراقی نجف اشرف آغاز شد، در دوره بعثی که شیعیان وضعیت بغرنجی را تجربه میکردند، ادامه یافت و پس از سقوط صدام از حیث مشارکتکنندگان رشد تدریجی داشت تا از دهه نود شمسی به این سو شکل و شمایل فراملی به خود گرفت و امروزه مشارکتکنندگان بسیاری از کشورهای جهان دارد.
در پاسخ به این سؤال که آیین در شرایط تورم هویت مدرن چه وضعیتی پیدا میکنند، باید بهطور خلاصه اشاره کرد که آیینهای شیعی مادامی که کارکردهایشان را دارند، ادامه و امتداد خواهند داشت و تحولات بیرونی نظیر برآمدن و توسعه هویت مدرن یا مانند آن صرفاً شکل و شمایل آنها را تغییر خواهد داد.
یکی از نمونههای برجسته این موضوع، ترکیب مضامین مرتبط با جنگ یا مضامین ملی و وطندوستانه در برهههای خاص تاریخ مانند جنگ تحمیلی، ترور ایرانیان ازسوی دشمنان و تجربه دوازده روزه اخیر است که نشان از پویایی آیینهای مذهبی در واکنش به رخدادها و تحولات بیرونی دارد. جایی که آیینهای مذهبی به بستری برای بازتأکید مشارکتکنندگان بر ارزشها و هنجارهای ملی تبدیل شده و به نحوی، پیوند ایرانیت و تشیع را برای مشارکتکنندگان در آیین و همچنین، طیف وسیعی از مخاطبان بیرونی تصویر میکند.
هیئت در شکل امروزی و ایرانی آن، پدیدهای مدرن و برآمده از زیست شهری در حدود یک قرن گذشته است، اما این پدیده نیز مانند هر پدیده دیگری، میتواند کارکردها و کژکارکردهایی داشته باشد که یکی از آنها افزایش انسجام اجتماعی است. در این رابطه مناسب است توجه کرد که آیین در بستر اجتماع (community) رقم میخورد، نه جامعه (society). لذا فی نفسه شمار کمتری از مشارکتکنندگان را بر اساس برخی ارزشها، هنجارها و فعالیتها حول یکدیگر گرد میآورد و طبیعتاً انسجام و پیوستگی ایشان را تقویت میکند. به همین ترتیب، آیین، مرزبندیهای هویتی نیز پدید میآورد و میان خود و دیگری فاصله میگذارد.
اما همزمان باید توجه داشت که آیین، متن روتین زندگی روزمره نیست، بلکه همانند علائم سجاوندی که جملات و متون را معنادار میکنند، با ایجاد وقفههایی، زندگی را معنادار میکند. بر همین اساس، ضروری است که دامنه و گستره نقشآفرینی آیین در زندگی روزمره را محل توجه قرار داده و همانطور که از تفریط در این زمینه برحذر هستیم، از افراط در بزرگنمایی نقش و تأثیر آیین نیز دوری کنیم. بدین ترتیب میتوان نقش و جایگاه هر یک از آیینهای ملی و مذهبی را در کاهش و افزایش انسجام اجتماعی با نظر به سایر عوامل و متغیرهای مؤثر در این مورد مطالعه کرد و از فرو غلتیدن در دام ارزیابی شتابزده، هیجانی و تکعاملی در امان ماند.
طبق چارچوب کلی آیین و بهویژه آیینهای مذهبی و عزاداری، اساساً نیازی به بازتعریف هیئت و عزاداری نیست؛ چراکه اولاً این سنخ آیینها ویژگیهایی دارند مانند اجرای جمعی، مکانمند و زمانمند بودن، تکرار و ... که همچنان مرز میان زیست مجازی و غیر مجازی را حفظ میکند. اما به هر ترتیب نمیتوان از تأثیر و تأثرات فیمابین زیست دیجیتال و اقتضائات آن برای آیینهای حسینی صرفنظر یا تغافل کرد. برای نمونه، یکی از موارد حائز اهمیت در این عرصه، تغییر ذائقه مشارکتکنندگان هیئت است که متأثر از تحولات فرهنگی و دگرگونی سبک مصرف فرهنگی و رسانهای جامعه ایرانی، اقتضای جدیدی برای هیئت و آیینهای عزاداری رقم زدهاند. از نمونههای چنین تحولی میتوان به مصرف پرحجم و نسبتا فراگیر تولیدات چندرسانهای هیئتها و افراد مشهور در بستر رسانههای جمعی، اجتماعی و پیامرسانها اشاره کرد که واقعیت خود را بر نحوه برگزاری این آیینها تحمیل میکند و برخی دستاندرکاران بعضی هیئتها را حین اجرا، بیشتر متوجه خروجیهای رسانهای و بازنماییهای رسانهای آن میکند. تولید و مصرف پادپخشهای مرتبط و حضور تلویزیونی هیئت در چارچوب برنامههایی مانند حسینیه معلی از جمله نتایج این دست تحولات است که شرح آن ما را از مسیر اصلی بحث خارج میکند.
به بحث اصلی خود بازگردیم. سبکهای جدید مداحی، بازتاب آن در رسانههای اجتماعی، آیینهای خیابانی و ... مجموعا گواهی بر این تحول ذائقه هستند که چنانکه توضیح داده شد، بعضی از آنها ناشی از تحولات فرهنگی جامعه از پایین و برخی دیگر متأثر از سیاستهای اعمالی نهاد قدرت بودهاند. به هر حال، نباید تصور کرد که آیینهای مختلف در شرایط تزاید مصرف مجازی و دیجیتال به محاق میروند یا خواهند رفت، بلکه به احتمال زیاد در صورتبندی جدید به حیات خود ادامه خواهند داد. کما اینکه توجهی که متولیان و بازیگران این عرصه مانند مادحان و منبریها به رسانههای جمعی و اجتماعی دارند با آنچه پیشتر شاهد بودیم قابل مقایسه نیست.
یکی از وجوه اصلی آیین، وجه و ماهیت نمایشی آن است. این نمایش، ممکن است در آیینهایی مانند تعزیه یا پیادهرویهای آیینی و ... پررنگتر باشد، اما این بدان معنا نیست که مثلاً یک روضه خانگی خالی از وجوه نمایشی است. لذا نمیتوان اجرای نمایشی را از آسیبهای آیینهای عزاداری دانست. اما در شرایطی که برخی جوانب این آیینها با اصول اعتقادی و اخلاقی منافاتی داشته باشد یا به شکل ثانوی، پیامدهای ناخواسته یا نامطلوبی به همراه داشته باشد، اصلاح و خرافهزدایی و ... معنادار میشود که البته متولی مخصوص خود را دارد.
همچنین، وجه دیگری که نباید مغفول بماند، وجه و کارکرد فراغتی آیینهای مختلف است که در عموم آیینها از جمله آیینهای شیعی نیز مصداق دارد. برای نمونه در آیین حج، پیادهروی اربعین و بسیاری از زیارتها، به علل مختلف و بهویژه درگیرشدن با سفر و جابهجایی میان شهرها و تجربه فرهنگهای مختلف، شاهد برجستهشدن این وجه از آیینهای دینی و مذهبی میان مشارکتکنندگان هستیم. موضوعی که در ذات آیین وجود دارد و نباید به منزله نوعی آسیب یا انحراف درنظر گرفته شود. البته مانند هر پدیده ديگری، افراط یا تفریط در فراغت یا نمایشی بودن میتواند آسیبهایی را به دنبال داشته باشد که موضوع این سؤال نیست.
اول باید دانست که پیام عاشورا چیست؟ و بعد درباره انتقال آن اندیشید. در این رابطه، به نظر میرسد پیام عاشورا با گفتمان فراگیر تشیع با همه زیرمجموعهها و فروعاتش انطباق دارد. لذا اهتمام به پیام عاشورا در یک نگاه کلی، همان پیام تشیع و مکتب اهل بیت(ع) است.
در این چارچوب، مجموعه آیینهای عزاداری علیرغم فراز و فرودهایی که در طول تاریخ اسلام از سر گذراندهاند، عموما نقش هویتی، ترویجی و نسلی داشته و دارند. با همین عطف توجه باید متذکر شد که اَشکال آیینی مختلف از زیارت تا هیئت و از تعزیه تا پیادهرویهای آیینی جدید، به شرط تداوم و پایداری، علیالاغلب نمودار فرهنگ عامه هستند و اگر شرایط رشد یا استمرار در بستر اجتماعی و فرهنگی نداشته باشند، با تلاش از بالا یا صرف سرمایهگذاری و جهتدهی بیرونی، تثبیت نخواهند شد و پس از مدتی به حاشیه رفته یا به کلی از میان میروند.
به همین ترتیب، پرسش از جای خالی هم به نظر پرسش ناپختهای است؛ چراکه اگر آیینهای حسینی و متعلقات آن مانند تولیدات هنری آیینی مرتبط با آن را ساخته و پرداخته فرهنگ عامه مردم بدانیم، این موارد بسته به پذیرشی که در میان اجتماعات مختلف کسب میکنند یا ازسوی ایشان حمایت میشوند، به تدریج جای خود را در فرهنگ زیسته باز میکنند و بنابر اقتضائات در گذر زمان تحول پیدا میکنند.
گفتوگو از مجتبی افشار
انتهای پیام