عاشورا تنها یک حادثه تاریخی نیست، عاشورا نقطه تلاقی ایمان، ایثار و آزادگی است. واقعهای که با گذشت قرنها همچنان در دلها و اندیشهها زنده مانده و الهامبخش حرکتهای عدالتخواهانه و فرهنگی در جهان اسلام و فراتر از آن است. رمز ماندگاری عاشورا را باید در پیوند آن با فرهنگ و آیینهای مردمی جستوجو کرد. آیینهایی همچون سوگواری، مرثیهسرایی، شعر و هنرهای آیینی که نهتنها روایتگر واقعه هستند، بلکه حامل ارزشها و معانی ژرف آن نیز به شمار میآیند.
در این میان، پژوهشهای علمی و فرهنگی درباره ابعاد گوناگون عاشورا و سنتهای وابسته به آن، نقش مهمی در روشن نگهداشتن چراغ این فرهنگ ایفا میکنند. یکی از چهرههای عرصه، حسین علیزاده، عاشوراپژوه و محقق حوزه اهل بیت(ع) است. علیزاده متولد ۱۳۴۱ در تهران، پژوهشگر و مدرس حوزه و دانشگاه است که سالها از عمر خود را وقف بررسی و تحلیل حادثه عاشورا و میراث فرهنگی و معنوی برآمده از آن کرده است. این عاشوراپژوه و محقق حوزه اهل بیت(ع) علاوه بر نگارش مقالات متعدد و سخنرانیهای گوناگون در محافل علمی و فرهنگی، صاحب تألیفاتی ارزشمند در حوزه عاشوراپژوهی است.
از جمله کتابهای منتشرشده وی میتوان به «سیری در سلوک حسینی» اشاره کرد که به همت نشر معارف به چاپ رسیده و مجموعهای جامع از کتابشناسی و معارف عاشورایی را در خود جای داده است. همچنین، کتاب «عاشورا؛ منشور شور و شعور» که ازسوی بنیاد بینالمللی عاشورا منتشر شده، از دیگر آثار ایشان در این حوزه است. افزون بر اینها، مجموعهای از اشعار آیینی و عاشورایی، مقالات نقد و بررسی کتاب و نشستهای علمی، بخش دیگری از فعالیتهای مستمر این استاد عاشوراپرژه در این زمینه را تشکیل میدهد.
در رابطه با بازخوانی ابعاد مختلف حادثه عاشورا، بازشناسی سنتهای اصیل عزاداری و واکاوی نقش سوگواری در تداوم فرهنگ عاشورا به گفتوگو با حسین علیزاده، عاشوراپژوه و محقق حوزه اهل بیت(ع) پرداختیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
با تأمل در تحولات معاصر، بهویژه رویدادهایی که اخیرا در کشور عزیزمان ایران و در منطقه رخ داده است، از جمله تجاوزگری رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا به خاک ایران و در مقابل آن، دفاع جانانه و قهرمانانه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و همراهی ملت شریف ایران، به روشنی میتوان گفت که یکی از پیامهای عمده و اساسی قیام عاشورا در روزگار ما، بهویژه در پاسخ به این پرسش، خود را آشکار کرده است. شاهد بودیم که پس از ایام عید غدیر که ملت مسلمان ایران در حال برگزاری جشنها و آیینهای ویژه آن بودند، ناگهان این حمله و تجاوز روی داد و در فاصله زمانی میان عید غدیر تا آغاز ماه محرم، اوج این تحولات رقم خورد.
پرسشی که در این میان مطرح میشود، این است که ملت ما در برابر این واقعه چه واکنشی نشان داد؟ دشمنان داخلی و خارجی چشم به این داشتند و امید بسته بودند که مردم ایران، به واسطه فشارهای اقتصادی و نارضایتیهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، دست به اعتراض و قیام علیه حکومت بزنند. بهویژه با توجه به وجود قومیتهای مختلف در کشور که گاه در استانهایی مانند کردستان و سیستان و بلوچستان اعتراضهایی داشتهاند، دشمنان از جمله ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی این تصور را داشتند که شرایط برای برهم زدن انسجام داخلی ایران مهیا شده است.
در قرون اخیر، بهویژه در دوران قاجار و پهلوی، آن نگاه انقلابی و حماسی به عاشورا تا حد زیادی رنگ باخته و بیشتر وجه سوگواری، اشک، ماتم و عزاداری بر آن غالب شده است
اما آنچه در عمل رخ داد، کاملاً برخلاف تصور و انتظار آنان بود. ملت ایران با وجود همه اختلاف سلیقهها و گرایشهای سیاسی، تمام جناحها، گروهها، اقوام، مذاهب و قومیتها، همگی بهصورت یکپارچه و متحد در برابر آمریکا و رژیم صهیونیستی ایستادند. مردم ایران، شعارهایی سر دادند که آشکارا برگرفته از فرهنگ عاشورا و آموزههای حسینی بود. آنها یکصدا فریاد زدند: «ما ملت امام حسینیم، ما ملت شهادتیم». این همان شعاری است که شهید بزرگوار، سردار سپهبد قاسم سلیمانی نیز بر آن تأکید داشت. مردم با بزرگداشت ایام مابین غدیر و محرم و با تقدیم شهدای تازه، ایستادگی و مقاومتی از خود نشان دادند که چشم دشمنان را خیره و کور کرد. آنان را چنان به دستپاچگی انداخت که نهایتاً خودشان درخواست آتشبس کردند. اعلام آتشبس از جانب ما نبود، بلکه این دشمنان بودند که تقاضای آتشبس کردند. واقعیت این است که اگر ما فقط ۲۴ ساعت دیگر به این حملات ادامه میدادیم، چیز زیادی از آنان باقی نمیماند و به تعبیری کمرشان میشکست. اما با در نظر گرفتن اصول اخلاقی و حقوقی، آتشبس را پذیرفتیم؛ چراکه ما آغازگر جنگ نبودیم، بلکه مورد تجاوز قرار گرفته بودیم.
این رخداد، نمونهای روشن از تداوم همان شعارها و ارزشهایی است که ملت ایران از قیام عاشورا الهام گرفتهاند. همانگونه که در دوران انقلاب اسلامی نیز این شعارها و آموزهها نقشآفرین بودند، در این پیروزی اخیر نیز تأثیر مستقیم و ملموس داشتند. پیام اصلی عاشورا این است که ملت ما هرگز زیر بار ذلت نمیرود. ما ملتی هستیم که همواره با عزت و کرامت زیستهایم و چنین نیز خواهیم ماند. ممکن است در راه دین و میهن خود جان بدهیم، اما هرگز دست بیعت به ظلم نمیدهیم و سر تسلیم فرود نمیآوریم. این همان شعار محوری امام حسین(ع) بود. حتی در واپسین لحظات زندگی شریف ایشان، زمانی که سراسر بدنشان از زخمها پوشیده و خون از ایشان جاری بود و هنوز سر مقدسشان از پیکر جدا نشده بود، دشمنان حمله را آغاز کردند و قصد غارت داشتند. در آن حال، امام حسین(ع) با صدایی ضعیف ولی پرصلابت، به آنان فرمودند: «ای پیروان آل ابوسفیان! اگر دین ندارید و از معاد نمیهراسید، پس در دنیای خود آزاد باشید»، یعنی اگر به اصول دین و آخرت باور ندارید، دستکم غیرت عربی و آزادگی انسانی داشته باشید. امام حسین(ع) به دشمنان تأکید کردند که تا زمانی که من زندهام، به حرم و خانوادهام که با شما کاری ندارند، تعرض نکنید. این سخن آنچنان در دل لشکر دشمن اثر گذاشت که آنان شرمنده و خجل شدند و عقبنشینی کردند و گفتند که «بگذارید نخست کار امام حسین(ع) را تمام کنیم، سپس به خیمهها حمله خواهیم کرد.
شعار اصلی امام حسین(ع) همین بود که اگر مسلمان نیستید، پس آزاده باشید. آزادگی و انسانیت کجا رفته است؟ حیوان که نیستید؛ شما انسان هستید. اگر دین ندارید، انسانیت خود را حفظ کنید. فطرت انسانی و شرافت انسانی خود را فراموش نکنید. این کلمات در آن شرایط حساس، لرزه بر اندام دشمن انداخت و آنان را به تأمل واداشت. از این منظر، حقوق بشر را چه کسی باید رعایت کند؟ مسلماً خود بشر باید آن را رعایت کند. اگر ما انسان هستیم، باید حرمت انسانها را نگه داریم، حتی اگر از دین و آیین ما نباشند و حتی اگر با ما در حال جنگ باشند. در دوران جنگ تحمیلی با صدام و حتی در تحولات اخیر، جنگی که جمهوری اسلامی ایران انجام داده است، همواره یک جنگ شرافتمندانه بوده است. میتوانستیم همانند دشمنان، مردم بیگناه را هدف قرار دهیم، اما چنین نکردیم. مراکز حساس و نظامی آنها را هدف قرار دادیم؛ در حالیکه آنها زن و کودک و خانوادهها را در حال خواب مورد هجوم قرار دادند؛ بهگونهای که شبیخون زدند و غافلگیرانه مردم بیدفاع را کشتند. اما ما با اعلام قبلی عملیات انجام دادیم و تنها مراکز نظامی را هدف گرفتیم. این تفاوت ملت ماست که شعارش حسینی و مسیرش آزادگی و شرافت است، در مقابل کسانی که همچون یزید و پیروان او از هیچ قاعده و قانونی پیروی نمیکنند.
بدون تردید، بازخوانی و نگرش نوین به واقعه عاشورا و قیام امام حسین(ع) در چند دهه اخیر آغاز شده و بهویژه در میان اندیشمندان و متفکران معاصر، به شکل جدی و گسترده در حال تداوم است. نگاهی که میتوان آن را انقلابی، حماسی و عدالتمحور نسبت به نهضت حسینی دانست. البته شایان ذکر است که این نوع نگاه و برداشت، سابقه تاریخی نیز دارد. در دوران بنیامیه، پس از واقعه کربلا، قیام مختار ثقفی رخ داد که الهامگرفته از پیامهای عاشورایی و پیرو نهضت امام علی(ع) و امام حسین(ع) بود. مختار با هدف خونخواهی شهدای کربلا و مقابله با ظلم و جور قیام کرد و حرکتی انقلابی و حماسی را رقم زد. بنابراین، این نگرش از گذشته وجود داشته است.
اما در قرون اخیر، بهویژه در دوران قاجار و پهلوی، آن نگاه انقلابی و حماسی به عاشورا تا حد زیادی رنگ باخته و بیشتر وجه سوگواری، اشک، ماتم و عزاداری بر آن غالب شده است. نمونه بارز این امر را میتوان در اشعار معروفی همچون ترکیببند محتشم کاشانی مشاهده کرد. در آن شاهکار ادبی که با مطلع معروف «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» آغاز میشود، بعد تراژدیک و مرثیهای واقعه عاشورا بسیار پررنگ است. در آن اشعار، بهخوبی ظلمها، جنایتها و بیرحمیهای دشمنان امام حسین(ع)، بستن آب، ستم به زنان و کودکان، آتش زدن خیمهها و امثال آنها ترسیم شده است. این یک بعد از عاشورا است، اما تمام آن نیست و استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب ارزشمند خود با عنوان «حماسه حسینی» به این موضوع اشاره و آن را نقد میکند. ایشان ضمن اذعان به ارزش ادبی و تاریخی اشعار محتشم و دیگر آثار مشابه، تأکید میکنند که عاشورا صرفاً مجلس عزا و اشک و مرثیه نیست. عاشورا حامل پیامهای والایی چون عزت، کرامت، آزادی، عدالت و حقوق بشر است.
هدف امام حسین(ع) اصلاح امور مسلمانان، بازگرداندن امت اسلامی به راه راست، به سنت پیامبر(ص) و سیره علوی بود
استاد مطهری تصریح میکنند که انسان میتواند جان خود را فدای آرمان کند، اما بیعت ذلیلانه با ظلم و باطل را هرگز نباید بپذیرد. در این راستا باید توجه داشت که امام حسین(ع) میتوانست از جان خود بگذرد و از بیعت با یزید سر باز نزند؛ اما در مقابل، با کسی مواجه بود که نهتنها ستمگر و مستبد بود، بلکه آشکارا ارزشهای دینی را زیر پا میگذاشت. یزیدی که سگبازی و میمونبازی میکرد، شراب مینوشید، نماز را به مسخره میگرفت و به مردم ظلم و جور روا میداشت. جایگاه چنین شخصی هرگز جایگاه خلافت و جانشینی پیامبر اسلام(ص) نبود. بیعت در اسلام باید آزادانه و آگاهانه باشد، یعنی همانگونه که مردم در زمان حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) اختیار داشتند که با ایشان بیعت کنند یا نکنند. البته آن حضرت فرمودند: «بیعت امری اختیاری است، اما اگر کسی از حدود خود تجاوز کند و به فتنهانگیزی و شورش روی آورد، با او بهعنوان یاغی و باغی برخورد خواهد شد». حتی در آن دوران نیز عدهای با حضرت بیعت نکردند، اما اکثریت، آگاهانه و آزادانه بیعت کردند.
اما در ماجرای امام حسین(ع)، شرایط به گونهای دیگر بود. دستگاه خلافت یزید، با فشار و تهدید، قصد گرفتن بیعت اجباری از امام(ع) را داشت و در غیر این صورت، تهدید به قتل میکردند. این مسئله نشاندهنده اوج ظلم و اجبار در آن دوران است. اما امام حسین(ع) نپذیرفتند و تسلیم نشدند. این همان معنای حماسه حسینی و عزت حسینی است. این یعنی شخصیت انسانی که پایبند به اصول و ارزشهاست، مدافع حقیقت و حافظ معارف اسلامی است و هرگز بر پیامهای پیامبران الهی پشت نمیکند. ایشان حاضر است جان خود را فدا کند، اما زیر بار ناحق و ظلم نمیرود. بدین ترتیب، فرهنگ و نگاه به عاشورا، نباید صرفا محدود به مرثیهخوانی و سوگواری باشد. البته سوگواری جایگاه خود را دارد، اما نباید از وجوه انقلابی و آموزههای اجتماعی و انسانی عاشورا غفلت ورزید. این همان نقدی است که استاد شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی مطرح فرمودهاند و بنده نیز به تأسی از ایشان، این موضوع را به زبان شعر و نثر پی گرفتهام و انشاءالله در آیندهای نزدیک، آن را در قالب اثری مکتوب آماده چاپ خواهم کرد. این بازخوانی نوین و امروزی از عاشورا، ضرورتی است برای نسل امروز که بداند امام حسین(ع) تنها برای گریستن نیامدند، بلکه برای احیای عدالت و دفاع از کرامت انسانی قیام کرد و امروز نیز این پیام زنده و جاری است.
در پاسخ به این پرسش باید با صراحت عرض کنم که آنچه از سخنان و وصیتنامههای امام حسین(ع) برمیآید، آن است که ایشان نه برای طلب شهادت، بلکه برای اصلاح امت اسلام قیام فرمودند. ایشان در وصیتنامه معروف خود به برادرشان محمد بن حنفیه چنین میفرمایند: «إنّما خرجتُ لطلب الإصلاح فی أمّة جدّی، أریدُ أن آمرَ بالمعروف و أنهی عن المنکر و أسیر بسیرة جدّی و أبی علی بن أبیطالب؛ یعنی من به قصد اصلاح در امت جدم خارج شدم، میخواهم امر به معروف و نهی از منکر انجام دهم و به روش و سیره پیامبر (ص) و پدرم علی(ع) عمل کنم». نکتهای که باید در اینجا مورد توجه قرار گیرد، این است که تصور عمومی از امر به معروف و نهی از منکر گاه در مسائل فردی و ظاهری مانند تذکر به حجاب، نماز، پوشش و ... خلاصه میشود؛ در حالیکه در نگاه امام حسین(ع)، امر به معروف و نهی از منکر در بالاترین سطح آن مطرح است. ایشان میخواهند حکومت باطل و حاکم ظالم را از جایگاه ناروا و غاصبانهای که اشغال کرده، کنار بزنند، یعنی با انحرافات کلان اجتماعی و حکومتی مقابله کنند.
از این رو، هدف امام حسین(ع) اصلاح امور مسلمانان، بازگرداندن امت اسلامی به راه راست، به سنت پیامبر(ص) و سیره علوی بود. ایشان میفرمایند: «ما خرجت أشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً؛ یعنی برای فساد و ظلم و خودنمایی قیام نکردهام». البته امام حسین(ع) آگاه بودند که در این مسیر احتمال شهادت بسیار زیاد است، اما شهادت برای ایشان هدف نبود، بلکه نتیجه طبیعی این مسیر بود. همانطور که پیامبران الهی نیز مأمور به اقامه دین بودند، نه اینکه صرفا به طلب شهادت حرکت کنند. پیامبر اسلام(ص) نیز نیامده بودند که در همان آغاز رسالت کشته شوند، بلکه آمده بودند تا مدینه انسانی و جامعه صالح بسازند. متأسفانه گاه این سوء برداشت پیش میآید که قیام امام حسین(ع) صرفاً برای رسیدن به شهادت بوده است. برخی بزرگان مانند مرحوم شریعتی و دیگران نیز بر همین نکته تأکید کردهاند که نباید چنین پنداشت. اگر امام حسین(ع) فقط برای شهادت قیام میکردند، در مدینه یا مکه همان اول کار به شهادت میرسیدند و نیازی به حرکت به سمت کوفه و کربلا نبود.
بنابراین، باید گفت که شهادت برای امام حسین(ع) یک احتمال و نتیجه طبیعی بود، نه هدف اصلی. هدف ایشان همان اهداف پیامبران یعنی اصلاح امت، اقامه عدل، بازگرداندن ارزشهای انسانی و دینی و امر به معروف و نهی از منکر در بالاترین سطح خود بود.
نقش آیین سوگواری در تداوم فرهنگ عاشورا بسیار بنیادی و اساسی است. عزاداری و سوگواری برای امام حسین(ع) از همان ساعات اولیه پس از شهادت ایشان آغاز شد. به محض اینکه ذوالجناح بیسوار به سمت خیمهها بازگشت، اهل بیت(ع) با ناله و فریاد «وا حسینا» و بر سر و سینه زدن، عزاداری را آغاز کردند. این عزاداری تنها در خیمههای کربلا محدود نشد؛ چراکه وقتی کاروان اسرا به کوفه رسید، مردم کوفه که در ابتدا به سبب پیروزی بر امام حسین(ع) جشن گرفته بودند، با خطبههای افشاگرانه حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) به چنان آگاهی رسیدند که جشنها به ماتم و عزاداری تبدیل شد. در شام نیز یزید مجلس پیروزی برپا کرده بود، اما اهل بیت(ع) خطبههایی ایراد کردند که فضا را تغییر داد. یزید به ظاهر اظهار پشیمانی و ادعا کرد که دستور قتل امام حسین(ع) را نداده بود و حتی برای امام حسین(ع) مجلس ختم برگزار کرد و اهل بیت(ع) را با احترام به مدینه بازگرداند.
اوج این عزاداری و فرهنگسازی در روز اربعین اتفاق افتاد. اولین زائر امام حسین(ع) در اربعین جابر بنعبدالله انصاری بود که به همراه غلام خود به زیارت قبر سیدالشهدا(ع) شتافت. بعضی از نقلها حاکی از آن است که اسرای اهل بیت(ع) نیز در همان اربعین اول موفق به بازگشت به کربلا و زیارت شدند. اگرچه در این مسئله اختلاف است، اما اصل زیارت اربعین در همان سال اول قطعی است. از آن پس، سنت عزاداری و زیارت اربعین در میان مسلمانان بهویژه شیعیان رواج پیدا کرد. در مدینه نیز بازماندگان اهل بیت و خاندان امام حسین(ع)، به ویژه حضرت زینب(س) و حضرت امالبنین(س) به برپایی مجالس عزا پرداختند و در همین مسیر بود که قیامهایی شکل گرفت؛ از جمله قیام مردم مدینه که به واقعه حرّه معروف شد. قیام مردم مکه در سال بعد که به حمله به کعبه و آتشزدن پرده خانه خدا از سوی سپاه یزید انجامید.
بنابراین، هدف امام حسین(ع) از قیام، صرفاً طلب شهادت نبود، بلکه اصلاح امت و بازگرداندن جامعه به مسیر حق و عدالت بود و شهادت نتیجه طبیعی این مسیر بود
این عزاداریها و آگاهیبخشیها موجب شد که پس از سه سال، یزید به سرنوشت شومی دچار شود و حکومت بنیامیه در نهایت از بین برود. قیامهای متعدد پس از عاشورا نیز در همین راستا بودند. قیام توابین، قیام مختار ثقفی، قیام زید بن علی(ع) و یحیی بن زید(ع)، قیامهای خوارج و دیگران همگی برگرفته از فرهنگ عاشورا و ظلمستیزی امام حسین(ع) بودند. حتی بنیعباس که بعدها روی کار آمدند، با شعار خونخواهی امام حسین(ع) به قدرت رسیدند و حکومت بنیامیه را برانداختند که ایرانیان نیز در این مسیر نقش بسیار مهمی ایفا کردند. با قیام ابومسلم خراسانی که یک سردار ایرانی بود، حکومت بنیامیه سرنگون شد. این قیام به خلافت هزار ماه (تقریبا ۸۰ سال) که بنیامیه خلافت داشتند، پایان داد. برخی مفسران در این زمینه گفتهاند که آیه لیلة القدر خیر من الف شهر، اشاره به همین تفاوت دارد که یک شب نورانی و بیداری و قیام، ارزشمندتر از هزار ماه حکومت ظلم و جور است. نقش ایرانیان با آمدن امام رضا(ع) به خراسان و ایران تکمیل شد. امام رضا(ع) با حضور خود در ایران، مردم را با فرهنگ اهل بیت(ع) آشنا کردند و همین امر زمینهساز استقلال ایران از خلافت عباسی شد.
حکومت طاهریان به عنوان نخستین حکومت مستقل ایرانی پس از اسلام، تحت تأثیر این فرهنگ شکل گرفت. آنان حتی نام خلیفه را از خطبه نماز جمعه حذف کردند و به استقلال سیاسی رسیدند. پس از آن حکومت صفاریان، سامانیان، غزنویان و آل بویه ادامه یافت. ایرانیان حتی در زمان آل بویه بغداد را فتح کردند و در آنجا عزاداری رسمی برای امام حسین(ع) برپا کردند. نکته مهم این است که بسیاری از این حکومتها در عین سنی بودن، دوستدار اهل بیت(ع) و پیرو فرهنگ عاشورا بودند. بنابراین، هدف امام حسین(ع) از قیام، صرفاً طلب شهادت نبود، بلکه اصلاح امت و بازگرداندن جامعه به مسیر حق و عدالت بود و شهادت نتیجه طبیعی این مسیر بود. آیین سوگواری امام حسین(ع) و شهدای کربلا نیز از همان آغاز حادثه عاشورا شکل گرفت و در طول تاریخ، نقشی اساسی در حفظ فرهنگ ظلمستیزی، عدالتخواهی و حرکتهای اصلاحی ایفا کرد. همچنین، قیامهای متعدد پس از عاشورا و سقوط حکومت بنیامیه و تأسیس حکومتهای مستقل ایرانی، همگی از آثار و برکات فرهنگ عاشورا بودند. حضور امام رضا(ع) در ایران و گسترش فرهنگ اهل بیت(ع) در میان ایرانیان نیز زمینهساز استقلال و شکلگیری حکومتهای ملی و مذهبی در ایران شد.
بله! قطعاً اینطور است. در این زمینه برای نمونه میتوان به تعزیه اشاره کرد. تعزیه یک نمایش ایرانی و عاشورایی است که در آن صحنهای به شکل سکو وجود دارد و غرفههایی در اطراف آن قرار میگیرند و مردم در قسمتهای زنانه و مردانه و لژها حضور مییابند. در حسینیههای قدیمی که در شهرهای مختلف ایران وجود داشته و هنوز هم در برخی موارد وجود دارد و حتی در تهران مانند حسینیه دولت که اکنون تخریب شده است، مراسم تعزیه برگزار میشده است. در تعزیه یک نمایش کامل به معنای هنری آن اجرا میشود یعنی کارگردان، پشت صحنه، لباس، گریم، موسیقی، طبل، سنج، شیپور، گفتوگوها و دیالوگها و نقشها مشخص است. نقش مخالفخوان، نقش زنان و کودکان که معمولاً مردان با پوشش مخصوص بازی میکنند، نقش امام حسین(ع) و سایر نقشها در تعزیه تعریف میشود؛ اما متأسفانه امروزه در تعزیه فقط فرهنگ عزا و جنبههای احساسی آن دیده میشود و بعد انقلابی، حماسی و پیامهای اصیل عاشورایی کمرنگ شدهاند. همچنین، در تعزیهها گاه تحریفاتی راه پیدا کرده است که شهید مطهری از آنها با عنوان تحریفات عاشورا یاد کردهاند.
برای مثال در برخی تعزیهها و سینهزنیها جملهای از قول اهل بیت(ع) گفته میشود که «این چه بلایی بود که بر سر ما آمد»؛ در حالیکه چنین جملهای هرگز از اهل بیت(ع) شنیده و دیده نشده است. در منابع معتبر چنین سخنانی وجود ندارد و این جملات بیشتر از فرهنگ ایرانی و سنتهای ناصحیح وارد مراسم شده است. از دیگر تحریفات میتوان به ایجاد تعزیه ناصرالدین شاه اشاره کرد. ناصرالدین شاه در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) تیر خورده بود و گفته شد که چون در حال زیارت کشته شد، شهید است و برای او تعزیه ساختند. در این تعزیهها حتی فردی که شاه را کشته بود را به شخصیتهای منفی مانند شمر یا ابن زیاد نسبت میدادند و ناصرالدین شاه را در جایگاه شهدای کربلا قرار میدادند؛ در حالیکه چنین تطبیقهایی کاملاً تحریف و غلط است. ناصرالدین شاه البته مسلمان و شیعه بود و برخی صفات نیک داشت، اما به هر حال از جمله کسانی بود که امیرکبیر را از بین برد و خود نیز از این کار تأسف میخورد. امیرکبیر بهترین صدر اعظم دوران قاجار بود که به ناحق از کار برکنار و تبعید شد و در نهایت در حمام فین کاشان به قتل رسید. امیرکبیر انسانی مصلح، وطندوست و مخالف تحریفات عاشورایی بود.
متأسفانه امروزه در تعزیه فقط فرهنگ عزا و جنبههای احساسی آن دیده میشود و بعد انقلابی، حماسی و پیامهای اصیل عاشورایی کمرنگ شدهاند. همچنین، در تعزیهها گاه تحریفاتی راه پیدا کرده است که شهید مطهری از آنها با عنوان تحریفات عاشورا یاد کردهاند
از دیگر سنتهای غلطی که به عزاداریها چسبانده شده، قمهزنی است. قمهزنی نه در سیره اهل بیت(ع) وجود داشته و نه ازسوی امامان معصوم(ع) توصیه یا تأیید شده است. پس از امام حسین(ع)، تعداد 9 امام دیگر از نسل ایشان به امامت رسیدند و هیچکدام از این امامان قمهزنی را تأیید و یا تشویق نکردهاند. اهل بیت(ع) عزاداری میکردند، مرثیه میخواندند، به سر و سینه میزدند و اشک میریختند، اما قمهزنی به معنای آسیب زدن به خود، آنهم به گونهای که خطر جانی و وهن مذهبی ایجاد کند، در سیره ایشان نبوده است. امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) زیارت عاشورا را عرضه کردند که در آن توصیه به سلام دادن به شهدا، اظهار همبستگی با آنان و لعن دشمنان اهل بیت(ع) شده است، اما هرگز توصیه به قمهزنی یا آسیب به خود نشده است. یکی از فتواهای مهم و شجاعانه رهبر معظم انقلاب همین بود که قمهزنی را منع کردند و دستور دادند جلوی آن گرفته شود، اما متأسفانه هنوز در برخی مکانها و مناطق این کار انجام میشود. البته برخی علما در شرایط خاص اجازه دادهاند، مشروط به آنکه ضرر جانی نداشته باشد و باعث وهن شیعه نشود. برای مثال گفتهاند اگر در جایی به صورت محدود، بدون فیلمبرداری و بدون انتشار تصاویر، آنهم در جمعهای بسته و خودی این کار انجام شود، اشکالی ندارد. اما اینکه در خیابان و جلوی دوربینها قمه بزنند و دشمنان اسلام و شیعه از آن سوء استفاده کنند، صحیح نیست.
امروز به شدت در دنیا علیه شیعه تبلیغ میکنند که شیعیان خشن و طرفدار خونریزی هستند؛ در حالیکه واقعیت برعکس است. شیعه طرفدار صلح، عدالت و جلوگیری از خونریزی است، لذا نباید رفتارهایی داشته باشیم که چهره شیعه را مخدوش کند. برای مثال به جای قمهزنی میتوان به مراکز انتقال خون مراجعه کرد و به نیت امام حسین(ع) خون اهدا کرد؛ چراکه این کار هم انسانی و هم نشاندهنده علاقه به اهل بیت(ع) است.
تعزیه نیز به عنوان یک هنر نمایش ایرانی، ارزشهای خود را دارد و باید حفظ شود. بنده در دهه ۶۰ مقالهای با عنوان «تعزیه را دریابیم» در روزنامه اطلاعات منتشر کردم و آنجا اشاره کردم که تعزیه یک هنر کامل است اما نیاز به اصلاح دارد. پیشنهاد بنده این بود که تعزیه در سالنهای تئاتر مانند تالار وحدت اجرا شود تا اشکالات آن برطرف شود. این پیشنهاد در سالهای بعد تا حدی اجرا و تعزیههایی با کیفیت بهتر و بدون اشکالات تاریخی و فنی برگزار شد. همچنین، گروههای هنری مانند گروه فدک بودند که تعزیههایی اجرا کردند که بسیار مورد استقبال قرار گرفت و فاقد اشکالات تعزیههای سنتی بود. در پایان تأکید میکنم که تحریفات عاشورا و سنتهای ناصحیح مانند قمهزنی و برخی اشکالات تعزیه باید اصلاح شود و عزاداریها باید با حفظ پیامهای اصیل عاشورا و سیره اهل بیت(ع) انجام گیرد. این نگاه هم مطابق با نظر بزرگان و علما و هم مورد نیاز جامعه امروز است.
قطعاً چنین است. همانطور که با مثالهایی که ذکر کردم، از جمله در جریان انقلاب اسلامی ایران و همچنین، در جریان دفاع مقدس و جنگهای اخیر، مراسم عزاداری تبدیل به یک گفتمان ملی، بومی و اصلاحی شده است. انقلاب اسلامی ایران در بهمنماه به پیروزی رسید، اما اگر دقت کنیم، بهمنماه به خودی خود ارتباطی با موضوع انقلاب نداشت و ممکن بود انقلاب در فروردین یا اردیبهشت نیز پیروز شود، اما چرا در ۲۲ بهمن این اتفاق افتاد؟ پاسخ این است که پیش از آن، مراسم تاسوعا، عاشورا و اربعین در همان سال ۱۳۵۷ برگزار شده بود. مردم بعد از ماه رمضان، در عید فطر به خیابانها آمدند و برای اولین بار شعارهای صریحی نظیر مرگ بر شاه سر داده شد. نماز عید فطر آن سال به امامت مرحوم آیتالله مفتح اقامه شد و مردم از قیطریه تا میدان راه آهن به راه افتادند. همین حضور مردم زمینهساز وقایع ۱۷ شهریور شد، چون مردم پس از عید فطر تصمیم گرفتند مجددا به خیابانها بیایند و همین شد که ۱۷ شهریور رخ داد. سپس، وقایع ادامه پیدا کرد تا به ایام محرم و صفر رسیدیم. مرحوم آیتالله طالقانی که از زندان آزاد شده بود، اعلام کرد که در روزهای تاسوعا و عاشورا میخواهد راهپیمایی برگزار کند تا مطالبات مردم مطرح شود. مردم نیز به تبعیت از ایشان در این راهپیماییها شرکت کردند. راهپیمایی از منزل آیتالله طالقانی در نزدیکی میدان امام حسین(ع) آغاز شد و تا میدان آزادی ادامه یافت. مردم در میدان آزادی قطعنامهای قرائت کرده و خواسته اصلی خود، یعنی جمهوری اسلامی را مطرح کردند.
این راهپیماییها در ایام محرم، اربعین و صفر ادامه پیدا کرد؛ بهگونهای که در اربعین آن سال، راهپیمایی عظیمی در تهران و شهرهای مختلف برگزار شد. حتی در شعارهای مردم گفته میشد که «اربعین حسینی، پیروزی خمینی.» به همین ترتیب، فاصله میان اربعین تا ۲۲ بهمن چندان زیاد نبود و این پیروزی عملاً نتیجه حضور گسترده مردم در تاسوعا، عاشورا و اربعین بود. اگر به تاریخ بنگریم، متوجه میشویم که پیروزی انقلاب، نتیجه همان گفتمان حسینی و مراسم عاشورا بود. این مسئله سابقه تاریخی نیز دارد یعنی قیام مختار و قیامهای متعددی که پس از عاشورا شکل گرفتند، موجب سرنگونی حکومت بنیامیه شدند و بعدها زمینهساز شکلگیری حکومت بنیعباس شدند. در زمان ما نیز این روحیه عاشورایی موجب سرنگونی رژیم پهلوی شد. درواقع، هرچند مردم در مقاطع مختلف قیام کردند، اما نقطه اوج و پیروزی نهایی در زمانی به دست آمد که این حرکتها با مراسم دینی و عاشورایی پیوند خورد. برای نمونه، قیام ۱۵ خرداد نیز چنین بود. اگر دقت کنیم، ۱۵ خرداد همزمان با ۱۲ محرم بود. امام خمینی(ره) در روز عاشورا سخنرانی بسیار طوفانی و انقلابی ایراد کرده بودند و همان شب ایشان را دستگیر کردند. فردای آن روز، یعنی ۱۵ خرداد، مردم در تهران، ورامین، قم و شهرهای دیگر به خیابانها آمدند و قیام کردند. مردم در آن روزها به این خاطر قیام کردند که فرزند امام حسین(ع) یعنی امام خمینی(ره) را گرفته بودند و میخواستند جان خود را فدا کنند تا ایشان آزاد شود. حتی امام خمینی(ره) پس از مدتی کوتاه آزاد شدند، هرچند بعدها تبعید شدند. نکته اصلی این است که چرا کمتر کسی به این مسئله توجه دارد که قیام ۱۵ خرداد در ۱۲ محرم اتفاق افتاد.
بنابراین، روشن است که انقلاب اسلامی ایران، نه صرفا یک حرکت سیاسی صرف، بلکه در حقیقت ادامه همان گفتمان عاشورایی بود. همانطور که امام خمینی(ره) نیز فرمودند: «ما هر چه داریم از محرم و صفر داریم»، عاشورا دارای دو بعد مرثیه و تراژدی و بعد حماسی، انقلابی و سیاسی است. آنچه که توانست مردم را به صحنه بیاورد و انقلاب را به پیروزی برساند، همین بعد دوم یعنی بعد آگاهیبخش، حرکتآفرین و ظلمستیز عاشورا بود. خون امام حسین(ع) مظلومانه ریخته شد، اما آن خون بر شمشیر هزاران نفر از سپاهیان ظلم غلبه کرد. این همان حماسهای است که هم در تاریخ گذشته ما اثرگذار بوده و هم در دوران معاصر، به ویژه در جریان انقلاب اسلامی ایران و سایر حرکتهای سیاسی، اجتماعی مردم مسلمان ایران تأثیرگذار بوده است.
بدون تردید رسانهها، شبکههای اجتماعی و هنر در عصر حاضر نقش بسیار مؤثر و تعیینکنندهای در توسعه و گسترش مفاهیم والای عاشورایی و فرهنگ اهل بیت(ع) ایفا میکنند. امروز ما شاهد آن هستیم که در فضای مجازی در انواع بسترهای ارتباطی از جمله پیامرسانها، کانالها و صفحات مختلف، گروههای متعدد و متنوعی به وجود آمدهاند که با اشتیاق و علاقهمندی فراوان در راستای معرفی و ترویج فرهنگ عاشورا و آموزههای نهضت حسینی فعالیت میکنند. این ظرفیت گسترده بهویژه در ایام ویژه مانند ماههای محرم و صفر به اوج خود میرسد به ویژه در جریان راهپیمایی عظیم اربعین حسینی که بهعنوان یک رویداد فراملی و جهانی بازتاب گستردهای در رسانهها و شبکههای اجتماعی پیدا میکند. شعارها، پلاکاردها، سرودها، نوحهها و اشعار متعددی که در این مناسبتها خلق و منتشر میشود، نشاندهنده حضور فعال هنر در خدمت فرهنگ عاشوراست.
برای نمونه شاهد بودیم که برخی مداحان در محافل مذهبی و حتی در حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی سرودهایی مانند «ای ایران» و مشابه آن را با مضامین ملی و مذهبی اجرا کردند که هم رنگ و بوی عاشورایی دارد و هم وحدت و هویت ملی را تقویت میکند. رسانهها به دلیل بهرهمندی از ابعاد مختلف هنری نظیر صوت، تصویر، موسیقی، نمادپردازی و جلوههای ویژه، تأثیرگذاری مضاعفی در انتقال پیام عاشورا دارند. بهعنوان مثال میتوان به سمفونی بسیار باشکوهی اشاره کرد که لوریس چکنوارایان، استاد برجسته موسیقی ایرانی در سطح بینالمللی بر مبنای شعری قدیمی و مذهبی ساختهاند. این شعر با مطلع «مکن ای صبح طلوع»، سروده پدر مرحوم آیتاللهالعظمی بهجت است که حدود یک قرن پیش در شهر فومن سروده شده و در تمام هیئتهای مذهبی ایران بهصورت نوحه خوانده میشد. اکنون این نوحه در قالب یک اثر سمفونیک فاخر، با ارکستر کامل و رهبری همان هنرمند در تالار وحدت و دیگر تالارهای مشابه اجرا میشود و قابلیت عرضه در سطح جهانی را پیدا کرده است.
وظیفه رسانهها و هنرمندان متعهد است که چهره حقیقی و عزتمندانه اهل بیت(ع) را با بهرهگیری از قالبهای هنری فاخر به تصویر کشند
این نمونه روشن میکند که چگونه یک شعر مذهبی سنتی میتواند در قالبهای نوین هنری بازآفرینی شده و با حفظ اصالت، به زبان جهانی هنر ترجمه شود. چنین اتفاقاتی نهتنها در ایران بلکه در عراق، لبنان و سایر نقاط جهان اسلام نیز رخ داده است. حزبالله لبنان از آغاز پیدایش خود با الهام از فرهنگ عاشورایی و مرجعیت شیعه، فعالیتهای اجتماعی و سیاسی خود را سامان داده و رسانههای مختلف این جریان نیز همواره در ترویج پیام عاشورا فعال بودهاند. از منظر ادبیات و شعر نیز شاهد گنجینه عظیمی از اشعار عاشورایی هستیم که اگر گردآوری شود، میلیونها بیت را دربرمیگیرد. از شاعران نامدار مانند محتشم کاشانی و عمان سامانی گرفته تا حتی شاعرانی چون ایرج میرزا که در نگاه عمومی بهعنوان شاعر مذهبی شناخته نمیشدند، اما اشعار عاشورایی درخشانی سرودهاند.
ایرج میرزا در شعری درباره حضرت علیاکبر(ع) چنان زیبا و تأثیرگذار سخن گفته که مرحوم علامه طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان فرموده بودند که من حاضرم تفسیر المیزان را بدهم و یک بیت از این شعر را بگیرم. این نشان میدهد که حتی شاعرانی که توقع چندانی از ایشان نمیرود نیز تحت تأثیر عظمت و معنویت نهضت عاشورا قرار گرفتهاند. البته باید به این نکته مهم نیز اشاره کرد که در کنار این ظرفیت عظیم هنری و رسانهای، ضرورت پالایش و اصلاح برخی محتواها وجود دارد. برای نمونه، در برخی از تعزیهها و نمایشهای آیینی، گاه اهل بیت(ع) بهگونهای نمایش داده میشوند که با عزت و کرامت ذاتی ایشان سازگار نیست. نشان دادن ائمه اطهار(ع) در وضعیتی خوار و ذلیل، یا نسبت دادن عباراتی به حضرت امام حسین(ع) که اساساً در هیچ یک از منابع معتبر تاریخی و مقاتل نیامده است، امری ناپسند و نیازمند بازنگری جدی است. امام حسین(ع) هرگز در برابر دشمنان خود اظهار ضعف و ذلت نکردند و حتی در سختترین شرایط، کرامت و شرافت خود را حفظ کردند. عباراتی ناپسندی که گاهی در برخی نوحهها یا تعزیهها شنیده میشود، فاقد اعتبار تاریخی و دینی است و باید از چنین تحریفاتی پرهیز کرد. وظیفه رسانهها و هنرمندان متعهد است که چهره حقیقی و عزتمندانه اهل بیت(ع) را با بهرهگیری از قالبهای هنری فاخر به تصویر بکشند.
بنابراین، بهطور خلاصه باید اذعان کرد که رسانهها، شبکههای اجتماعی و هنر در روزگار ما به ابزاری قدرتمند برای انتقال و ترویج فرهنگ عاشورا و مفاهیم متعالی آن تبدیل شدهاند، به شرط آنکه تولیدات آنها با رعایت اصول و ارزشهای اصیل اسلامی و با دقت و پالایش محتوایی همراه باشد. این ظرفیت میتواند هم جنبه حماسی و انقلابی عاشورا را تبیین کرده و هم جنبه تراژیک و مرثیهای آن را به نحوی فاخر و در شأن اهل بیت(ع) منعکس کند.
گفتوگو از مجتبی افشار
انتهای پیام