کد خبر: 4294442
تاریخ انتشار : ۳۱ تير ۱۴۰۴ - ۰۷:۴۱
فلسفه اشک/ ۱۹

اشک و عشقی که یاد حسین(ع) را جاودانه کرد

بنی‌امیه می‌خواستند نام و یاد امام حسین(ع) را از ذهن مسلمانان پاک کنند، اما فاجعه کربلا از زمانی که با دل و اشک و گریه پیوند خورد، از صفحات تاریخ به صفحات فرهنگ و ذهن امت اسلامی منتقل و جاودانه شد.  

دوشنبه****اشک و گریه برای امام حسین(ع) فقط یک واکنش عاطفی نیست، بلکه تجلی عمیق یک فلسفه انسانی و معنوی است. این اشک‌ها، زبان بی‌زبانی است که ظلم‌ستیزی، عدالت‌خواهی و عشق به آزادی را فریاد می‌زند. گریه برای امام حسین(ع)، در واقع بازخوانی مظلومیت حقیقت در طول تاریخ است؛ یادآوری این که چگونه راستی در برابر زور ایستاد و با خون خود، جاودانگی اخلاق و ایمان را ثبت کرد. این اشک‌ها، قطره‌های آگاهی‌اند که وجدان‌های خفته را بیدار می‌کنند و پرسشی همیشگی پیش روی انسان می‌گذارند: «آیا تو نیز در راه حق، چون حسین ایستاده‌ای؟» 

فلسفه گریه برای اباعبدالله(ع)، نوعی پیوند عاطفی و معنوی با اسوه شجاعت و ایثار است. این اشک‌ها، فقط برای غم کشته شدن یک انسان نیست، بلکه برای از دست رفتن نماد مقاومت در برابر باطل است. هر قطره اشک، بیعت دوبار‌ه با آرمان‌های حسینی است و تجدید پیمانی است با راهی که او برگزید. به تعبیری، گریه برای امام حسین(ع)، تمرینی برای حفظ حافظه جمعی امت و زنده نگاه داشتن درس‌های عاشورا است تا ظلم‌ستیزی و دفاع از حق، هرگز به فراموشی سپرده نشود.  

این مسئله سبب شد تا خبرگزاری ایکنا همزمان با ماه محرم امسال به موضوع مهم «گریه، کارکرد‌ها و آثار آن» بپردازد و بخش‌هایی از کتاب «فلسفه اشک» نوشته سیدعبدالله حسینی را به نظر مخاطبان خود برساند. این کتاب از سوی مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی منتشر شده است که در ادامه بخش نوزدهم با عنوان «مبارزه با تحریف قیام امام حسین(ع)» را از کتاب یاد شده می‌خوانید.

قیام امام حسین(ع) برای احیای عزت دین اسلام بود که به دست بنی‌امیه به ذلت گرفتار شده بود. بنی‌امیه می‌خواستند تنها بر مردم حکومت کنند و هیچ احساسی نسبت به اصول اسلامی نداشتند. از اسلام پوستینی برای شکار مردم ساخته بودند. امام حسین(ع) برای اصلاح حکومت و امت و احیای اصول قرآنی و سنت نبوی(ص) قیام کرد.

خلافت و حکومت اسلامی که میراث پیامبر بود، به سلطنت تبدیل شده بود و خلافت یزید که سلطنت موروثی، هیچ مبنای شرعی نداشت. قیام امام حسین(ع) آخرین فرصت اصلاح امت در حیات آخرین اصحاب باقی مانده پیامبر صلی الله علیه و آله و تابعان پرهیزگار بود. متأسفانه به این مطلب بسیار کم توجه شده است که قیام عاشورا تنها، قیام امام حسین(ع) نیست، بلکه قیام اصحاب پرهیزگار رسول خدا(ص) و تابعان است. یکی از تحریف‌های قیام امام حسین(ع)، این است که حرکت امام حسین(ع) را حرکت شخصی او و شیعیان کوفه قلمداد می‌کنند؛ درحالی که واقعیت این گونه نیست. یاران امام حسین(ع) از اصحاب پیامبر(ع)، تابعان پرهیزگار و قاریان قرآن و پهلوانان اسلام بوده‌اند. سلیمان بن صرد که در کوفه مردم را به یاری امام حسین(ع) دعوت کرد، از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله بود.

قیام امام حسین(ع) مظهر حق‌طلبی، دعوت به قرآن و بازگشت به سنت نبوی(ص) بود. که با حیله و نیرنگ و شمشیر، حکومت را به چنگ آورده بودند، حکوت را ملک شخصی خود می‌دانستند. تبدیل خلافت وحکومت اسلامی به سلطنت، انحراف بزرگی بود که یاران و خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله در مقابل آن ایستادند ولی به دلیل سستی مسلمانان شکست خوردند و با خشونت و قساوت از طرف بنی‌امیه سرکوب شدند. شهادت امام حسین(ع) و یارانش و اسارت خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله باعث رسوایی یزید و بنی‌امیه شد و علامت سوال بزرگی را در مقابل مسلمانان و دولت اموی گذاشت. بنی‌امیه برای قانع کردن مسلمانان، اقدام به تحریف حرکت امام حسین(ع) کردند.

نخست برای نامشروع و غیرموجه جلوه دادن قیام امام، آن را خروج و شورش در برابر حکومت اسلامی و ایجاد تفرقه در امت معرفی کردند. این فرآیند در سخنان برادر حاکم اموی مکه در گفت‌و‌گو با امام در هنگام خروج ایشان از مکه و نیز گفت وگوی عبیدالله بن زیاد با مسلم بن عقیل به خوبی دیده شده است. در قرن دوم و معاصر قیام‌های زیدی، برخی از طرفداران بنی‌امیه تلاش‌های موذیانه‌ای را برای القا این شبهه که قیام امام، مصداق القا نفس به هلاکت است، شروع کردند.

در گام دوم بنی‌امیه برای توجیه جنایاتی که مرتکب شده بودند، کوشیدند تا ابن زیاد را مقصر معرفی کنند و سپس با ساخت روایاتی، شهادت امام حسین(ع) را تقدیر لایتغیر الهی معرفی کنند. دقت در گزارش محمدبن سعد در الطبقات الکبری به خوبی این تلاش‌های مذبوحانه بنی‌امیه را نشان می‌دهد.

در گام سوم، بنی‌امیه برای زدودن خاطره عاشورا از ذهن امت، روایاتی را در مبارک و مقدس بودن و عید بودن روز عاشورا ساختند. خلفای بنی‌امیه عاشورا را بزرگترین پیروزی خود می‌دانستند؛ زیرا خطرناک‌ترین رقیب آنان در این روز کشته شده بود و معتقد بودند که بزرگترین دشمن خود را در کربلا به زانو درآورده بودند و می‌خواستند این پیروزی را جاودانه سازند و از طرفی با توجه به عمق جنایتی که مرتکب شده بودند، حادثه عاشورا سرآغاز نابودی بنی‌امیه بود. بنی‌امیه به خوبی می‌دانستند که هر نسل از مسلمانان اگر به حقیقت ماجرای عاشورا پی ببرند، در کفر بنی‌امیه تردید نخواهند کرد به همین دلیل تلاش کردند تا حرکت امام حسین(ع) را شورش در برابر امیرالمؤمنین و حکومت اسلامی، پراکندگی جماعت، دنیاطلبی و فریفته شدن به قدرت تفسیر کنند و از سویی با ساخت روایاتی روز عاشورا را عید اعلام کنند.

امام صادق(ع) فرمود: عبدالله بن فضل هاشمی می‌گوید: از امام پرسیدم که چرا عامه روز عاشورا را روز برکت نامیده‌اند؟ فرمود:، چون حسین کشته شد، مردم برای تقرب به شام و یزید، اخباری را ساختند و از یزید اموالی را جایزه گرفتند؛ آنها گفتند روز عاشورا روز برکت است، تا مردم را از ناله و گریه و مصیبت و اندوه در این روز باز دارند و به سرور و تبرک وادارند.

بنی‌امیه می‌خواستند نام و یاد امام حسین(ع) را از ذهن مسلمانان پاک کنند. امامان شیعه با تشویق به زیارت قبر امام حسین(ع) و گریه بر او، نام و یاد امام حسین(ع) را در تاریخ و فرهنگ و ذهن جامعه جاودانه کرده و اهداف بنی‌امیه را ناکام گذاشتند. فاجعه کربلا از زمانی که با دل و اشک و گریه پیوند خورد، از صفحات تاریخ به صفحات فرهنگ و ذهن امت اسلامی منتقل و جاودانه شد.  

شاعر می‌گوید:

آن چنان کز برگ گل، عطر و گلاب آید برون

تا که نامت می‌برم از دیده آب آید برون

تا نسوزد دل، نریزد اشک و خون از دیده‌ها

آتشی باید که خوناب کباب آید برون

و از زمانی که حادثه کربلا با دل‌ها پیوند خورد، از فراموشی نجات یافت.

انتهای پیام
captcha