کد خبر: 4300176
تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۸
یادداشت

دوراهی جنگ و صلح؛ جنگ بعدی ایران و اسرائیل رخ خواهد داد؟

با پایان جنگ تحمیلی دوازده روزه اسرائیل علیه ایران، همواره این سؤال مطرح می‌شود که جنگ بعدی میان ایران و اسرائیل چه زمانی اتفاق خواهد افتاد؟ این یادداشت در تلاش است تا با بررسی موضوعات مختلف به این پرسش اساسی پاسخ دهد.

دو راهی جنگ و صلح

رضا عزیزیان، کارشناس ارشد روابط بین‌الملل یادداشتی را با عنوان «دو راهی جنگ و صلح» در اختیار ایکنا قرار داده است که در ادامه می‌خوانیم. 

دکترین بازدارندگی اولین بار توسط «برنارد برودی» مطرح گردید. این نظریه‌پرداز آمریکایی با خلق این مفهوم توانست در توسعه نظریه بازدارندگی هسته‌ای نقش کلیدی ایفا نماید. «برودی» معتقد بود که دکترین بازدارندگی به معنای جلوگیری از حمله یا اقدام خصمانه با تهدید به تلافی است که هزینه غیرقابل قبولی را بر مهاجم تحمیل می‌سازد. «برودی» معتقد بود که هدف اصلی تشکیلات نظامی، پیروزی در جنگ‌ها است لیکن از این پس هدف اصلی آن باید جلوگیری از جنگ باشد. اگرچه دکترین برودی برای بازدارندگی هسته‌ای مطرح گردید ولی به طور کلی نظریه بازدارندگی در هر دوره‌ای کارکرد مخصوص به خود را دارد.

با پایان جنگ تحمیلی دوازده روزه اسرائیل  علیه ایران، همواره این سؤال مطرح می‌شود که جنگ بعدی میان ایران و اسرائیل چه زمانی اتفاق خواهد افتاد؟ این یاداشت در تلاش است تا با بررسی موضوعات مختلف به این پرسش اساسی پاسخ دهد.

چند نکته درباره رژیم صهیونیستی

واقعیت این است که اسرائیلی که ما امروزه با آن مواجهیم، با اسرائیل 1948 میلادی تفاوت اساسی دارد. اسرائیل در آن زمان رژیمی بود از متفکرین چپ‌گرای اشکنازی مثل بن‌گوریون یا گلدامایر که دیدگاه‌های سیاسی و اقتصادی آنها سوسیالیستی بود و تا حدی سعی می‌کردند که آبروداری کنند اما در حال حاضر اسرائیل کاملاً تغییر کرده و تبدیل به یک فرقه آخرتی افراطی و مسلح به سلاح هسته‌ای شده است. شاید این شائبه ایجاد شود که دولت اسرائیل با مردم آن تفاوت دارند اما واقعیت این است که دولت نمایانگر رأی مردم است و مردم با رأی خود، دولت را انتخاب کردند. این بدان معنی است که ذائقه مردم اسرائیل تغییر کرده است. به همین دلیل در بخش بیت لحم که محمود عباس در آنجا مستقر است، همه روزه اسرائیلی‌ها به فلسطینی‌ها حمله می‌کنند و کودکان فلسطینی را با سلاح تک‌تیرانداز می‌کشند و روزی نیست که یک قتل در این منطقه اتفاق نیفتد. آمار موجود بیانگر این واقعیت است که از دو سال گذشته حدود 6000 نفر در این منطقه از فلسطینی‌ها کشته شده‌اند.

موضوع دیگری که می‌بایست در خصوص ذهن یک اسرائیلی بدان توجه اساسی کرد این است که ذهن یک اسرائیلی از چهار بخش تشکیل شده است: اقتصاد (پول)، لذت، امنیت و اعتبار. اینها چهار بخش اصلی تشکیل‌دهنده ذهن یک اسرائیلی هستند. اگر اقتصاد یک اسرائیلی در معرض خطر جدی قرار گیرد، در حقیقت لذت آن با مخاطره مواجه می‌شود و اگر ثروت و لذایذ دنیوی آن با تهدید مواجه شود در واقع امنیت آن از بین رفته است و اگر پول، شهوت و امنیت آن از بین رود در حقیقت اعتبار آن از بین رفته است. در واقع از بین رفتن اعتبار جهانی یک صهیونیست یعنی مرگ آن صهیونیست. در جنگ تحمیلی 12 روزه رژیم صهیونیستی با جمهوری اسلامی ایران اعتبار جهانی این رژیم فروپاشید. از این روست که «بی بی» در چند روز گذشته اعلام کرد که ما در این کارزار (اشاره به جنگ آتی این رژیم با جمهوری اسلامی ایران) یا پیروز می شویم و یا نابود خواهیم شد.

نکته مهمی دیگری که باید در خصوص صهیونیست‌ها بدان توجه کنیم این است که جامعه اسرائیل یک جامعه‌ با هویت غیرواحد است. نگاهی اجمالی به کابینه این رژیم بیانگر این واقعیت است که اصالت در این رژیم هیچ معنایی ندارد. به عنوان مثال بنیامین نتانیاهو معروف به بی بی متولد لهستان می‌باشد و نام فامیل خود را از میلکوفسکی به نتانیاهو تغییر داده است و یا اسحاق هرتزوک، رئیس‌جمهور اسرائیل اصالتاً ایسلندی است. وزیر دفاع این رژیم یسرائیل گاتس هم لهستانی است. یتسالل یوئل اسموتریچ، وزیر دارایی آن نیز اکراینی است. گیدون سعار، وزیر امور خارجه این رژیم نیز اهل مراکش و وزیر امنیت ملی آن ایتامار بن‌گویر، عراقی است. همچنین وزیر بهداشت و درمان و وزیر مهاجرین این رژیم نیز اصالتاً تونسی‌تبار هستند و .... این فقدان هویت واحد برای اثبات وجودی این رژیم، آن را بر آن داشته است که همه توان خود را برای ساخت یک ساختار سیاسی به کار بندد و اگر برای این ساخت سیاسی ناگزیر به انجام هرگونه تجاوز و جنایتی باشد، فروگذار نخواهد کرد.

جدال هسته‌ای ایران و غرب

با کنار رفتن غبار موجود در پرونده هسته‌ای ایران از سال 2000 میلادی تاکنون، مشخص گردید که موضوع اصلی پرونده هسته‌ای ایران، ساخت بمب هسته‌ای نبوده و این بهانه‌ای بیش از سوی غربی‌ها نیست. موضوع اصلی مواجهه غرب با ایران بر سر تقسیم قدرت در جهان و آینده خاورمیانه است. روس‌ها و آمریکایی‌ها یک توافق نانوشته دارند که در دنیای آتی هر اتفاقی بیفتد، ایران قدرتمند نباید هرگز محقق شود. از سویی دیگر جمهوری اسلامی ایران درصدد آن است که سهم خود را از قدرت جهانی در دنیایی که تمام کشورها کمر به نابودی آن بسته‌اند به‌دست آورد. حتی دوستان جمهوری اسلامی ایران توان حمایت همه‌جانبه از آن را ندارند زیرا منافع ملی آنها ایجاب می‌کند که با قدرت‌های بزرگ همراهی نمایند. 

امضای قرارداد برجام میان ایران از یک سو و غرب از سوی دیگر می‌توانست به پرونده هسته‌ای ایران خاتمه دهد اما با بدعهدی دولت وقت آمریکا و روی کار آمدن دولت بعدی و پاره کردن آن از سوی ترامپ و عدم‌انجام تعهدات مطرح‌شده از سوی اروپا، این قرارداد به کاغذ پاره‌ای بیش مبدل گردید.   

اگرچه پذیرش کاهش غنی‌سازی از سوی ایران و ریختن بتن در قلب راکتور هسته‌ای موجب شد که تهران تعهد خود را ذیل برجام به انجام رساند لیکن طرف غربی نه عزمی برای انجام تعهد خود مبنی بر رفع تحریم‌ها داشت و نه انگیزه‌ای برای حل مسالمت‌آمیز یک بحران خودساخته بلکه بیشتر تمایل غرب به فشار حداکثری برای اجرای طرح خاورمیانه بزرگ بود.

امروز در آغاز فعال شدن مکانیزم ماشه از سوی غرب هستیم. مکانیزمی که اهالی فن و مذاکره آن را درون برجام جای دادند!! با فعال شدن مکانیزم ماشه، تلاش غرب برای جمع شدن غنی‌سازی در ایران و جلوگیری از حق طبیعی یک کشور در استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای دوچندان می‌گردد. پس از موفقیت در این مقطع، غرب به دنبال برچیدن توان نظامی و موشکی ایران میفتد و زمانی که ما توان هسته‌ای، موشکی و نظامی خود را از دست دادیم، آنگاه زمان تجزیه ایران و تبدیل ایران به سوریه، لیبی، لبنان و ... فرا خواهد رسید. همه این موارد در زمانی اتفاق خواهد افتاد که ما از بازدارندگی مناسب در قبال تهدیدات صورت‌گرفته استفاده نکرده باشیم.

نگاهی به جنگ تحمیلی 12 روزه رژیم صهیونیستی بر علیه ایران

پس از غافلگیری ساعات اولیه در جنگ تحمیلی 12 روزه، جمهوری اسلامی ایران به سرعت توانست توان خود را بازیابد و در کمتر از 12 ساعت پاسخ لازم را به تهدیدات رژیم صهیونیستی با آتش متقابل بدهد. آنچه در این 12 روز بر رژیم صهیونیستی گذشت موجب گردید که این رژیم درخواست آتش‌بس نماید. با پذیرش درخواست آتش‌بس از سوی ایران، فضای نه جنگ و نه صلح میان دو طرف برقرار شد اما از آن روز رژیم صهیونیستی دائم بر طبل جنگ می‌کوبد و جمهوری اسلامی ایران نیز آن را به تنبیه سخت‌تری بشارت می‌دهد.

زمان آغاز جنگ میان ایران و رژیم صهیونیستی

واقعیت آن است که قدرت بازدارندگی ایران در حوزه نظامی توانست پیام لازم را به طرف متجاوز مخابره نماید و به آنها بفهماند که تهدید در قبال تهدید، پاسخی شایسته به متجاوز است اما قبل از پاسخ به این پرسش که زمان آغاز جنگ مجدد میان ایران و اسرائیل چه زمانی می‌باشد، لازم است که به این پرسش پاسخ دهیم که آیا در حدفاصل جنگ تحمیلی 12 روزه و جنگ آتی ما توانسته‌ایم در جمهوری اسلامی ایران تولید قدرت بازدارندگی لازم کنیم؟

این یک حقیقت است که جنگ زمانی شروع می‌شود که انسجام اجتماعی در معرض فروپاشی قرار گیرد. در مذاکرات میان کشورها، ظرفیت‌های طرفین مورد ارزیابی قرار می‌گیرد و متناسب با آن، طرف مقابل اقدامات خود را تنظیم می‌کند. به عبارت دیگر جنگ زمانی اتفاق میفتد که جمهوری اسلامی ایران نتواند قدرت بازدارندگی لازم را ایجاد کند. دشمن صهیونی ترجمه تفکر انقلابی را در حوزه نظامی با چشم عیان دید لیکن ترجمه این تفکر را در حوزه غیر نظامی هنوز لمس نکرده است.

سخن آخر

انعکاس یک صدای واحد از جمهوری اسلامی ایران می‌تواند پاسخ مناسب و بازدارندگی لازم را برای طرف تجاوزگر به همراه داشته باشد. قطعاً در حوزه نظامی جمهوری اسلامی ایران دچار وادادگی نخواهد شد و در سایر حوزه‌ها نیز باید مسئولین امر طمع دشمن را برطرف سازند. دستیابی به وحدت کلمه با چشم‌پوشی از زیاده‌خواهی غرب میسر نمی‌شود. این بار غرب یا باید سهم ایران را در تقسیم قدرت آتی جهانی لحاظ کند و یا ایران تقسیم‌شده را بر ژئوپلیتیک منطقه ترسیم نماید. اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد، انتخاب با ماست!

انتهای پیام
captcha