بهمنظور آشنایی عمیقتر دانشجویان اعزامی به عمره مفرده با مفاهیم معرفتی، قرآنی و معنوی مرتبط با این سفر نورانی، مجموعهای از نکات و تأملات معنوی از سوی معصومه حاجیعموشا، استادیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه امام صادق(ع) و یکی از اساتید همراه کاروان دانشجویی را از نظر محترمتان میگذرانیم.
این نکات با هدف ارتقای بهرهمندی زائران جوان از فضای معنوی مدینه و مکه و فراهم آوردن بستری برای تأمل بیشتر در معارف وحیانی، در اختیار مخاطبان قرار میگیرد تا این سفر، نه تنها یک زیارت، بلکه تجربهای عمیقتر، فهمپذیرتر و اثرگذارتر در مسیر رشد روحی آنان باشد.
متن نخستین یادداشت به شرح ذیل است:
مدتی است به محتوای ابتدایی سوره مبارکه «ضحی» بسیار اندیشیدهام؛ آنجا که خداوند به دو امر واضح قسم یاد میکند: قسم به زمان نزدیک نیمه ظهر و نیمه شب که نور و تاریکی به وضوح در آن گسترده شده که ما ای پیامبر تو را فراموش نکردهایم.
سپس میفرماید: به یاد بیاور که یتیم بودی، پناهت دادیم، گمگشته بودی، راه را به تو نمایاندیم، فقیر بودی تو را بینیاز کردیم، پس تو نیز درخواستکننده را از خود مران.
این آیه برایم همیشه معنایی فراتر از ظاهر داشته است؛ معنایی که میگوید در برابر نیازمند، در برابر کسی که به تو رو آورده، حق نداری حتی نگاه تحقیرآمیز داشته باشی. این «کنار نکشیدن» و «تنها نگذاشتن» یعنی حتی در حد همان اشارهها و رفتارهای سردی که گاهی با یک «برو بابا» و یک نگاه بیاعتنایی بروز میکند، مجاز نیستی!
در این سوره، پیوند میان بخش آغازین، مثالهای میانی و فرمان پایانی ذهن مرا سالها درگیر کرده بود. سورههای دیگری نیز به صورت مکرر درباره یتیم سفارش دارند؛ تا جایی که گویا خداوند تکذیب دین را معادل بیتوجهی به یتیم قرار داده است؛ انگار یتیم در نگاه خداوند جایگاهی بیبدیل دارد.
نکته اتصال همه این آیات برای من آن بود که: هرکس میخواهد نعمتهای خدا بر زندگیاش سرازیر شود و هرکس میخواهد مطمئن باشد که خدا او را فراموش نکرده، باید مانند پیامبر(ص) در جایگاه نیازمند واقعی همچون یتیم قرار گیرد. یتیم بودن در اینجا، به معنای احساس فقدان و فقر حقیقی در برابر خدا و شناخت نیازهای واقعی است؛ یعنی بگویی:
«خدایا، من یتیم تو هستم؛ سائل تو هستم، مرا دریاب!»
با تجربه چنین حسی است که انسان در معرض عنایت و نوازش الهی قرار میگیرد.
در این سوره مبارکه، خداوند سه ماجرا را برای پیامبر یادآوری میکند و در پایان میفرماید: «اما موظف هستی نعمت پروردگارت را بازگو کنی.» با خود فکر میکردم ارتباط این سه بخش چیست و چرا چنین چینشی دارد. با تأمل به این نتیجه رسیدم که: اگر کسی میخواهد خدا او را از یاد نبرد، باید چند امر را در زندگیاش مراقبت کند؛ از جمله اینکه خود را یتیم و نیازمند واقعی او بداند.
چند شب پیش، برای خود نوشتم: «باید یتیمِ آلمحمد(ص) باشی؛ باید حس کنی زیر دست پر مهر و سایه محبت پدری پیامبر و اهل بیت(ع) قرار گرفتهای.» خداوند در این سوره قسم خورده که اگر از این راه جدا نشویم، او هم هوای ما را دارد و مراقب ماست. اینها همان نعمتهایی است که باید همیشه دربارهشان سخن گفت.
با خود گفتم این همه سال از عمرم گذشته اما تازه فهمیدم که چقدر نیاز دارم یتیم محمد(ص) باشم؛ چقدر نیاز دارم پیامبر دست نوازش بر سرم بکشد. چند روز این حس زیبا در دلم موج میزد؛ اینکه من یتیم هستم و باید نعمتهای مسلمان بودن، فرزند فرهنگ محمدی بودن و تکیهزدن به نور پیامبر(ص) را واقعاً درک کنم.
وقتی انسان این نعمتها را ببیند، ملزم میشود که آنها را برشمارد و شکرشان را به جا آورد. گاهی فقط یک لحظه توجه به پیامبر، آدمی را از خواب غفلت بیدار میکند؛ هرکس در گوشه خلوت خود میتواند این توجه را تجربه کند.
از سوی دیگر، آیه میگوید: «درخواستکننده را مران.» یعنی حق نداری هیچ انسانی را از خود دور کنی؛ حق نداری نیازمند و عائلهمند را پشت در بگذاری. ما وظیفه داریم مراقب یکدیگر باشیم؛ اگر چنین شود، نه تنها فقیر باقی نمیماند، بلکه جامعهای ساخته میشود که در آن انسان محتاج معنا ندارد.
در یکی از سورههای مجاور ضحی سپره ماعون، خداوند میفرماید: «آیا کسی را که دین را تکذیب میکند دیدهای؟» یعنی باید ببینی، دقیق نگاه کنی و بفهمی او کیست. سپس توضیح میدهد: کسانی که یتیم را از خود میرانند و دیگران را نیز به اطعام مسکین تشویق نمیکنند، همان تکذیبکنندگان دیناند.
این نکته برایم بسیار تکاندهنده بود؛ نه فقط کسی که به یتیم رسیدگی نمیکند، بلکه حتی کسی که دیگران را تشویق به اطعام مسکین نمیکند، در شمار تکذیبکنندگان دین است.
در موضوع غزه بارها با دانشجویان از همین آیه سخن گفتیم؛ اینکه خداوند برای «اطعام» مسکین شرط گذاشته است. «طعام» یعنی بهترین غذای مطابق میل او؛ نه یک لقمه نانِ معمولی یا باقیمانده سفره ما. اگر من چلوکباب دوست دارم، باید همان را برای نیازمند تهیه کنم؛ اگر دیگری زرشکپلو دوست دارد، باید همان را تهیه کرد. این یعنی بالاترین سطح تکلیف.
خداوند نه تنها امر به اطعام میکند، بلکه میفرماید: «کسانی که تشویق نمیکنند، آنان هم در شمار تکذیبکنندگان دیناند.»
پس دین در دو امر خلاصه شود، همینهاست:
یتیمنوازی و تشویق دیگران به اطعام.
نمیدانم ما مسلمانها کجا هستیم؛ چرا این اصلهای روشن را جدی نمیگیریم؛ چرا وضعیت اقتصادی جامعه ما باید چنین باشد، وقتی خداوند معیار دینداری را اینگونه بیان کرده است.
در سوره بعدی، خود پیامبر(ص) را مثال میزند: تو یتیم بودی، ما کمکت کردیم؛ پس تو نیز مراقب یتیم باش. یعنی توجه به اقتصاد، به نیاز انسانها، به دوست، رفیق و کوچکترها، نه یک کار اخلاقی، بلکه بخشی از حقیقت دین است.
همه چیز به توجه ختم میشود؛ توجه به یتیم، به مسکین، به انسان درمانده و توجهی عمیقتر به این حقیقت که انسان در برابر خدا، همیشه یتیم است.
یادآور میشود، در بیست و یکمین دوره عمره دانشگاهیان ۱۲۲ هزار نفر ثبتنامکردند که ۸ هزار نفر اعزام میشوند. سفر عمره از ۲۵ آبان آغاز شده و تا ۲۷ آذر ادامه دارد. نخستین کاروان بیست و یکمین دوره عمره دانشگاهیان، بامداد ۲۵ آبانماه از ساری و تهران راهی سرزمین وحی شدند.
انتهای پیام