کد خبر: 4322019
تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۰
نویسنده کتاب «آینه مکدر» در گفت‌وگو با ایکنا:

گفتمان ادبی انقلاب در بازنمایی بلندای حضرت فاطمه(س) موفق نبوده است

پونه فضائلی با انتقاد و تأکید بر آنکه نسل امروز دختران و بانوان کشورمان حضرت راضیه مرضیه(س) را آنگونه که به‌ واقع می‌توان تعریف کرد، نمی‌شناسند، تصریح کرد: درک تمامیت پیام آزادی‌خواه دین حضرت ختمی(ص) در جمله جمله «خطبه فدکیه» وجود دارد.

در گستره بیکران تاریخ بشریت، اگر به دنبال ریشه‌های استوار تمدن‌ها و خاستگاه‌های تعالی ملت‌ها بگردیم، بی‌گمان به سرچشمه‌ای زلال و حیات‌بخش خواهیم رسید که نامش «زن» و شأنش «مادری» است. زن، نه به مثابه موجودی در حاشیه، که به عنوان ستونی استوار و آفریننده‌ای بی‌بدیل در ساختن بنای انسانیت و انتقال میراث فرهنگی، اخلاقی و ایمانی از نسلی به نسل دیگر.

جایگاه «زن» بلندای کوهی است که قله‌اش در ابرهای ملکوت قداست و معنویت فرورفته، اما پایه‌هایش بر زمینِ واقعیتِ زندگی استوار شده و باروری و زایش را به ارمغان می‌آورد.

این نقش، دوگانه و متعالی است: از سویی، پرورش‌دهنده جسم و جان فرزندانی است که آینده‌سازان فردای یک کشور هستند و از سوی دیگر، خود، طلایه‌دار عرصه‌های دانش، فرهنگ، اجتماع و حتی سیاست، در جهت توسعه و اعتلای میهن به شمار می‌روند.

نگاه تابناک دین هدایتگر و مبین اسلام، به ویژه در صدر اسلام، این حقیقت را به شکلی بی‌نظیر درخشان ساخت. پیامبر اکرم(ص) با رفتار و گفتار خود، کرامت ذاتی زن را به جامعه عرب آن زمان (از جمله عرب جاهلی) نشان داد و نقش او را از محدوده مالکیت و ابزارگونگی به اوج انسانیت و تأثیرگذاری ارتقا داد. در این میان، حضرت فاطمه زهرا(س)، به عنوان دختر رسول خدا، همسر امیرالمؤمنین(ع) و مادر امامان، چنان الگویی والا و جامع از شأن زن ترسیم کرد که تاریخ تا ابد مدیون آن است.

این جمله زنده‌نام علامه بزرگوار قزوینی در تثبیت جایگاه و معنای دقیق درک شانیت و کرامت انسانی چون حضرت صدیقه طاهره، راضیه مرضیه، فاطمه اطهر(س) کافی‌ است که دریابیم جایگاه حضرت راضیه مرضیه(س) به عنوان انسانی زمینی در تعالی نسل انسان آزاده و اثرگذار تا به کجاست. جایی که علامه قزوینی(ره) فرمودند: «حضرت فاطمه(س)، اسوه‌ای کامل بود؛ در عبادت، به بلندای شب‌زنده‌داران عارف؛ در دانش، وارث و عالم به علوم نبوی؛ در خانه، همسری فداکار و مدبر؛ در تربیت فرزند، مادری مهربان و آگاه که حسین(ع) و زینب(س) را پرورش داد؛ و در اجتماع، زنی انقلابی و شجاع که در دفاع از حق و ولایت، چون کوهی استوار ایستاد.»

مقام نزدیک ایشان به پیامبر(ص) نه تنها یک نسبت خانوادگی، که یک تشابه روحی و عملی بود؛ چنان که پیامبر فرمود: «فاطمه پاره تن من است». این جایگاه، بلندای مقام زن را تا افق «کوثر» و «ام‌ابیها» بالا برد و نشان داد که زن می‌تواند در عین زمینی بودن و زندگی در کوره مشکلات روزمره، چنان مقام قرب الهی بیابد که مظهر اسماء الله و الگویی برای تمام جویندگان راه حق شود.

این نگاه فاطمی، در تاریخ ایران پس از انقلاب اسلامی به گفتمانی زنده و تأثیرگذار تبدیل شد. در جمهوری اسلامی ایران، با الهام از مکتب فاطمی، «مادر» نه تنها قلب تپنده خانواده، که مدرسه‌ای برای تربیت «نسل مقاوم و آینده‌ساز» شناخته شد.

مادران ایرانی، در طول هشت سال دفاع مقدس و در روزهای سخت تحریم و فشار، با پرورش فرزندانی ایثارگر، دانشمند، فرهیخته و متعهد، سهمی انکارناپذیر در پاسداری از استقلال و پیشرفت کشور داشته‌اند. آنها ثابت کرده‌اند که از مقام شکیبایی زنان؛ خیمه‌های صبر و مقاومت برپا می‌کنند و از دل خانه‌های ساده، قهرمانان می‌سازند. از سوی دیگر، زنان و بانوان ایرانی خود نیز، با حضور آگاهانه و اثرگذار در عرصه‌های علمی، آموزشی، پزشکی، فناوری، فرهنگی و اجتماعی، نه تنها نقش‌های سنتی را متحول کرده‌اند، بلکه به عنوان قطب‌های پیشرفت، در توسعه همه‌جانبه کشور سهیم بوده‌اند. این حرکت، نگاهی تک‌بُعدی و جنسیتی به زن را رد می‌کند و او را به عنوان «انسانِ کامل» و «سازنده تمدن» می‌ستاید؛ همان‌گونه که فاطمه(س) بود.

انشتار برای روز چهارشنبه 18 آذر///// گفتمان ادبی انقلاب در بازنمایی بلندای حضرت فاطمه موفق نبوده است +صوت

اما درک این الگوی بلند، نیازمند بازخوانی و بازروایتی است که هم قداستش را حفظ کند و هم زمینی‌بودن و قابل اقتدایش را نشان دهد. کتاب «آینه مکدر» به قلم پونه فضائلی، براساس کتاب «زندگی حضرت زهرا(س) از ولادت تا شهادت» اثر علامه قزوینی(ره)، تلاشی ارزشمند در همین مسیر است. این اثر، با نثری روان و امروزی، می‌کوشد چهره حضرت فاطمه(س) را نه به عنوان اسوه‌ای دور از دسترس، که به عنوان «انسانی زمینی با همه جایگاه بلند آسمانی» ترسیم کند. روایت‌های این کتاب از لحظه‌های عینی زندگی آن بانوی بزرگ، از شادی‌ها، رنج‌ها، عشق‌ورزی‌ها، تلاش‌های روزمره و مقاومت‌های سرسختانه‌اش، آیینه‌ای است که می‌تواند گرد و غبار تحریف و غلو را از چهره این اسوه بزداید.

«آینه مکدر» به دختران و زنان جامعه امروز ایران و همه مسلمانان و آزادی‌خواهان جهان نشان می‌دهد که تعالی و طلایه‌داری، به معنای رها کردن زندگی عینی و مسئولیت‌های زمینی نیست، بلکه در همین بستر است که می‌توان به مقاماتی رسید که خدای متعال و رسولش برای فاطمه(س) برشمردند. این «بازروایت» از اثر ارزشمند علامه قزوینی(ره)، ضرورتی انکارناپذیر برای الگوسازی در مسیر تعالی و توسعه حقیقی هر کشور است؛ توسعه‌ای که زن را نه به عنوان ابزار، که به عنوان فاعل شناسا، خلاق و متعهد در مرکز می‌نگرد و از سرمایه عظیم وجودی او برای ساختن فردایی روشن‌تر بهره می‌جوید.

در ادامه و تنها دو هفته (14 روز) پس از انتشار این کتاب به قلم پونه فضائلی به گفت‌وگو با این بانوی نویسنده و متهد کشورمان نشسته‌ایم که در ادامه از خاطر  مخاطبان می‌گذرد.

کد

ایکنا - با توجه به آنکه کتاب «آینه مکدر» شما ذیل عنوان بازروایت اثر ارزشمند «فاطمه زهرا (س)؛ از ولادت تا شهادت» به قلم علامه بزرگوار، زنده‌نام آیت‌الله محمدکاظم قزوینی است و تنها 14 روز (دو هفته) از انتشار آن می‌گذرد؛ پس طبیعی و مسلم است که عموم مخاطبان هنوز از بطن و متن این اثر اطلاع ندارند. برای آغاز گفت‌وگو، برای آن افرادی که تا این لحظه کتاب شما را تورق نکرده‌اند، کمی از آنچه که در متن و بطن این اثر با مخاطب در میان گذاشته‌اید، بفرمایید.

چارچوب کلی کتاب، یک روایت زندگینامه‌گونه است؛ در واقع روایتی از زندگی حضرت صدیقه طاهره(س) براساس کتاب آیت‌الله بزرگوار، زنده‌نام علامه قزوینی، که پیشنهاد شده از طرف دفتر ادبیات و هنر مقاومت بود. حدود دو سال پیش، همکاران انتشارات پیشنهاد دادند و گفتند که این کتاب جزو میراث فکری ما ایرانیان هست و اثری بسیار ارزشمند است در زمینه زندگینامه حضرت صدیقه طاهره(س)‌ به شمار می‌رود.

صحبت ناشر بر این مهم استوار بود که چون مدت زمانی از انتشار این اثر گذشته و خود این کتاب مخاطبان خاص خود را دارد، هم به خاطر حجم آن، هم به سبب نوع ادبیت، نگارش آن و هم به خاطر نحوره بازگویی و جنس مطالب و روایاتی که در آن آمده است؛ اتاق فکر انتشارات به این نتیجه رسیده است که علیرغم ارزشمند اثر علامه قزوینی، شاید کتاب این بزرگوار («فاطمه زهرا (س)؛ از ولادت تا شهادت»)، امروزه برای مخاطبان عام و حتی برای مخاطبان خاص، چندان شناخته شده نباشد. در نتیجه تمام این هم‌فکری‌ها بود که از من خواستند که این کتاب را به نوعی بازروایت کنم.

«بازروایت» اثری مانند کتاب «فاطمه زهرا(س)؛ از ولادت تا شهادت» به قلم زنده‌نام علامه قزوینی(ره)، ویژگی‌هایی دارد که در واقع با «بازنویسی» متفاوت است.

در «بازروایت» نویسنده این اختیار را دارد که کتاب را حتی با جابجایی مطالب برحسب ضرورت روایت کند؛ به شکلی که در واقع در روایت کتاب نوعی مهندسی روایت را مدنظر قرار دهد و به شیوه‌ای که حالا مدنظر شمای نویسنده است، آن را بار دیگر به خواننده ارائه کند. کاری که در این کتاب انجام دادم، به این شکل بوده است.

در کتاب «فاطمه زهرا (س)؛ از ولادت تا شهادت» علاوه قزوینی(ره)، خط روایی، به شکلی که امروزه ما در وایت آثار زندگینامه‌ای می‌شناسیم، بسیار کم‌رنگ است. برای مثال در فصلی این اثر علامه قزونی(ره) از کودکی حضرت فاطمه(س) روایت می‌کنند، بعد پشت سر آن، مطلبی درباره بزرگسالی ایشان می‌آورند که به حتم مرتبط با موضوعی است که علامه مشغول روایت آن بودند. ولی در «بازروایت» این اختیار را هم دارید که بعضی قسمت‌ها را برحسب آن هدفی که در ذهن دارید از آن منبع اصلی حذف کنید. چون هدف بنده، روایت زندگینامه حضرت زهرا(س) بود؛ پس چنین تغییراتی در کتاب انجام دادم.

در این مهم تردیدی وجود ندارد که کتاب «فاطمه زهرا (س)؛ از ولادت تا شهادت» علاوه قزوینی(ره) اثری جامع و به لحاظ اتقان و استناد اثری ممتاز به شمار می‌رود. علامه در این کتاب در فرازهای متعددی به برخی شبهات پاسخ داده‌اند، از کتب اهل سنت منابع متعددی را ذکر کرد و آورده‌اند؛ حتی در مواردی که مغالطاتی که در آثار دیگران در مورد زندگی حضرت راضیه مرضیه(س) بوده را برای اتقان و مستند بودن اثرشان آورده و به مخاطب ارائه داده‌اند. طبیعی است که قلم من در بازروایت این کتاب از برخی مواردی چنین تخصصی گذشته باشد؛ چراکه در نهایت هدف من تحلیل زیست پُربرکت حضرت فاطمه(س) نبوده که غایت قلمم بر این مهم استوار بوده تا روایت زندگینامه‌ای حضرت صدیقه طاهره(س) را با مخاطبان خود در میان بگذارم. هسته اصلی کتاب «آینه مکدر» بحث زندگی‌نامه حضرت زهرا(س) از کودکی تا شهادت است.

مؤلفه مهم دگیری که مقید به رعایت آن در نگارش «آینه مکدر» بودم آن است که در روایت بخش‌هایی که مربوط به حضرات معصوم(ع) است، تمام تکیه‌گاه خود را به کتاب «فاطمه زهرا (س)؛ از ولادت تا شهادت» علامه قزوینی(ره) به سبب ممتاز بودن در حوزه مستندات، روایات و احادیث استوار کنم؛ یعنی تمام بخش‌های مربوط به حضرات معصوم(ع) در کتاب «آینه مکدر» مبتنی بر اسناد و اتقان کتاب علامه قزوینی(ره) است.

به بیان ساده‌تر گفت‌وگوهایی که بین معصومان(ع) و بخش‌هایی که بر پایه احادیث بوده، در قلم من و در بازتاب کتاب «آینه مکدر» دستی از سوی من و قلمم بر آنها برده نشده است. نعل‌به‌نعل تام و تمام آنچه در کتاب علامه بزرگوار، آیت‌الله قزوینی(ره) بوده را با مخاطابان خود قسمت کرده‌ام.

اما برای بخش‌هایی که مربوط به افراد دیگر یا اتفاقاتی که درباره آن افراد افتاده؛ برای آنکه کتاب «آینه مکدر» به روایت داستانی نزدیک‌تر شود، در صحنه‌پردازی‌ها یا در واقع در آرایش صحنه‌های مربوط به قید عدم حضور حضرات معصوم(ع)، مانند گفت‌وگوها؛قلم من در روایت شبه داستانی آنها چرخش و گردشی داشته است.

برای نمونه در برخی موارد، صحنه‌ها یا اتفاق‌ها احساس می‌کردم علامه قزوینی(ره) توضیح چندانی درباه آن موضوع -مروبط به غیر معصوم(ع)- ندادند، با وجود آنکه فلان اتفاق افتاده؛ از همین روی برای آنکه آن رویداد را نیز برای خواننده تشریح کنم، برای تصویرسازی آن رخداد، اتفاق و یا صحنه از منابع متقن و مستند دیگر برای روایت زندگینامه حضرت زهرا(س) در کتاب «آینه مکدر» استفاده کرده‌ام.

کد

ایکنا - برای طرح این پرسش با عقبه سال‌ها تنفس در فضای کتاب و رسانه دو نکته را مطرح می‌کنم. نخست آنکه بسیار از زبان بزرگان شنیده‌ایم که در حوزه منابع موجود درباره حضرت صدیقه طاهره(س) برای روایت هر اثری چون  زندگینامه؛ تاریخ شفاهی؛ کار پژوهشی یا روایت داستانی بیشتر از 20 یا 30 صفحه آ4 که مورد اتقان اهل شیعه باشد سند و منبع مورداتقان و استناد وجود ندارد! در حالی ‌که شما در بازروایت کتاب علامه قزوینی(ره) در قامت اثرتان(آینه مکدر) با تأکید بر آنکه کتاب «فاطمه زهرا (س)؛ از ولادت تا شهادت» به قلم علامه قزوینی، اثری ممتاز در این حوزه به شمار می‌رود تأکید داشته‌اید که در بازروایت این اثر سراغ منابع دیگر درباره حضرت زهرا(س) رفته‌اید. در نهایت این جامعیت منابع درباره حضرت صدیقه طاهره(س) محدود است یا چنان گسترده که شما به‌جز یک اثر ممتاز مانند اثر علامه، سراغ منابع دیگر نیز رفته‌اید؟

برای پاسخ به این پرسش باید بگویم با توجه به آنچه که امروز درباره حضرت زهرا(س) در حوزه منابع وجود دارد هم محدودیت هست و هم نیست! محدودیت از این ‌جهت وجود دارد که آن بخش از مستندات، بخش‌هایی که همه افراد از جمله بزرگان اهل شیعه بر روی آن توافق دارند بسیار محدود است؛ اما از سویی ‌دیگر ما امیروز منبعی چون «دانشنامه فاطمی» را در اختیار داریم که برحسب اتفاق این اثر برای نگارش «آیینه مکدر» یکی از منابعی بود که از آن استفاده کردم؛ برای آنچه تکمیل وضعیت، بخش‌ها یا برخی از روایت‌هایی که برای این اثر مدنظر داشته‌ام را می‌توانستم، خلاصه اهم رویدادها را در همین دانشنامه یافت کنم. پس من از این کتاب استفاده کردم.

بخشی دیگر از روایت‌های این کتاب به شکل مستقیم به فرازهایی از دوران صدر اسلام برمی‌گردد که به شکل مشخص به زندگی حضرت زهرا(س) ارتباط مستقیم پیدا نمی‌کند، یا به اتفاقات دیگر یا به افراد دیگری مربوط می‌شود که روایت آنها در بیان زندگینامه حضرت زهرا(س) به شکل مستقیم و غیرمستقیم دارای تأثیر است. پس من برای روایت این بخش‌ها در قالب بهره بردن از منابع دیگر استفاده کرده‌ام.

انشتار برای روز چهارشنبه 18 آذر///// گفتمان ادبی انقلاب در بازنمایی بلندای حضرت فاطمه موفق نبوده است +صوت

ایکنا - در تشریح این حُسنِ استفاده از منابع دیگر جهت تنویر افکار، مصداقی‌تر و نمونه‌ای توضیح می‌دهید؟

برای نمونه در بخش تولد حضرت زهرا(س)، یا هنگام ازدواج حضرت، یا دوران زیست رسول اکرم(ص)؛ یعنی بخش‌هایی که به شکل مستقیم در حوزه زندگینامه حضرت طاهره(س) چه در قالب احادیث، روایات؛ چه رخدادها و رویدادها بر ایشان دال مرکزی ندارند؛ من به سراغ منابع حدیثی و روایی دیگر رفتم که در کتاب علامه قزوینی(ره) به آنها اشاره‌ای نشده است.

به بیان دیگر تلاش کردم برای جامعیت بخشیدن به روایت زندگی حضرت زهرا(س)، سراغ منابعی بروم که مورد استناد تمامی علما به‌ویژه علمای اهل شیعه بوده و در کتاب «فاطمه زهرا (س)؛ از ولادت تا شهادت» علامه قزوینی(ره) وجود نداشته است.

برای نمونه در تکمیل بخش‌هایی که مربوط به فرزندان حضرت زهرا(س) در این اثر (آینه مکدر) صحبت شده، از منابع دیگر جز کتاب علامه قزوینی استفاده کرده‌ام.

انشتار برای روز چهارشنبه 18 آذر///// گفتمان ادبی انقلاب در بازنمایی بلندای حضرت فاطمه موفق نبوده است +صوت

ایکنا - طرح این پرسش پیش‌ از آنکه در یک گفت‌وگوی رسانه‌ای بگنجد براساس حس کنجکاوی است! برای مثال در خبری که برای معرفی کتاب «آیینه مکدر» منتشر شده بود بر این مهم تأکید شده که شما در این اثر از «خطبه فدکیه» یا «موضوع شفاعت» به شکلی کوتاه و مجمل گذر کرده‌اید. در حالی ‌که همگان می‌دانیم که یکی از استوارترین گفتمان‌ها درباره زیست و زندگی حضرت فاطمه(س) به خطبه فدکیه بازمی‌گردد. دلیل این امر یعنی گذار کوتاه و مجمل شما به منابع پرتکرار و گفته‌های مکرر درباره «خطبه فدکیه» حضرت فاطمه(س) استوار است یا شما سببیت دیگری برای کاستن از جنس روایت در حوزه خطبه فدکیه یا موضوع شفاعت در ذهن داشتید؟

همانطور که در ابتدای این گفت‌وگو نیز بیان کرده‌ام، من قرار نبود درباره حضرت راضیه مرضیه(س) کتابی تحلیلی بنویسم! قرار بود تا روایتی براساس زندگینامه حضرت به رشته تحریر درآورم. بنابراین در مورد «موضوع شفاعت» نمی‌توانستم بیش‌از آنچه که علامه قزوینی(ره) در کتاب خود آورده، مطلبی را اضافه کنم! چون به خط داستانی در غالب روایات این اثر که بخش مهم «آیینه‌ مکدر» را شامل می‌شود ارتباط مستقیمی پیدا نمی‌کند.

اما اگر از خود من به‌عنوان نویسنده‌ای این اثر بپرسید که کدام بخش از کتاب «آینه مکدر» که نگارش آن بیش از یک ‌سال زمان تنها برای کار پژوهشی در مسیر نگارش از من طلب کرد و روز و شبم را به ‌اصطلاح بر بنیان آن قرار داده‌ام؛ باید به «خطبه فدکیه» اشاره کنم که بیشترین درگیری، تأثیر و در نهایت جنس انتخاب من برای روایت درباره آن مهم را به گفتار حضرت صدیقه طاهره(س) در قامت «خطبه فدکیه» به خود اختصاص داد.

شیوه علامه قزوینی(ره) بر آن بود که تکه‌تکه در روایت خطبه‌ فدکیه وارد بحث شود؛ اما کل متن را یک‌جا نیاورده بود و می‌دانیم که متن اصلی به زبان عربی است و این کتاب ترجمه شده ‌است. پس من در قامت ترجمه‌های فارسی، تلاش کردم تا در کنار اتقان و استناد به متن عربی خطبه که کاملاً آورده شده، ابعاد دیگر را نیز به شکل یکدست، یکسره و یک‌جا با مخاطب خود در میان بگذارم.

برای نمونه، روش علامه قزوینی(ره) در روایت «خطبه فدکیه» بر این مهم استوار بود که برای هر بخش که انتخاب می‌کردند، توضیحی، تشریحی، تفسیری و تحلیلی را اضافه می‌کردند، که این توضیح‌‎ها فرا و ورای روایت زندگینامه حضرت زهرا(س) بود. آنچنان که گفتم برای پاسخ به برخی شبهات؛ علامه قزوینی نکات متعددی را به رشته تحریر درآورده‌اند.

تردیدی وجود ندارد که من از توضیحات علامه قزوینی(ره) استفاده کرده‌ام اما برخی از موارد را نیز در قالب یکدست کردن «خطبه فدکیه» به قلم خود، براساس فرمایشات حضرت زهرا(س) به شکلی مجزا با استناد، اتقان و اسنادی دیگر که شاید برجسته کردن آنها برای مخاطب امروز نیازی مهم‌تر بود، استوار کردم.

باز هم تأکید می‌کنم قرار نبود در «آینه مکدر» تحلیلی درباره زندگی حضرت زهرا(س) بنویسم؛ کار من این نبود! پیش ‌از این نیز تحلیل‌های مختلف و کتاب‌های متعددی درباره زیست، فراز و فرود زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) توسط علما و بزرگواران دیگر نوشته ‌شده است؛ پس اگر من مطالبی را در قامت افزودن به روایت علامه قزوینی(ره) آورده‌ام؛ تنها برای خط ربط و نخ تسبیحی واحد به‌عنوان مثال در مورد پرسش شما، «خطبه فدکیه» بوده ‌است.

برای نمونه در قامت روایت داستانی در جایی به صحنه‌پردازی دست زدم؛ در حالی ‌که این مسئله در روایت علامه قزوینی(ره) وجود نداشته است. اما بنا نداشتم چیزی از خود اضافه کنم؛ چراکه در نهایت هدف آن بود که یک زندگی‌نامه را به رشته تحریر درآوریم.

کد

ایکنا - وقتی از صدر اسلام تا به امروز درباره حضرت صدیقه طاهره(س) صحبت می‌کنیم؛ بسیاری از بزرگان و عالمان تا خود ائمه اطهار(ع)، درباره جنس الگوبرداری از «بانوی آب و آئینه» صحبت کرده‌اند. اما وقتی به زمان معاصر نگاه می‌کنیم و تمرکز خود را بر حوزه کتاب‌ها با هر مخاطب هدفی قرار می‌دهیم، یکی از اصلی‌ترین پرسش‌ها آن است که دلیل انتشار آن کتاب چیست؟ چه بخشی از من و ذهنیت من مخاطب را قرار است این کتاب پاسخ دهد؟ چه آورده‌ای برای من خواهد داشت و سببیت انتشار آن چیست؟ با توجه به آنکه کتاب‌های مختلف و متعددی فارغ از کتاب‌سازی‌هایی که در این عرصه صورت‌ گرفته درباره زندگی حضرت فاطمه(س) به رشته تحریر درآمده، کتاب «آینه مکدر» چه ارزش افزوده‌ای به باقی کتاب‌ها در این حوزه می‌افزاید؟ سببیت برای باز روایت اثر علامه قزوینی(ره) چیست؟ به دیگر سخن تفاوت قلم و ارزش افزوده نگاه شما در «آیینه مکدر» برای مخاطب امروز چیست؟

این پرسش را پیش‌ از این هم از من پرسیدند! باز هم تأکید می‌کنم که مهمترین هدف من در نگارش کتاب «آینه‌ مکدر» نه روایت دوباره که «بازروایت» از کتاب علامه قزوینی(ره) است.

مهمترین نکته آن است که کتاب «فاطمه زهرا (س)؛ از ولادت تا شهادت» علامه قزوینی(ره)، باید برای مخاطب امروز با نگاه، سلیقه، زبان و ادبیات او باز روایت می‌شد. در مقدمه این اثر نیز تأکید کرده‌ام که کتاب علامه قزوینی(ره) دارای چه ویژگی‌هایی است و همچنین افرادی که دنبال پاسخ‌های بیشتر در این حوزه هستند چرا باید به «آیینه‌های مکدر» رجوع کنند.

در این مهم تردیدی وجود ندارد که اثر گران‌سنگ علامه قزوینی(ره) جزو میراث حدیثی، فکری و عقیدتی ایرانیان و شیعیان در حوزه زندگینامه حضرت فاطمه زهرا(س) است که باید اصالت آن حفظ شود؛ اما برای نسل امروز خاصه روایت آن در قامت زنده نگه‌داشتن آنچه علامه به رشته تحریر درآورده‌اند، حکایتی متفاوت است. نسل امروز کتاب «آینه مکدر» را می‌بیند، می‌خواند و آنچه که از این کتاب نشئت گرفته شده را درمی‌یابد؛ یعنی نوشته من آینه کوچکی از کتاب علامه قزوینی است.

اما در پاسخ صریح به پرسش شما باید بگویم که اگر به من پیشنهاد می‌شد کتابی مجزا درباره زندگی حضرت زهرا(س) بنویسم؛ با توجه به آنچه که شما اشارت داشتید، یعنی آثار مختلف و متعددی که درباره ایشان تا به امروز به رشته تحریر درآمده است، این کار را نمی‌پذیرفتم.

گمان من بر آن است که زندگینامه‌های متعدد داستانی و یا آثار مختلفی فارغ از نقدهایی که به برخی از آن‌ها وارد است تا به امروز منتشر شده ‌است؛ اما مسئله مهم آن است که منتشر شده ‌است. پس کتاب «آینه مکدر» قرار است چکیده آن کتاب اصلی علامه قزوینی باشد.

با همکاران انتشاراتی نیز که صحبت کردم پیشنهاد بر آن بود که اصالت کتاب «فاطمه زهرا (س)؛ از ولادت تا شهادت» اعلامه قزوینی(ره) حفظ شود اما با قلمی امروزی‌تر، برای مخاطب امروزی با زبان، نگاه، بینش، نگرش، روش و گویش او به رشته تحریر درآید.

مسئله بعدی آن است که شاید در کتاب «آینه مکدر» به برخی از نکات، پاسخ‌هایی داده ‌شده باشد. برای نمونه وقتی ‌که مشغول مطالعه کتاب علامه قزوینی با همه آن توضیحات بودم؛ در مواجهه با «خطبه فدکیه»، نگاه دیگری با توجه به ذهن امروزی خود پیدا کردم و فکر می‌کنم «آینه مکدر» برای خواننده جوان امروز که شاید فقط همان «خطبه فدکیه» را مبحثی برای رویش اندیشه و تأمل خود برگزیده باشد، سرشار از نکات مختلفی باشد که این کتاب بتواند رسالت مهمی که اثر علامه قزوینی احساس می‌کرد در آن عهد و زمان باید گفته شود را در زمانه‌ معاصر به انجام رسانده باشد. غایت امیدم بر آن است که این مهم به انجام رسیده باشد.

کد

ایکنا - با توجه به همه مؤلفه‌هایی که تا این لحظه اشاره کرده‌اید آیا مقام مادر و جایگاه زن در آنچه که تا به امروز در ساحت روایت مکتوب ادبیت و ادبیات ایران در تمامی شاخه‌های آن و نه‌ تنها ادبیات داستانی بر بلندای معرفی مقام حضرت فاطمه زهرا(س) است توانسته نگاه ایران انقلابی و اسلامی را با مخاطبان خود به‌ ویژه «زنان» و «دختران» امروز درمیان بگذارد یا احساس می‌کنید آسیبی در این حوزه وجود دارد؟

اگر بخواهم با شما صادق باشم به‌عنوان فردی که این روزها در سن جوانی نیستم و جوانی خود را در دوران جمهوری اسلامی ایران طی کرده‌ام و فرزند جمهوری اسلامی ایران خود را خطاب می‌کنم باید بگویم که خیر؛ متأسفانه نتوانسته‌ایم این کار را انجام دهیم! نتوانسته‌ایم آن شأنیت زن در اسلام را آنگونه که به ‌واقع هست و در روایت شما هم آشکار بود برای زنان و مردان، کلا برای جامعه امروز کشورمان بازتاب دهیم و این خلأیی بزرگ است.

اما چرا گرفتار این آسیب شدیم؟ دلیل این است که نویسندگان و پژوهشگران ما در معرفی شخصیت حضرت صدیقه طاهره(س)، گاه از این زاویه وارد شدند که ایشان را بی‌نهایت بالا، قدسی و الهی نشان داده‌اند. حال اینکه آیا این جایگاه والا می‌تواند برای من انسان زمینی دسترس‌پذیر باشد یا خیر جای پرسش ایجاد می‌کند؟

در حالی‌ که وقتی درباره زندگی حضرت محمد(ص) و دختر ایشان، حضرت فاطمه(س) به شکل عینی نقب و نظری داشته باشیم؛ می‌توانیم تمامی آن شمایل زیست را در زندگی امروز خود دریابیم. چه در مقام الگوبرداری و چه در مقام تطبیق با آنچه که امروز در جامعه احساس می‌کنیم.

اما آیا آنچه که روایت شده است دست‌یافتنی است یا آنچه که ما تصویر کرده‌ایم، آنچنان دست‌نیافتنی است که نمی‌توانیم به هیچ وجه شباهت و عینیتی زمینی برای زیست آن بانوی بزرگوار از هر جهت؛ چه در منزلت خداوند، چه در جایگاه دید نبی مکرم اسلام و چه به‌عنوان همسر حضرت علی(ع) در زندگی امروز خود ببینیم؟

این درست مثل آن است که بپرسیم که زیست امروز زنان و دختران جامعه ما با حضرت صدیقه طاهره(س) در همان زمان که زندگی می‌کردند چه شباهت‌ها و تفاوت‌هایی دارد؟ اینجاست که می‌گویم ادبیات دینی و «فرهنگ فاطمی» در کشورمان نتوانسته نقش و جایگاه زن را با الگویی مسلم، چون حضرت فاطمه زهرا(س) برای مخاطب امروز زنان، دختران و بانوان جامعه‌مان تبیین کند و شاید بسیاری از مشکلاتی که امروز در حوزه روایت زن مسلمان در جامعه ایران انقلابی اسلامی داریم و از چنین مشکلاتی نشئت می‌گیرد.

بسیاری از زنان، دختران و حتی مردان ما در برخی آثار مکتوب در هر حوزه و شاخه‌ای، فارغ از آنچه که تعبد می‌پذیرد؛ در مواجهه با روایت از زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) مبانی قدسی و الهی می‌بینند که دسترسی به آنها را محال می‌دانند. برای این افراد تبیین نشده که جایگاه زن؛ خاصه در نگرش اسلام نه به‌عنوان امر دستوری، بلکه به‌عنوان شیوه‌ای که پذیرفته‌شده از سوی نبی مکرم اسلام برای دخترشان، شمایل زن واقعی مسلمان برای تعبد و نگاه دین هدایتگر مبین اسلام است تا چه حد می‌تواند حتی در شمایل زن امروزی بازتاب داشته باشد و قابلیت ارج‌نهادن و ارج گذاشتن داشته باشد؟! خیر ما این‌ها را نتوانسته‌ایم در ادبیات خود در همه شاخه‌ها منتقل کنمی و در این حوزه موفق نبوده‌ایم.

کد

ایکنا - از همین جمله شما وام می‌گیرم. اگر قرار باشد در این نگاه فرهنگی به توفیقی دست پیدا کنیم که فارغ از آن بخش قدسی و الوهی حضرت زهرا(س) شمایل او برای الگو پذیری انسان زمینی امروز که گاه به‌سبب روایت‌های ما حتی جرأت نمی‌کند که سراغ چنین الگویی برای زندگی خود برود ترسیم کنیم، پس چنین نگاهی را باید کجا مورد رصد قرار دهیم؟ آیا فقط نویسندگان، راویان و محققان حوزه ادبیات و فرهنگ ما در این مسئله دارای جایگاه تقصیر هستند؟ پیشنهاد شما به‌عنوان بانویی که در این عرصه قلم زده‌اید چیست؟

به حقیقت شاید باید این جمله کلیشه‌ای را به‌ کار برم که من در جایگاهی نیستم که بخواهم پیشنهادی بدهم؛ اما واقعیت آن است که سودمندترین و بهترین راه برای تربیت نسل دختران و زنان امروز جامعه ما از مدارس آغاز می‌شود.

با توجه به آنکه من خود مادر دختری دانش‌آموز و نوجوان هستم، این را با صدایی بلندتر می‌گویم. به شکل‌های مختلف، کارهای فرهنگی متفاوتی را انجام داده‌ایم؛ اما مسئله آن است که تا چه حد توانسته‌ایم شکل صحیح، ملموس و قابل‌درک از فرهنگ فاطمی و شخص حضرت صدیقه طاهره(س) را به‌عنوان انسانی زمینی با تمام درجات معنوی بزرگی و شأنیتی که نزد پیامبر خداوند و به عنوان همسر امیرمؤمنان داشته‌اند را به‌عنوان انسانی زمینی برای مخاطب امروز معرفی کنیم؟ تا چه حد توانسته‌ایم دختران خود را به شکلی صحیح با جایگاه ارزشمند برای زن و دختر امروز در جامعه معاصر مبتنی بر الگو و اسوه حضرت فاطمه زهرا(س) به قیاس بنشینیم، معرفی و آشنا کنیم؟ به بیان ساده‌تر تا چقدر توانسته‌ایم روی نسل‌های خود کار کنیم؟

شاید باید پیش‌تر این کارها انجام می‌شد و نتیجه آنچه که انجام نداده‌ایم را امروز درحال مشاهده هستیم؛ تنها آسیب برهمین نکته استوار نیست! یعنی تنها گفتن به شکل‌های مختلف، روایت کردن تاریخ شفاهی؛ نوشتن زندگینامه؛ گفت‌وگو کردن درباره حضرت؛ نمی‌تواند ما را به آن هدف عالی برساند.

انشتار برای روز چهارشنبه 18 آذر///// گفتمان ادبی انقلاب در بازنمایی بلندای حضرت فاطمه موفق نبوده است +صوت

افراد بسیاری در همین مردمان امروز وجود دارند که اهلیت درک این مسئله را دارند و دارای چنان عقل سلیم و قلب وسیعی هستند که هر کلام آنها می‌تواند بر جان‌ها تأثیر بگذارد. اینجاست که باید از این افراد بهره ببریم تا آنها وارد میدان شوند و آن کار مهم را در راستای رسالت الگوپذیری و تبعیت از اسوه‌ای چون حضرت فاطمه زهرا(س) به میدان آوریم.

اینجاست که چشم من به آینده است و این حقیقتی است که بسیار روشن است. حتی هنگام نگارش این کتاب نیز بیشتر از آنکه به آن اکنون فکر می‌کردم نگاهم آینده بود تا کاش بتوانم مخاطبان امروز دختر و نوجوانان این سرزمین را به سمت این اثر و الگویی چون حضرت صدیقه طاهره(س) جلب و جذب کنم که شاید با خواندن این کتاب تصویری در ذهنشان شکل گیرد یا دریافتی داشته باشند که برای مسیر زندگی دختر، زن و بانوی ایرانی و اسلامی یاریگر آن‌ها باشد تا در روایت ماهیت زن در قامت ایران انقلابی و اسلامی تعریفی متفاوت را بیافریند.این به‌اندازه سهمی است که من فکر می‌کردم و امیدوارم که در این اثر توانسته باشم بر بلندای آن برآمده باشم.

کد

ایکنا - صداقت و صراحت شما بسیار جذاب و قابل تقدیر است خانم فضائلی! اما برسیم به فصل جمع‌بندی؛ چه آنچه که بر مدار سهو در پرسش‌های من مورد غفلت قرار گرفت و شما تأکید بر روایت آن دارید و چه آنچه که فکر می‌کنید به بهانه این گفت‌وگو بر بلندای کتاب «آینه مکدر» در پاسداشت مقام زن و مادر امروز باید عنوان شود.

فکر می‌کنم بسیاری از نکاتی که مدنظر من بود را شما در پرسش‌های خود مطرح کردید. اما بازهم تأکید می‌کنم که امیدوارم که این کتاب به ‌ویژه در مواجهه با نسل جوان توانسته باشد آنچه که عینیت حضور و جایگاه اثرپذیری حضرت زهرا(س) در تمامی مؤلفه‌هایی که برای شانیت بخشیدن به مقام زن؛ مادر؛ همسر و دختر امروزی در سرزمین ما و برای تمامی بانوان آزادی‌خواه در سراسر جهان است را چه در جایگاه اجتماعی و چه حتی ورود به عرصه‌های تخصصی‌شان فراهم آورد.

پل ورود به این مهم به اعتقاد من اهمیت دریافت و اندیشه بر بلندای اهمیت و جایگاه «خطبه فدکیه» است. اهمیت درنگ و اندیشه بر مدار فراز و فرود این خطبه است که جایگاه بانوی تراز مسلمان و انقلاب اسلامی را برای مخاطب امروز آشکار می‌سازد و امیدوارم که تنها همین فصل زیست زندگی حضرت زهرا(س)؛ یعنی مسئله اهمیت درک «خطبه فدکیه» به‌ عنوان یکی از مؤلفه‌های درسی در مدارس ما ولو نه در حد درس امتحانی، اما درس تحلیلی مورد بازتاب و دریافت قرار گیرد.

اینکه تمامیت دین حضرت رسول(ص) به‌عنوان پیامبر ختمی مرتبت در جمله جمله خطبه فدکیه وجود دارد و از زبان حضرت صدیقه طاهره(س) از ابتدای بعثت تا آنچه که در سال‌ها و ماه‌های نخست رحلت حضرت رسول مکرم اسلام(ص) است، سببیت و عینیت پیدا می‌کند.

در نهایت امیدوارم که نسل امروز با حضرت طاهره اطهر(س) ارتباط بیشتری برقرار کنند تا او را بهتر بشناسند و کماکان معتقدم که ما زنان امروز؛ دختران و بانوان کشورمان، حضرت راضیه مرضیه(س) را آن‌گونه که به‌ واقع می‌توان تعریف کرد، نمی‌شناسیم! و این ناشناس بودن ایشان است که برخی از آسیب‌ها را برای جامعه زنان، بانوان و دختران امروز با خود به ‌همراه داشته است.

انتهای پیام
خبرنگار:
امین خرمی
دبیر:
فاطمه بختیاری
captcha