
به گزارش ایکنا، کتاب «اسطوره و دین در یونان باستان» اثر ژانپیر ورنان، با ترجمه شروین اولیایی از سوی انتشارات ققنوس منتشر شد. این کتاب اثری است که با نگاهی تاریخی-فلسفی، نقطه تلاقی میان «اسطوره، دین و عقل یونانی» را به مثابه زایش تمدن و تفکر غربی میکاود.
تازهترین ترجمه از آثار ژانپیر ورنان، اندیشمند و مورخ برجسته فرهنگ یونان باستان، در مسیر بازشناسی ریشههای تفکر دینی و اسطورهای در غرب از خلال پنج فصل اصلی، تاریخ گذار انسان یونانی از جهان اسطورهزده به ساحت دین و سپس فلسفه را بررسی میکند.
ورنان در این کتاب، با اتکا بر تحلیلهای زبانشناختی، تاریخی و مردمشناختی، نشان میدهد که چگونه اسطوره در یونان پایه و پیشزمینه شکلگیری دین و آیینهای مردمی شد و سپس در پی کوشش فیلسوفان نخستین، به عقل نظری دگرگون گشت. او اندیشه دینی یونان را نه در تقابل که در تداوم با اسطوره میبیند؛ فرآیندی که در نهایت منجر به زایش تفکر عقلانی و فلسفه کلاسیک در جهان غرب شد.
بر اساس توضیحات مترجم، این کتاب از جمله متون دشوار حوزه اسطورهشناسی است که با نثر فلسفی و دقیق ورنان، میان روایت و تحلیل ظریف حرکت میکند و همین سبب شده تا ترجمه فارسی آن با تکیه بر واژهگزینی علمی و حفظ سبک نگارش ورنان، خواننده را به فهمی ژرف از نسبت اسطوره و دین در تمدن یونان هدایت کند.
اثر حاضر از معدود پژوهشهایی است که دین یونانی را نه صرفاً نظامی از ایزدان، بلکه صورتی از تجربه انسان در مواجهه با امر قدسی میداند؛ تجربهای که در جامعه یونانی به شکل آیینها، تراژدیها و روایتهای اسطورهای تبلور یافته است. ورنان در تحلیل خود، فلسفه را ادامه طبیعی همین تجربه میشمارد، نه نفی آن.
روایت نویسنده را میتوان تلاشی موجز اما ژرف برای فهم آن لحظه تاریخی دانست که اندیشه از روایت اسطورهای به خرد فلسفی گذر میکند. ورنان، با نگاهی انسانشناسانه، این دگرگونی را چونان سفر آگاهی انسان از رمز به معنا میخواند؛ سفری که آغاز تمدن غربی از دل یونان است.
در توضیح کتاب آمده است:
دین، بدون خدای یکتا، بدون کلیسا، بدون روحانیت، بدون اصول جزمی، بدون اعتقادنامه و بدون وعده نامیرایی چگونه میتواند باشد؟ برای اینکه تصویری از دین شهروندی یونانیان ترسیم کنیم، باید بکوشیم به این پرسش پاسخ دهیم.
این دین در خدمت نهادهای شهر و معطوف به زندگی زمینی است: هدفش این است که وجودی تماماً انسانی برای شهروندان در این جهان فراهم سازد نه اینکه رستگاریشان را در جهان دیگر بیمه کند.
اموری را که این دین از حیطهاش بیرون میگذارد بعدها فلسفه از آن خودش میکند: تمهید مفهوم تعالی، تفکر درباره روح، سرشت و تقدیر آن، و جستجوی نوعی اتحاد میان خود و خدا به واسطۀ پالایش روح از هرآنچه در درونش شبیه به امر الهی نیست.
انتهای پیام