![]() |
غلامرضا جمشیدنژاد اول، کارشناس و پژوهشگر حوزه فلسفه، تاریخ و قرآن در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا) اظهار کرد: نماد به معنی سمبل است و یا حالتی شعارگونه غیرلفظی دارد. بخشی از هنر تجسمی است که الگوگونه فضای فرهنگی یک جامعه را منعکس میکند.
وی افزود: به عنوان مثال عرض میکنم مثلا شما وارد یک شهر شدهاید و میدانید که این شهر اسلامی است؛ با مشاهده چه نماد و نشانهای میتوانید بفهمید که این شهر اسلامی هست یا نیست؟ قطعا با دیدن گلدستههای یک مسجد و واژه جلاله الله و عبارت «کلمة الله هی العلیا» در جای جای شهر حکم به اسلامی بودن شهر میکنید.
این مدرس دانشگاه اضافه کرد: هنگام نیمروز و هنگام غروب صدای اذان از گلدستهها و منارهها شنیده میشود و پی میبرید که این شهر واقعا اسلامی و آیه «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ» برایتان تداعی میشود که درباره جامعه و مسجد است و میگوید که «هرآینه مسجدى که تأسیس آن از روى تقوا باشد از اول روزى که تأسیس شده سزاوارتر است اینکه در او اقامه نماز گذارى که مسجد قبا باشد و در آن مسجد مردانى هستند که دوست میدارند پاکیزه شوند و خدا دوست مىدارد پاکیزگان را».
وی ادامه داد: مسجد و تاسیس آن و گردهمایی آحاد جامعه در این مکان مقدس و تجمعشان بر تقوا به معنی جامعهواری آنها و خودنگهداری آنها و حفاظت و حراست از مبانی جامعه است و طبیعتا در جامعه اسلامی نمادهای شهری برگردان صورت یا سیرت آیات کلامالله هستند.
جمشیدنژاد اول، حافظ کل کتاب خدا و تفسیر آن، تصریح کرد: زندگی مسلمان مبتنی بر سیرت آیات است. کتابت آیات بر کتیبهها صورت آیات است. مثلا قرآن مجید میگوید در روابط اجتماعی به یکدیگر سلام کنید و کسی را که اول سلام کرد گرامی بدارید و سلام او را گرمتر به او باز گردانید. گسترش چنین موضوعی در جامعه نشانه توجه مسلمانان به سیرت آیات الهی است.
وی افزود: از نشانههای جامعه قرآنی این است که خط مشی جامعه مبتنی بر سیرت قرآن تعیین شود. وقتی آیات کلامالله را بر روی در و دیوار، خانهها و کاشانهها و مغازهها و مخصوصا مساجد که سمبل متمرکز تجسم نمادهای اسلامی هستند میبینید، به اسلامی بودن شهر حکم میکنید. این موضوع قطعی است که حفظ صورتها برای رسیدن به سیرتهاست؛ وگرنه صورت بیسیرت هیچ فایدهای برای جماعت ندارد.
این مدرس دانشگاه و صاحب تالیفات متعدد در ادامه گفت: در شهرهایی چون تهران با دیدن مساجد و هنری که در مساجد و در تزئینات شهر به کار رفته است، مظاهر هنر اسلامی دیده میشود. مثلا در نقش کاشیها، صورتهای اسلیمی را ملاحظه میکنید که به جای تصاویر اشخاص، گلبوتهها قرار دارند که با کثرت خود وحدتی را به وجود میآورند و این وحدت در کثرت نشانه هنر اسلامی است.
وی اضافه کرد: این کمال تنها در جامعه اسلامی و توحیدی دیده میشود و از روی مظاهر هنرهای تجسمی به اسلامی بودن شهر پی میبرید. این موضوع در طراحی شهرها نیز به چشم میخورد که در تهران به عنوان کلانشهر اتفاق نیفتاده است. اما شما این موضوع را در مدینةالنبی، آرمانشهر پیامبر گرامی اسلام و یا شهر مکه، این دو شهر الگوی فرهنگ و تمدن و عقیده اسلامی به خوبی مشاهده میکنید. شما حتی در طراحی این دو شهر هم فرهنگ اسلامی را میبینید.
جمشیدنژاد اول اظهار کرد: البته در این دو شهر اسلامی نیز مظاهر غیر اسلامی رسوخ پیدا کرده است. به عنوان مثال بلوار منا در مکه و یا بلوار ابوذر در مدینه که تا دامنه کوه احد پیش میرود، خروج از حالت وحدت در کثرت اسلامی است که تحت تاثیر تمدن ماشینی، موجب گسترش شهر در کنار بزرگراه شده و به جای حرکت افقی دورانی شهر را دچار حرکتی عمودی، طویل و یک سویه کرده است.
وی افزود: همین امر در شهر تهران اتفاق افتاده و تدبیر وحدانی، تا حرکت در شهر حالت طواف را داشته باشد که آرام بخش آحاد اشخاص است، وجود ندارد و این موضوعی است که تحت تاثیر تمدن غربی، غیر اسلامی و تکثری است. بنابراین سنجش هر بخش با معیار وحدت در کثرت که ملاکی هنری و فلسفی و عین حال کلامی و دینی است میتواند موجب داوری آن بخش شود تا میزان اسلامی بودن و غیر اسلامی بودن آن سنجیده شود.
جمشیدنژاد اول در پایان خاطرنشان کرد: ملاحظه میکنید که نمادها، شعارها و شعیرهها زبان گویای یک جامعه برای معرفی آن هستند. شکلگیری شهر در جهت رشد خطی شهر به صورت طویل در افق و عمود شدن ساختمانها بر آن موجب به هم خوردن حالت وحدت در کثرت میشود و شکل افقی دورانی و چرخان شهرهای سنتی را از بین میبرد و این نوع جوامع نمیتوانند قداست متمرکز داشته باشند.