جانِ کلام؛
دکتر حسین الهی قمشهای ضمن بیان حکایتی درباره فطرت انسان میگوید: انسان باید تعجب کند از اینکه بگویند غیبت نکن و یا دروغ نگو. هرگاه انسانها از شنیدن منعیات تعجب کنند؛ یعنی به فطرتشان بازگشتند. به قول مولانا «یا تو پنداری که تو نان میخوری؛ زهر مار و کاهش جان میخوری؛ نان کجا اصلاح آن جانی کند؛ کو دل از فرمان جانان بر کند».
کد خبر: ۴۰۰۹۰۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۹
جانِ کلام؛
خاک را به چشم، چشم را به بینایی، بینایی را به ادراک و ادراک را به زیبایی و جمال تبدیل کردند. به قول نظامی «بنمای که این سخن عزیز است، نزدیک تو آن سبب چه چیز است؛ در پرده این خیال گردان، آخر سببی است حال گردان، گیرم که ز دانه خوشه خیزد؛ در قالب صورتش که ریزد» هر کجا صورت، جمال و کمال دیدید، بدانید امضای خداوند است. «از کجا آوردهاند آن حلهها؛ من کریم من رحیم کلها» [استاد حسین الهی قمشهای]
کد خبر: ۴۰۰۳۴۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۲۲
جانِ کلام؛
«کفر و دین هر دو در رهت پویان، وحده لا شریک له گویان» (سنایی). چرا باید در دل کینه باشد؟ تمام کائنات در حال تسبیح خداوند هستند و ما در بزمی هستیم که هر لحظه صدای خداوند به گوش میرسد، پس باید چهرهای گشاده داشته باشیم. اگر تصویر بدی دیدیم، عکسی از خیالات باطل خودمان است؛ «وآن گنه در وی ز جنس جرم تست، باید آن خو را ز طبع خویش شست» (مولانا). [استاد حسین الهی قمشهای]
کد خبر: ۳۹۹۴۹۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۷
جانِ کلام؛
دکتر حسین الهی قمشهای درباره ذکر عملی و عینی خداوند در زندگی میگوید: ذکر خداوند فقط آن نیست که تسبیح به دست بگیریم و نام خدا را ببریم. ذکر به این معناست که صفات خداوند در همه زندگی ما حضور داشته باشد. هر کس به اسماء الله ذاکر نباشد، زندگی بر او تنگ میشود. ذکر عملی و عینی باید در کل جامعه جریان پیدا کند.
کد خبر: ۳۹۹۳۸۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۱
جانِ کلام؛
استاد حسین الهی قمشهای درباره جمله «لا اله الا الله» میگوید: اگر عنوان کردی که خدایی جز خدای یکتا نیست، یعنی در پناه خدا قرار داری. «فمن دخل حصني امن من اذابی» هم در دنیا و هم در آخرت در امان هستی. در تمام آثار عطار در جمله «لا اله الا الله» خلاصه شده و سخن او این است که غیر از او کسی در عالم نیست.
کد خبر: ۳۹۸۴۸۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۸
جانِ کلام؛
دکتر حسین الهی قمشهای درباره کوک آدمیت میگوید: با آفرینش هم کوک باشید چون ما انسانها را بر اساس کوک آدمیت آفریدند. یعنی آن کمالات آدمیت باید در انسان وجود داشته باشد و اگر از کوک خارج شود، همه کارها غلط خواهد بود. هر چند نوازنده استاد ماهری باشد، ناکوک مینوازد.
کد خبر: ۳۹۸۰۸۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۱۴
جانِ کلام؛
استاد حسین الهی قمشهای درباره رابطه آزادی و شادی میگوید: به قول مولانا «کیست مولا آنک آزادت کند، بند رقیت ز پایت بر کند» ما بندگان اسیر شهوت، خشم و حسد هستیم و آدمی که اسیر است نمیتواند شادی کند. خیال خامی است که انسان بتواند بدون داشتن آزادی، شادی و یا خوش گذرانی کند؛ اول باید از بند آزاد شود.
کد خبر: ۳۹۷۳۵۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۰
جانِ کلام؛
دکتر حسین الهی قمشهای درباره عبرت گرفتن از بهار و نو شدن گلها میگوید: از این بهار باید درسها، پندها و عبرتها بگیریم. عبرت یعنی عبور کردن از مرحلهای به مرحله دیگر. از عَرَض به جوهر باید رسید؛ این رنگ، بو، گل سرخ و زرد عارضی هستند و میپرند، پس چه کنیم به گل جوهری برسیم، به آن گلی که هیچ وقت پژمرده نمیشود. این گل که انسان از آن خون جگر میخورد «بنال بلبل بیدل که جای فریاد است» حالا که این گل وفایی ندارد به وسیله آن به سمت گلی برویم که وفا دارد. میفهمیم که هر چیزی که بالعرض است باید بالذاتش هم وجود داشته باشد.
کد خبر: ۳۹۵۹۳۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۰۱
جانِ کلام؛
استاد حسین الهی قمشهای درباره رشد انسان در سختیها میگوید: در جمعی از ادیبان، هر کدام شکوه میکردند؛ به آنها گفتم شما که استاد ادبیات هستید، شعر رودکی را سرلوحه قرار دهید «اندر بلای سخت پدید آید؛ فضل و بزرگمردی و سالاری». انسان در سختی رشد میکند، به کمال میرسد و تمام ذرات وجودش برای مبارزه با رفع مشکل بسیج میشود. خداوند شیطان را آفرید تا ما رشد کنیم؛ اگر شیطان نبود ما حرکت نمیکردیم تا بتوانیم گنج درونیمان را به ظهور برسانیم.
کد خبر: ۳۹۵۴۱۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۲
استاد حسین الهی قمشهای درباره «خوشی» میگوید: هر چه که از راه حق به شما رسید شاکر باشید. شما هیچ نخواهید، خودتان را حذف کنید. بگویید هیچ چیز نمیخواهم؛ نه خوشبختی، نه شادی و نه لذت؛ میخواهم یک آدم خوب باشم و دنبال خوشی نیستم. هر کس دنبال خوشی برود، خوشی از او فرار میکند. شادی را شکار نکنید، شادی خودش میآید، شما کافیست کار خودتان را انجام بدهید. به عنوان یک آدمیزاد، کار خوب بکنید و وظیفه خود را انجام دهید، خوشی خودش به سراغ شما میآید.
کد خبر: ۳۹۵۲۴۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۹
جانِ کلام؛
دکتر حسین الهی قمشهای درباره یکی از مصادیق بهشت میگوید: آنکه در وسط تخت بند تن گرفتار است، با همین تن به معراج میرود. مولانا میگوید «ز کوب غم چه غم دارم که با وی پای میکوبم، چه دستکها زنم آن دم که پابست رسن باشم». بهشتِ نقد، امروز حاصل میشود. برای یوسف(ع) ته چاه بهشت بود، چون شخص یوسف(ع) به باغ و بوستان تبدیل شد. هزاران نفر باغ و بوستان را رها میکنند و به چاهی میروند که یوسف مصری آنجا بود.
کد خبر: ۳۹۵۰۷۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۲
جانِ کلام؛
استاد حسین الهی قمشهای درباره معنای دقیق شکر کردن میگوید: فاجعه آن است که تو با پروردگارت کدورت پیدا کنی و از او دلگیر شوی. این دلگیر شدن برای ناشکری است و این ناشکر بودن یعنی من سهم خود را قبول ندارم. وقتی آدم شاد نیست، معنایش آن است که ناشکر هستم، حتی اگر صدهراز مرتبه شکر کنید هم قبول نمیکنند، شاکر بودن فقط ذکر کلمه شکر نیست.
کد خبر: ۳۹۴۹۳۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۰۷
جانِ کلام؛
دکتر حسین الهی قمشهای درباره غرور انسان میگوید: انسان وقتی مغرور میشود و اتصالش را با وحی و پروردگار قطع میکند، شکست میخورد. کشتی عظیم تایتانیک به همین دلیل فرو رفت؛ آنچه در تاریخ ثبت شده این است که کاپیتان کشتی تایتانیک در آخرین لحظه گفته «ما مغرور شدیم». مولانا میگوید «گر خدا خواهد نگفتند از بطر؛ پس خدا بنمودشان عجز بشر». مقصود از «ان شاء الله» این است که تو باید همه کارهای لازم و وظیفهات را انجام بدهی، اما تکیه بر این کارهای لازم نکنی «تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست؛ راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش».
کد خبر: ۳۹۴۸۵۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۰۵
جانِ کلام؛
استاد حسین الهی قمشهای درباره رحم کردن و رحمت خداوند میگوید: تو که دائما از خدا و پیغمبر و روزگار درخواست داری، چرا خواستههای مردم را برآورده نمیکنی! «فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ» دعاها و نیایشها دستور کار ما هستند. دعا این است که من با تمام وجود چیزی را میخواهم و باید کاری انجام دهم تا دعا مستجاب شود. تمام اذکار و دعاها دستور العمل است. رحمت الهی در عالم گسترده است و چه بهتر که نصیبی به ما برسد. تو که همیشه دستت را پیش خدا دراز میکنی که بر من رحمت کن، بهتر است که تو خودت بر دیگران رحمت کنی. «ای کریم وای رحیم سرمدی؛ در گذار از بدسگالان این بدی». به قول شکسپیر یک تاج از رحم بر سرت بگذار تا بیش از این تاج به تو افتخار و عظمت و زیبایی دهند.
کد خبر: ۳۹۴۷۶۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۳۰
جانِ کلام؛
استاد حسین الهی قمشهای درباره دانش و نادانی میگوید: هر چه بیشتر بفهمی، بیشتر نمیدانی. گاهی فیزیکدانان فکر میکنند به صرف اینکه میدانند موج و آهن چیست، همه چی را میدانند، اما هیچ نمیدانند. هیچ کس چیزی نمیداند. «گر تو را دانش و گر نادانی است/ آخر کار تو سرگردانی است» ما چیزی نمیدانیم. عالم را روی عشق فقط نگه داشته است، فقط به اشارت ابروی عشق به قول خانم کتلین رین نگه داشته است، بی هیچ اسباب بی هیچ علل به صرف اشارت ابروی عشق گفته است «فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا، پس شما در پست و بلندیهای آن حرکت کنید (آیه ۱۵ سوره ملک)»
کد خبر: ۳۹۴۶۴۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۲۰
جانِ کلام؛
استاد حسین الهی قمشهای درباره تقسیم کردن شادی میگوید: اگر میخواهی بدون گریه، بخندی من به تو بیاموزم. «بیاموزم تو را گر کاربندی؛ که بی گریه زمانی خوش بخندی؛ چو خندان گردی از فرخنده فالی؛ بخندان تنگدستی را به مالی» نظامی راهش را نشان داده است؛ که باید شادیات را تقسیم کنی؛ هر چه که به تو رسید، باید خرج کنی و ذخیره نکنی «یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ» شامل شادی هم میشود. یعنی شما هر چیز قیمتی را، اگر برای خودت به طور اختصاصی ذخیره کردی، ضایع و باطل میشود و از شما میگذرد و به دیگران هم نمیرسد.
کد خبر: ۳۹۴۲۵۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۰۲
جانِ کلام،
استاد حسین الهی قمشهای درباره غصه خوردن میگوید: «ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست؛ در شکرینه یقین سرکه انکار نیست» مولانا به اندازه یک تار مو در قلبش جا برای غم نداشت، چون «غصه در آن دل بود کز هوس او تهیست». کسی که «بسم الله» گفته است، مبدأ و انتهای راهش «الله» است. هر داستانی که از خدا شروع نشود، اول داستان نیست. اول اوست آخر هم اوست، هر کاری که به او ختم نشود در وسط راه نابود میشود.
کد خبر: ۳۹۴۰۷۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۲۵
جانِ کلام،
استاد حسین الهی قمشهای درباره عدم تناسب صفات با مقام آدمی میگوید: تو میدانی چه کسی هستی؟ اگر بدانی دیگر هیچ کار بدی نمیکنی! تو فقط به این دلیل کار بد میکنی که خودت را حقیر فرض کردی و خودت را پایین آوردی و نمیدانی چه پادشاهی هستی! «تو چو یوسفی ولیکن به درون نظر نداری». به آدمها بفهمانند که داشتن برخی صفات، دون شأن آنهاست. تو اگر بفهمی که چقدر زیادی دیگر حسادت نمیکنی. حرص یعنی من کم هستم! داشتن تمام این صفتها خندهدار است. کمدی یعنی عدم هماهنگی و این صفت حرص با آدمیت ما و با مقام عظیم الهی ما تناسب ندارد و چون تناسب ندارد خندهدار است.
کد خبر: ۳۹۴۰۵۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۲۶
جانِ کلام؛
استاد حسین الهی قمشهای میگوید: چرا درختها، زمین، ماه و خورشید سکوت کردند؟ چرا با ما حرف نمیزنند؛ چون ما محرم نیستیم! ما اسم خودمان را میبریم؛ حتی وقتی میپرسند ما چه کسی هستیم، میگوییم بسم الله الرحمن الرحیم اسممان را میبریم! بعد از نام او اسم خودمان را میبریم؛ مقصود از بسم الله این است که ما اصلا نباشیم. مولانا میگوید «گفت لبم ناگهان نام گل و گلستان؛ آمد آن گلعذار کوفت مرا بر دهان؛ گفت که سلطان منم جان گلستان منم؛ حضرت، چون من شهی وآنگه یاد فلان» اگر ما بخواهیم اسرار آفرینش را درک کنیم باید به نام او بخوانیم.
کد خبر: ۳۹۳۹۹۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۲۱
جانِ کلام؛
استاد الهی قمشهای درباره پاسخ خداوند به لبیک بندهاش میگوید: «تا که از جانب معشوق نباشد کششی؛ کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد» شیطان به ذاکری گفته بود این همه «الله» میگویی، یک لبیک از جانب خدا شنیدی؟ ذاکر ملول شد که راست میگوید، این همه «الله» گفتم و یک بار نشنیدم بگویند بله بفرمایید! حضرت خضر به خواب ذاکر آمد و گفت: سلام رساندند و گفتند به او بگو، کلمه «الله» را که تو بر زبان میآوری همان لبیک ما است. اول من لبیک میگویم بعد تو میتوانی «الله» بگویی وگرنه به خاطرت خطور نمیکرد که این کلمه را بر زبان آوری. «تو اگر جرعه نریزی بر خاک، خاک را از تو خبرها ز کجاست»
کد خبر: ۳۹۳۵۵۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۷