خاطرهای از شهدای مهندسی؛
گروه جهاد و حماسه: با بیسیم در حال صحبت کردن با فرماندهی قرارگاه عقبه بود و انگار به او سفارش میکردند که مواظب خودت باش و ایشان میگفت من و شهادت! ناگهان ترکش خمپاره حنجره مبارکش را پاره و سرش را از بدن جدا کرد.
کد خبر: ۱۳۳۹۵۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۹/۲۰