عمق مصائبی که در واقعه کربلا رخ میدهد چنان است که گاه در خلق آثار هنری و حتی ادبی این واقعه را تراژیک دانسته و آن را رویدادی غیرقابل تصور قلمداد میکنیم؛هرچند که سختی و مرارتی که آلالله در این ماجرای متحمل شدند خارج از ظرفیت یک انسان معمولی است و نشان از مقام جایگاه و رفیع ائمه معصومین(ع) و خاندان آنها دارد.
با این وجود نه جایز به آن هستیم که در خلق آثار فرهنگی و هنری واقعه عاشورا را یک تراژدی بنامیم و نه افراد حاضر و شرکت کننده در آن را اسطوره،چرا که در این صورت تلقی و برداشت هنری ما از این ماجرا به خیالات و اوهام کشیده شده و هنرمند از پرداختن به واقعیت دور میشود.
البته باید گفت که هنرمند نیز لزومی ندارد که تاریخ را براساس عین رخداد آن بازگو نماید و جایی میتواند از صورخیال نیز در جریان نقل حوادث آن استفاده کند اما این مسئله نباید حقیقت ماجرای کربلا به عنوان عظیمترین و سرنوشت سازترین رویداد در تاریخ اسلام را دچار دگرگونی و تغییر ماهیت کند.
با نگاهی به آثار سینمایی همچون «روز واقعه» و همچنین تلویزیونی همچون «معصومیت از دست رفته» میتوان به این نتیجه دست یافت که فیلمساز و هنرمند خود را در مسیر روایت واقعیت داستان قرار نداده و با شخصیتپردازی که شاید در تاریخ بازگو شده از کربلا، وجود خارجی از آن نمیتوان یافت اما چنان روایت خود را در امتداد و موازی با مستندات واقعه عاشورا به پیش میبرد که اثر آن بیش از پیش بر مخاطب رخ مینمایاند.
نه قهرمان واقعه کربلا اسطوره است و نه آن چیزی که او به آن دچار شده تراژدی هر چند که در ابتدای صحبت گفتیم به دلیل عمق فاجعه و به سبب بازنمایی بزرگ از آن، گاه از این تعابیر در مورد آن استفاده میکنند اما باید گفت تراژدی بنا بر «بوطیقای ارسطو» زمانی به وجود میآید که شخصیت اصلی آن دچار نقطه ضعفی باشد که اصطلاحاً از آن به «هامارتیا» یاد میکنند که البته همان نیز مسبب بروز فاجعه میشود در حالیکه در هیچ یک از قهرمانان واقعه کربلا چنین چیزی را شاهد نبودیم و البته اسطوره نیز بنا بر آثار برجای مانده از یونان قدیم از آنجا که مردمان آن سامان، قدرت تحلیل بسیاری از جریانات طبیعی و خدادادی را نداشتند لذا برای هر یک از این مظاهر رب و خدایی قرار میدادند لذا چنین واژهای را نیز نمیتوان به حسین(ع) و یارانش نسبت داد چرا که آنها بشر بودهاند و البته از نوع اولیاءالله و بندگان مقرب درگاه الهی که به این واسطه میتوان آنها را اسوه نامید.
با این فرض پس بهتر است که در خلق آثار فرهنگی و هنری دقت شود تا با پرداختن به برخی موهومات در بیان مصائب عاشورا و آوردن برخی بدعتها در روایت آنها موجب خدشهدار شدن این حقیقت ناب نشده و در عین حال واقعیت این قیام را مستند به اسناد معتبر موجود به زیور هنر آراسته و به مخاطب ارائه نماییم.